.•°•.•°•. ⚜ ﷽ ⚜.•°•.•°•.
♥️پیامبراكرم (ص) :
_لا تَكرِهُوا الفِتنَهَ فِي آخِرالزَّمانِ فَاِنَّها تُبيرُ المُنافِقِين؛
🍃 از "فتنه و آزمايش" در آخرالزمان نگران نباشيد؛
←چرا كه موجب نابودي منافقان خواهد شد💯
📖ميزان الحكمه،/ ح 15748
#حدیث_روز
تلنگرانہ
فڪرت كھ شد امـام زمان...
دلـت میشھ امـام زمانے
عقلـت میشھ امام زمانے
تصمـیم هات میشھ امام زمانے
تمام زندگیت میشھ امام زمانے
رنگ آقا رو میگیرے كم كم...
فقط اگھ توے فكرت دائم
امـام زمانـت باشھ...
خدایافڪرماراامامزمانیبگردان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ هشدار رهبری پیرامون حذف فرهنگ شهادت از کتب درسی😱
📌 به مناسبت روز شهادت #شهید_فهمیده
﷽
💠حاج اسماعیل دولابی(ره) :
🌸بعضی مواقع خداوند متعال میخواهد کسی را در مراتب بندگی زود بالا برود.
🌸 به همین خاطر درهای زندگی او را مثل دیگ زودپز محکم میبندد و او را درسختی قرار میدهد.
🌸خود ما نمیدانیم که آیا ما در سختی ها بهتر خداوند را بندگی میکنیم یا در خوشی هایمان.
🌸اکثر کسانی که به مراتب بالای بندگی رسیدند، زندگی سختی داشته اند.
💕💕💕
چیزهایی را جمع كنيد
كه با خرج ڪردن شان
نه تنها از مقدار آنها
كم نشود بلكه
بیشتر هم بشود...
همچون:
دانش، مهربانی، سخاوت،
لبخند، اخلاق خوب و انسانیت.
💕💕💕
✨﷽✨
✅بدون پول هم می شود دلی را شاد کرد
✍حاج آقا قرائتی: این غلط است که بگوییم دوای همه دردها پول است. در حدیث می خوانیم: اگر مؤمنی از گرفتاری مؤمنی که به سختی افتاده گره گشایی کرد، خداوند کارهای او را تسهیل می کند؛ چه در دنیا و چه در آخرت. «أَیمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کرْبَهً وَ هُوَ مُعْسِرٌ یسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَهُ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ» چه بسا با یک راهنمایی یا یک لبخند یا یک وساطت؛ یا یک طنز.
امام باقر(ع) فرمود: «ألْقَ أَخَاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ»؛ با روی باز و گشاده و خندان با برادرت دیدار کن. حضرت فرمود: «مى دانید خداوند چه کسى را در قیامت نمى سوزاند؟» گفتند: «نه!» فرمود: «آدم هایى که نرم هستند. خوش برخورد هستند. با مردم مأنوس مى شوند. خداوند بدن اینها را بر جهنم حرام کرده است.» بدترین آدم کسى است که مردم از ترس به او احترام بگذارند. این نشانه قدرت و قاطعیت تو نیست. این نشانه بدى توست. بدترین شوهرها، شوهرى است که زنش از او بترسد. بدترین زن ها، زنى است که شوهرش از او بترسد.
📚 کتاب خنده و گریه در آثار استاد قرائتی
💕💕💕
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
🤍حضرت شعیب میگفت:
گناه نکنید که خدا بر شما بلا نازل میکند..
یکی آمد و گفت من خیلی هم گناه
کردم ولی خدا اصلا بلایی بر من نازل نکرده!
خداوند به حضرت
شعیب وحی میکند که به او
بگو اتفاقا تو سر تا پا در زنجیر هستی..
آن فرد از حضرت
شعیب درخواست نشانه میکند.
