پروانه های وصال
. #به_نام_خدای_مهدی . #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن . #قسمت_سی_و_نهم . . . . بغضم گرفته بود😢اخه ارزوی ه
.
#قسمت_آخر
.
#به_نام_خدای_مهدی
.
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن .
🔴حتما ادامه ی داستان رو توی دو تا کامنت اول این پست بخونید...چون بعضیا روزهای قبل نخوندم دوباره تاکید کردم 🔴
.
.
#قسمت_چهلم . -حرفهاش بهش ارامش میداد...نمیدونستم چی بگم..فقط گوش میکردم.
.
.
-خوب ریحانه خانم...شما سوالی ندارید که بپرسین؟!
.
-نه آقا سید 😶
.
-اما من یه حرفهایی دارم 😔
.
-بفرمایید 😯
.
-میخواستم بگم یه ادم نظراتش شاید با گذشت زمان تغییر کنه😔
شاید تفکرش به یه چیز عوض بشه😔
شاید یه کسی یا چیزی رو که قبلا دوست داشت دیگه دوست نداشته باشه😔
به نظرم باید به همچین ادمی حق داد😔
.
-این حرفها یعنی چی آقا سید؟! 😢
.
-یعنی که😕....چطور بگم اخه.. 😔
.
-چیو چطور بگید 😢😢
.
-میدونید شما حق دارید با خونواده و کنار خونوادتون زندگی کنین..راستیتش من هم نظرم نسبت به شما... 😕
.
اینجا که رسید اشکام بی اختیار جاری شد 😢😢
.
-راستیتش من هم نظرم نسبت به شما همون نظر سابقه و دوستتون دارم 😄😄
اخییشش از اشکاتون معلوم شد شما هم دوستم دارید😂😂
.
-خیلی بد هستین !😑😑
.
-خواهش میکنم...خوبی از خودتونه 😊
.
-به قول خودتون لا اله الاالله 😐
.
-خوب بهتره خانواده ها رو بیشتر منتظر نزاریم...شما هم اشکاتونو پاک کنین فک میکنن اینجا پیاز پوست کندیما...بریم بیرون ؟!😯
.
-بله بفرمایین 😐
.
-فقط زهرا رو صدا کنین بیاد کمکم کنه که بیام...
.
-اگه اجازه بدین خودم کمکتون میکنم 😊😊
.
و اروم ویلچر اقا سید رو هل دادن و به سمت خانواده ها رفتیم...مادر اقا سید با دیدن این صحنه بی اختیار شروع به دست زدن کرد و مامان منم یه لبخندی روی لبش نشست☺
اونشب قرار عقد رو گذاشتیم و یه روز بی سر و صدا و هیچ جشن گرفتنی رفتیم محضر ومراسم عقد رو برگزار کردیم...پدر اقا سید یه خونه کوچیک برامون خرید و با پول عروسی هم چون من گواهینامه داشتم یه ماشین معمولی خریدیم...
.
.
🔴یک ماه پس از عقد...
.
-ریحانه جان
.
-جانم آقایی
.
-خانمی دلم خیلی برا امام رضا تنگ شده.😔..همسفرمون میشی یه سفر بریم؟!😕
.
-شما هرجا بخوای بری ما در رکابتیم فرمانده 😊
.
-اخه چه قدر یه نفر میتونه خانم باشه 😊😊حالا با هواپیما بریم یا قطار؟!
.
-هیچکدوم 😉
.
-یعنی چی؟!با اتوبوس بریم؟!😯
.
-نوچچچ😌....من خودم میخوام راننده آقای فرمانده بشم😊
.
-ریحانه نه ها😯...راه طولانیه خسته میشی...
.
-هرجا خسته شدیم میزنیم بغل استراحت میکنیم...😏
.
-لا اله الا الله...میدونم الان هرچی بگم شما یه جواب میخوای بیاری...بریم به امید خدا...داعش نتونست مارو بکشه ببینم شما چیکار میکنی؟! 😂😂
اماده سفر شدیم و به سمت مشهد حرکت کردیم...تمام جاده برام انگار ورق خوردن یه خاطره شیرین بود😊😊 تو ماشین نشسته بودیم و من پشت فرمون و داشتیم اولین سفر دونفره با ماشین خودمونو تجربه می کردیم😊
-ریحانه جان چرا از این جاده میری😯جاده اصلی خلوته که😐
.
