🌷امام صادق ع :
🌷إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکةُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکوفَةُ وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهِ امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی تُسَمَّی فَاطِمَةَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛
🌷خدا حرمی دارد که مکه است،
پیامبر حرمی دارد که مدینه است،
امیرالمومنین حرمی دارد که کوفه است
ما امامان حرمی داریم که قم است
و در آن، خانمی از فرزندان من به نام فاطمه دفن میشود،
هرکس زیارتش کند پاداشش بهشت است.
بحار ج ۵۷ ص ۲۱۶
@parvaanehaayevesaal
🌷خدا به همه بندگانش زیاد داده
ولی اکثر مردم شاکر نیستند:۶۱عافر
إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ
🌷قطعا اگرشکرکنید خدا بیشترمیدهد ولی اگر کفران نعمت کنید عذاب خدا شدیداست:۷ ابراهیم
لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ
🌷مردمی که کفران نعمت کنند،مبتلا به فقر وترس میشوند:
خداوندبه گروهی، امنیت و نعمت فراوان داد آن مردم کفران نعمت کردند و خدا به آنهاترس وگرسنگی راچشاند:
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ (١١٢)نحل
@parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فست_فود😍😋
🔴مواد لازم:
💥400 گرم سینه مرغ
💥 عدد نان لواش به مقدار لازم
💥1 عدد پیاز قرمز
💥1 عدد فلفل قرمز
💥 سیر یک حبه
💥روغن مایع
💥 خامه صبحانه 200 گرم
💥1 قاشق چای خوری پودر کاری
💥نصف قاشق چای خوری فلفل سیاه
💥نمک
💥پنیر پیتزا
🔴طرز تهیه:
مرغ را ریز خرد کنید .کمی روغن مایع را داخل ماهیتابه ای بریزید و گرم کنید. مرغ را داخل ماهیتابه بریزید و تفت بدید. سپس پیلز،و سیر خرد شده را اضافه کنید و به تفت دادن ادامه بدید. فلفل ریز خرد شده را اضافه کنید و کمی تفت بدید. سپس ادویه ها را اضافه کنید و هم بزنید. خامه صبحانه را بریزید و با حرارت کم 1 دقیقه بپزید و از روی اجاق بردارید. نان لواش را به شکل دایره ببرید. خوراک مرغ را وسط نان بذارید و داخل ظرف مناسب فر کنار هم بچینید. کمی پنیر پیتزا بپاشید و در فر 190 درجه
👉 @parvaanehaayevesaal 🍕
♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شیرینی_آجیلی 😍😋
برای خمیر
کره یا مارگارین هم دمای محیط ۲۵۰ گرم
روغن مایع نصف لیوان
نشاسته ذرت ۱ لیوان ( نصفش برای داخل خمیر استفاده میشه)
پودر شکر ١ لیوان
مغز گردو یا فندق ١ لیوان
آرد سفید ۱ونیم لیوان (معیارتون منسجم شدن خمیر مثل فیلم باشه)
وانیل. کمی
بیکینگ پودر. ۵ گرم
سرکه انگور ۱ ق غ
روی شیرینی هارو بعد از پخت و خنک شدن با شکلات بن ماری شده و انواع مغز های خرد شده تزئین کنید.
👉 @parvaanehaayevesaal🍕
♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡
پروانه های وصال
#روایت_انسان #داستان_واقعی #قسمت_شصت_ششم🎬: گویی قیامت کبری برپا شده بود، از زمین بر آسمان و از آس
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_شصت_هفتم🎬:
از زمین و آسمان نهرهای آب با شدت و همراه با طوفانی شدید روان بود و کشتی نجات نوح، همان که در پناه حصن حصین خداوند که چیزی جز همان کلمات مقدسی که باعث پذیرش توبه حضرت آدم نبود، در حرکت بود، حالا هر آنکس که اهل نجات بود در این کشتی عظیم سوار شده بود.
این کشتی بیش از ششصد متر طول و چهارصد متر عرض و چهل متر ارتفاع داشت، کشتی بزرگی که به مثابه شهر زندگان روی زمین بود و با توسل به کلمات مقدس و ذکر«بسم الله مجراها و مرساها» ی حضرت نوح حرکت می کرد و جهت آن مشخص می شد.
