eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
21.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴به اون دسته از جنود الشیطانی که منتظر بودن خیابونای تهران دیسکو بشه بفرمایید که خیابونای آمریکا نمازخونه شده 😃 ‌فان حزب الله هم الغابون ... در این وعده ی الهی شک نکنید که آینده برای حزبِ الله است👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیب_زمینی_قارچ_بپز مواد لازم سیب زمینی مرغ پنیر پیتزا قارچ نمک . اویشن ‎‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با یخمک، خاطرات قدیمو زنده کن مواد لوازم: ژله با طعم دلخواه آب‌ جوش آب سرد بریزید نایلون باریک ‎‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کالباس خونگی😍 🧡مواد لازم : سیر ۵ حبه هویج ٢ عدد سس کچاپ ٢ ق غ نشاسته ذرت ٢ ق غ سینه مرغ ۲ عدد قارچ ۶ عدد ادویه کاری فلفل قرمز پاپریکا روغن ‎‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ یک بار آن وقت‌ها که خیلی کوچک بودم، از درختی بالا رفتم و از سیب‌های سبز کال خوردم، دلم باد کرد و مثل طبل سفت شد، خیلی درد می‌کرد. مادرم گفت اگر صبر می‌کردم تا سیب‌ها برسند، مریض نمی‌شدم. ☑️ حالا هر وقت چیزی را از ته دل می‌خواهم، سعی می‌کنم حرف‌های او را در مورد "سیب کال" یادم باشد ... 📚بادبادک‌باز 👤خالد حسینی
🔹خـــــودشناسـی، نوعی از قدردانی از خداونده، اینکه آنچه به من بخشیدی را بشناسم، کارکرد ذهنم را که حتی ابرکامپیوترها هم ساخته این ذهن هستند را بشناسم، قدرت خلاقه خودم را کشف و از آن در بهترین راهها استفاده کنم. 🔹کشف کنم من بنده خــدای به این بزرگی چقدر قدرتمندم، و چطور با ناآگاهی، زندکی محدودی برای خودم ساختم. 🔹ما چطور می‌خواییم حقیقتا قدرشناس خدا باشیم وقتی حتی نمی‌دونیم دقیقا چی به ما داده، و ما فقط گله می‌کنیم، 🔹به خودمون زحمت شناخت و کشف رو نمی‌دیم، اما همیشه از محدودیت هامون از بدبختیا و خستگی هامون می‌نالیم، 🔹در حالیکه در همین جهان آدم‌هایی هستند از صفر بالا رفتند. خودشناسی، لازمه زندگی ما هست.
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت ‌پنجاه و پنجم🎬: همه منتظر رسیدن روز موعود بودند و فکر می کردند آیا چه خواه
شاهزاده ای در خدمت پنجاه و ششم🎬: فضه مانند نهالی نورس در سایه سار دین اسلام و زیر تشعشع انوار پیامبر گرامی رشد می کرد و می بالید و هر روز در عمرش با واقعه ای بزرگ مواجه بود که اشاره تمام این وقایع رو به سوی مرد خانه ای بود که فضه در آنجا زندگی می کرد. حال فضه با تمام عمق وجود حس می کرد به راستی در خدمت شاهزاده های عالم قرار گرفته و چه سعادتی از این بهتر و چه زندگیی از این بابرکت تر ، او سعی دارد تمام وقایع را به خاطر بسپارد و می داند این خدمت ، این زندگی ، این سعادتی را که نصیبش شده باید به طریقی جبران نماید. پس خوب هوش و گوش می کند تا آنچه را که با چشم خود می بیند و با گوش خود میشنود به آیندگانی که نمی بینند ، برساند... سال نهم هجرت بود و یکسال از فتح مکه به دست مسلمانان می گذرد، خبرهایی می رسد که باقیمانده مشرکان به مکه آمد و شد دارند و به رسم جاهلیت به زیارت کعبه می پردازند. یکی از عادات زشت و ناپسند آنها آن است که در مراسم زیارت خانه خدا، گاهی کاملا برهنه و عریان به گرد خانهٔ خدا طواف می کنند. خداوند از اینکه کعبه، نخستین پایگاه توحید، هنوز از آلودگی وجود ناپاک مشرکان و کافران پاک نشده است ،ناخرسند و ناخشنود است. از این رو در سال نهم هجرت ، پیامی دیگر از جانب خداوند بر مردم رسید ، پیامی که اعلام برائت بود از مشرکین خداوند نخستین آیات سوره توبه در اعلان رسمی برائت از مشرکان و ممنوعیت ورود آنها به حریم مسجدالحرام را بر پیامبرش نازل فرمود و پیامبر از سوی خداوند دستوری می گیرد تا از ورود مشرکان به حریم پاک کعبه جلوگیری نماید و پس از پایان مهلتی چهارماهه، به خاطر پیمان شکنی ایشان، ریشهٔ شرک و کفر را بخشکاند. پیامبر آیات نازل شده را برای مردم بیان می کند ، او به دنبال قاصدی ست تا فی الفور به سمت مشرکان بفرستد و دستور خداوند را به آنان ابلاغ نماید. خیلی از یاران پیامبر اعلام آمادگی می کنند تا سعادت ابلاغ این آیات را از آن خود نمایند و پیامبر باید یکی از هزاران یار را انتخاب نماید ... ادامه دارد 🖍به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت پنجاه و ششم🎬: فضه مانند نهالی نورس در سایه سار دین اسلام و زیر تشعشع انوار