-کار دارم😊
.
-لا اله الا الله...اخه اینجا چیکار داری؟!
.
-صبر داشته باش دیگه 😐
راستی آقایی؟!
.
-جانم ریحانه بانو؟؟
.
-اون مسجده کجا بود دقیقا ؟! 😕
.
-کدوم مسجد؟!😯
.
-همون مسجده که اونروز وایساده بودیم برای نماز درش بسته بودا...😕
.
-اها...اها...یکم جلوتره...حالا اونجا چیکار داری؟؟😉
.
-اخه اونجا اولین جایی بود پی بردم شما چه قدر خوبی😃😃
.
-امان از دست شما بانو😃😃
.
-ریحانه جان؟ -جان ریحانه😊 -اونموقع ها یه اهنگی داشتی😆😆نداری الان؟😂
.
-ااااا سید 😑
.
-خوب چیه مگه..چی میگفت اهنگه ؟!؟😌اها اها خوشگلا باید برقصن😂😂
.
-سید؟!😑😑
.
-باشه باشه...ما تسلیم...😄😄
.
ریحانه ؟!
.
-جان دل😊
.
-ممنون که هستی 😊😊
.
جلوی مسجد ترمز کردم و پیاده شدم و به سیدم کمک کردم رو ویلچرش بشینه...و رفتیم سمت مسجد...
.
-اااا ریحانه انگار بازم درش قفله 😯
.
-چه بهتر مثل اون موقع بیرون نماز میخونیم...😊
.
-اخه الان وقت اذان نیست که😐
.
-دو رکعت نماز شکر میخوام بخونم...
.
-ریحانه همه چی مثل اون موقع به جز من و تو...اون موقع من دو تا پا داشتم که الان ندارم...ولی الان شما دوتا بال داری داری که اونموقع نداری...
.
ریحانه جان الان میفهمم که تو فرشته ای😊😊
.
#تمام
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
ممنونم از نگاه همه دوستان که این چهل روز تحمل کردن اولین تجربه ی داستان نویسی مارو🙏🙏
.
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
هیچچیز رو به خودت نگیر اون چیزیکه دیگرانبه
نگاهِ خودشوناز ما میبیننو تصور میکنند
ربطی به خودِ واقعیات نداره و زاییده به قضاوت
"ذهنیَت و شناختِ خودشون، از توئه پس زندگیت"
رو، نباید بر اساسِ "دیدگاه بقیه بنا کنیکلا"
💕💕💕
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
┄┅─✵💝✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨امام سجاد عليه السلام فرمودند:
زمين كربلا در روز رستاخيز، چون ستاره مرواريدى مىدرخشد و ندا مىدهد كه من زمين مقدس خدايم، زمين پاك و مباركى كه پيشواى شهيدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.✨
┄✦۞✦✺💔✺✦۞✦┄
🌷خدا به پیامبر فرموده 7چیز را از من بخواه:
🌷1.علم زیاد:
قل رب زدنی علما...114طه
🌷2.آمرزش گناهان:
قل رب اغفر وارحم وانت خیرالراحمین..118مومنون
🌷3.از شر شیطان به من پناه ببر:
قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین.97 مومنون
🌷4.منزل بابرکت:
قل رب انزلنی منزلا مبارکا...29 مومنون
🌷5.توفیق صداقت:
قل رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعلنی من لدنک سلطانانصیرا..80اسرا
🌷6.آمرزش برای والدین:
قل رب اغفرلی ولوالدی وارحمهما کماربیانی صغیرا...24اسرا
🌷7.اگرعذاب گنهکاران را نشانم دادی،
من از آنان نباشم:
قل رب اما ترینی مایوعدون فلاتجعلنی فی القوم الظالمین.93 و94 مومنون
💕💕💕
شهیدجانباز🌹
