eitaa logo
پروانه های وصال
9.7هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
27.1هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
ياد بگيريم هر کی چاقِ تنبل نیست هر کی لاغره، معتاد نیست هر کی فقیره بی عرضه نیست هر کی پولداره دزد نیست بدگمان نباش 💕💛💕
همانطورکه شماازداده شدن وسایلتان بدون اجازه،به دیگران ناراحت میشوید در بچه ها هم همین طوراست ،والدین نباید بدون اجازه کودک اسباب بازی او را به دوستش یا کودک دیگربدهند 💕💚💕
-وقتی‌در‌گناه‌زندگی‌میکنی شیطان‌کارۍ‌باتوندارد؛ -اماوقتی‌تلاش‌میکنی‌تاازاسارت گناه‌بیرون‌بیایی؛‌اذیتت‌خواهدکرد!🌿 💙 🦋 💕💙💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
266K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐اوصاف علی 🎉 به هر زبان باید گفت 💐این ذکر 🎉 به پیدا و نهان باید گفت 💐در جشن 🎊ولی عهدیِ مسعود علی 💐تبریک 🎊 به صاحب الزمان باید گفت پیشاپیش عید غدیر خم مبارک باد💐
🔖 ولایت علی خاموش شدنی نیست 👇 پروردگار عالم می‌فرمایند : « یرِیدُونَ لِیطْفِئوا نُورَ الله بِأَفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ » 📖 صف ، آیه ۸ یعنی : میخواهند نور خدا را بوسیله دهانشان خاموش کنند و خدا نورش را تمام می کند و اگرچه کافران نپسندند . در تفسیر این آیه از امـام هـفتم علیه السلام آمـده است . که می خواهند ولایت امير المؤمنین علیه السلام را خاموش کنند ولی خدا نـمی گذارد و خـدا نـورش را یعنی امامت را کامل می کند . 📚 کافی ، ج ۱ ، ص ۴۳۲ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘
💚✨💚 💚اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله💚 💚علــــــــــی ع نورِ سماواٺِ و زمین اسٺ✨ 💚علــــــــــی ع استادِ جبریلِ امین اسٺ✨ 💚بُوَد ذکـــــــــر رَجَزهای اباالفضـل ع✨ 💚فقط حـــــــــیـدر ع امیرالمؤمنیـن اسٺ✨
⁣🗓1روز تا "یوم وقوع الفرج"باقیست. .. 📩 ⬅⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣غدیر روز بیعت با امام زمان علیه السلام است، با دعوت مردم به بیعت دوباره با ایشان پیام امروز غدیر را منتشر کنیم.
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•♡ 🎞🌱 مدح بسیار زیبای 🌹 مولا اميرالمؤمنين علیه السلام 🎙حاج محمود 👌🏻 پیشنهاد دانلود 🎈🎉 ۱ روز تا 🎉🎈 🌸 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
❣هوالمحبوب... ♦️ #رمان_غروب_شلمچه ♦️ #قسمت_بیستم ♦️نذر چهل روزه همه رو ندید رد می کردم ... یکی از ا
❣هوالمحبوب... ♦️ ♦️ ♦️دعوتنامه فردا، آخرین روز بود ... می رفتیم شلمچه ... دلم گرفته بود ... کاش می شد منو همون جا می گذاشتن و برمی گشتن ... تمام شب رو گریه کردم ... راهی شلمچه شدیم، برعکس دفعات قبل، قرار شد توی راه راوی رو سوار کنیم ، ته اتوبوس برای خودم دم گرفته بودم چادرم رو انداخته بودم توی صورتم و با شهدا حرف می زدم و گریه می کردم توی همون حال خوابم برد ... بین خواب و بیداری ... یه صدا توی گوشم پیچید ... "چرا فکر می کنی تنهایی و ما رهات کردیم؟ ما دعوتتون کردیم... پاشو... نذرت قبول ..." چشم هام رو باز کردم ،هنوز صدا توی گوشم می پیچید ... اتوبوس ایستاد ... در اتوبوس باز شد، راوی یکی یکی از پله ها بالا میومد... زمان متوقف شده بود ... خودش بود ... امیرحسین من! ... اشک مثل سیلابی از چشمم پایین می اومد اتوبوس راه افتاد، من رو ندیده بود " بسم الله الرحمن الرحیم، به من گفتن ..." شروع کرد به صحبت کردن و من فقط نگاهش می کردم ... هنوز همون امیرحسین سر به زیر من بود بدون اینکه صداش بلرزه یا به کسی نگاه کنه ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 💕❤️💕
پروانه های وصال
❣هوالمحبوب... ♦️ #رمان_غروب_شلمچه ♦️ #قسمت_بیست_و_یکم ♦️دعوتنامه فردا، آخرین روز بود ... می رفتیم
❣هوالمحبوب... ♦️ ♦️ ♦️غروب شلمچه اتوبوس توی شلمچه ایستاد ... "خواهرها، آزادید. برید اطراف رو نگاه کنید ... یه ساعت دیگه زیر اون علم ..." . . از اتوبوس رفت بیرون ... منم با فاصله دنبالش ... هنوز باورم نمی شد ... صداش کردم ... "نابغه شاگرد اول، اینجا چه کار می کنی؟ ..." برگشت سمت من ... با گریه گفتم: کجایی امیرحسین؟ ... جا خورده بود، ناباوری توی چشم هاش موج می زد ... گریه اش گرفته بود ... نفسش در نمی اومد ... "همه جا رو دنبالت گشتم ... همه جا رو، برگشتم دنبالت ... گفتم به هر قیمتی رضایتت رو می گیرم که بیای ... هیچ جا نبودی" اشک می ریخت و این جملات رو تکرار می کرد اون روز ... غروب شلمچه ... ما هر دو مهمان شهدا بودیم ... دعوت شده بودیم ... دعوت مون کرده بودن ... پایان بامــــاهمـــراه باشــید🌹