در حدیث است که بیش از چهل روز درهای آسمان و چشمه های جوشان زمین باریدن گرفته بود، بیش از چهل روز خورشید و ماه پوشیده شده بود و جز ظلمت و تاریکی چیزی قابل مشاهده نبود، حضرت نوح دو دانهٔ درخشان و نورانی همراه داشت که یکی به نشانه خورشید و یکی به نشانه ماه بود و از روی نور این دو دانه اوقات شب و روز و وقت نماز را مشخص می کرد.
کشتی با سرعت در تاریکی در میان موج های سهمگین به پیش می رفت، گاهی با موجی کج میشد و دوباره با ذکر کلمات مقدس تعادلش را به دست می آورد، چهل روز تاریکی و بارش رودهای خروشان از آسمان و زمین باعث شده بود که گروه نجات یافته در کشتی مدام در اضطرار باشند و یکسره ذکر خدا را بر لب داشته باشند گویی این اضطرار و توسل به حصن حصین می بایست باشد تا در حافظه بشریت باقی مانده در روی زمین، حک شود که قدرت مطلق فقط و فقط از آن خداوند است و نجات هم در سایه توسل به انوار الهی که کسی جز پنج نور مقدس نبودند صورت می گرفت.
آنقدر آب از آسمان باریده و از زمین جوشیده بود که تمام سطح زمین، حتی کوه های مرتفع و سربه فلک کشیده زیر عمق عظیمی ازآب فرو رفته بودند و کشتی نجات به آسمان رسیده بود و در این هنگام بود که ابلیس هم با ترفندی وارد کشتی شد و در پشت حیوانات پناه گرفت تا زنده بماند، یعنی هیچ نوع موجودی به جز برخی آبزیان، در روی زمین زنده نمی ماند حتی ابلیس که از اجنه بود.
کشتی پیش میرفت تا اینکه به بکه رسید و مردم همگان دیدند زمین مملو از آبهای طغیان گر بود به جز نقطه ای از زمین که آن را«بیت عتیق» یا همان کعبه می نامیدند، آب از چندین متر مانده به کعبه موج میشد به جهت مخالف کعبه بر میگشت و دور تا دور خانه خدا خالی از آب بود و این معجزه ای بود تا منزلت خانه خدا به چشم همگان کشیده شود، کشتی نوح چندین بار خانه کعبه را طواف کرد، گویی این مناسک باید همیشه و هر زمان انجام شود و ما فراموش نکنیم که جز گرد خانه خدا گرد هیچ اله و بتی دیگر نگردیم.
کشتی نجات، کعبه را طواف نمود و سپس دوباره در بین موج ها گم شد و به راهی که خداوند اراده کرده بود به پیش می رفت تا مومنین الفبای ایمان را به ترتیبی که خداوند می خواست به چشم ببینند.
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_شصت_هفتم🎬: از زمین و آسمان نهرهای آب با شدت و همراه با طوفانی شد
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_شصت_هشتم🎬:
از زمین و آسمان آب می جوشید و گویی این جوشش را پایانی نبود، زمین و آسمان تار شده بود و کور سو نوری یافت نمی شد، ناگهان در این هنگامه کشتی در دام گردابی سهمگین افتاد، انگار آبها بی قرارشده بودند و بی قرارتر از همیشه به بدنه کشتی می خوردند و این امواج ترس و وحشتی شدید را در دل ساکنان کشتی انداخته بود، گویی آبها نوید قیامت را میدادند، مردم به این سو و آن سو میدویدند و از ته قلب خدا را به یاری می طلبیدند اما آبها آرام نمی گرفتند و شاید می خواستند عمق بغضشان را به چشم بنی بشر بکشند.
مردم هراسان به دور نوح جمع شدند و دست به دامان نوح انداختند و یکی از میان جمع با ترسی در صدایش فریاد برآورد: ای نبی خدا! این زمان آبها را چه شده؟! چرا چنین طغیان کرده اند؟! شما را به خدا قسم، دوباره آن رمز و راز مقدس را بر زبان جاری کنید، تا کشتی آرام گیرد.
