eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
20.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مسئولیت شورای نگهبان بعد از تایید صلاحیت ها ⏪ضروری است که نقش شورای نگهبان پس از اعلام صلاحیت‌ها، در دوران مناظره ها و تبلیغات نامزد ها، پر رنگتر شود‌‌. ▪️بایدیک کمیته ویژه نظارت بر اخلاق انتخاباتی نامزدها و مشاورینشان هر شب گزارش نظارت بر عملکرد آنها را در رسانه ملی اعلام کند... ▪️نمیشود چهره های سیاسی معلوم الحال به عنوان مشاور از تریبون نظام اراجیف و دروغهای شناسنامه دار را به خورد مردم داده و به دشمنان نظام, خارج از مرز ها پالس همفکری و همدلی بدهند! ▪️نمیشود مشاور فرهنگی با رفتار چاله میدانی اش در پیش چشم دوست و دشمن ، استاندارد های متقن نظام انتخاباتی ایران را لگدمال کند، ▪️نمیشود یک نامزد انتخاباتی صدای دشمنان قسم خورده نظام در ارتباط اصل مسلم ولایت فقیه باشد... ▪️شورای نگهبان باید با تکیه بر مستندات به صورت زنده و پویا در همین زمان قبل از ۸ تیر ، واقعا وارد فرایند اجرایی نظارت و ارزیابی عملکرد کاندیداها شده و هر جا انحرافی دید به سرعت و بی تعارف ورود کرده و شخص خاطی را به مراجع قضایی معرفی کند... ⏪چند بار این نظام مقدس باید از این سیاسیونی که مار در آستین دارند ضربه بخورد.. 👤دکتر محبوبه حقیقی 🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌: جمهوریت یعنی هر ایرانی نقش پرشکوه خود را ایفا کند 🔹‌نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پس از دومین مناظره انتخاباتی: 🔹‌یک ایران دعوت به مشارکت همگانی باید داشته باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠 ♦️: اگر آن چیزی می‌گوییم در عمل همان باشیم مردم در کنار ما هستند 🔹‌نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پس از دومین مناظره انتخاباتی: 🔹‌ما اگر صادقانه به مردم خدمت کنیم، مردم شریف هستند 🔹‌همین مردم 98 درصد به جمهوری اسلامی رای دادند 🔹‌اگر فردا در جایگاهی که قرار می‌گیریم با مردم صادق باشیم مشکلات حل می‌شود فتــ🇺🇸ـنـــ🇬🇧ــ️ـه ╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗ @SiasatoDianat ╚══••⚬🌍⚬••═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌: ما حرف‌هایی که بیان کردیم سال‌های سال کار کارشناسی شده است 🔹‌موضوعات عملی و اجرایی آن هم دنبال کردیم، مردم عزیز کشور نیازبه یک تحول دارد 🔹‌با حرف کلی کسی نمی‌تواند مسائل را حل کند، مسئول وضع موجود دهه ۹۰ هست 🔹‌این مناظرات نیابتی هم فایده ای ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسخ چهره نزدیک به زاکانی به توئیت اکانت پورمحمدی علیه او (همزمانی که در مناظره است) : وسط نیاز به توئیت نیست ، آقای نترس ، مقابل دیدگان مردم با دیگر کاندیداها گفتگو کن و پاسخ بشنو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️: مناظره دوم که در حوزه مسائل اقتصادی بود، بحث ها کارشناسی تر و جذاب تر دنبال شد 🔹‌نامزد چهاردهمین دوره ریاست جمهوری پس از دومین مناظره انتخاباتی: مناظره دوم نسبت به مناظره گذشته کیفیت بهتری داشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلیمانی : جان من و همه شهیدان ارزش فدا شدن برای این ملت را دارد. سرباز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴فرق کاندیداهای ایران با سوئیس 😳شوکه شدن مردم، وقتی فهمیدن ماجرا چیه:))) (این کلیپ واقعاً فوق العاده هست)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😡دیدن آقای تو تلویزیون بعد از سه سال، کنار آدم رو یاد چه چیزهایی می‌اندازه؟ 😡با شنیدن حرفهای وزیرخارجه روحانی، داغ دل چه کسانی تازه شد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅4 لیوان شیر ✅1 لیوان شکر ✅2 ق غ نشاسته ی ذرت ✅2 ق غ آرد ✅1 عدد زرده ی تخم مرغ ✅1 ق غ کره ✅200 گرم پنیر ماسکار پونه ( یا پنير خامه ای ) ✅نصف ق غ سر خالی وانیل ✅بیسکوییت لیدی فينگر به میزان لازم ✅نصف قوطی خامه صبحانه ♦️مواد لازم برای سس شکلاتی ✅100 گرم کاکائو ✅نصف قوطی خامه صبحانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیرینی فوری بدون فر و همزن😋 مواد لازم : تخم مرغ ۱ عدد شکر ۱/۲ پ و ۱/۸ پ وانیل ۱/۴ ق چ روغن مایع ۱ ق‌ غ شیر ۱/۲ پ آرد ۲۰۰ گرم بیکینگ پودر ۱/۲ ق چ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍲 سبزی آش : سیر، جعفری گشنیز، تره، اسفناج زردچوبه، نمک، فلفل نخود، لوبیا، عدس پیاز، سیر
