روزی که مردم بفهمند؟؟!!
در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا یک دانشجوی دختر که از چهرهاش پیداست اروپایی است،سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند.
سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد.
وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست!
بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس میکند.
اما بهسرعت افکارش را تغییر میدهد و فرض را بر این میگیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست.
او حتی این را هم در نظر میگیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذاییاش را ندارد.
در هر حال، تصمیم میگیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ میدهد.
دختر اروپایی سعی میکند کاری کند؛ اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود.
به این ترتیب، مرد سالاد را میخورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از کباب را برمیدارند، و یکی از آنها ماست را میخورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛
مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرمکننده و با مهربانی لبخند میزنند.
آنها ناهارشان را تمام میکنند. زن اروپایی بلند میشود تا قهوه بیاورد.
و اینجاست که کمی آنورتر پشت سر مرد سیاهپوست، در کنار میز بغلی کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی میبیند !
و ظرف غذایش را که دست نخورده و روی آن یکی میز مانده است.!!
توضیح پائولو کوئلیو:
من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم میکنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار میکنند و آنها را افرادی پایینمرتبه میدانند.
داستان را به همۀ این آدمها تقدیم میکنم که با وجود نیتهای خوبشان، دیگران را از بالا نگاه میکنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند.
چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیشداوریها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل کوته فکران رفتار کنیم؛
مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر میکرد در بالاترین نقطۀ تمدن است،
در حالی که آفریقاییِ دانش آموخته به او اجازه داد از غذايش بخورد :
زمين بهشت مي شود...
روزيكه مردم بفهمند ؛
هيچ چيز عيب نيست جز قضاوت ومسخره كردن ديگران...!
هيچ كس اسطوره نيست الا در مهربانى و انسانيت...!
هيچ چيز جاودانه نمي ماند جز عشق...!
هيچ چيز ماندگار نيست جز خوبى ...
🖤🖤🖤
طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی
من باشم و در حسرت سقا بمانی
من عبد تو بودم که عبدالله گشتم
نعم الامیری، عالی اعلا بمانی
فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد
من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟!
قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت
من می دهم جان در ره تو تا بمانی
آقا نبینم در ته گودال باشی
ای زینت دوش نبی بالا بمانی
بالا نشینی و تو را پایین کشیدند
زیر لگدها زیر دست و پا بمانی
لعنت به این آب فرات و خنده هایش
راضی شده لب تشنه در این جا بمانی
با این که چندین عضو از جسم تو کم شد
تو تا ابد عشق دل زهرا بمانی
🔸شاعر: حسین ایزدی
..
#تلنگر🍃
رفقا نذر فقطپولیومالینیست..
معنویوروحیهمهست..
بیایننذرکنیمکهتویمحرمگناهنکنیم
نذرکنیمچشممونپاکباشه
نذرکنیمنمازاولوقتبخونیم
دورغنگیم
غیبتنکنیم
دلنشکنیم
یا...
خلاصهکهدرکنارعزاداری
خودسازیهمبکنیم..👌🏻🌱
#اَلّلهُمَّـعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
⚫️🖤⚫️
💜اول هفته خودراباذکرشریف صلوات
💚بـرحضرت محمـدوخانـدان پاک و
💚شـریف و مطهرش شــروع کنیـم
💜اَللّٰهُـمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و💚
💚َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُـم💜
🍃🍀الّلهُمَّ🌳
🍃💚صلّ 🌳
🍃🍀 علْی 🌳
🍃💚محَمَّد🌳
🍃🍀 وآلَ 🌳
🍃💚محَمَّدٍ 🌳
🍃🍀وعَجِّل🌳
🍃💚فرَجَهُم🌳
💚اَللّٰهُـمَّ صـَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ💜
💜 آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸یكباره دلم گفت
✨كه بنویس كلامی
🌸دروصف بلند مرتبه
✨و شاه مقامی
🌸دستی به روی سینه نهادم
✨ونوشتم....✍
🌸از من به
✨حسین بن علی(ع)
🌸عرض سلامی
🌷اَلسلامُ علی الحُسین
🌿وعلی علی بن الحُسین
🌷وَعلی اُولاد الـحسین
🌿وعَلی اصحاب الحسین