نوح به روی عرشه کشتی آمد و با زبان سریانی به خدا عرضه داشت: یارحمان اتقن(ای خدا! رحم کن)
در این هنگام به اذن خدا، جبرئیل با لباس مشکی عزا بر روی عرشه کشتی فرود آمد و فرمود: ای پیامبر خدا! می دانید چرا آبها چنین در اضطرابند؟! براستی شما در بالای سرزمینی قرار دارید که «کربلا» نام دارد، در این مکان طوفانی عظیم تر از طوفان تو به پا خواهد شد و فرزند رسول خدا را تشنه لب می کشند و به جای آب، خون خداست که در این سرزمین می جوشد.
نوح که قبلا در زمان ساخت کشتی از این واقعه با خبر شده بود، بر سر و سینه زنان در حالیکه باران اشک چشمانش به شدت هر چه تمام باریدن گرفته بود رو به مؤمنین کرد و فرمود: ای قوم نجات یافته من! آیا می دانید چرا در این زمان و این مکان آبها بی قرارند؟! گویی می خواهند ما را از واقعه ای بزرگ خبر دار کنند
مردم همه سراپا گوش شده بودند تا بدانند دلیل این تلاطم چیست و نوح اینچنین ادامه داد: نام سرزمینی که بر فراز آن قرار داریم نینواست و آنجا را کربلا می خوانند، بدانید که آخرین پیامبران ، همو که خود و اهلش همان کلمات مقدسی هستند که در همه حال باعث نجات بنی بشرند، محمدبن عبدالله است از نسل او دوازده نور مقدس به وجود می آید که هادیان و امامان تمام بشریتند و اما مردم آن زمانه هم گاهی بی وفا می شوند و اهل عذاب...
نواده محمد که نامش حسین است را در همین سرزمین، درحالیکه از وطنش دور است و کنار دو نهر آب در حالیکه تشنه لب است او را می کشند و به همین قناعت نمی کنند و این نور مقدس قبل از شهادتش، کشته شدن تک تک یاران و فرزندان و اهلش را به چشم خویش می بیند، او باید بدن ارباً اربای فرزند جوانش را بر روی دست خویشتن ببیند، او باید با دست مبارک تیر از چشم برادر نازنینش در آورد او دستان بریده علمدار سپاهش را به دور از تن او می بیند، او صدای العطش طفلانش را باید بشنود و برای جرعه ای آب، کودک شش ماهه اش را در جلوی سپاه دشمن به روی دست بالا می آورد و دشمن سنگدل به جای آب، تیر سه شعبه به گلوی فرزند شیره خواره حسین می زند، نوح روضه حسین و یارانش را می خواند و مومنین بر سر و سینه زنان برای نواده رسول آخرین عزاداری می کردند.
نوح گفت و گفت و گفت و رسید به آنجا که فرمود: ای مردم بدانید که نواده رسول خاتم، همان که پنجمین کلمه از کلمات مقدس است را در حالیکه زنده است از قفا سر می برند، او زنده زنده ذبح می شود...
نوح به اینجای روضه که رسید گویی زمین و آسمان تاب شنیدن این مصیبت، از کف داده بود، امواج متلاطم تر از قبل نمود می کرد و مردم بی توجه به موج های سهمگین، بر حسین اشک میریختند و ناگهان صدایی از جمع بلند شد: بس است یا نبی خدا! ما را طاقت شنیدن نیست...ما که سنگ و چوب خوردن شما را دیدیم....ما که بیهوشی و خون پاک شما را که از بدنتان جاری شده بود دیدیم، گمان نمی کردیم مصیبتی بالاتر از این باشد و اینک تاب شنیدن اینهمه مصیبت و روضه را نداریم...خدا به داد دل مادر حسین برسد خدا به داد دل اهل بیت حسین برسد خدا به داد دل زینب برسد که از بالای آن تل باید دست و پا زدن امامش، عشقش ، برادرش و تمام هستی اش را ببیند.
روضه جان گرفته بود و حالا نه تنها نوح روضه می خواند بلکه هر کدام از مومنین برای خود روضه خوان شده بودند، صدای« یاحسین» از عرشه کشتی به آسمان بلند بود و در این هنگام گرداب آرام گرفت و آب از تلاطم افتاد.
