eitaa logo
پروانه های وصال
8.1هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
23.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏ ‌‌‏ سـ😊ـلام✋ صبح زیباتون بخیر ☕ 😊 🌷 به شنبه 14 آبان ماه 🌷 خوش آمدید 🌷 پیش بسوی شروع🏃 یک صبح بی نظیر👍 روزتون سرشاراز امید 💖 انرژی مثبت👌 واتفاقهای خوب🌷 لبخند زینت همیشگی😊 لبهاتون باشد ان شاءالله شروع هفته خوبی داشته باشید 😊🌷🍃 .🌷🍃
🖤برخواهر خسروخراسان صلوات ✨برجلوه خورشیددرخشان صلوات 🖤برحضرت معصومه شفیع شیعه ✨برآیت حق مهرفروزان صلوات 🖤اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ ✨وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🖤وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه(س)تسلیت باد🙏 ‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‎‌‎.🥀🍃
🌼فـرهنگ یعنی: 🍁 تو مهمونی، همش سرت تو گوشی نباشه 🍁 لهجه دیگران رو مسخره نکنیم. 🍁 واسه خودت زندگی کنی وواسه حرف مردم زندگی نکنی 🍁 اشتباهاتمون رو با این جمله توجیه نکنیم: اینجا ایرانه! 🍁 الگو بگیریم ولی کپی نباشیم. خودمون باشیم 🍁 در مورد همسر دیگران نظر ندیم، چه مثبت چه منفی 🍁 سعی کنیم، همیشه با لبخند بر لب با دیگران برخورد کنیم. 🍁 مطالب، شعرها و خبرها رو حتما با ذکر منبع به اشتراک بذاریم 🍁 خصوصیات ظاهری دیگران رو مسخره نکنیم، چهره هیچ کس به انتخاب خودش نبوده 🍁 حواسمون به صدای دزدگیر ماشین مون باشه، همسایه ها رو آزار ندیم 🍁 وقتی یکی یه عکس از تو گوشیش بهت نشون میده، عکسهای قبلی و بعدی رو نبینی 🍁 تو چیزی که در موردشان اطلاع نداریم دخالت نکنیم و نظر ندیم 🍁 رشته تحصیلی یا شغل کسی رو مسخره نکنیم. همه مشاغل و همه رشته های تحصیلی نیاز جامعه هستند 🍁 خونه کسی رو که وای فای داره،با کافی نت اشتباه نگیرید 🍁 توی مهمونی، چند مدل غذادرست نکنیم که بعد اضافه بیاد بریزیم دور 🍁١۴ آبان روز فرهنگ عمومی گرامی باد 🌼🍂 .🍁🍂
🧡شروع هفته تون پُر امید 🌸زندگی و کسب و کارتون پُر برکت 🧡قلبتون پُر مهر 🌸لب تون پُر خنده 🧡ولحظه هاتون پُر از نگاه خدا .🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️✋ گرچه یک عمر من از دلبر خود بی‌خبرم لحظه‌ای نیست که یادش برود از نظرم نه که امروز بود دیـــــده من بر راهـش از همان روز ازل منتظــــــرم منتظــرم 🤲 ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀ .
🧡خوبِ من! حیف است حال خوبمان را بد کنیم راهِ رودِ جاریِ احساسمان را سد کنیم 🧡عشق، در هر حالتی خوب است؛ خوبِ خوبِ خوب، پس نباید با «اگر» یا «شاید» آن را بد کنیم 🧡دل به دریا می‌زنم من، دل به دریا می‌زنی تا توکّل بر هر آنچه پیش می‌آید کنیم 🧡جای حسرت خوردن و ماندن، بیا راهی شویم پایمان را نذر راه و قسمتِ مقصد کنیم 🧡می‌توانی، می‌توانم، می‌شود؛ نه! شک نکن باورم کن تا «نباید» را «فقط باید» کنیم 🧡زندگی جاریست؛ بسم الله، از آغاز راه... نقطه‌های مشترک را می‌شود ممتد کنیم 🧡آخرش روزی بهار خنده‌هامان می‌رسد پس بیا با عشق، فصل بغضمان را رد کنیم .
مادامى که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند. باد باعث طراوتش میشود آب باعث رشدش میشود و آفتاب پختگی و کمال ميبخشد اما ... به محض منقطع شدن از درخت و جدايى از "اصل" آب باعث گندیدگی باد باعث پلاسیدگی و آفتاب باعث پوسیدگی و از بين رفتن طراوتش میشود. مراقب وصل بودن به "اصالتمان" باشیم که انسانیتمان از بین نرود . 🍁🍂🍁🍂
🔆 🔻حتما بخوانید بی تاثیر نخواهد بود🔻 🔹اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش می‌رفت و با اینکه مدام بوق می‌زدم، به من راه نمی‌داد. 🔸داشتم خونسردی‌ام را از دست می‌دادم که ناگهان چشمم به‌‌ نوشته کوچکی روی شیشه‌ عقبش افتاد: 👈راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!"👉 🔹مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود. 🔸ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج می‌دادم؟ 🔹راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟ 🔸اگر مردم، نوشته‌هایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشته‌هایی همچون: "کارم را از دست داده‌ام" "در حال مبارزه با سرطان هستم" "در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام" "عزیزی را از دست داده‌ام" "احساس بی ارزشی و حقارت می‌کنم" "در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم" “بعد از سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم” “مریضی در خانه دارم” و صدها نوشته دیگر شبیه اینها. 🔸همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی‌دانیم. 🔹بیائیم نوشته‌های نامرئی همدیگر را خوب درک کرده و با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمی‌شود فریاد زد ... 🍁🍂🍁🍂
‍ ‍ ‍ ‍ 👈👇ملا نصرالدین وقاضی رشوه گیر... ملا نصر الدین سندی داشت که باید قاضی شهر آن را تایید می کرد; اما از بخت بد او قاضی هیچ کاری را بدون رشوه انجام نمی داد ملا هم آه در بساط نداشت که با قاضی شریک شود و کار تایید سند را به انجام برساند; این بود که کوزه ای برداشت و آن را پر از گل کرد و روی آن را بند انگشتی عسل ریخت بعد کوزه ی عسل و سند را برداشت و نزد قاضی رفت; کوزه را پیشکش کرد و درخواستش را گفت. قاضی همین که در پوش کوزه را برداشت و عسل را دید بی فوت وقت سند را تایید کرد و هر دو شاد و خندان از هم خداحافطی کردند. چند روز گذشت قاضی به حیله ی ملانصرالدین پی برد یکی از نزدیکان خود را به خانه ی ملا فرستاد و پیغام داد که در سند اشتباهی شده; ملا به فرستاده قاضی جواب داد: از طرف من سلامی گرم به قاضی برسان و بگو اشتباه در سند نیست در است. 📚 🍁🍂🍁🍂