🔘داستان کوتاه
ماهی سرنوشت
صبح تازه شروع شده بود، مرد جوان سوار بر اسب شد تا به بازار شهر برود، در بین راه و کنار رودخانه پیرمردی را دید که نشسته است، از اسب پایین آمد و به سمت آن پیرمرد رفت، سلام کرد و به پیرمرد گفت: غریبه هستی؟
من شمارا هرگز این حوالی ندیده ام، اگر کمکی از دستم بر میاید بگو، پیرمرد گفت: فقط گرسنه ام ، مرد دستش را داخل بقچه ی که همراه داشت کرد و مقداری نان و پنیر و سبزی به پیرمرد داد و کنار او نشست.
پیرمرد بعد از خوردن صبحانه ی تعارفی، به مرد گفت: تو از آنچه در بقچه داشتی به من بخشیدی و من نیز از آنچه در بقچه دارم به تو خواهم بخشید.
مرد گفت: ای پیرمرد مرا شرمنده نکن ای کاش که طعامی ارزشمند همراه خود داشتم و از آن به تو میدادم.
پیرمرد تُنگ شیشه ای را از بقچه اش بیرون آورد و روبروی مرد گذاشت، دستش را در آب رودخانه برد و چهار عدد ماهی زیبا بیرون آورد و در ظرف ریخت، مرد متعجب نگاه میکرد که چگونه بدون تور و قلاب توانست این کار را انجام دهد.
در این فکر بود که پیرمرد دستش را روی دست مرد جوان زد و گفت: این ماهی بزرگ تو هستی و ماهی کوچکتر همسرت و آن دو ماهی کوچک پسران تو اند.
دوست داری بدانی که کدام از شما زودتر خواهید مُرد، مرد اول از حرف پیرمرد ناراحت شد ولی بعد کنجکاو شد تا ببیند نتیجه ی کار چیست و علی رغم میلش قبول کرد، پیرمرد دستش را روی تُنگ شیشه ای گذاشت و گفت هر زمان که دستم را بردارم یکی از ماهی ها خواهد مُرد نگاه کن تا ببینی اول نوبت کدام ماهی خواهد شد، تمام وجود مرد را نگرانی فراگرفت، صدای طپش قلبش از بیرون سینه شنیده میشد، ناگهان پیرمرد دستش را به آرامی از روی ظرف برداشت و هر دو دیدند که ماهی بزرگ دیگر حرکت نمیکند و مُرده است.
مرد بی آنکه چیزی بگوید لبخندی زد و به سمت اسب رفت و با خوشحالی سوار شد، پیرمرد گفت آیا نمیخواهی از سرنوشت بقیه ی اعضای خانواده ات با خبر شوی، مرد لگام اسب رو کشید و گفت بهترین هدیه را از تو گرفتم، همین که میدانم داغ همسر و فرزندانم را نخواهم دید برای من کافیست.
از این پس زندگی برایم زیباتر خواهد بود، مرد اسب را تازاند و رفت.
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
نماز_شب
💠 عبادت حضرت #زینب سلام الله علیها
🕊🔹 حضرت #زینب کبری (س) شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه #تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که #ملقّب به «عابده آل علی» شد.
🔰 #شب زندهداری حضرت حتی در شب دهم و یازدهم محرم، ترک نشد.
🔻#فاطمه دختر امام حسین (ع) میگوید:
🔸«عمه ام زینب در تمام شب عاشورا در محراب خویش ایستاده و به پروردگار خویش استغاثه می کرد.»
◽️ ارتباط حضرت زینب (س) با خداوند آنگونه بود که امام حسین (ع) در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود:
✨«خواهرم! مرا در #نمازهای_شب، فراموش نکن.»😔
1-جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، ۱۳۶۱ق، ص۶۱
🍃🌺🌸🍃
1.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️شب جمعه، شب زیارتی ارباب❤️
💚هدیه صلوات به شهیدان💚
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💚الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبکبرۍسلاماللهعلیها💚
1.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سـ🌸ـلام
روزتون پراز خیر و برکت 💐
🗓 امروز جمعه
☀️ ۲۹ اردیبهشت ١۴٠٢ ه. ش
🌙 ۲۸ شوال ١۴۴۴ ه.ق
🌲 ۱۹ می ٢٠٢٣ ميلادی
🌸🍃
673.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_مهدی
🌼روزهای هفته را
💫با عشق تو سر میکنم
🌼تا به جمعه می رسم
💫احسـاس دیگر میکنم
🌼حس دیدار تو در من
💫جمعه غـوغا میکند
🌼جمعه ها چشمان خود را
💫حلقه بر در میکنم
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج 🌼
🌸🍃
3.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️بیا مهدی(عج) با ترنم باران...
با صدای : فرهمند و فانی
🌸🍃