محمدرضا"تقی ملک اززمان نوجوانی واردمسجدوبسیج مسجدالزهرا(س) شدوعلاقه فراوان به حضرت امام وانقلاب وبسیج وجهادداشت واز سن کم نو جوانی به جبهه رفت ویکباردرسن نوجوانی برای جبهه ثبت نام کردکه تا راه آهن برای اعزام رفت ودرلحظه آخراعزام بخاطر کمی سن وجثه نگذاشتند به جبهه برود،زمان جنگ بصورت بسیجی ازپایگاه مالک اشتربه لشگر۲۷ محمدرسول الله( ص) به جنوب رفت ودر گردان مسلم مشغول شدودرچندعملیات من جمله مرصادشرکت داشت وجانبازشد(موج گرفتگی وترکش دربدن)بعدازجنگ کادر رسمی سپاه محمدرسول الله شد تااینکه بدلیل مجروحیت وبیماری بدنش رعشه گرفت وکم کم از کار افتادتااینکه فقط یک دست وسروگردنش کارمیکردوتقریباده الی یازده سالی دربستربیماری افتاد،آنهم باسختی فروان ، لاغرشدتارصوتیش ازبین رفت زخم بسترگرفت وغیره...اما روحیه خوب وشکر گذاری داشت ومیگفت خدا دوست داره منو اینطوری ببینه پس منم دوست دارم وراضیم ، وبه یکی از اقوام گفته بود خودم از خدا خواسته بودبرنامه ای برام بریزه تا تو گناهان شرکت نداشته باشم عروسی های گناه آلود جمع هایی که غیبت میشه وغیره...ویه خلوتی با خدا را خواسته بودم، "محمدرضا"علاوه براینکه فردی شادوشنگول بود واجتماعی واهل شوخی به امور رایانه وامورفنی خیلی مهارت داشت وبه قول معروف جوان پسندبوداما به امور شرعی خیلی اهمیت میدادوتعصب داشت بطور مثال درمراسم عروسیش نگذاشته بودگناهی صورت بگیرد وحتی امربه معروف ونهی از منکردر عروسی خود کرده بودودوست نداشت حرام وگناهی صورت بگیرد، به بیت المال خیلی حساس بود وازش استفاده شخصی نمیکرد وزیاداهل ردمظالم دادن بود، واز حق الناس میترسید،علاقه خاصی به حضرت اباالفضل( ع) داشت وارادت وتوسلاتش به حضرت عباس (ع) باعث شدشب ولادت حضرت عباس (ع) به شهادت وروز ولادت حضرت عباس (ع )وروز جانباز تشییع بشه، تشییع باشکوهی در شهرک شهیدنوری انجام گرفت ووقتی پیکرش را به درب ساختمان منزلش آوردن یه باد ونسیمی یکهو وزیدوشکوفه وبرگهای درخت روی پیکرش ریخت ملائکه به استقبالش آماده بودن .... روحش شاد🌹🌹
#شهید_جانباز
#محمدرضا_تقی_ملک
ھرگاهوسوسـهشیطانبهسراغتانآمد؛مطمئنباشین
موھبتـیالهیدرنزدیکیشماسـت
کهشیطاندرپـی ردآناسـت ...
مراقبباشیـم..✌️🏻🖤
💕💕💕
#سلام_امام_زمانم 💖
درد فراق، ساده مداوا نمی شود
باید به هم رسید، و الّا نمی شود
ازشنبه بستهایم به جمعه دخیلاشک
تا تو نیایی این گره ها وا نمی شود
#یا_مهدی_ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
#اخلاق_شهدایی ❤️
در زندگی به معنویات اهمیت زیادی میداد
و برای اعمال عبادی نظم مشخصی داشت .
اهل #نماز_شب و نماز اول وقت بود .
دعای عهد و زیارت عاشورا و تسبیحات حضرت زهرا را ترڪ نمیڪرد و حضور همیشگی در مسجد داشت .
شهید مدافع حرم
#شهید_احمد_مشلب
💕💕💕
🌹✨🌹✨🌹
نکته امروز:
یه نفر فوت کرد...🏴
رفت اون دنیا دید تو نامه اعمالش نوشتن ۳۰۰ و خورده ای زیارت کربلا🌱
تعجب کرد گفت: من یبارم نرفتم کربلا پس اینا چیه؟🤯
بهش گفتن هرموقع تو روضه ها دلت میشکست میگفتی:
🖤صَلی الله عَلَیکَ یا ابا عَبدِالله🖤😭
همه باهم🍂
🌸اَلـسَّـلامُ عَـلَـی الـحُـسَینِ🌸
🌸وَ عَلی عَلِیَّ بنِ الـحُسَینِ🌸
🌸وَ عَـلـی اَولادِ الحُـسَـیـنِ🌸
🌸وَ عَلی اَصحابِ للجسین🌸
لذت آنچه را که امروز داری
با آرزوی آنچه نداری خراب نکن
روزهایی که می روند
دیگر باز نمی گردند
شادی عطری ست که
بایدآنرا به خود زد
تادیگران هم از بوی آن
بهرهمند شوند.
