eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
21.4هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥برشی از مستند"داستان اتم" 💥ظریف در کمسیون امنیت ملی (٢٨ آذر ٩۵): من اعتراف می کنم، اشتباه کردم به حرف جان کری وزیر امورخارجه آمریکا اعتماد کردم. 💥می پذیرم اشتباه کردم و مسئولیت آن را می پذیرم. سرنوشت ساز در پیش داریم
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت سی: خانم موسوی گفت : ببین عزیزم خودت را اذیت نکن ، اونجوری که فکر می کنی نیست ، ان
قسمت سی و یکم:📜 مامان زهره رو به بابا حسین کرد و گفت : دیگه پیش اومده حسین آقا ،یه تجربه تلخ ... بابا جلو آمد و همانطور که روی تخت می نشست گفت : حلما جان میشه بگی چرا و برای چی پات به همچین جایی باز شد؟ حلما که اصلا حوصله هیچ حرفی نداشت گفت : بابا تو رو خدا ، بعدا براتون توضیح میدم‌... پدرش سری تکون داد و گفت : کار خطرناکی کردی اما خدا خواسته معجزه آسا نجات پیدا کردی اما اونطور که متوجه شدم ،دوستت هنوز گرفتار هست... لااقل توضیح بده ببینم ، این خانم رمال چی شد تو رو رها کرد و ژینوس را چسپید؟! حلما همانطور که بغض گلوش را فرو میداد گفت : نمی دونم...اما الان استاد موسوی میگفت...میگفت احتمالا جن به زری خانم مسلط شده ، یعنی اون حرکاتی که من دیدم از زری خانم نبوده بلکه از جنی بوده که توی وجودش رسوخ پیدا کرده .. بابا حسین همانطور که با تعجب دخترش را نگاه میکرد گفت : استغفرالله....استغفرالله ...ببین به کجاها کشیده شدی؟ آخر چرا؟؟ و چرا تو جان سالم به در بردی چرا؟ حلما همانطور که خیره به دستهای در هم قفل شده باباش بود گفت : من نمی دونم...یه چیزی توی کیفم بود که انگار اون جن ازش میترسید ، چون به من گفت برو کیفت را بزار بیرون و بعد برگرد..اما وقتی برگشتم بازم از من هراس داشت و نمی خواست نزدیکش بشم.. بابا حسین که انگار تو فکر بود گفت : ببینم وقتی رفتی تو اتاق چی باهات بود؟ حلما سری تکون داد و‌گفت : هیچی...چیز خاصی که بشه ....نه...نه...یه چی بود گردنبندی که مامان داده بود و چهارقل و وان یکاد روش حک شده... بابا نفسش را محکم بیرون داد و همانطور که با ناخنش اشاره میکرد گفت : درسته همون گردنبد...دقیقا خودشه...باعث نجات تو آیات قرآن شدند ، چون اجنه دو نوعند یک نوع خبیث و یک نوع مسلمان ،جن مسلمان همه شیعه اند اصلا جن اهل سنت نداریم ، چون تمام اجنه واقعه غدیر را دیدن یعنی عمرشون اینقدر طولانی ست که درک کردن تنها دین اسلام ومذهب شیعه اثنی عشری برحق هست ، اجنه شیعه به ما کمک میرسونن و این اجنه کافر و خبیث هستند که کارهای شیطانی انجام میدن و به شددددت از قرآن و آیات قران میترسند... حلما دستی به گردنبند که حالا بر گردنش بود کشید و با خود گفت : خدایا شکرت که اینگونه نجاتم دادی.. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت سی و یکم:📜 مامان زهره رو به بابا حسین کرد و گفت : دیگه پیش اومده حسین آقا ،یه تجر