شاهزاده ای در خدمت پنجاه و هفتم🎬: پیامبر در بین یاران چشم می گرداند، هیچ‌کس نمی داند در ذهن پیامبر صلی الله علیه وآله چه می‌گذرد، ابوبکر که در صف اول یاران نشسته و دل دل می کند که این افتخار را نصیب خود کند ، با هیجان از جا بلند میشود ، نزدیک پیامبر می آید و با خواهش فراوان از او می خواهد که افتخار رساندن این آیات را از آن خود نماید. پیامبر که مهربانی اش نشأت گرفته از مهر الهی ست ، روی او را زمین نمی زند و آیات نازل شده را به صورت فرمانی از جانب خداوند که باید برای مشرکان قرائت شود به ابوبکر می دهد تا این فرمان را اجرا کند. فضه تمام این صحنه ها را شاهد است ، دل درون سینه اش می تپد ، او ‌خوب می داند کسی جز مولایش چنین سعادتی را نخواهد داشت ، اما وقتی می بیند پیغام رسان پیامبر شخص دیگری ست ، برایش سوال پیش می آید و ذهنش مشغول این امر می شود. ابوبکر از شادی در پوست خود نمی گنجد ، با دیده تکبر به دیگران نگاه می کند ، حال او هم بهانه ای پیدا کرده که بر مسلمین فخر بفروشد و به این سعادتی که نصیبش شده ، افتخار نماید. ابوبکر به این ماموریت بسیار مهم اعزام می شود... در اینجا عشق خداوند دوباره به جوشش می افتد و ‌مهرش به بهترین بندگانش فوران می کند. هنوز قاصد پیامبر به نیمه راه نرسیده که دوباره جبرییل امین نازل میشود و از سوی خداوند نغمه های عاشقانه سر میدهد و فرمانی تازه می آورد. حالتی معنوی به پیامبر دست می دهد و همگان میدانند که در این حالت جبرییل به حضور او رسیده ، پس از لحظاتی ، پیامبر، علی را به سوی خود می خواند . چیزی کنار گوش او ‌می گوید که اطرافیان متوجه نمی شوند. علی علیه السلام پس از شنیدن کلام پیامبر صلی الله علیه واله ، فی الفور کفش به پا می کند و عزم سفر می کند ،جمعیت با تعجب دوره اش می کنند و هر کس سوالی از او میپرسد ، اما متن تمام سؤالها یکی ست : ابوتراب چه اتفاقی افتاده؟؟ پیامبر در گوش تو چه گفت ؟ آیا امری مهم رخ داده؟ علی لبخندی میزند و... ادامه دارد... 🖍به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت پنجاه و هفتم🎬: پیامبر در بین یاران چشم می گرداند، هیچ‌کس نمی داند در ذهن پ
شاهزاده ای در خدمت پنجاه و هشتم🎬: فضه هم ‌که ذهنش سخت درگیر موضوع بود از جا برخواست خود را به جمعیتی که گرادگرد مولایش حلقه زده بودند رساند و از فاصله ای دورتر شاهد ماجرا بود. و گوش هایش را تیز کرده بود تا ببیند مولایش به باران سوالات مردم چه جواب میدهد. علی علیه السلام ، همانطور که لبخندی ملیح روی صورتش نشسته بود ،رو به جمعیت دورش گفت : هیچ نشده برادران ، پیامبر صلی الله علیه وآله به من فرمان داد که فوراً خود را به ابوبکر برسانم و هر کجا که او را دیدم ، آیات قرآن را از او بگیرم و خودم آن را برای مشرکان بخوانم. فضه با شنیدن این حرف ، لبخندی به لب آورد و با خود تکرار کرد : براستی کسی جز مولایم علی ، لایق این سعادت و ابلاغ فرمان خداوند به مشرکان نبوده و نیست. جمعیت که حالا می دانستند قضیه از چه قرار است ، علی را بدرقه کردند و دوباره به حضور پیامبر رسیدند. هنوز ساعتی از رفتن ابوتراب نگذشته بود که ابوبکر هراسان خود را به پیامبر رسانید ... ابوبکر که انگار در افکاری عجیب غرق بود ، نزدیک پیامبر آمد و با لحنی که از هیجان می لرزید گفت : چه شده یا رسول الله ؟! بین راه بودم که ابوتراب خود را به من رسانید و آیات را از من گرفت و گفت که به امر خداوند و دستور شما چنین می کند و من دانستم که واقعه ای مهم رخ داده...