eitaa logo
پروانه های وصال
9.8هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
27هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ 🍫یک و نیم پیمانه آرد بادام 🍫نصف پیمانه فندق خرد شده 🍫یک سوم پیمانه عسل 🍫دو قاشق پودر کاکائو 🍫یک چهارم پیمانه آب ‌ برای لایه‌ی دوم: 🍫دویست گرم شکلات تلخ 🍫یک الی دو قاشق روغن نارگیل
مواد لازم: عدس 1 پیمانه , برنج 1 پیمانه, پیازچه 3-5 عدد, فلفل سبز 3 عدد, کاهو برای تزئین, روغن زیتون، آبلیمو، نمک و فلفل به مقدار لازم دستور پخت: طرز تهیه : عدس را از شب قبل در آب خیس کنید. برنج را بشویید و ابکش کنید. سپس همراه با کمی آب در قابلمه بریزید و روی حرارت قرار دهید تا برنج دم بکشد. همزمان عدس ها را نیز بپزید تا اندازه ای که فقط نرم شود. سپس ابکش کنید و همراه با برنج پخته در یخچال بگذارید تا خنک شوند. ته ظرف سرو سالاد به مقدار لازم برگ های کاهو قرار دهید. در کاسه ای عدس و برنج پخته سرد شده ، پیازچه و فلفل سبز که نگینی خرد کرده اید بریزید. نمک ، ابلیمو ، فلفل همراه با مقدار مناسب روغن زیتون به مواد اضافه کنید و خوب مخلوط کنید و مواد مخلوط شده را روی کاهو ها بریزید و سالاد را سرو کنید. نکته : میتوانید بجای پیازچه از پیازهای کوچک نیز استفاده کنید. فلفل سبز را نیز میتوانید با فلفل دلمه ای جایگزین کنید. در این سالاد از حبوبات دیگری مانند ماش یا نخود پخته نیز میتوانید استفاده کنید
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه قهوه و چهار مدل متنوع نوشیدنے کافے شاپی.😍 و جالبتر از همه این که قهوه‌ساز هم نمیخواد😋 دو قاشق غذاخورے نسکافه ، دوقاشق غذاخورے شکر ، دوقاشق غذاخورے آب ، با همزن برقے بقدرے هم بزنین تا اینجورے فرم بگیره. با همزن دستے هم میشه اما مدت طولانی‌ترے باید هم بزنین. قهوه ے دالگونا بهمین سادگے اماده شد حالا بریم باهاش چند مدل جذاب نوشیدنے درست کنیم.😊 براے مدل اول: داخل لیوان چند تکه یخ بریزین ، یڪ قاشق چایخورے شکر در صورت دلخواه ، وشیر ، درآخر چند قاشق قهوه دالگونا بریزین و کمے هم بزنین. مدل دوم: چندقطعه یخ ، آب سرد ، وچند قاشق دالگونا ، کمے هم بزنین . مدل سوم: یڪ قاشق چایخورے شکر، چند قاشق دالگونا ، شیر گرم ، مخلوط کنید، مجددا چند قاشق دالگونا ، کمیهم بزنین. مدل چهارم: دیواره‌ے لیوان رو با سس شکلاتے طرح بندازین ، چند قطعه یخ، یڪ قاشق چایخورے شکر ، شیر سرد، چند قاشق دالگونا ، سس شکلاتی، کمے هم بزنین . دالگونا رو داخل ظرف درددار تا چهار روز توے یخچال میتونید نگهدارے کنید.
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تخم مرغ:۲عدد شکر:۴قاشق غذاخوری شیر:۸قلشق غذاخوری ماست:۴قاشق غذاخوری بکینگ پودر:۱قاشق چای خوری آرد گندم:۱۰قاشق غذاخوری آرد برنج:۲قاشق غذاخوری هل : ۱قاشق چایخوری 👌
استاد عالی.mp3
حجم: 11.96M
🎧 | 📝 چه‌کسی‌دعوت‌امام‌رااجابت‌میکند 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️بسیار زیباست بخونید: مردی درحال مرگ بود وقتیکه متوجه مرگش شد خدا را با جعبه ای در دست دید خدا : وقت رفتنه مرد : به این زودی؟ من نقشه های زیادی داشتم خدا :متاسفم ولی وقت رفتنه مرد : درجعبه ات چی دارید؟ خدا :متعلقات تورا مرد :متعلقات من؟ یعنی همه چیزهای من ؛ لباسهام پولهایم و ـ ـ ـ خدا :آنهادیگر مال تو نیستند آنهامتعلق به زمین هستند مرد :خاطراتم چی؟ خدا :آنهامتعلق به زمان هستند مرد :خانواده و دوستانم؟ خدا :نه ، آنهاموقتی بودند مرد :زن و بچه هایم؟ خدا :آنهامتعلق به قلبت بود مرد :پس وسایل داخل جعبه حتما بدنم هستند؟ خدا :نه ؛ آن متعلق به گردوغبار هستند مرد :پس مطمئنا روحم است؟ خدا :اشتباه می کنی روح تو متعلق به من است مرد بااشک درچشمهایش و باترس زیاد جعبه دردست خدا راگرفت و بازکرد ؛ دید خالی است! مرد دل شکسته گفت : من هرگز چیزی نداشتم؟ خدا : درسته ،تومالک هیچ چیز نبودی! مرد : پس من چی داشتم؟ خدا : لحظات زندگی مال توبود ؛ هرلحظه که زندگی کردی مال تو بود . زندگی فقط لحظه ها هستند.قدر لحظه هارا بدانیم و لحظه هارا دوست داشته باشی آنچه از سر گذشت؛ شد سر گذشت حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت! تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم بر در خانه نوشتند؛ ⇦در گذشت⇨....💔 💕❤️💕❤️
✍امام على عليه السلام: نشستن در مسجد نزد من، از نشستن در بهشت، نيكوتر است؛ زيرا در بهشت، خشنودى من فراهم است و در مسجد، خشنودى پروردگار من 📚إرشاد القلوب، صفحه 218
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای جالب رفتن آقای قرائتی به مسجدی که در آن مرگ بر آمریکا نمی‌گفتند!
✨﷽✨ ✍در بنی اسرائیل یک نفر قاضی بود که بین مردم به حق قضاوت می کرد. او وقتی که در بستر مرگ قرار گرفت به همسرش گفت هنگامی که مُردم، مرا غسل بده و کفن کن و چهره ام را بپوشان و مرا بر روی تخت بگذار که به خواست خدا چیز بد و ناگواری نخواهی دید. وقتی که او مُرد، همسرش طبق وصیت او رفتار کرد و پس از چند دقیقه، روپوش را از روی صورتش کنار زد، ناگاه کرمی را دید که بینی او را قطعه قطعه می کند.از این منظره وحشت زده شد و روپوش را به صورتش افکند. همان شب در عالم خواب شوهرش را دید، به شوهرش گفت آیا از آنچه در مورد آن کرم دیدی وحشت کردی؟ زن گفت آری. قاضی گفت سوگند به خدا آن منظره وحشتناک به خاطر تمایل من به برادرت بود. روزی برادرت با یک نفر نزاع داشت و نزد من آمد. وقتی که آنها نزد من نشستند تا بین آنها قضاوت کنم، من پیش خود گفتم خدایا، حق را با برادر زنم قرار بده. وقتی که نزاع آنها بررسی گردید اتقاقاً حق با برادر تو بود، خوشحال شدم. آنچه از کرم دیدی مکافات عمل من بود که چرا چنین مایل بودم که حق با برادر زنم باشد و بی طرفی را در هوای نفس خودم حفظ نکردم. 💕💛💕💛