پروانه های وصال
#برنامه_ترک_گناه و رسیدن به لذت بندگی قسمت پنجم 🔺🔶🔺✅👇🏼 "امتحانات الهی" ۱ ✅برای ترک گناه رو رسیدن
#برنامه_ترک_گناه
و رسیدن به لذت بندگی
قسمت ششم
🔺🔶🔺✅👇🏼
"امتحانات الهی" 2
✔️شما باید ۲۴ ساعته حواست به این باشه که داری امتحان میشی!
ببخشید بزارید دوباره اسم امتحان رو عوض کنم!😊
شما ۲۴ ساعته دارید "تمرین" داده میشید!
👆🏻🔷✅
هر زمینه ی گناهی که برات پیش میاد، برای امتحانته.
اینطور نیست که خدا "اتفاقی" یه زمینه گناه برات فراهم کنه.
✔️بلکه هر امتحانی کاملا حساب شده و در جهت رشد دادن ماست.
ببینید "امتحان اصلا چیز بدی نیست"
"امتحان بزرگترین لطف خداست به ما"
🌺ما از خداوند متعال ممنونیم که ما رو امتحان میکنه تا بهمون جایزه های میلیاردی بده.☺️
🌺🌺🌺
همه ی اتفاقات ریز و درشت زندگیتو "با عینک امتحان" ببین.
بعد از یه مدت زندگی قشنگی پیدا میکنی.
✔️حواست جمع میشه
✔️به راحتی گناه ها رو شناسایی و ترک میکنی.
✔️پدر نفس اماره رو در میاری
و خیلی از اتفاقات خوب دیگه برات می افته.
👆🏻💝👆🏻
مثلا شوهرت امروز میاد خونه با بداخلاقی یه حرفی بهت میزنه.
قبل از اینکه حرفی بهش بزنی
یکمی فکر کن...
✅یه ارتباطی با خدا بگیر
بگو خدایا قضیش چیه؟؟؟🤔
آهان من صبرم کم هست . تو میخوای با این امتحان صبر منو زیاد کنی.😊
چشم. لبخند میزنم.👌
🌺 خداوند متعال هم میفرماید
آفرین چه بنده ی فهمیده و زرنگی. احسنت.
✅👏
حواسش به زندگیش هست. خوبه.
ملایکه به این بنده ی من
یه سری "تمرین های باکلاس تر و رشد دهنده تر" بدید.
برای نماز شب کمکش کنید تا بیدار بشه
👆🏻💝🌹🌹
اگه بعد یه مدت دیدی دست به آهن میزنی طلا میشه تعجب نکن!😊
اگه علم غیب پیدا کردی لبخند بزن..
🌺سرزمین لذت ها
🥀اگر منتظر رسیدن به رضایت در پایان روز باشی؛ حتما به رضایت خواهی رسید
🌸از خداوند کریم کمک بخواه
🌸از خداوند رحیم یاری بخواه
🌸از خداوند عظیم کمک بگیر
💕💕💕
🥀سعی کن مردم در تو فقط سعادت و خوشبختی سراغ داشته باشند و از تو فقط لبخند ببینند.
💕💕💕
🥀گاهي يك جمله و اندكي تفكر تو را هدايت و زندگيات را متحول ميسازد.
*هیچکس از آخرین خداحافظی باخبر نیست.. باهم مهربان باشیم*ً
💕💕💕
پروانه های وصال
⇝✿✵•°•❀✵•﷽•✵❀•°•✵✿⇜ #اسـتـغـفــار شبــ🌙ــانـہ حضـرت عـلـی عـلیـهالسـلام
⇝✿✵•°•❀✵•﷽•✵❀•°•✵✿⇜
#اسـتـغـفــار شبــ🌙ــانـہ
حضـرت عـلـی عـلیـهالسـلام
💢↶ بـنـــ1⃣2⃣ـــــد ↷💢
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
《اَللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ
عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسِی أَوْ نَسِیتُهُ
أَوْ ذَکَرْتُهُ أَوْ تَعَمَّدْتُهُ أَوْ أَخْطَأْتُ
فِیمَا لَا أَشُکُّ أَنَّکَ سَائِلِی عَنْهُ
وَ إِنَّ نَفْسِی مُرْتَهَنَةٌ بِهِ لَدَیْکَ
وَ إِنْ کُنْتُ قَدْ نَسِیتُهُ وَ غَفَلْتُ عَنْهُ
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ》
🦋 بـــار خــدایــا 🦋
از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که
خود از آن خبر دارم
یا فراموش کردهام
یا به یاد میآورم
یا به عمد آن را انجام دادم
یا از روی خطا آوردهام
مواردی که بیشک از من سوال خواهی کرد و نفسم پیش تو در گرو آن است
هر چند آن را فراموش
و از آن غافل شده باشم.