اولین روز از فصل تابستان تون عالی خدایا 🌷🍃 امروز برای تک تک دوستانم عطا کن هرآنچه خیر و صلاحشان است از خوبی ها بهترینش از نعمت ها بیشترینش از عاقبت عالیترینش و🌷🍃 از زندگی شیرین ترینش ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت سی و ششم: تا ماشین ایستاد ، درب باز شد ، انگار منتظر آمدن این جمع سه نفره بودند. م
قسمت سی و هفتم: زری با کفش های پاشنه بلند و شلواری چسپان و مانتویی تنگ و‌کوتاه که نپوشیدنش بهتر از پوشیدن بود، به طرف آخرین درب حرکت کرد. ابتدای تقه ای به در زد و بعد از چند لحظه صدای کلفت مردی بلند شد و زری وارد اتاق شد. عجیب اینکه ،به نظر می رسید کسی دیگر غیر از زری و ژینوس و آن مرد داخل اتاق آنجا نیست ، ژینوس حتی نفهمید آن راننده کجا رفت و چه شد ، این مکان به نظرش خیلی مرموز می آمد و حسی ناشناخته به او نهیب میزد که الان اینجا را ترک کن...ولی او اینقدر خود را ضعیف می دانست که توان حرکت دررخود نمی دید ژینوس اینک که تنها شده بود ، آزادانه اطراف را نگاه میکرد اما ، نیرویی در خود احساس نمی کرد که از جا بلند شود و دور و برش را سرک بکشد. نگاهش به سر بزی بود که لامپی کم نور از وسط پیشانی اش نور میداد ، نا گهان لامپ خاموش شد و سپس روشن شد و پشت سر آن لامپ های اطراف همین طور شد. قلب ژینوس شروع به تند زدن کرد... احساس ترس عجیبی داشت.. خود را بیشتر در مبل سیاه رنگ فرو برد و سعی کرد به لامپ ها که الان همه عادی شده و روشن بودند نگاه نکند. ناگهان مبل یک نفره ای که کنارش بود با صدای قیژ بلندی جابه جا شد. ژینوس جا خورد و همانطور که با دست قفسه سینه اش را ماساژ میداد ، آب دهانش را به سختی قورت داد، هیچ کس اینجا نبود اما این مبل چطوری جابه جا شد؟ ژینوس همانطور که تمام بدنش می لرزید ، از جا بلند شد و خواست به سمت درب ورودی برود و خود را به بیرون بیاندازد ، ناگهان انگار نیرویی نا مرئی او را نگه داشته بود ، برجای خود قفل شد و درب ورودی ،یک بار باز و محکم بسته شد. ژینوس که از ترس ، آرزوی مرگ می کرد جیغ بلندی کشید و بر زمین افتاد و دیگر چیزی از اطرافش نمی فهمید... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت سی و هفتم: زری با کفش های پاشنه بلند و شلواری چسپان و مانتویی تنگ و‌کوتاه که نپوشی
قسمت سی و هشتم: ژینوس چشمانش را آرام باز کرد ،لامپ کم نوری که از سقف آویزان بود چشمانش را زد و دوباره چشمهایش را بست. اما به هوش آمده بود و‌گوشهایش تیز بود ، صدای زن و مردی که انگار پشت به او بودند در گوشش می پیچید.. زن که کسی جز زری نبود گفت : استاد...من...من نمی دونستم که اون دختره اینجور از کار درمیاد. من مدتها ژینوس را تحت نظر گرفته بودم ، این دختر بی کس و کارترین دختری هست که میشناسم و گفتم حتما یکی مثل خودش باهاش دوسته ، خصوصا که پول آنچنانی هم نداشتن خرج کنن.. آن مرد اوفی کرد و گفت : تو‌کوتاهی کردی ، و خودت هم باید جورش را بکشی ... سپس صدای هر دو آهسته شد و ژینوس احساس کرد کسی کنارش نیست. چشماش را دوباره باز کرد ،متوجه شد روی کاناپه قهوه ای رنگ تیره ای دراز کشیده ، تکانی به خود داد و سرش به طرفی که صدای آن دو نفر از آنجا می آمد ،چرخاند و در کمال تعجب دید کسی آنجا نیست... آرام روی کاناپه نشست و تازه متوجه دری شد که از آن اتاق به جایی دیگر باز میشد. ژینوس خسته تر از آن بود که حرکتی کند ، اما حس ناامنی که در وجودش افتاده بود به او نهیب میزد که کاری کند ، پس تمام نیرویش را جمع کرد تا از جا برخیزد. با بی رمقی پشتی کاناپه را تکیه گاه دستش کرد و از جا برخاست. دو تا در اتاق داشت ، ابتدا به طرف دری رفت که فکر می کرد در ورودی هست، اروم آروم از کنار میز جلوی مبل که با چوب سیاه ساخته شده بود خودش را به در رساند ،دستگیره در را پایین داد و متوجه شد در قفل است. پس با احتیاط به طرف در آنطرف اتاق رفت همان دری که به نظرش زری و اون مرد از آنجا بیرون رفته بودند. نزدیک در رفت، احساس کرد صدای آه و ناله ای کوتاه از پشت در می آید. اول گوش خودش را به در چسپاند ، احساس می کرد صدا آشناست ، شاید زری بود . خم شد و میخواست از زیر در که شکاف کوچکی داشت ، داخل اتاق را نگاه کند که ناگهان ، مردی قوی هیکل با وضعی بسیار فجیع در را باز کرد و همانطور که قهقه ای بلند سر میداد و دندان های زرد و بزرگش را به نمایش میگذاشت گفت : به به...میبینم جان گرفتی و سپس دست ژینوس را گرفت و او را به زور وارد اتاق کرد... دنیا پیش چشمان این دخترک نگون بخت تیره و تار شده بود ، دخترکی که گناهش عاشقی بود ، عاشق نامزد دوستش شده بود و به خاطر این عشق به سمت رمال و دعانویس ها کشیده شده بود و اینک بدون آنکه خود بخواهد در منجلابی از کثافت دست و پا میزد... ادامه دارد... 📝به قلم : ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