eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
21.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت پانزدهم: با جیغ بعدی زری ، حلما سراسیمه از اتاق بیرون آمد و درب پشت سرش محکم بسته
قسمت شانزدهم: سومین زنگ صدای متعجب وحید پشت گوشی پیچید : سلام خانم خانما ، فکر کردم کلا همه چی را بهم زدین و تمااام ، چی شده یاد ما کردین؟ افتخار دادین؟ حلما همانطور صداش میلرزید گفت :چی میگی تو؟ تو همه چیز را بهم زدی و الاااان....ناگهان انگار یه چیزی یادش افتاده باشه با استرس گفت : حالا اینا را ولش کن ، وقت این چیزا نیست... فک کنم جون ژینوس در خطره؟! وحید که تعجب از صداش میبارید گفت : چی؟؟‌جون ژینوس در خطره؟ مگه کجاست؟ حلما با عجله گفت : ما خونه یه رمال هستیم... وحید پرید وسط حرف حلما و گفت : بالاخره این دخترهٔ بیچاره را همراه خودت وارد این محافل کثیف کردی؟ تو ...تو خجالت... حلما با عصبانیت حرف وحید را قطع کرد و گفت :حرف الکی نزن ، من این جاها را بلد نبودم ، ژینوس منو با زری آشنا کرد و الانم....وای وحید الان تو اتاق با زری تنهان ،زری مثل یه گرگ زخمی شده بود ، باورت میشه...باورت میشه با یه خنجر به من حمله کرد که بیام از اتاق بیرون و بعدم دید من مقاومت میکنم ژینوس را گرو برداشت ،گردن ژینوس را زخمی کرد و‌خون گردن را لیس زد... وحید با عجله پرید وسط حرف حلما و گفت : الان دقیقا کجایین؟ تو سریع از اون خونه لعنتی بیا بیرون ، آدرسش هم فکر کنم بلد باشم ، من فوری خودم را میرسونم اونجا... حلما آه بلندی کشید و گفت در قفله.....من نمی تونم بیام...که صدای بوق آزاد تو گوشی بلند شد. حلما به پشتی صندلی تکیه داد و همانطور که خیره به میز روبه رویش بود به حرفهای وحید فکر می کرد... ادامه دارد... 📝ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت شانزدهم: سومین زنگ صدای متعجب وحید پشت گوشی پیچید : سلام خانم خانما ، فکر کردم کلا
قسمت هفدهم: حلما حرفهای وحید در مغزش اکو میشد: بالاخره اونو کشوندی.....این یعنی وحید از خیلی چیزا خبر داره!!! اما ژینوس پای منو اینجا باز کرد... وای وحید گفته بود آدرس اینجا را داره؟!!!! یعنی چه؟!! وحید که اهل رمال و رمال بازی نیست...اصلا هم اهل تعقیب و گریز نیست...یعنی چه؟؟ هر چه که حلما بیشتر فکر میکرد ، گیج تر میشد ....یعنی چه؟؟ در هنین حین صدای ضعیفی از داخل اتاق بلند شد. حلما با عجله خود را به درب اتاق رساند، گوشش را به در چسپوند اما هر چه تلاش کرد ، هیچی از صداهای نامفهوم و آهسته داخل اتاق دستگیرش نشد. دقایق به کندی میگذشت و همه جا را سکوت فرا گرفته بود ، گهگاهی صدای قدم های آرام حلما سکوت فضا را میشکست. حلما از گذر زمان چیزی نمی فهمید ،وقتی به خود آمد که اول چند بار زنگ ساختمان را زدند و بعد هم محکم بر در سالن میکوبیدند. انگار درب اصلی پله ها را یکی از همسایه ها باز کرده بود. بعد چند دقیقه صدای بمی از پشت درب بلند شد ، پلیس اینجاست ،لطفا در را باز کنید وگرنه مجبوریم در را بشکنیم. حلما پشت در رفت و همانطور که صداش میلرزید گفت : کمک....کمک‌...خواهش میکنم کمک کنید در قفله من اینجا گیر افتادم و دوستم هم توی اون اتاق معلوم نیست تو چه وضعیتی باشه... چند لحظه بعد درب با صدای بلندی باز شد . چند تا پلیس مسلح داخل آمدند و پشت سرشون هم وحید وارد ساختمان شد. وحید خودش را به حلما که رنگش مثل مجسمه سفید شده بود رساند و گفت : حلما تو خوبی؟ حلما سرش را تکون داد و همانطور که در اتاق را نشون میداد گفت :ژینوس....اونجا... پلیس سریع دست به کار شد و با یه حرکت در اتاق را باز کردند... حلما با دست چشمهاش را گرفت ، میترسید الان صحنه وحشتناکی ببینه یک دفعه صدایی از داخل اتاق اومد: اینجا که کسی نیست.... ادامه دارد... 📝به قلم ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت هفدهم: حلما حرفهای وحید در مغزش اکو میشد: بالاخره اونو کشوندی.....این یعنی وحید ا
قسمت هیجدهم: حلما همانطور که به سمت اتاق میرفت گفت : نه....امکان نداره....به خداا...به خداا همینجا بودن،زری...زری گردن ژینوس را گرفته بود ، یه پیراهن قرمز رنگ هم روی آرنج دستش بود ،یه خنجر هم تو دستش که گذاشته بود روی گردن ژینوس.... یکی از پلیس ها به سمت پردهٔ ضخیم زرشکی رنگی که سمت راست اتاق بود رفت ، پرده ای که حلما هیچ توجهی به آن نداشت. پشت پرده دری بود که رو به بالکن باز میشد،از روی بالکن صدای یکی از پلیس ها اومد ، از اینجا رفتن... اینجا به حیاط پله داره... حلما اوفی کرد و نگاه دقیقی به اتاق کرد،نه از اون زیر انداز و نه صفحه شطرنجی خبری نبود ، ناگهان فکری به خاطرش رسید و شروع به گرفتن شماره ژینوس کرد. گوشی بوق می خورد ، حلما خوب که توجه کرد متوجه شد ،صدای ریز آهنگ از گوشه اتاق همانجا که ساعتی قبل ژینوس مانند گربه ای ترسیده کز کرده بود می آید. آره درست میدید، کیف ژینوس اونجا بود، حلما به طرف کیف رفت و همانطور که کیف را برمی داشت با خود فکر می کرد یعنی ژینوس الان کجاست؟ در همین حین ، گرمی نفس های آشنایی را پشت سرش حس کرد. حلما به پشت سرش برگشت ، وحید که کاملا مشخص بود گیج شده رو به حلما گفت : حلما تو این زن خطرناک ،همین زری را از کجا پیدا کردی؟ حلما با تعجب نگاهی به وحید کرد و گفت : ببینم تو زری را از کجا میشناسی؟! اصلا آدرس اینجا را از کجا آوردی هاااا؟! بعدم من اصلا زری را نمی شناختم ، اصلا هیچ رمالی را نمیشناسم ، ژینوس منو اینجا آورد... وحید با تعجبی بیشتر از بالای شانه هاش که یک سرو‌گردن از حلما بلندتر بود نگاهی به این دخترک زیبا انداخت و گفت : ژینوس؟!!! اما ژینوس که می گفت تو اصرار کردی اونو اینجا بیاری....میگفت تو زری را میشناسی...میگفت تو واسطه آشنایی اون بودی و میگفت ژینوس فقط نقش همراه تو را داشته ، اون دفعه قبلی هم که با ژینوس اومدین، من سایه به سایه دنبالتون بودم ، خود ژینوس از روی خیرخواهی خواهرانه که تو رو دوست داشت منو در جریان گذاشت که داری چه کار خطرناکی میکنی وگرنه... حلما دیگه چیزی از حرفهای وحید نمی فهمید ، فشار رو فشار، استرس رو استرس کم کم چشماش سیاهی رفت و دیگه هیچی نفهمید... ادامه دارد.. 📝ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#تقویت_عزت_نفس 25 ⭕️ واقعا به این سادگی ها کسی نمیتونه بگه من حسادت ندارم! تقریبا همه آدم ها مقادی
26 ❇️🔹 تقوا میگه عزیزم نگران نباش. تو چیزی کم نداری که بخوای حسادت کنی. وجود تو خودش یک دنیای با ارزش هست. قیمت تو رو فقط خدا میدونه...😌 خداوند درون تو یک روح بزرگ و زیبا و پر از لطافت قرار داده. تو از کسی چیزی کم نداری که میخوای بهش حسادت کنی تو اصلا لازم نیست شبیه کسی بشی. تو فقط کافیه که خودت باشی... 💥 تو خودت بهترین نسخه انسان در روی کره زمین هستی... خودت باش... وقتی آدم نگاهش رو با تقوا تنظیم کنه دیگه لازم نمیبینه که بخواد به کسی حسادت کنه. میگه من خودم همه چیز دارم چه نیازیه که به کسی حسادت کنم....خدایا ممنونتم.... خدایا شکررررر....😊💕 🔹
سگ‌های ولگرد جان پسر ۶ساله دزفولی را گرفتند. این کودک روز ۲۲ اردیبهشت موردحمله یک سگ ولگرد هار قرار گرفته بود که بعد از رسیدن به بیمارستان، اقدامات لازم برای درمان جراحات او انجام شد. اما به‌دلیل عدم واکسیناسیون کامل و مؤثر بعد از چند روز با علائم ابتلا به بیماری هاری به کما رفت و شب گذشته جان باخت. ✍کاش یکبار مسئولی با شجاعت بیاید و مشکل سگ‌های ولگرد را حل کند. چرا مشکل حل نمی‌شود؟ چون گروه‌های به ظاهر طرفدار محیط زیست اجازه حل مشکل را نمی‌دهند، اما جالب است که مطابق تحقیقات علمی وجود این سگ‌ها، علاوه بر آلام اینچنینی به جامعه انسانی، مشکلات محیط زیستی را بیشتر می‌کند. نکته دیگر اینکه سگ‌های باصاحب و بی‌صاحب در پیاده‌روها، پارک‌ها و محیط شهری پدیده‌ای مربوط به جامعه ما نبوده، حالا که این پدیده وارد شده!! اِی کاش قوانین و فرهنگ نگهداری و حضورشان در محیط‌های شهری را نیز تدوین کنیم. بی‌قانونی در این زمینه به ضرر شهروندان جامعه‌ است.
