eitaa logo
پروانه های وصال
9.7هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
27.2هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت شصت و ششم بوی کتلت‌های سرخ شده فضای خانه را پر کرده و نوید یک شام رؤیایی به میزبانی ساحل خلیج فارس و میهمانی من و مجید را می‌داد. خیار شور و گوجه‌ها را با سلیقه خُرد کرده و نان‌های باگت را برای پیچیدن ساندویچ آماده کرده بودم. از قبل با مجید قرار گذاشته بودیم امشب شام را کنار ساحل زیبای بندرعباس نوش جان کنیم، بلکه خستگی و دلخوری این مدت بیماری مادر و اوقات تلخی‌های پدر را به دل دریا بسپاریم. همچنانکه وسایل شام را مهیا می‌کردم، خیالم پیش یوسف بود. دومین نوه خانواده با تولد اولین فرزند محمد و عطیه قدم به این دنیا گذاشته و امروز صبح، من و مادر را برای دیدن روی ماهش به آپارتمان نوساز و شیک محمد کشانده بود. صورتش زیبایی لطیف و معصومانه‌ای داشت که نام یوسف را بیشتر برازنده‌اش می‌کرد. در خیال شیرین برادرزاده عزیزم بودم که مجید در را گشود و با رویی باز سلام کرد. جواب سلامش را دادم و با اشاره‌ای به سبد وسایل شام که روی اُپن قرار داشت، گفتم: «همه چی آماده‌اس، بریم؟» نفس بلندی کشید و با شیطنت گفت: «عجب بوی خوبی میده! نمیشه شام رو همینجا بخوریم بعد بریم؟ آخه من طاقت ندارم تا ساحل صبر کنم!» و صدای خنده شاد و شیرینش اتاق را پُر کرد. لحظه‌های همراهی با حضور گرم و پرشورش، آنقدر شیرین و رؤیایی بود که حیفم می‌آمد باز هم با بحث و جدل حتی درمورد مسائل اعتقادی خرابش کنم، هر چند به همان شدتی که قلبم از عشقش می‌تپید، دلم برای هدایتش به مذهب اهل تسنن پَر پَر می‌زد، اما شاید بایستی بیشتر حوصله به خرج داده و با سعه صدر فراخ‌تری این راه طولانی را ادامه می‌دادم. از خانه که خارج شدیم، سبد را از دستم گرفت و با نگاهی به صورتم، گفت: «خدا رو شکر امشب خیلی سرحالی!» لبخندی زدم و پاسخ دادم: «آره خدا رو شکر! آخه امروز چند تا اتفاق خوب افتاده!» و در مقابل نگاه کنجکاوش، با لحنی لبریز هیجان ادامه دادم: «اول اینکه مامان بلاخره راضی شد و صبح زود رفتیم همه آزمایش‌ها رو انجام داد و عکس هم گرفت. خدا رو شکر حالش هم بهتر شده. بعد رفتیم خونه محمد. مجید! نمی‌دونی یوسف چقدر ناز و خوشگله!» همانطور که با اشتیاق به حرف‌هایم گوش می‌داد، با شیرین زبانی به میان حرفم آمد: «خُب به عمه‌اش رفته!» در برابر تمجید هوشمندانه‌اش خندیدم و گفتم: «وای! اگه من به خوشگلی یوسف باشم که خیلی عالیه!» با نگاه عاشقش به عمق چشمانم خیره شد و با لبخندی شیرین جواب داد: «الهه! باور کن جدی میگم، برای من تو قشنگترین و نازنین‌ترین زنی هستی که تا حالا دیدم!» و آهنگ صدایش آنقدر بی‌ریا و صادقانه بود که باور کردم در نگاه پاک و زلال او، چهره معمولی من این همه زیبا و دیدنی جلوه می‌کند. شاید عطر کلامش به قدری هوشربا بود که چند قدمی را در سکوت برداشتیم که پرسید: «حالا جواب آزمایش مامان کی میاد؟» فکری کردم و پاسخ دادم: «دقیقاً نمی‌دونم، ولی فکر کنم عبدالله گفت شنبه باید بره دنبال جواب.» 🌹 نویسنده : valinejad
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 آنچه موجب رنجش آدم‌ها از یکدیگر می‌شود این است که: غالباً ما آدم‌‌ها توقع داریم طرف مقابلمان، به تمام وقایع دنیا از زاویه‌ی دید ما نگاه کند! در صورتی که درون هر آدمی، دنیای متفاوتی وجود دارد که با پذیرش این تفاوت‌ها، روابط شکل مناسب‌تری خواهند داشت...! امام سجاد (ع) : راضی بودن به سخت ترین مقدرات الهی از نشانه های یقین است. سلام ، ضمن تسلیت شهادت راضی ترین بنده ی خدا به سخت ترین شدائد روزگار «صحنه کربلا » ، امام سجاد (ع) و آرزوی قبولی عزاداریها ، آغاز هفته ای حسینی برایتان آرزومندم ، در پناه امام حسین و حضرت سجاد علیهم السلام باشید. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🖤⚫️🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باید برسیم به جایی که برای غربت امام زمان (عج) هم مثل روضه قتلگاه گریه کنیم و بی تاب باشیم 🏴 اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
از فرمایشات امام جواد علیه السلام : سه چیز بنده را به مقام رضوان الهی میرساند ۱-استغفار زیاد ۲-فروتنی با مردم ۳-زیاد صدقه دادن کشف الغمه جلد ۲.. **✿❀ ❀✿** َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج**✿❀ ❀✿** 🖤⚫️🖤
همه رفتند استراحت کنند مداحان سینه زنان سخنرانان مستمعین....همه ولی تازه عمه امام زمان(عج) به اسارت رفته است...😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️روز دوازدهم محرم▪️ ورود کاروان اسرا به‌ کوفه غم و درد و بلا کوچه به کوچه تب و اشک و عزا کوچه به کوچه میان کوفه گرداندند سر را به روی نیزه ها کوچه به کوچه
✨خـدایـا 🥀در این شب معنوی ✨بحق امام سجاد(ع) 🥀ایمان عارفانه ✨و عمل صادقانه 🥀به همه ما عنایت بفرما ✨و دل و زبان ما را یکی کن 🥀تا جز بهترین بندگانت باشیم 🥀قبل از خـواب ✨قشنگترین دعاهایت را 🥀به شاخه های ✨درخت اجابت آویزان نما 🥀مطمئن بـاش فردا روز تـو ✨و معجزه هایت خواهد بود شبتون سرشار از آرامش 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا