❣پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
💕اگر قرار بود دستور دهم كسی در برابر كسی سجده كند ، به زن دستور میدادم تا شوهرش را سجده كند
📕بحار الأنوار ، ج ۱۰۳ ، ص ۲۴۶
❄️☃❄️
🌹امام سجاد (ع) :
✍ مؤمن سکوت میکند تا سالم ماند و سخن میگوید تا سود برد.
📚 میزان الحکمه ج۱ ص۴۶۱
❄️☃❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 الان خوابیم ، بعدا بیدار خواهیم شد
🔺این قسمت: سعید
🔹تجربه گر این قسمت سعید خانی
شبکه ۴
💢لینک فیلم کامل:
http://www.telewebion.com/episode/2552993
┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
#تلنگرانه🖇
سیمخاردارِنفسمیدونیینیچی؟
یعنی:
واردِهرکانالینشی!!
واردِهرگپینشی!!
واردِهرپیوینشی!!
واردِهربحثینشی!!
اصلاهرفضاییکهازخدادورتکنه💔
آرهتویفضایمجازی
هممیتونیجلوینفستروبگیریرفیق🍃
❄️☃❄️
وقتی چشم امیدت به خدا باشد.
هیچ چیز آنقدرها عجیب نیست که پیش نیاید.
هیچ چیز آنقدرها عجیب نیست که دیر نپاید.
حال به همه ی موهبتهایی بیندیش که چنین دور دست به نظر می آیند
و از همین حالا منتظرشان باش تا در پرتو لطف الهی و به گونه ای غیر منتظره به سراغت بیایند.
خدا معجزات خود را از راه هایی عجیب به انجام میرساند.❤️
#نفیسه_معتکف
❄️☃❄️
هر آدمی
باید پشت پنجره ی اتاقش،
یک گلدان گل شمعدانی
داشته باشد،
که هر بار گل هایش خشک می شود و دوباره گل می دهد،
یادش بیفتد که روزهای غم هم
به پایان می رسند.
❄️☃❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩🍳#حلوای_شیر👩🍳
شیر دو لیوان پر
آرد یک و نیم لیوان که بهتره ارد سنگک باشه
شکر دو لیوان که من یک و نیم لیوان ریختم
گلاب نصف لیوان
زعفران دم کرده
هل نصف ق چایخوری
روغن مایع نصف لیوان
کره ۵۰ گرم
که من کلا یک لیوان روغن مایع استفاده کردم.
#ژله_ویترینی 🍝🍜🥝🥝
ژله کیوی= نصف بسته
ژله انبه= یک بسته
بستنی= یک لیوان
کیوی کاملا رسیده= یک عدد
ژله کیوی رو با دو سوم لیوان آب جوش حل کنید تا کاملا شفاف بشه و دونه های ژله توش دیده نشه کمی از ژله رو ته قالب بریزید و میوه ها رو توش قرار بدید و اجازه بدید کمی ببنده وقتی کمی بست مابقی ژله کیوی رو بریزید و داخل یخچال قرار بدید تا خودشو بگیره
کیوی ها باید کاملا رسیده باشن اگه رسیده نیستن کمی آبپز کنید چون کیوی دارای آنزیمی هست که مانع بستن ژلاتین میشه
به جای کیوی میتونید از انواع میوه ها استفاده کنید و رنگ ژله تون رو هم تغییر بدین
حالا یک بسته ژله انبه رو با یک لیوان آب جوش حل کنید تا شفاف بشه و اجازه بدین از دما بیفته و بعد بستنی رو بهش اضافه کنید و خوب هم بزنید تا یکدست بشه و روی ژله کیوی بریزید و داخل یخچال قرار بدید برای چند ساعت تا کاملا ببنده
موقع در آوردن از قالب چند ثانیه اون رو داخل آب جوش قرار بدید و سریع خارج کنید و داخل ظرف برگردونید.
لوکومانجیر و گردو
مواد لازم:
۱۹/۲۰عدد انجیر خشک
۱لیوان گردو
۱ لیوان پودر نارگیل برای غلطاندن لوکوم
برای کاور کردن:
۲بسته ۴۸عدد بیسکوئیت پتی بور
۲۰۰گرم خامه
۲بسته شکلات شیری یا تلخ
طرز تهیه:
ابتدا انجیر ها را در ظرفی بریزید و روشون اب گرم بریزید و ۵دقیقه در این حالت بماند.
انجیر های نرم شده را ابکش کنید.
قسمت بالایی انجیر ها را ببرید و با انگشتتان داخل انجیرها را گود کنید و داخلش گردو قرار دهید.تمام انجیرها را با گردو پر کنید.
برای کاور کردن خامه را روی حرارت قرار دهید وقتی به نقطه ی جوش رسید شکلات ها را داخلش بریزید و هم بزنیدتا اب شوند.
گاناش اماده شده را ارام ارام به بیسکوئیت های خرد شده اضافه کنید و هم بزنید و خمیر نباید به دست بچسبد .یک تکه جدا کنید داخل کف دست پهن کنید و داخلش انجیر پر شده باگردو را قرار دهید و خوب با خمیر شکلاتی کاورش کنید.تاتلی های اماده شده را داخل پودر نارگیل بغلطانید.بعد همه را حدود ۲۵تا ۳۰دقیقه در یخچال قرار دهید .لوکوم های سفت شده را خارج کنید و حدود ۱cm برش بزنید.داخل ظرف سرو قرار دهید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 خدا اینجور آدمها رو تحویل میگیره!
#تصویری
به دختَرش گفته بود
وَقتی گرههایِ بزرگ
به کارتون افتاد
از خانوم فاطِمهزَهرا(س)
کمک بِخواید..
گِرههای کوچیک رو هَم
از شُهدا بخواید براتون باز کُنند..
#شهید_حسینهمدانی..
❄️☃❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ ماجࢪای پخششدن خبࢪ شھادت حاجقاسم سلیمانے دࢪ عملیات فتحالمبین!
#حاج_قاسم
🌿
استاد ما میگفت: نگاه نکن به «و لا الضالین» طرف...
نگاه کن چطوری دست تو جیباش میکنه و یاعلی میگه.!🤗
❄️☃❄️
#سیدالشهدای_مقاومت
نگوییم آنها رفتندکه ما امنیت داشته باشیم ...آنها رفتند تادین خداوند در زمین
حاکم شود ..
اگر ما به تحقق دین خدا در زمین
کمک نکنیم ...میشویم مصداق شهدا شرمنده ایم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🌷
پروانه های وصال
#درسهایی_ازحضرت #زهرا_سلام_الله_علیه #قسمت_نودوهفتـــــــم💎 ارتباط نسبی و یا سببی با پیامبران اله
#درسهایی_ازحضرت
#زهرا_سلام_الله_علیها
#قسمت_نودوهشتــــــم💎
۱- در روایتی آمده است: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله دست دزدی را قطع کرد. برخی گفتند: یا رسول الله! ما از شما انتظار نداشتیم که به این شدت عمل کنید! رسول خدا صلی الله علیه و آله با قاطعیت تمام فرمود: اگر دخترم فاطمه هم دست به سرقت بزند دستش را قطع می کنم.
۲- همچنین هنگامی که فاطمه سلام الله علیها مخزومیه زنی از اشراف قریش از قبیله بنی مخزوم دست به دزدی زد. و قرار شد که بر او حد الهی جاری شود افرادی از قریش به تکاپو افتادن و اسامه بن زید از یاران نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله را واسطه قرار دادند تا پیامبر صلی الله علیه و آله این اشراف زاده را در حاشیه ی امن قرار دهد. وقتی اسامه در این زمینه با حضرت سخن گفت. پیامبر رحمت چنان بر آشفت و ناحیه شد که به اسامه نهیب زد: آیا در مورد حد الهی با من چانه میزنیم و شفاعت می کنی؟! بعد رسول خدا صلی الله علیه و آله بالای منبر رفته و خطبه خواند و در ضمن سخنانش فرمود که: از اقوام پیشین که هلاک شدند به خاطر این بود که خلاف کاری و دزدی اشراف و اشراف زادگان را نادیده میگرفتند و خلافکاران ضعیف و بیچاره و (آفتاب دزدان) را فقط مجازات می کردند. بعد با قاطعیت تمام فرمود: به خدا سوگند! اگر فاطمه دختر محمد هم دست به سرقت بزنند دستش را قطع می کنم.
۳- امیر مومنان علی علیه السلام در این زمینه با عتاب به عبیدالله بن عباس یکی از مدیران و حکومت علوی_ می فرماید: به خدا قسم؛ اگر حسن و حسین چنان بکنند که تو کردی (به بیت المال خیانت کنند) از من روی خوش نمی بینند و به آرزو نمی رسند تا آنکه حق را از آنان بازپس ستانم، و باطلی را که پدید آمده نابود سازم.
ادامه دارد...
پروانه های وصال
#مدیریت_زمان 88 💢 بعد میگه ای وای! من چرا به دین و معرفت و آگاهی هام نرسیدم! دو ماه هم میره سراغ ا
#مدیریت_زمان 89
🔶 در بحث مبارزه با هوای نفس گفته شد که مخالفت با دوست داشتنی ها مهم ترین عامل رشد روحی انسان هست.
🔹 خب بهترین راه برای مبارزه با هوای نفس چیه؟
👈🏼 اینه که آدم توی برنامه روزانه خودش یه سری تقیداتی داشته باشه. "یعنی خودش رو مقید کنه که یه سری کارها رو حتما در طول روز انجام بده".
❇️ مثلا اگه توی برنامه روزانه خودتون قرار بر این شد که ساعت 7 تا 7 و نیم صبح ورزش کنید دیگه هر اتفاقی افتاد باید در این ساعت برنامه ورزش رو داشته باشید مگر اینکه یه کار ضروری و استثنایی پیش بیاد.
🔶 یا مثلا شما برنامه داری که هر روز قرآن بخونی. خب بفرما هر روز چند دقیقه میخوای قرآن بخونی؟
کم؟
باشه. 5 دقیقه خوبه؟ خب چه ساعتی؟⏰
حتما یه ساعتی در روز مشخص کن که خودت رو مقید کنی.
#تلنگر
💕زنی به روحانی مسجد گفت :
من نمیخوام در مسجد حضور داشته باشم!
🍃روحانی گفت : می تونم بپرسم چرا؟
🌹زن جواب داد : چون یک عده را می بینم که دارند با گوشی صحبت میکنند ،
عدهای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند ،
بعضی ها غیبت میکنند و شایعه پراکنی میکنند ،
بعضی فقط جسمشان اینجاست ،
بعضی ها خوابند ،
بعضی ها به من خیره شده اند ...
🍃روحانی ساکت بود ،
بعد گفت :
میتوانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟
🌹 زن گفت : حتما چه کاری هست؟
🍃روحانی گفت: میخواهم لیوانی آب را در دست بگیرید و دو مرتبه دور مسجد بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد.
🌹زن گفت : بله می توانم!
زن لیوان را گرفت و دو بار به دور مسجد گردید ، برگشت و گفت : انجام دادم!
🍃روحانی پرسید : کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟
کسی را دیدی که غیبت کند؟
کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟
کسی را دیدی که خوابیده باشد؟
🌹زن گفت : نمی توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد ...
🍃روحانی گفت:
وقتی به مسجد می آیید باید همه حواس و تمرکزتان به « خدا » باشد.
برای همین است که حضرت محمد (ص) فرمود « مرا پیروی کنید » و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید!
نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند.
بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز تان بر خدا مشخص شود.
✔️نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان...
بصیرت داشته باشیم...
❄️☃❄️
#داستانک
✔️بهلول قضاوت کن
هارون الرشيد درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید.
اطرافیان او همه با هم گفتند عادل تر از بهلول سراغ نداریم او را انتخاب نمایید.
خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند٬
بعد از دیدار با بهلول به او پیشنهاد قاضی شدن در بغداد را داد.
. گفت : من شایسته این مقام نیستم و صلاحیت انجام چنین کاری را ندارم
هارون الرشید گفت : تمام بزرگان بغداد تو را انتخاب کرده اند چگونه است که تو قبول نمی کنی!
بهلول جواب داد : من از اوضاع و احوال خودم بیشتر اطلاع دارم و این سخن یا راست است یا دروغ.
اگر راست است که من به دلیلی که گفتم شایسته این مقام نیستم و اگر هم دروغ باشد که شخص دروغگو صلاحیت قضاوت کردن ندارد!
هارون الرشید اصرار فراوان کرد و بهلول در خواست کرد یک روز به او مهلت دهند تا فکر کند.
فردا صبح اول طلوع بهلول بر چوبی نشست و در خیابان ها فریاد می زد اسبم رم کرده بروید کنار تا زیر سمش گرفتار نشده اید.
مردم گفتند : بهلول دیوانه شده است!
خبر دیوانگی بهلول به خلیفه عباسی رسید!
هارون الرشید لبخند تلخی زد و گفت : او دیوانه نشده است او بخاطر حفظ دینش از دست ما فرار کرده تا در حقوق مردم دخالتی نداشته باشد.
حتی زمانی که از غذای خلیفه برای او می آوردند می گفت : این غذا را به سگ ها بدهید بخورند حتی اگر آنها هم بفهمند مال خلیفه است نخواهند خورد.
❄️☃❄️
پروانه های وصال
قسمت هفتاد و سوم داستان دنباله دار #بدون_تو_هرگز : بخشنده باش زمان به سرعت برق و باد سپری شد … لحظ
قسمت هفتاد و چهارم داستان دنباله دار
#بدون_تو_هرگز : متاسفم
حرفش که تموم شد … هنوز توی شوک بودم … 2 سال از بحثی که بین مون در گرفت، گذشته بود … فکر می کردم همه چیز تموم شده اما اینطور نبود …
لحظات سختی بود … واقعا نمی دونستم باید چی بگم …برعکس قبل … این بار، موضوع ازدواج بود …
نفسم از ته چاه در می اومد … به زحمت ذهنم رو جمع و جور کردم …
– دکتر دایسون … من در گذشته … به عنوان یه پزشک ماهر و یک استاد … و به عنوان یک شخصیت قابل احترام … برای شما احترام قائل بودم … در حال حاضر هم … عمیقا و از صمیم قلب، این شخصیت و رفتار جدیدتون رو تحسین می کنم …
نفسم بند اومد …
– اما مشکل بزرگی وجود داره که به خاطر اون … فقط می تونم بگم … متاسفم …
چهره اش گرفته شد … سرش رو انداخت پایین و مکث کوتاهی کرد …
– اگر این مشکل … فقط مسلمان نبودن منه … من تقریبا 7 ماهی هست که مسلمان شدم … این رو هم باید اضافه کنم …تصمیم من و اسلام آوردنم … کوچک ترین ارتباطی با علاقه من به شما نداره … شما همچنان مثل گذشته آزاد هستید …چه من رو انتخاب کنید … چه پاسخ تون مثل قبل، منفی باشه… من کاملا به تصمیم شما احترام می گذارم … و حتی اگر خلاف احساس من، باشه … هرگز باعث ناراحتی تون در زندگی و بیمارستان نمیشم …
با شنیدن این جملات شوک شدیدتری بهم وارد شد … تپش قلبم رو توی شقیقه و دهنم حس می کردم … مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم … هرگز فکرش رو هم نمی کردم… یان دایسون … یک روز مسلمان بشه …
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
قسمت هفتاد و چهارم داستان دنباله دار #بدون_تو_هرگز : متاسفم حرفش که تموم شد … هنوز توی شوک بودم …
قسمت هفتاد و پنجم داستان دنباله دار
#بدون_تو_هرگز : عشق یا هوس
مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم … حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم… اما فاصله ما … فاصله زمین و آسمان بود … و من در تصمیمم مصمم … و من هر بار، خیلی محکم و جدی … و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم … اما حالا…
به زحمت ذهنم رو جمع کردم …
– بعد از حرف هایی که اون روز زدیم … فکر می کردم …
دیگه صدام در نیومد …
– نمی تونم بگم … حقیقتا چه روزها و لحظات سختی رو گذروندم … حرف های شما از یک طرف … و علاقه من از طرف دیگه … داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد …تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت … گاهی به شدت از شما متنفر می شدم … و به خاطر علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم … خودم رو لعنت می کردم … اما اراده خدا به سمت دیگه ای بود … همون حرف ها و شخصیت شما … و گاهی این تنفر … باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم …اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش … شخصیتی که در عین تنفری که ازش پیدا کرده بودم … نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم …
دستش رو آورد بالا، توی صورتش … و مکث کرد …
– من در مورد خدا و اسلام تحقیق کردم … و این … نتیجه اون تحقیقات شد … من سعی کردم خودم رو با توجه به دستورات اسلام، تصحیح کنم … و امروز … پیشنهاد من، نه مثل گذشته … که به رسم اسلام … از شما خواستگاری می کنم …
هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم … حق با شما بود … و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیت شما، به سمت شما کشیده شده بودم … اما احساس امروز من، یک هوس سطحی و کنجکاوانه نیست…عشق، تفکر و احترام من نسبت به شما و شخصیت شما … من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم …
و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم … در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکر شما کردم … و شما صبورانه برخورد کردید … من هرگز نباید به پدرتون اهانت می کردم …
بامــــاهمـــراه باشــید🌹