خداوند میگوید به او بگو
که عباداتش را فقط به عنوان تکلیف
انجام میدهد و هیچ لذتی از آنها نمیبرد..
امام صادق علیه السلام فرمودند:
خداوند كمترين كاري كه درباره
گناهکار انجـام مـیدهد اين است كـه
او را از لـذّت مـناجـات محـروم ميسـازد.
📚|معراجالسعادة صفحه673
💕💕💕
اگه از داشته هات راضی نیستی
بهتره به کاشته هات
یه نگاه دوباره بندازی...!
💕💕💕
[• #کفراننعمت😭 •]
امامرضا﴿؏﴾:
کِیفر کفران نعمت سریعتر
از عقوبت سایر گناهان است!🖐🏻💔
📚مسندالرضا؏؛ج۱؛ص۲۸۰
#چهلحدیثزندگےساز
💕💕💕
~🕊️
•| #شهیداݩہ√ |
سـربـاز صـاحب زمـان (عج) بودن
یعنی همه جـوره خـودت را خـرجـش ڪنی ...
مثـل #شهیـدحسیـن_صحـرائی
همیشـه میگفت :
باید صـددرصـد وجـودت را بـرای امـام زمـان(عج)خـرج ڪنی که او یـار نیمـه تمـام نمیپسنـدد
همیشه سختترین ڪارها را برمیگزید.
💕💕💕
🌺نمیدانم رفتارهای ابراهیم را
چطورمیشود بیانکرد.بازارمیرفت
وسخت ترین کارها را انجام میداد.
🌺بعد پولی را که به دست میآورد به راحتی برای رفقای نیازمندش خرج میکرد. آن هم چگونه؟!!
🌺دوستانی که بضاعت مالی نداشتند را چلو کباب مهمان میکرد. برای اینکه آنها شرمنده نشوند، هر بار مخفیانه به یکی از آنها پول میداد و میگفت:شما حساب کن،امروزمهماناوهستیم.اینگونهمراقب بود کسی شرمنده نشود.🌺
💕💕💕
سه وصیت یک پدر👌
ﭘﺪﺭﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت :
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ. امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ!
1) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻣﻠﮑﯽ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﮑﺶ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺵ!
2) اﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ!
3) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﺎ ﺍﻓﯿﻮﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺷﺮﻭﻉ کن!
ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﺪﺭ، ﭘﺴﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ.
ﭘﺲ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪر ، ﺁﻥ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﺪ...ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﭘﺲ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ!
ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﺪ ؛ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺱ ﻭ ﺟﻮﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.
ﺩﯾﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﻋﻠﺘش را ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ:
"ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!"
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﻧﺼﺎﯾﺢ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﯽ ﺑﺮﺩ...
و میخواست ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻣﻮﺕ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ﺑﻮﺩ!
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪ...
"ﮐﺎﺵ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻗﻄﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﻄﺮﯼ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺭفتنی...!"
💕💕💕
~🕊
❂ براے #شهیـد شدن ..
هنـر لازم استــ !
هنـر بہ ← خـــدا رسیدن..
هنـر ڪشتن ← نَـفس..
هنـر ← تَهذیبــ ..
◈ تا هنـرمند نشویـم..
◈ شهیـــد نمے شویـم...