حالا تمام اهل کشتی می دانستند که کل اتفاقات این عالم، توسط همان پنج نور مقدس رقم می خورد، درست است که این کشتی، کشتی نجات است اما همگان می دانند که علت نجاتشان چیزی جز محمد و آل محمد نمی باشد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_شصت_هشتم🎬: از زمین و آسمان آب می جوشید و گویی این جوشش را پایانی
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_شصت_نهم🎬:
باز هم رودهای خروشان از زمین و آسمان می جوشید، الان همه جای سطح زمین را آب گرفته بود و دیگر هیچ جنبنده و حتی گیاه و درختی در روی زمین نبود، هر چه بود همه آب بود و آب و کوه های سر به فلک کشیده در زیر انبوهی از آب پنهان شده بود و سطح آب به آسمان رسیده بود.
پس از چهل روز انگار اراده خداوند بر این تعلق گرفته بود که طوفان پایان یابد، پس باران قطع شد و اشعه های خورشید پس از چهل روز ظلمت و تاریکی نمایان شد و از طرف پروردگار به زمین فرمان داده شد که آب های خودش را فرو ببرد و هر آنچه که از دل زمین بیرون زده است، باز فرو خورد و در لایه های زیرین زمین انباشته گردد و به آسمان دستور داده شد که از باریدن متوقف شود.
هنگامی که زمین آب های جوشیده شده توسط خودش را فرو برد، آب هایی که از آسمان نازل شده بود بر روی زمین باقی ماند و از آنجائیکه امکان بازگشت این حجم از آب یکباره به آسمان موجود نبود، پس این آبها به امر خداوند دریاهای زیادی را بر روی زمین به وجود آوردند.
حال که هوا صاف و آفتابی شده بود و خبری از امواج و طوفان دهشتناک نبود، این سفینه نجات باید جایی فرود می آمد، پس کشتی نوح بر روی کوه جودی فرود آمد اما به هنگام فرود آمدن ضربه شدیدی به کشتی وارد شد این ضربه که ناگهانی و بی خبر بر بدنه کشتی وارد شد، دوباره هول و هراسی در دل ساکنان کشتی انداخت و
موجب ترس نجات یافتگان از عذاب خداوند، شد.
در این هنگام حضرت نوح باز هم به عرشه کشتی رفت و با زبان سریانی عرض کرد: بارد قنی (خدایا رحم کن) و سپس رویش را به آسمان نمود و دستانش را به درگاه خداوند بالا برد و بازهم رموز عشق را تکرار کرد و به کلمات الهی متوسل شد تا از این خطر نیز نجات یابند.
در این هنگام از طرف خداوند به نوح نبی ندا داده شد: ای نوح! شما و اهالی کشتی نجات با سلامتی و با برکاتی که از طرف خداوند بر تو و فرزندان و کسانی که همراهت هستند نازل می شود پیاده و از کشتی خارج شوید.
با نزول این امر، مردم که تازه متوجه موضوع شده بودند با رویی گشاده و صورتی خندان از کشتی پیاده شدند و این پیاده شدن
شروع دوباره زندگی بر روی زمین بود.
کشتی نوح در منطقه بین النهرین فرود آمد و حیات برای دومین بار در روی کرهٔ خاکی از نقطه صفر آغاز شد.....
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده 72 🔸یه مقایسه مهم🔸 ✅ البته تو کاری به این نداشته باش که ایزد در بیابانت میدهد
#نکات_تربیتی_خانواده 73
"لذت واقعی"
🔷 چقدر نورانی میشه اون خانم یا آقایی که در رابطه با همسرش سختی تحمل کنه
و بعدش وقتی خدا میخواد یه چیزی توی دنیا بهش بده، بگه خدایا بهم نده... ☺️
✅ من توی قیامت خیلی محتاج ترم...
❣️ مولای من...
اگه توی این دنیا میخوای بهم چیزی بدی، از لطف و کرمت بهم عنایت کن...
🌺 این بندۀ خدا چقدر داره قشنگ با خدا عشقبازی میکنه...
لذّت رو این جور آدما میبرن توی دنیا و آخرت... 💞
🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ 🌷
✍ قال اميرالمومنين عليه السلام
يَهلِكُ فِىَّ رجلانِ :
مُحِبٌّ مُفرِطٌ ، و عَدُوٌ مُبغِضٌ .
🌺 اميرالمومنين عليه السلام فرمود :
دو كس در مورد من هلاك مى شوند :
💎 دوست افراط گر
💎 و دشمن کینه دوز .
📘 : هزار حدیث در فضایل امام علی علیه السلام
ص ۳۷۸
@parvaanehaayevesaal
🌸🍃