eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
21.9هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_چهل_و_هشتم تاعصر رو یک جوری گذروندم. ساعت۵
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🥀 "کارن" خیلی خوشحال شدم که زهرا قبول کرد باهم حرف بزنیم. باید بهش میگفتم که من مقصر اشکای خواهرش نیستم.باید خودمو تبرئه میکردم. هیچوقت نذاشتم هیچکس ازم قضاوت کنه اونم به ناحق. صبح روز بعد سریع حاضرشدم و رفتم دم دانشگاه زهرا. ساعت۱۰از دانشگاه اومد بیرون و راه افتاد سمت پارک. منم پشتش با فاصله رفتم. یکم که ایستاد منتظر موند رفتم جلو و سلام کردم. _چه عجب سلامم یاد دارین شما؟ _شما که اهل تیکه انداختن نبودی زهراخانم. _اونش مهم نیست.حرفتونو بزنین. سمت نیمکت آبی رنگی رفتم و گفتم:بهتره بشینیم. نگاهی به قیافه ساده و مظلومش کردم.با اون مانتو شلوار مشکی ساده و مقنعه مشکی که صورت سفیدشو قاب گرفته بود،شیش هیچ از بقیه دخترا جلو بود. چشمای درشتش رو به من دوخت و گفت:میشنوم. اشاره کردم به کنارم رو نیمکت و گفتم:نمیشینی؟ _نه. _خب..باشه. دست به سینه زد و زل زد بهم. یک لحظه استرس گرفتم اما خودمو جمع کردم و شروع کردم به حرف زدن:ببین زهرا من مقصر هیچکدوم از اشکا و ناراحتیای خواهرت نیستم. من ازهمون اول بهش گفتم من واسه این ازدواج میکنم که مستقل بشم و بتونم از خونه یا نه بهتره بگم جهنمی که خان سالار برام ساخته بود فرار کنم.تا بتونم رو پای خودم بایستم و چشمم به جیب مامانم نباشه. گفتم مهر و محبت ندیدم و نحوه ابرازشم بلد نیستم.گفتم بهت هیچ حس خاصی ندارم . شاید این حس هیچوقت به وجود نیاد.لیدا هم همه اینا رو قبول کرد. بدون چون و چرا.بدون اعتراض. اما دوشب پیش به من میگه چرا من برات اهمیتی ندارم؟مگه من زنت نیستم؟ چرا زنمه..اسمش تو شناسناممه اما اسمش تو قلبم نیست. نمیتونم بدون دلیل و الکی به کسی محبت کنم. باید این دل عاشق بشه تا منفجر بشع از احساس و محبت. درباره دیشب و حرفای تند خواهرت بگم که شما هم به اشتباه نیفتی‌‌. عاشق چشم و ابروت نیستم که بیفتم دنبالت هی زنگ بزنم هی بیام خونتون. فقط خواستم خودمو تبرئه کنم مگرنه هیچ دختری از نظر من لیاقت اینو‌نداره که براش غرورمو بزارم زیر پام. دفعه بعد که خواستی تقصیرا رو گردن کسی بندازی ببین خودت مقصری یا نه؟بعد حکم کن. پشتمو بهش کردم و راه افتادم برم که با صداش متوقفم کرد. _اون دل سنگتون آب نمیشه مهم نیست اما خواهر من با کلی عشق و علاقه اومده تو زندگیتون.دلشو نشکنین که جواب دل شکستن کمتر از دروغ نیست. حرفشو زد و بعدم صدای قدماش اومد فهمیدم رفته. باهمین چند تا جمله کوتاهش انگار آب یخ ریخته بودن روم. اینجا خارج نبود که بخوام با دخترا مثل دستمال کاغذی رفتار کنم.اینجا ایران بود..لیدا هم همسرم بود. نباید اینطوری رفتار کنم.باید بزارم لیدا دلمو به دست بیاره. باید بهش فرصت بدم. راه افتادم سمت خونه و تو راه کلی با خودم فکر کردم. در حیاط که باز شد،آناهید رو دیدم که با قیافه گرفته داشت میرفت بیرون _سلام دختردایی.چطوری؟ _سلام مرسی.مبارک باشه خوشبخت بشین. چونه اش لرزید و زود از جلو چشمام دور شد. این دیگه چرا اینکارو کرد؟ای خدا خودم کم بدبختی ندارم اینو بیخیال شو. 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_چهل_و_نهم "کارن" خیلی خوشحال شدم که زهرا