#اللهم_ارزقنا_شهادت
💕💕💕
براي جذب مردم به نیکی بايد چه كار كنيم؟
✍حاج آقا رفیعی:يكي از راههاي اين است كه زبان شما نبايد زبان سرزنش باشد. زبان خيلي از پدرها و مادرها، زبان سرزنش است. خجالت بكش مردم نماز شب ميخوانند تو نماز صبح را هم نمي خواني. يا اينكه پسر خاله ات دائم در مسجد است و تو نماز نمي خواني. اين مقايسه است. هركس يك روحيه اي دارد. بايد از زبان سرزنش و مقايسه پرهيز بشود. ويژگي كه ائمه ما در بحث امر به معروف و نهي از منكر داشتند. فردي نمازش را اشتباه ميخواند و در نماز صحبت ميكرد. وقتي نمازش تمام شد، پيامبر به او گفت: نماز از سه چيز تشكيل ميشود: ذكر، دعا، قرآن. او خودش فهميد يعني در نماز حرف نزن. مستقيم نگفت: در نماز حرف ميزني. اين تذكر غير مستقيم است. برنامه سازان ميتوانند بگونه اي فرهنگ نماز را القا كنند كه نخواهند مستقيما روي آن دست بگذارند. گاهي ممكن است پسري بخاطر لجبازي با پدر و مادرش به حرفهاي آنها گوش نكند. بايد از اهرم دوست استفاده كرد. چون ممكن است از دوست تاثير بپذيرد.
📺 برنامه سمت خدا
💕💕💕
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 35 🔶 یکی از قوانین مهم دنیا اینه که ما حد وسطی در زندگی نداریم 🔹 یعنی اعمال و ر
#افزایش_ظرفیت_روحی 36
🔶 تا اینجا نکاتی رو به طور اجمالی در مورد راه های افزایش ظرفیت روحی تقدیم حضور شما سروران عزیز کردیم.
🔹 گفتیم که "پذیرش رنج" میتونه روح آدم رو قوی و بزرگ کنه تا تحمل سختی های طبیعی دنیا براش آسون بشه.
✅ همچنین گفتیم که انسان اگه میخواد روحش بزرگ بشه باید برخی علاقه های سطحی خودش رو کنار بذاره و علاقه های عمیق تر خودش رو انتخاب کنه
که به این کار میگیم مبارزه با هوای نفس.
✔️ همچنین در مورد "مبارزه با راحت طلبی" به عنوان شروع برنامه مبارزه با نفس صحبت کردیم. واقعا مبارزه با راحت طلبی میتونه آدم رو خیییلی در زندگی جلو بندازه و روحش رو بزرگ کنه.
❇️ در ادامه میخوایم به یکی از موارد بسیار مهم برای افزایش ظرفیت روحی بپردازیم.
موضوعی که ما آدم ها همیشه باهاش سر و کار داریم. همیشه داخلش هستیم ولی بهش توجه نمیکنیم.
در مورد این موضوع مهم صحبت خواهیم کرد...
پروانه های وصال
#هوالعشق #از_من_تا_فاطمه_قسمت_هشتم #مجنون_بی_لیلی #سوها_نوشت🤔 فردا شب شهادت حضرت زهرا نامی بود به
#هوالعشق
#از_من_تا_فاطمه_قسمت_نهم
#حضرت_زهرا
صدای مداحی می آمد٬تازه یادم امد امشب شب شهادت #حضرت_زهرا است.جلوی ضریح زانو زدم٬درفکر بودم اما نمیدانم چه فکری!صدای مداحی می آمد٬نمیدانم چه میگفت فقط یک کلمه شنیدم و آن این بود:#مادر
و احساس کردم جمعیت کم کم پراکنده میشوند و مراسم تمام میشود٬کم کم چشم هایم سنگین شد و روی هم رفت٬دوباره خواب دیدم٬هیچ چیز نمیدیدم فقط صداهارا میشنیدم٬صدای ارامی امد٬دخترم پاشو ٬مادرت همیشه کنارت هست بلند شو پسرم منتظرته٬این هدیه من به توعه ازش مواظبت کن...و احساس کردم پارچه ای روی چشمانم امد و به کنار رفت٬عطر گل نرگس نوازش روحم شد٬دستی به شانه ام خورد که بیدار شدم.
