فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍حرف های از جنس طلا شهید مصطفی صدرزاده
اگر یه کاری کردی یه عملیاتی انجام دادی موفق بودی خودت می دونستی و خدا یه کاری کردی اگه یه نفر را زدی که فقط خودت می دونستی و خدا حالا اگر مرد بودی برای کسی تعریف نکن اینجاش جهاده نفسه...
#شهید_مصطفی_صدرزاده...🌷🕊
🔸 "چقدر به هم نزديک و مربوطند: « قربان »، « غدير »، « عاشورا »...!"
«قربان» : تعريف عهـد الهى
«غدير» : اعلام عهـد الهى
«عاشورا» : امتحان عهـد الهى
~چقدر آمار قبولى پايين است!~
💥"نه فهميدند عهد چيست ؟!"
💥"نه فهميدند عهد با كيست ؟!"
💥و "نه فهميدند عهد را چگونه بايد پاس داشت ؟!" ...
خدایا، ما را بر عهدمان با امام زمان مان استوار ساز تا "مرگمان جاهلی" نباشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی این حاجی را بگیره بدجووووررررر به جون شیطون افتاده 🤣🤣🤣🤣🤣
17.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام این قدر باید این فیلم دست به دست بشه
که ان شااااااااااالله امسال همه برای عیدغدیر اقاجانمون امیرالمومنین سنگ تموم بزارن
😭🏴😭🏴😭🏴
استوری خانم ترکاشوند منو یاد آقای پزشکیان انداخت
که همش میگفت من میدونم کارمون تمومه ما میمیریم ما موفق نمیشیم 😅😂😂😂😂😂
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•شیک توت فرنگی🥛•
این نوشیدنی دلبرو میگم به قدری خوشمزست که همه عاشقش میشن😍
~❤️مواد لازم برای ۴ لیوان :
موز ۲ عدد
توت فرنگی ۱۰ عدد
بستنی وانیلی ۲ عدد
شیر ۱/۵ لیوان
شکر به دلخواه
یخ حتما بزنین غلظت خوبی میگیره
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قارچ سوخاری🤩🥰
مواد لازم :
قارچ ۲۰۰ گرم
آرد ۱/۲ پ
آب حدودا ۱/۴ پ
تا زمانیکه به غلظت مناسب برسیم
بکینگ پودر ۱ ق چ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاستا فتوچینی با سس گوجه بپز 🥫
پاستا فتوچینی
گوجه فرنگی
پنیر پارمسان
ریحان تازه
پیاز
سیر
سینه مرغ
آب پاستا
ادویه : نمک ، فلفل ، زردچوبه ، پولبیبر
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت بیست و هفتم : ژینوس از حرفای زری میترسید ، اصلا حس میکرد زنی که الان در کنارش هست
#راز_پیراهن
قسمت بیست و هشتم:
حلما همانطور که سر سجاده نشسته بود ،دستهایش را به سمت آسمان بلند کرد و گفت : خدایا خودت خوب می دانی که ژینوس در حق من بد کرده ، اما خدا الان معلوم نیست گرفتار چه معضل بزرگی شده ، کمکش کن و سلامت به مادرش او را برسان ، خوب می دانم که مادر ژینوس زنی تنهاست که تک امیدش در این دنیای بزرگ ، همین یک دختر است که از شوهر مرحومش به یادگار مانده ، خدایا مثل خواهر نداشته ام دوستش داشتم و برایش نقشه ها داشتم ، دلم میخواست نه به عنوان خواهر بلکه عروس خانواده در خانه ما حضور داشته باشد... اما خداوندا.... اما.....اما....هر چه کرده بگذار برای بعد الان او را نجات ده...
حلما غرق در عالم راز و نیاز با خداوند مهربان بود که صدای زنگ گوشی اش بلند شد.
این ساعات زنگ گوشی ،قلب او را می لرزاند چرا که هر بار انتظار شنیدن خبرهای ناگوار اورا میترساند.
حلما بوسه ای از مهر روبه رویش گرفت و به سمت گوشی اش که روی تخت به او چشمک میزد رفت.
اسم استاد اخلاق روی گوشی پیدا بود ، حلما که انگار فراموشی گرفته است با خود گفت : یعنی چکار داره؟ امکان نداره ایشون به من زنگ بزنه!!!
و طبق عادت معمول گوشی را وصل کرد،از آن طرف گوشی صدای آرام خانم موسوی بلند شد : سلام جانم ، ببخشید من تو جاده بودم الان پیامتون را دیدم ، چی شده؟ نگران شدم ، دوستتون چی شده؟
حلما که تازه یاد اون تماس پیام افتاده بود ، مثل بچه ای که تازه به بزرگترش رسیده بغضش ترکید و با گریه شروع به تعریف ماجرا کرد...
ادامه دارد..
📝ط حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