پس بر محمـد و آلش درود فرست🌷
و اینگونه گناهانم را بیامرز
ای بهتـریـن آمـرزنـدگـان✨
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
📘 استغفـار هفتـادگـانـه
امیـرالمؤمنین علـی علیـهالسلام💚
✍ تالیـف: سید ضیاءالدین تنکابنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زیباست گلستان خدا رنگ به رنگ است
🌷لبخند بزن، خنده دوای دل تنگ است
🌷صبح است بزن بوسه توبرساحت خورشید
🌷ترکیب گل وشادی ولبخند قشنگ است
🍃🌸سـلام صبحتون بخیر
🍃🌸و سرشاراز رحمت الهی❤️
آقایـم . . .
دعایمان کنی راه باز می شود!
زمانه عجیب طوفانی است
و نبودنتان
بر هجوم طوفان، دامن میزند!
شما دعایمان کنی
شاید صدایمان تا خدا برسد!!!
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
باید فقط به خدا پیله کرد
زیرا فقط با او می توان
پروانه شد!!!
خدا بدون من هم خداست
اما من بدون او هیچ نیستم
@parvaanehaayevesaal💕
🔴این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه... پس حتما بخونیدش🙏🌸
🔹ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه... برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.
💚پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام میگفت: نون خوب خیلی مهمه.
من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در میزد و نون رو همون دم در میداد و میرفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت.
🔹دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند. صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت میکرد بالا.
🔹برای یک لحظه خشکم زد! آخه ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند.
قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت میکرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم.
🔹خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را میکنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید.
💚شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.
گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردامون هم درست کردم.
گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نشده؟
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.
💚پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نون ها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.
وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.
💚پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق از سرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟
آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند.
واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟
💚چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه. چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد!
همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست میگفت که:
نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی.
👈🏻«زمخت نباشیم»
زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها...
#روانشناسی
🔻 #تلنگر 🔻
#چهار_سوال_قیامت
❤️امام صادق (علیه السلام) :
✔️بدان فردا که در برابر خداوند عزوجل قرار گیری از چهار چیز پرسیده میشوی:
1⃣جوانیات را در کجا نابود ساختی؟!
2⃣عمرت را در کجا سپری کردی؟!
3⃣ثروتت را از کجا بهدست آوردی؟!
4⃣و آن را در کجا خرج کردی؟!
☑️پس برای آن روز آماده باش و پاسخش
را فراهم ساز..
📚الکافی ج۲ص۱۳۵ح۲۰
💕💕💕
برای هیچ چیز در زندگی، غمگین مباش*👌😊
1_ کار سختی که تو داری :
*آرزوی هر بیکاری است .
2_ فرزند لجبازی که تو داری: *آرزوی هر کسی است که بچه دار نمیشوند
3_ خانه ی کوچکی که تو داری:
*آرزوی هر کرایه نشینی است .. .
4_ و دارایی کم تو:
*آرزوی هر قرض داری است
5_ سلامتی تو:
*آرزوی هر مریضی است .
6_ لبخند تو:
*آرزوی هر مصیبت دیده ای است
7_ پوشیده ماندن گناهانت:
*آرزوی هر کسی است که گناهش فاش شده است
8- *حتی گناه نکردنت آرزوی بعضی از گناهکاران است ، می گویند ای کاش ما هم می توانستیم دست از گناه برداریم ...
*و تو خیلی چیزها داری که مردم آرزویش را دارند !!
*بیشتر به داشته هایت بیندیش تا نداشته هایت و بخاطرشان خدا را شکر کن*
خدایا شکرت 🙏
خدایا شکرت 🙏
💕💕💕