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🥀 با اعصاب داغون رفتم تو خونه و دیدم کسی نیست. یک راست رفتم تو اتاقم و گوشیمو برداشتم. باید به لیدا زنگ بزنم.نباید بزارم این موضوع لیدا رو هم داغون کنه. درسته هیچ حسی بهش ندارم اما بالاخره زنمه.محبتم اگه خرج اون نشه خرج کی بشه؟ سه تا بوق خورد که برداشت. _بله؟ _سلام.خوبی؟ _سلام مرسی. سکوت کرد.منم نمیدونستم چی بگم که اوضاع خراب تر از این نشه. _چه خبر؟ با همون لحن سردش گفت:خبری نیس.کاری داری؟ _زنگ زدم احوالتو بپرسم. _به لطف شما عالیم. امری نیست دیگه؟ لبمو به دندون گرفتم و گفتم:لیداجان نمیخوام کدورتی بینمون باشه.هرچی باشه من و تو زن و شوهریم. پوزخندی زد وگفت:هه تازه یادت افتاده که اسم منم تو شناسنامته؟ _بزار حرفمو بزنم..ببین لیدا باید باهم حرف بزنیم.اگه قرار باشه تا آخر عمرمون با مشکلاتمون نجنگیم که این زندگی نیست.درسته من سررشته ای تو محبت کردن ندارم چون تو‌خانوادمم نه پدرم محبت کرده نه مادرم. منم عشقی نداشتم که تجربه داشته باشم.برای همین کمی برام سخته.هنوزم که هنوزه میگم لیدا جان من به شما حس خاصی ندارم اما امیدوارم کم کم به وجود بیاد و منو شرمنده ات نکنه. هیچی نگفت و منم مجبور شدم ادامه بدم. _ساعت۸آماده باش میام دنبالت بریم شام بخوریم و کمی با هم حرف بزنیم. _باشه. _حالام اخماتو باز کن خانمی.فعلا تا شب. _خدافظ حس خوبی پیدا کردم.کاش بتونم رابطمون رو درست کنم تا لیدا هم اذیت نشه. یکهو نمیدونم چیشد اما چهره گرفته زهرا اومد جلو چشمم.از وقتی من و لیدا ازدواج کرده بودیم همینجوری بود. نمیدونم چرا اما حس خوبی بهش داشتم دختر عاقل و فهمیده ای بود. خیلی بیشتر از لیدا میفهمید و این خیلی ستودنی بود. برای ناهار،مادرجون صدام زد و رفتم پایین. سر میز شام مثل همیشه سکوت برقرار بود منم از این فضا بیزار بودم. سریع شاممو نصفه نیمه خوردم و باز پناه بردم به اتاقم. صدای پیامک گوشیم منو کشوند سمت خودش. تعجب کردم آخه زهرا بود. "ممنون که با لیدا حرف زدین و آرومش کردین.قصد مزاحمت نداشتم فقط خواستم تشکر کنم.دعامیکنم تا آخر عمرتون زیر سایه آقا امام زمان خوشبخت و عاقبت بخیر باشین.شب خوش" آقا امام زمان کیه دیگه؟نکنه یکی از اماماشونه؟حتما هست دیگه. پوزخندی زدم و با خودم گفتم:مردم به چیا اعتقاد دارن والا!امام زمانی که نیست چجوری میخواد سایه اش بالای سرما باشه؟ تا ساعت۸خیلی وقت بود اما رفتم حموم دوش گرفتم. با یک حوله که بسته بودم به کمرم اومدم بیرون و جلو آینه موهامو درست کردم. خوشبحال لیدا عجب شوهری نصیبش شده ها(مدیونین فکر کنین ازخود راضیه!) 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