قسمت سی و دوم: ژینوس که در دنیای تاریکی ها غرق بود و ماشین هم به سرعت در حال رفتن بود، با هر حرکت ماشین به ذهنش میرسید که اطراف تهرانن ، شاید رودهن ،شاید دماوند و..‌ با خودش میگفت : الان وقت ترس نیست ، این زری احتمالا نقشه های بدی برای اون داره ، در اولین فرصت باید فرار کنه ، حتی اگر شده در ماشین را باز کنه و خودش را به بیرون پرت کنه ، یا یا...تلفنی چیزی گیر بیاره به پلیس خبر بده...نباید با پای خودش به جهنم درهٔ خونه زری پا میذاشت و حالا که توی مخمصه افتاده باید راهی پیدا کنه، نمیشه دست رو دست گذاشت و خودش را به دست این عفریته بدهد... ژینوس در همین افکار بود که صدای نخراشیده ای از بغل گوشش بلند شد ، صدایی که قبلا هم توی اون اتاق لعنتی شنیده بود ، صدایی که از گلوی زری در می آمد اما مطمئن بود مال زری نیست. اون صدای ترسناک کنار گوشش زمزمه کرد: لطفا فکر فرار را از سرت بیرون کن ، نه در ماشین باز میشه که خودت را پرت کنی و نه تلفنی در دسترست قرار میگیره که بخوای از پلیس کمک بگیری... ژینوس با شنیدن این حرفا ، پشتش داغ شد ، این...این غول ترسناک حتی میتونست ذهن افراد را بخونه ....دقیقا کلمه به کلمه ای را که ژینوس به ذهنش آورده بود را تکرار کرد و این یعنی اوج بدبختی..‌یعنی حتی افکار ژینوس هم از گزند این موجود ناشناخته در امان نبود. ژینوس به زور آب دهنش را قورت داد و گرمی قطره های اشک را که روی گونه اش جاری بود حس می کرد. ماشین وارد راهی شده بود که دست انداز زیاد داشت و مشخص بود یه راه فرعی و خاکی هست ،شاید یه روستا ،شاید هم کوه و بیابون.... ژینوس نمی دونست چکار کنه...زیر چشمبند ، چشماهش را بست و تکیه کلام مادرش را به یاد آورد و تو دلش گفت : یا مولا علی....یا علی علیه السلام....کمکم من.. ناگهان در همین هنگام... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت سی و دوم: ژینوس که در دنیای تاریکی ها غرق بود و ماشین هم به سرعت در حال رفتن بود،
قسمت سی و سوم: ژینوس در دلش ذکر یا علی میگفت ناگهان صدای ترسناکی از گلوی زری بیرون آمد و همراه آن هُرم سوزان و بدبویی به صورت ژینوس خورد . زری سری ژینوس را به طرف خود برگردانید و با یک حرکت چشمبند را از چشمهای ژینوس کنار زد و انگشتانش را روی گلوی ژینوس گذاشت و فشار میداد و مدام با صدای کلفت و ترسناکی میگفت : به این چیزا فکر نکن...‌فکرنکن.‌.‌.فکر نکن... ژینوس که از ترس در حال قبض روح شدن بود با صدای خفه ای ناخوداگاه گفت : یااا ع...ع...علی ،تا این حرف از دهان ژینوس خارج شد ، صدای زری وحشتناک تر شد و گفت : این کلام را دیگه تکراررر نکن... صورت ژینوس کبود و کبودتر میشد که ناگهان ماشین با یک تکان تند از حرکت ایستاد. زری هنوز دستش روی گردن ژینوس بود که درب کنارش باز شد و راننده به شدت شانه زری را تکون داد و عجیب بود با اینکه هیکل راننده ورزشکاری و عظیم الجثه بود اما زورش به زری که زنی استخوانی و کشیده بود نرسید پس با صدای فریاد گونه ای گفت: چکار میکنی خانم، کشتیش...قراره به سلامت این دختر را به منزل استاد برسونیم ، شما چتون شده؟! با این حرف زری تکانی به خود داد و تا چشمش به صورت کبود ژینوس افتاد ، تازه فهمید که چه کار خطرناکی کرده ، و سریع تکانی به خود داد و شانه های ژینوس را تکانی داد و گفت : پاشو دختر پاشو... اما ژینوس تکان نمی خورد ، راننده که بد جور عصبانی بود ، زری را به کناری زد و همانطور هیکل ژینوس را که لاغرتر از همیشه به نظر می رسید بیرون کشید گفت : اون بطری آب را از رو صندلی جلو بیار... ژینوس که انگار سالهاست در این دنیا نبود روی خاک نرم جادهٔ روستایی بود و راننده هر چه آب بر سر و رویش میریخت کوچکترین حرکتی نمی کرد تا اینکه... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#تقویت_عزت_نفس 30 - عه! حاج آقا اگه اینجوریه که چرا اولیاء الهی این همه در خونه خدا ضجه میزنن و گری