لحظه لحظه زندگیتون پرازشادی❤️
💕💕💕
هميشه بگرد
ببين
پيش كی ميتونی
بلند فكر كنی!
اين يعنی
"حس خوب"😍🌱
حس خوب زندگی میشه یه رفیق قدیمی باشه یا یه دوست ...
میشه خواهرت باشه یا مادرت ...
میشه داداش کوچکترت باشه یا پدرت ...
مهم اینه که اون حس خوبتو پیدا کنی ..
💕💕💕
خوابی که #سردار_سلیمانی
پس از شهادت شهید #مهدی_زین_الدین دید
هیجانزده پرسیدم:
«آقا مهدی مگه تو
#شهید نشدی؟همین چند وقت
پیش، توی جادهی سردشت...»
حرفم را نیمهتمام گذاشت.
اخم كوتاهی كرد و چین
به پیشانیاش افتاد. بعد
باخنده گفت:
«من توی جلسههاتون میام.
مثل اینكه هنوز باور نكردی #شهدا_زندهان.» عجله داشت.
حرف با گریه از گلویم
بیرون ریخت:
«پس حالا كه میخوای بری،
لااقل یه #پیغامی چیزی
بده تا به رزمندهها برسونم.»
گفت:
هرچی میگم زود بنویس.
هولهولكی گشتم دنبال
كاغذ. یك برگهی كوچك
پیدا كردم.
گفت بنویس: «#سلام_من_در_جمع_شما_هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت
. موقع خداحافظی، با لحنی
كه چاشنیِ التماس داشت،
گفتم: «بیزحمت زیر نوشته
رو امضا كن.» برگه را گرفت
و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین»
نگاهی بهتزده به امضا
و نوشتهی زیرش كردم.
باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟
تو كه #سید نبودی!»
اینجا بهم #مقام_سیادت دادن.
از خواب پریدم. موج صدای
آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
#من_ماسک_میزنم
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
💕💕💕
گفـت :
اولخودتـودرسـتکنبعدبروھیات 😑
گفتـم :
چهبامـزه😅 پسبایدبگیماولسالمشوبعدبرودکتر
حسیـنجـآنـم🖤🔗
نزدطبیبرفتمودرمانتورانوشت
یڪکربلامـراببریخوبمیشم ..
#داستانک_ها
#به_مددالهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#درخانه_بمانیم
#من_ماسک_میزنم
💕💕💕
گفـت :
اولخودتـودرسـتکنبعدبروھیات 😑
گفتـم :
چهبامـزه😅 پسبایدبگیماولسالمشوبعدبرودکتر
حسیـنجـآنـم🖤🔗
نزدطبیبرفتمودرمانتورانوشت
یڪکربلامـراببریخوبمیشم ..
#به_مددالهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#درخانه_بمانیم
#من_ماسک_میزنم
💕💕💕
زمانی تلفن کم بوﺩ، اما آدمهای زیادی بودند که بهشاﻥ زنگ بزنیم و یک دل سیرحرﻑ بزنیم؛
حالا تلفن ﺯیاده، اما آدمهاﻯ کمی هستند که دلمان حرفهایشان ﺭا میخواهد ..
💕💕💕
#غفلتِ شیعه ،همیشه
مصیبت ساز است،
یک بار امامے را به #گودیِ_قتلگاه
میفرستد...🖤
وبار دیگر امامے را هزار سال به
#زندانِ_غیبت...💔
#بهخودبیاییم
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرح یک حدیث تلنگر آمیز از زبان "مقام معظم رهبری"
دنیا و جلوههای دنیا لغزش گاه است
✧❁🖤[ یاحسین]ْ🖤❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
♦️ بیانات استاد رحیم پور ازغدی در مورد سند ۲۰۳۰
آیا میدانید منظور از حقوق خانواده در این سند چیست؟!منظورش از رفع تبعیض چیست؟!
ایا میدانید طبق سند ۲۰۳۰ تربیت دینی در مدارس ممنوعه؟!اما اموزش جنسی جزء حقوق است!
پ؛ن:استاد رحیم پور روشنگری های زیادی راجع به این ننگ نامه کرده این فقط گوشه ای از روشنگری اوست