هدایت شده از پروانه های وصال
🔴 خشک مقدسی 🍃حضرت آیت الله کشمیری قدرت خاصی در علم ضمیر و معاینات عرفانی داشتند. از ایشان سؤال شد: همه چيز به كشف، برايتان رخ مى دهد؟ ️ فرمودند: «نه، گاهى به صورت الهام است كه به دلم تفهيم میشود.» ☘رروزى شخصى منزل استاد آمد و صداى تلويزيون همسایه در خانه شنيده مى شد. آن شخص براى اينكه خودى نشان بدهد، گفت: اين صداى تلويزيون حرام است. 🍀استاد فوراً (به الهام قلبى) فرمودند: «بلند شو برو، حرام آن است كه ديروز صبح سيلى به صورت عيالت زدى و فلان فحش را دادى!!» 🍂اللهم عجل لولیک الفرج🍂 @parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🍃🍂دعــــــــــــــاے جـــــــــوشن کبیــــ5⃣ــــــر🍂🍃 💦بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💦 🌸✨اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَان سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ✨ 💦بنام خداوند بخشنده بخشایشگر💦 ِّ🌸✨خدايا! از تو خواستارم به نامت ای پرمهر، ای بخشایشگر، ای جزا دهنده، ای روشنی خرد، ای فرمانروا، ای خشنودی، ای آمرزش، ای پاک، ای پشتوانه، ای صاحب نعمت و بیان، 🍃پاک و منزه ای، ای که جز تو معبودی نیست، فریاد رس فریاد رس، ما را از آتش برهان اى پروردگار من🍃 〰🔱خـــــــواص این بنــــد🔱〰 ◀️برای نزدیک شدن به خدا▶️ @parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
❥◆✧ثوابی معادل حــج و عمره✧◆❥ ••●❥🍃🌸✧🌸🍃❥●•• 💠🔹امام جعفر صادق علیه السلام هر کس با ایمان در شبی از شبهای ماه مبارک رمضان 『 سوره مبارکه فلق و ناس 』 را در نمازهای واجب یا مستحب با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند هم چنان باشد که حج و عمره گزارده باشد و تمام رمضان در مکه روزه داشته باشد. 📚 خواص آیات قرآن کریم صفحه۲۳۵ @parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🍃🍂دعــــــــــــــاے      ابــوحمــــزه ثــمـــــ6⃣ــــالــی🍂🍃 ✍بیائید اهل شب‌زنده داری شویم با مناجات زیبای «ابوحمزه ثمالی»(۶) 💧یا رب یا رب یا رب... پروردگارم، پروردگارم، پروردگارم.... 💖 رب «من» تو هستی و بس 💖تو ربّ منی در احسان 💖تو رَبّ مَنی در رحمت 💖تو رَبّ منی آنگاه که جرأتِ گناه می‌کنم 💖تو ربّ منی وقتی به مکر رو می‌آورم 💧 چون انسان گرفتار و در حال غرق شدن تا نفس دارم، تو را صدا میزنم آنگاه تو را با تمام وجود احساس می‌کنم 💖 اکنون خود را در محضر تو می‌بینم و از هر زمان به تو نزدیک‌تر مشاهده می‌کنم 💠 تو از باب لطف و رحمت، خودت را به «من» نشان دادی 💧بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِی إلَيْك 💗خدایا تو را به تو شناختم، و تو مرا بر هستی خود راهنمایی کردی و به سوی خود خواندی 💧َ وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ و اگر راهنمایی تو نبود، «من» نمی‌دانستم تو که هستی؟ 