31 ❇️ یکی از ویژگی های تقوا اینه که آدم رو قوی میکنه. کسی که اهل مواظبت از خودش هست قدرت روحی و حتی جسمی بالایی پیدا میکنه و این اصلی ترین شاخصه مومن هست. در روایت هست که مومن مثل کوه استوار هست. اگه دیدید آدمی ظاهرا خیلی مذهبیه ولی خوبی هایی که داره از سر ترس هست معلومه که اون خوبی ها به درد نمیخورن. این آدم منتظره یه فرصت گیر بیاره تا خود واقعیش رو نشون بده. آدم باید از سر قدرت خودش گناه نکنه. ❇️ آدم با تقوا قوی هست. آقا هست و بزرگوار... خیلی راحت میتونه ظلم کنه ولی نمیکنه... خیلی راحت میتونه انتقام بگیره ولی میگه بی خیال...به خاطر خدا کاریت ندارم... 🔹
استوری توهین آمیز رضا کیانیان از پیج یک روزنامه نگار و کاریکاتوریست کامنت های ملت هم ببینید زیر این پست در کنار بعضی ها که گفتن آفرین دمت گرم دلمون خنک شد تعداد زیادی هم گفتن این پست توهین آمیزه چرا اینها روی جلیلی زوم کردن و ایشونو تخریب میکنن از چیزی میترسن ایا؟
26.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما فقط دقت کن به عدد ضربان قلب آیت الله مکارم که رو مانیتور کنارشون درج شده. وقتی آقا دارن وارد میشن عدد ۱۰۸ رو نشون میده بعدش میاد رو ۹۰ و خورده ای، همین که آقا شروع به حرف زدن میکنن میاد روی ۷۷ :)
📍رضا کیانیان گاه به زاکانی می‌تازد و گاه به جلیلی!.. کیانیان زاکانی را به باد تمسخر گرفته و گفته چطور می‌شود گوشت را به درب منازل رساند! از چند و چون طرح زاکانی اطلاع ندارم اما مگر همین حالا بسیاری از اقلام را درب خانه‌ها نمی‌رسانند؟! از طرفی توهین این بازیگر چند چهره به جلیلی نیز قابل درک است! سطح و سواد و درک هرکس مخصوص خودش است و گریزی از آن نیست! 📝حمیرا رحمتی 📡 اخبار جهان هنر/ روبش
دفاع حامیان آقای از آقای در واکنش به کاریکاتور موهن، خیلی دلگرم کننده بود. به خود ما و حتماً به "آنها" یادآوری کرد که ما یک جبهه‌ایم. 🗣 🇮🇷وحید یامین پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت زندگی در ترکیه به روایت‌ پرستو صالحی!!!🙄 📝 پاورقی 📌 شنبه تا چهارشنبه 🕗 ساعت ۱۹:۴۵ 📺 شبکه دو سیما 🔴 پاورقی
📍مطالبه ابوالقاسم طالبی از آقای اژه‌ای درباره کیانیان ⏪ ابوالقاسم طالبی کارگردان سینما و تلویزیون در واکنش به توهین اخیر رضا کیانیان به یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نوشت: جناب آقای اژه‌ای یکی از تروریست‌های پیکاری در مشهد که نمی‌دانم چه همکاری مهمی کرده طی ماه‌هایی که در زندان بوده، بعد از ۳۵ سال مجدداً دلش می‌خواهد به نحو دیگری نیروهای انقلاب اسلامی را ترور کند آیا این توان در شما هست پرونده ایشان را به یک قاضی عادل بسپارید؟ تا معلوم شود ایشان توبه کرده، دوباره تروریست شده یا اساساً توبه نکرده و به گفته خودش توسط باند منتظری از اعدام رهایی یافته است. 📡 اخبار جهان هنر/ روبش
من اقدام رضا کیانیان در انتشار کاریکاتور موهن علیه سعید را تصمیمی فردی و اتفاقی نمی‌دانم. او خیلی نرم و فعلا با رویکردی سلبی از منظر رقیب هراسی، باب ورود دوباره به را باز کرده تا نوبت به ایفای نقش دیگر سلبریتی‌ها و حمایت مجدد و صریح‌شان از نیز برسد. ✍️احمد قدیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰عدم عذرخواهی لیبرال ها از ملت ایران و پررویی نجومی 🗣️استاد حسن عباسی سرطان اصلاحات را بیشتر بشناسید ‌