🔴دروغگویی تا چه حد؟! پزشکیان: 🔹من قبل انقلاب سرباز بودم ۱۸۰۰ تومن میگرفتم موتورهندا ۱۲۰۰ تومن بود اما الان با مدرک فوق تخصص با حقوق ۳ ماه یک موتور نمیتونم بخرم ✍میگه قبل انقلاب سرباز بودم ۱۸۰۰ تومن میگرفتم رفتم گشتم مصوبه رو براتون آوردم که سربازها در سال ۵۴ حدودا ۳۰۰ تومن میگرفته تازه ایشون سال ۵۲ رفته خدمت که میفته حدود ۲۵۰ تومن! اینم قیمت موتور در همون سالها که حدو۴۳۰۰ تومن بوده چطور حساب کرده من نمیدونم؟ راستی حاضرم درآمد سه ماه هم نه، حتی درآمد دوماه یکی از جراح های قلب رو به من بدی من بهش یه موتور هندا ۱۲۵ بدم 🙂 و
چندسوال وجواب: 🌷۱.فرق استغفار و توبه چیست استغفار،طلب آمرزش است توبه،برگشتن بسوی خداست یعنی دیگه گناه نمیکنم 🌷۲.تقوا مهمتراست یا عبادت تقوا ،ترک گناه است ولی عبادت مثل نماز،ازطاعت خداست تقوا ،نتیجه ی عبادت وشرط قبولی عبادت است تقوا مهمتراست 🌷۳.فاغسلوا وجوهکم وایدیکم الی المرافق درموردچیست درموردوضو 🌷۴.ارکعوا مع الرکعین چه میگوید نمازتان راباجماعت بخوانید 🌷۵.واذا نودی للصلوه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکرالله چه دستوری به مامیدهد میگه بریدنمازجمعه 🌷۶.ومن اللیل فتهجدبه نافله لک چه میگوید میگه نمازشب بخوانید 🌷۷.فتیمموا صعیدا طیبا.چه میگوید میگه وقتی آب نبودتیمم کنید 🌷۸.وثیابک فطهر. یعنی چه لباستون رانظافت کنید 🌷۹.واذا دعیتم فادخلوا یعنی چه وقتی دعوت شدید،داخل شوید یعنی بدون دعوت جایی نروید 🌷۱۰.واجبات نماز ۱۱تاست نیت.قیام ،تکبیره الاحرام،حمدوسوره،قیام متصل به رکوع،رکوع،سجده،ذکررکوع وسجده،تشهد،سلام،ترتیب،موالات 🌷۱۱.ارکان نماز۵ تاست: نیت.تکبیره الاحرام،قیام متصل به رکوع،رکوع،دوسجده 🌷۱۲.اصول دین ۵ تاست: توحید،عدل،نبوت، امامت،معاد 🌷۱۳.فروع دین:۱۰ تاست: نماز،روزه،خمس،زکات،حج جهاد،امربه معروف، نهی ازمنکر،تولی تبری 🌷۱۴.فرق اصول دین و فروع دین چیست اصول دین تحقیقی است فروع دین تقلیدی است 🌷۱۵.فرق واجبات نمازباارکان نماز: واجبات نماز اگراشتباها ازروی فراموشی کم وزیادشود نمازباطل نمیشود ولی ارکان اگراشتباها هم کم وزیادشود،نمازباطل میشود 🌸🌸🌸
🌷🍃🌷🍃🌷 🌺🧚‍♀️سختی‌_ها را جدی نگیر! اصلا بگذار از این همه خونسردی ‌ات تعجب کند. بگذار بداند تو بیدی نیستی که با این بادها بلرزی! اصلا تا بوده این چنین بوده، سختی ‌ها همین را می ‌خواهند؛ می‌ خواهند جدی بگیریشان، آن‌ وقت دست بگذارند بیخ گلویت و نگذارند آب خوش از گلویت پایین برود! اما تو مثل همیشه آرام باش، مثل همیشه بخند، سخت باش، اما سخت نگیر. بگذار سختی با تمام وجودش احساس کند که هنوز هم کسی در این گوشه از دنیا سخت تر از خودش پیدا می شود. تو 🌷قوی باش... فقط همین... 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸دعا میکنم امشب 💫زیر این سقف بلند 🌸روی دامان زمین 💫هرکجا 🌸خسته و پرغصه شدی 💫دستی از غیب 🌸به دادت برسد، 💫وچه زیباست، 🌸که آن 💫دست خدا باشد و بس 🌸شبتون بخیر 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 بسم الله النور ✨شروع هفته را 🌸با نام زیبایت آغاز میکنیم ✨ خـدایـا 🌸امـروز و این هفته ✨به زندگیمان بیش از پیش 🌸نور رحمت بی انتهایت را بتابان ✨الهی آمین 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو 🌸🍃