💠 همهٔ وجودم فریاد می‌زند که: من، نیازمند معبودی همچون تو هستم تا ستایشش کنم و در پناهش آرام گیرم ✨و این نور توست که در همه‌جا جلوه‌گر است و عطش این تشنه را آرام می‌کند 💠 و «من» برای دیدنت و سیراب شدن از رحمت و آغوشت به هیچ واسطه‌ای نیاز ندارم و اگر خودت راهنمائیم نمی‌کردی، بیراهه می‌رفتم 👈اکنون با تمام وجود می‌دانم که هر چه هست تویی، و غیر از تو، هیچ‌خبری نیست این چیزی است که تو به «من» آموختی @parvaanehaayevesaal💕 °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محسن دهنوی نماینده مردم تهران خطاب به روحانی که گفته قبول نداره حقوق سرباز ها رو افزایش بده. من از خودم نمیگم، امام میگه: تو غلط میکنی قانون و قبول نداری، قانون تو رو قبول نداره.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 @parvaanehaayevesaal💕 سحرهنگامه رازو نياز است سحرميخانه دلدار باز است سحرجود و كرم بسيار دارد سحربوی خوش دلدار دارد سحرمهمانی خاص الهی است سحروقت گذراز رو سياهی است التماس دعـا 🌹
هدایت شده از پروانه های وصال
🍃🍂دعــــــــــــــاے      ابــوحمــــزه ثــمـــــ7⃣ــــالــی🍂🍃 ✍بیائید اهل شب‌زنده داری شویم با مناجات زیبای «ابوحمزه ثمالی»(۷) 💧بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِی إلَيْك 💗خدایا تو را به تو شناختم، و تو مرا بر هستی خود راهنمایی کردی و به سوی خود خواندی 💧وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ و اگر راهنمایی تو نبود، «من» نمی‌دانستم تو که هستی؟ 💧اَلْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِی «من» خدایی💖 را حمد می‌کنم که وقتی او را می‌خواهم و می‌خوانم، مرا اجابت می‌کند 💧 وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِی 💧گر چه هر وقت او مرا خواست، 💧 من با کُندی به سوی او حرکت کردم و گاهی هم ممکن است اصلا حرکت نکنم «من» خدایی💖 را عبادت می‌کنم که جواب می‌دهد 💧حتی اگر من در جواب دادن به او، وقتی مرا می‌خواند تنبلی کنم و وظیفه‌ام را درست انجام ندهم 💖 من خدایی دارم که هرگز رهایم نمی‌کند و باز مرا به سوی خود می‌خواند 💗خدایا همهٔ وجودم را از تو می‌دانم و شاکر تو هستم و با وجود همهٔ تنبلی و سستی‌ام، هرگز غیر از تو💖 کسی را نمی‌خوانم 💧«من» حتی در دعا کردن و ابراز نیاز به سوی تو کوتاهی و سستی می‌کنم 💧ولی تو هرگز و در هیچ حالی از خدایی خود و پاسخ به بندگانت، دست بر‌نخواهی داشت 🌷و همین است که من، تو را شایستهء حمد و ثناء می‌دانم🌷 💧و با وجود کُندی در اطاعت و گناه و کفران نعمت، 🌟بزرگی و بزرگواری و احسان تو مرا وادار به نیایش و درخواست از تو می‌کند 🌷عطاهای تو پاداش نیست، لطف است🌷 💧بدون اینکه «من» مستحق آنها باشم @parvaanehaayevesaal💕 °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
❤️ رمضان آمد و افطار و سحر، پی در پی با دُعایِ فرجَت روزه گشودن تا کی؟! کی شود یک سحر آقا تو شوی مهمانم؟ منتظر تا دَمِ مرگم زِ وفا می مانم... 💚 ✧════•❁❀❁•════✧ ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج 💕❤️💕