-دخترم پاشو ٬نماز صبح نزدیکه ها خواب نمونی مادر
پیرزن مهربانی بود که مرا از خواب بیدار کرد٬خوابم را به یاد اوردم ٫#دخترم٬#مادرت؟مادر من؟او که بود؟هنوز نوای دلنشینش در ذهنم چرخ میزد٬هدیه؟چه هدیه ای؟به نماز ایستادم تعجب کردم که چه روان خواندم !اخر من نماز خواندن بلد نبودم٬دست هایم را به حالت قنوت گرفتم و از خدایی که تنها نامش را میدانستم کمک خواستم٬از او خواستم مرا در آغوش بگیرد٬نوازشم کند تا ارام بگیرم٬نمیدانم این راز و نیازها چگونه برزبانم می آمد..
بعد از اتمام نمازم به سرجایم برگشتم که از دور چشمم به پارچه مشکی که کنار کیفم بود افتاد٬سریع به سمتش دویدم ٬نه ممکن نیست٬از کجا امده بود؟من چادر مشکی نداشتم٬#هدیه٬اری هدیه!روبه روی صورتم گرفتم عطر نرگس میداد تا اعماق وجودم را با ان عطر پر کردم٬هربار اطرافم را نگاه کردم چیزی ندیدم٬فقط٬فقط یک خانم چادری دیدم که از سمت من درحال بازگشت بود٬سریع صدایش زدم و به سمتش دویدم.
-خانم٬خانم صبر کنید
-جانم؟
چقدر چهره اش زیبا و دلنشین بود لحظه ای محوش شدم انگار فرشته بود٬
-شما این چادرو برام گذاشتید؟فکر کنم به خاطر این بوده که حجابم مناسب نبوده درسته؟خیلی ببخشید الان درستش میکنم اما نیازی به چادر نیست ممنو..
-دختر گل٬یه خانومی این چادر رو به من دادن و گفتن به شما بدم و #هدیه است ٬گفت حتما بهش برسون خودش میدونه٬هدیه رو که پس نمیدن.
از کلماتش دلم ریخت زانوهایم خم شد و روی زمین افتادم٬به پهنای صورتم اشک میریختم نمیدانم برای چه؟
-خانوم بهت نظر کرده گلم٬خوش به سعادتت
دیگر چیزی نفهمیدم و از اعماق وجودم گریه کردم وچادر را ناخودآگاه در اغوش گرفته بودم و میگریستم٬بوی گل نرگس میداد چه هدیه ای بود چه ساده اما دلربا ٬این چه بود؟آن خانم چه کسی بود؟
چادر را روی سرم انداختم لطیف بود٬مانند برگ گل٬تا روی سرم امد سرتاسر وجودم غرق لذت شد منشأ این حس را نمیدانستم ٬دوباره سوال ها به سمت مغزم هجوم اورد٬#پسرم منتظرت هست!!!پسرش کیست؟قدم هایم به حیاط کشیده شد در هوای بی هوایی به سر میبردم به سمت انسوی خیابان قدم برمیداشتم و درفکر اتفاقات بودم که کامیونی به سمتم میامد چراغش را چندبار روشن و خاموش کرد از ترس درجایم میخکوب شده بودم و چشم هایم را که بستم تمامم اتفاقات جلوی چشمانم رژه رفت٬صدای من بود که با جیغ علی را صدازدم...
-علییییییییی
ماشین ترمز شدیدی زد اما به من برخورد نکرد که دست هایم داغ شد٬
-جانم فاطمه
وسط خیابان راه را سد کرده بودیم٬دست هایم در دست های علی بود و چشم هایمان تنها هم را میدید٬همه چیز را به یاد اوردم ٬علی٬علی٬علی و از حجوم افکار و خاطرات قبل مغزم فشرده شد و بیهوش شدم....