آیا...آیا در. مدح من از آسمان آیه ای نازل شده؟! جمعیت با شنیدن این حرف ابوبکر متعجب شدند و برخی زیر لب او را نیشخند می کردند ، چرا که سابقه نداشت در مدح کسی جز علی از آسمان آیه نازل شود... ناگاه مردی که سخن ابوبکر را شنیده بود از بین جمعیت برخاست و همانطور که از شدت خنده صدایش به رعشه افتاده بود گفت : ابابکر...آری جبرئیل امین به پیامبر نازل شد و تاکید کرد که تو لیاقت رساندن پیام خدا را به مشرکان نداری و با این حرف آن مرد کل جمعیت خنده سر دادند . در این هنگام ابوبکر رو به پیامبر صلی الله علیه واله نمود و با حالتی سؤالی او را نگریست. پیامبر نگاهی به جمع کرد و سپس رو به ابوبکر گفت : در مدح تو آیه ای نازل نشده اما جبرییل امین پیام دیگری از جانب خداوند برایم آورد و فرمود :خداوند می فرماید که هرگز وحی خدا جز بوسیلهٔ خودت یا مردی که از خود تو باشد ، نباید به مردم ابلاغ شود.. آری منظور خداوند آن بود که علی همان ولی بعد از من است ،باید ابلاغ این آیات را برعهده گیرد.. و اینچنین بود که هر روز با وضوحی بیشتر ، ولی بلا فصل پیامبر به ملت معرفی می شد و وجدان های بیدار این اشارات را با عمق جان می گرفتند. ادامه دارد 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
پروانه های وصال
❇️ انقلاب اسلامی؛ مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی 🔹انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و با
❇️ برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت. 💢 اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده‌ی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل درباره‌ی گذشته است. ✳️ عزیزان! نادانسته‌ها را جز با تجربه‌ی خود یا گوش سپردن به تجربه‌ی دیگران نمیتوان دانست. 🔹بسیاری از آنچه را ما دیده و آزموده‌ایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ✅ ما دیده‌ایم و شما خواهید دید. 🔸دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. ✅🌷✅🌷✅🌷
۱۰۰۰ گل سرخ تقدیم به معلم عزیزم😍 که به من درس صبر🌸🍃 و وفاداری آموخت🌸🍃 و مرا در سرزمین دانش بارور ساخت🌹 روزت مبارک 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷قشنگ ترین روز خدا بزرگداشت پاک ترین شغـــــل دنـــــیا.. بر شـــــریف ترین بندگان خـــــدا مـــــبارک بـــاد.. 🌷معلم عزیز روزت مـــبارک باد.. 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷 🌺🧚‍♀️دوباره آمده روز معلم گلی در حیطه ی تعلیم خادم معلم وارث پیغمبران است مقامش خارج از وصف وبیان است به امر تربیت کوشا ترین است تعلم خاتم و او چون نگین است به از مهر پدر جور معلم بباید گشت بر دور معلم بود همچون پدر بر دانش آموز به فکر اوست همواره شب و روز معلم چون ستاره در زمین است چراغ رهنما، حبل المتین است معلم، روز تو بر تو مبارک نگهدارت بود رب تبارک ❤️ 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان دو نوع معلم دارد: آموزگار و روزگار هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی، دومی با تلخی به تو می آموزد. اولی به قیمت جانش، دومی به قیمت جانت. ‌‏12 اردیبهشت سالروز شهادت استاد مطهری و روز معلم بر تمام تلاشگران و فرهیختگان عرصهٔ تعلیمِ علم و عشق مبارک باد❤️ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت جالب وحید شمسایی از روز پاسخ ایران به اسرائیل دم بچه‌ها گرم که اسرائیلی‌ها را زدند. بعد از این ماجرا تمام پروازها لغو شد و اگر دیرتر به تایلند می‌رفتیم حذف می‌شدیم. در نهایت با هماهنگی وزرا یک هواپیما آمد تا ما را به ترکیه ببرد. وقتی سوار هواپیما شدیم، گفتیم اگر اتفاقی هم افتاد برای کشورمان است و سرمان هم بالاست.
namaz1.mp3
3.94M
🎙️استاد شجاعی قیمت انسان به نمازش است 🍃باید باور کنیم ؛ نماز یک سکوست برای پرواز... باید پرواز را آموخت.