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت🌸 🗓 امروز  شنبه ☀️  ٢۶   خرداد   ١۴٠۳   ه. ش   🌙 ۸   ذی الحجه   ١۴۴۵  ه.ق 🌲   ١۵    ژوئن   ٢٠٢۴    ميلادی 🌸🍃
دعای امروز 🌷❤️🌷 الهی🙏 🌹در آغاز هفته مقدر فرما 🌹سلامتی 🌹ایمان 🌹رزق حلال 🌹عشق و ایمان 🌹موفقیت و شادی برای همه عزیزانم...🙏🌹 آمیـــن یا رَبَّ الْعالَمین 🙏 ای پروردگار جهانیان 🙏 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ ‍ 🍃🌸شروع هفته ای پُر برکت با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🍃🌸 🌸🍃الّلهُمَّ 💖🍃صَلِّ عَلَی 🌸🍃مُحَمَّدٍ 💖🍃وَآلِ مُحَمَّدٍ 🌸🍃وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سـلام صبح زیباتون بخیر ☕️ 🌺امروز صمیمےترین سلام 🍃تقدیم شما 🌺آخرین شنبه خرداد ماه 🍃هم از راه رسید 🌺امیدکه شروع این هفته 🍃با بهترین لحظه ها 🌺براتون گره بخوره 🍃سرشار از خیر و برکت 🌺لبریز از موفقیت 🍃و تا انتهای هفته 🌺حال دلتون خوب باشه 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🌸🍃 🌸خـدایا ✨در شروع هفته 🌸برای همه لحظات زندگیمان ✨آنچه را كه خير و صلاح 🌸و موجب خشنودی توست ✨طلب ميكنیم 🌸مهربانم ✨امروز گره ازمشکلات 🌸همه دوستان و عزيزانم باز فرما ✨و هفتـه پُر برکتی 🌸برای همه مقدر بفرما آمیـــن یا رَبَّ الْعالَمین 🌸 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺هزاران گل بهاری 🌱هزاران مهربانی 🌺هزاران آرزوی قشنگ 🌱وهزاران شاد باش 🌺پیشکش دوستان مهربونم 🌸🍃
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️🖍تقوا چیست؟ 🍃شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن 🌱عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است ☝از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.!! 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺تقدیم با بهترین آرزوها 🍃🌸اول هفته تون زیبا 🍃🌺امروز از خدا 🍃🌸بهترین ها را براتون 🍃🌺آرزومندم 🍃🌸الهی 🍃🌺رونق درکسب و کار 🍃🌸حس خوب درلحظه ها 🍃🌺موفقیت و سعادت 🍃🌸خوشبختی در زندگی 🍃🌺نصیبتون بشه 🍃🌸شروع هفته تون عالی 🌸🍃
🔹مرد جوانی پدر پیرش مریض شد. چون وضع بیماری پیرمرد شدت گرفت او را در گوشه جاده ای رها کرد و از آنجا دور شد. 🔹پیرمرد ساعت ها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفس های آخرش را می کشید. رهگذران از ترس واگیرداشتن بیماری و فرار از دردسر روی خود را به سمت دیگری می چرخاندند و بی اعتنا به پیرمرد نالان راه خود را می گرفتند و می رفتند. 🔹شخصی از آن جاده عبور می کرد. به محض اینکه پیرمرد را دید او را بر دوش گرفت تا به بیمارستان ببرد و درمانش کند. 🔹یکی از رهگذران به طعنه به او گفت: این پیرمرد فقیر است و بیمار و مرگش نیز نزدیک، نه از او سودی به تو می رسد و نه کمک تو تغییری در اوضاع این پیرمرد باعث می شود. حتی پسرش هم او را در اینجا به حال خود رها کرده و رفته است. تو برای چی به او کمک می کنی؟ 🔹آن شخص به رهگذر گفت: من به او کمک نمی کنم، من دارم به خودم کمک می کنم!! اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم چگونه روی به آسمان برگردانم و در محضر خالق هستی حاضر شوم. من دارم به خودم کمک می کنم. 🌸آنچنان‌ که فکر میکنیم سخت نیست... 🌸🍃