#نویسنده #نهال_سلطانی
#فطمه_فاطمه_است😭✋🏻💠💟
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#هوالعشق #از_من_تا_فاطمه_قسمت_نهم #حضرت_زهرا صدای مداحی می آمد٬تازه یادم امد امشب شب شهادت #حض
#هوالعشق
#عاشقانه_مذهبی_پارت_دهم
#بالهایم_هوس_با_تو_پریدن_دارد
#علی_نوشت
فاطمه را با کمک خانمی روی صندلی ماشین گذاشتیم٬قلبم روی هزار بود٬فقط تا بیمارستان گاز دادم و مطمئنم جریمه هم شدم٬سریع او را به بخش رساندم و پزشک معالجش گفت که باید برایش فضای ارامی فراهم کنیم تا پیام های عصبی را بهتر دریافت کند و گذشته را به یاد بیاورد٬گفت معجزه شده که فاطمه ام مرا به یاد اورده چون چنین فراموشی هایی تا دوماه طول میکشید.به فاطمه سرم وصل کردند و من رفتم برایش تنقلات خریدم٬احساس کردم خیلی لاغر و ضعیف شده ٬به اتاق که امدم او چشم هایش بسته بود و رد اشک روی صورت سفیدش نمایان بود٬به یاد لمس دستانش لبخندی زدم٬اولین بار بود که دستان لطیفش را لمس میکردم ماهنوز به هم محرم بودیم٬دوهفته تا زمان اخر مانده بود٬کاش در موقعیت بهتری دستانش را میگرفتم کاش دستانش انقدر سرد نبود که سرمایش تا اعماق وجودم رسوخ کند٬ارام ارام چشم هایش باز میشد و چشم های.. اری چشم هایش دقیقا همرنگ چشم های من است نمیتوانستم لحظه ای نگاهش نکنم اما قرمزی اطراف مردمکش را گرفته بود٬معلوم بود فاطمه ام فشار زیادی را متحمل شده
-فاطمه جان
-عل..علی
-جان علی٬خوبی؟
-کجا بودی؟چرا منو تنها گذاشتی
و چشم های هردویمان اشک بار بود از این دوری وحشتناک..
-مهم الانه خانوم الان که اینجام پس حالشو ببر
و لبخند زیبایی روی لب هایش نقش بست که دلم ارام شد
-چه شیطون شدی سید
-خانوم ما برای شما شیطون نباشیم برا کی باشیم؟راستشو بگو فاطمه خانوم برام کسیو زیر سر دار..
حرفم تمام نشده بود که نیم خیز شد و متکایش را روبه من پرتاب کرد هردویمان خندیدیم از ته ته دل٬خدایا شکرت که فاطمه ام را به من برگرداندی شکر٬البته اگر خانواده اش..
به اصرار من فاطمه کمپوتی را کامل خورد و بعد یک مسکن به خواب رفت ٬هوا داشت روشن میشد و من به اقای پایدار تلفن زدم که به بیمارستان بیاید میدانستم دوباره غوغا میکند.در راهرو اقای پایدار را دیدم٬تنها بود٬با عصبانیت به سمت من می آمد.به چند قدمی من که رسید یقه ام را چسبید و مرا به دیوار فشرد.
-پسره بیشعور مگه نگفتم دور و بر دختر من افتابی نشو حرف حالیت نیست؟؟قصد جون دخترمو کردی که هربار باید تو بیمارستان پیداش کنم اره؟اخه باید که تو رو ...
-بابا بسه تمومش کنید!!
و این صدای فاطمه بود که دست اقای پایدار را درهوا گذاشت اما هنوز به یقه ام چنگ زده بود٬با چشم هایم خواهش کردم به اتاق برود و خودش را ناراحت نکند٬اما..
-الان حاضر میشم بریم بیرون صحبت کنیم ٬برگه ترخیصمو بگیرید بابا
-اخه مگه خو..
-اره خوبم علی
پدر فاطمه که متعجب بود او مرا به یاد اورده دست هایش شل شد و متعجب به ما نگاه کرد.فاطمه به اتاق رفت و با ان چادر مشکی که صورت زیبایش را زیباتر از همیشه کرده بود به بیرون امد.لحظه ای محو زیباییش شدم٬فرصت نکردم بگویم داستان این چادر چیست!اما هرچه بود داستان زیبایی بود...
#نویسنده
#نهال_سلطانی
#من_به_وجودت_بیمارم_بیا_درمانم_کن
#هرچه_باشد_داستان_زیباییست
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
باز هم جمعه...
باز هم فراق...😢
باز هم آقایی که منتظر برگشتن ماست...😔
آقا جان!
به والله بریدیم.😭
از بیمعرفتی ما بگذر، و بیا...🙏
چیزی برای پیشکش ندارم؛ اما حداقل...
#برایت_دعا_میکنم
#برایم_دعا_کن
امروز آقا بیشتر منتظر شنیدن صدای ماست...
دعای ندبه یادمان نرود.☝️
#روانشناسی
راه های ایجاد آرامش #
- جلوی گریه خود را نگیرید وگاهی گریه کنید.
- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید
و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید.
- وقتی احساس میکنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و
جای خالی در آن نیست ، با قدم زدن ، آنها را پاک کنید.
- اگر نتوانید کسی را ببخشید ، افکار خشمگین تان شما را برای همیشه با
این افراد مرتبط خواهد کرد. کارهای خیریه وشاد کردن دیگران ، باعث
آرامش میشود.
- آرامش را از کودکان بیاموزید ، ببینید که چگونه در همان لحظهای که
هستند ، زندگی میکنند و لذت می برند.
- از همان که هستید راضی باشید ، در این صورت احساس آرامش
بیشتری میکنید.
- هر چه اکسیژن بیشتری به شما برسد ، آرامتر خواهید شد ، خوب است
در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.
- مهم نیست که با شما مودبانه برخورد کنند یا نه ، برخورد مودبانهی شما
، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.
💕💕💕
🍃یا صاحب الزمان (عج)
باز هم جمعه و دل
بی تو هوایش ابریست
باز دل خسته و
باران زده از بی صبریست ...
#سلام_امام_مهربانم
صبحت بخیر آقا 🌼
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
🌷۵ چیز ارزش انسان را بالا میبرد:
🌷۱..ایمان...............11مجادله
🌷۲..علم.................11مجادله
🌷۳.تقوا................13حجرات
🌷۴.جهاد...................95نساء
🌷۵.خلاقیت.ابتکار .17نحل
💕💕💕
کمکهای مومنانه به خوانِ ایجاد اشتغال و تهیه مسکن رسید
🔹رئیس سازمان بسیج مستضعفین: مرحله سوم نهضت کمک مومنانه با بهکارگیری همه ظرفیتهای بسیج از ۱۷ ربیع آغاز و تا عید نوروز و نیمهشعبان ادامه خواهد داشت.
🔹در این مرحله علاوه بر بستههای معیشتی بحث ایجاد اشتغال،تهیه مسکن، آزادی زندانیان غیرعمد و تأمین جهیزیه را دستور کار داریم.
🔸در دو مرحله قبلی ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار بسته معیشتی، ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار بسته بهداشتی و ۱۴ هزار جهیزیه تدارک و توزیع شد.
🎥#گذر_عمر در بیست ثانیه
🔺 فقط بیست ثانیه روی این عکس تمرکز کنید
⁉️حواسمان به تمام شدن عمرمان هست
▪️عمر انسان که تنها سرمایه او است، همچون آب روان در سراشیبی، با تندی می گذرد و با گذشت هر روز، به اندازه یک روز از سرمایه انسان مستهلک می شود
▫️از نگاه امام علی علیه السلام شمار نفس های آدمی معلوم و معین است و انسان با هر نفسی در حقیقت پاره ای از عمر خویش را سپری نموده است
▪️از نگاه ایشان به حال کسی باید غبطه خورد که عمرش را در راه تحصیل ایمان و معرفت، بندگی خدا و کسب اخلاق الهی صرف کرده و از وقت خود به خوبی استفاده کرده است چه در غیر این صورت، دچار ضرر شده و عمر خود را باخته است.
#ثانیه_های_عمر
💕💕💕