eitaa logo
پروانه های وصال
7.7هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
21.3هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
واقعا قشنگه بخونيد... اگر تربیت " غلط " به تو آموخت غیرت داشتن دخالت کردن است و حیا را در صندوق کردن! شهید مطهری به من گفت: غیرت، عشق مرد به ناموسش است ؛ و حیا، احترام زن به خودش...!!! اگر تربیت " غلط " به تو آموخت که مرد میتواند زنش را بزند ! اسلام من به من آموخت که زن ریحانه است و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند...!!! اگر تربیت " غلط "به تو گفت که زن عقلش نصف مرد است و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد...؛ شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من گفت : که زن احساسات و عواطفش دوبرابر مرد است و از این رو ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود...!!! اگر تربیت " غلط " به تو گفت که دیه زن نصف دیه ی مرد است چون ارزشش کمتر از مرد است...؛ شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که : اگر من کشته شوم برای اینکه مادرت در آسایش تو را بزرگ کند دیه ی من بیشتر است....!!! ایرادی اگر هست در مسلمانی ماست نه دین اسلام و قرآن و احکام الهی...!!! تقدیم به همه ی بانوان مسلمان پس بانوی مسلمان به خودت افتخار کن 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••✨🌹•• 💢پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: حبّی و حبّ أهل بیتی نافع فی سبة مواطن، اهوالهنّ عظیمة: ☑️عند الوفاة، و فی القبر ، و عند النشور، و عند الکتاب، وعند الحساب ، و عند المیزان و عند الصراط. 🔷محبّت من و اهل بیت من در هفت جایگاه که ترس و وحشت آن زیاد است سود می بخشد: هنگام مرگ، در میان گور ، وقت رستاخیر ، زمانی که نامهٔ اعمال را بدست آدمی می دهند، هنگام محاسبهٔ اعمال، وقت سنجش کار های خوب و بد ، و زمان عبور از صراط. 📚قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام ،ج۱ص۹۴ 💕💕💕💕
‼شیخ رجبعلے خیاط : شبی دو فرشته با دو جمله به من راه فنا را آموختند و آن جملات این بود : ‼از پیش خود هیچ مـــــگو ‼و غیر از خدا هیچ مـــــخواه 📚کیمیای محبت 💕💕💕
1 ⭕️ معمولا ما آدم ها بسیاری از موفقیت های زندگی خودمون رو از دست میدیم به خاطر اینکه ظرفیت روحی پایینی داریم. ✅ یکی از راه های اینکه ظرفیت آدم بالا بره اینه که وجود رنج در دنیا رو بدونه. 🔵 دنیا جایی هست که انسان چه بخواد و چه نخواد آخرش رنج خواهد کشید. بالاخره گذشت زمان خودش سختی هایی برای آدم داره، وجود بیماری، مرگ، فقر، جنگ و.... در دنیا هست و کسی نمیتونه وجود رنج در دنیا رو انکار کنه. ✔️ همین که ادم بپذیره که طبیعتا باید رنج هایی رو در دنیا تحمل کنه باعث میشه که آمادگی بهتری در مقابل سختی ها پیدا کنه. گاهی خوبه که آدم بشینه با خودش فکر کنه و طبیعی بودن رنج های زندگی رو برای خودش به خوبی جا بندازه. ❇️ اگه آدم وجود رنج رو طبیعی بدونه دیگه با رنج هایی که اطرافیان بهش میدن از کوره در نمیره. میدونه که سهمیه رنج در دنیا ثابت هست و همه انسان ها در مجموع به میزان مساوی در دنیا رنج خواهند کشید...☺️ ☢️ میدونه که هر کسی رنج های مخصوص به خودش رو داره و هیچ کسی زندگی کاملا راحتی نخواهد داشت. به قول قدیمی ها: هر که را سر بزرگ، درد بزرگ...
▫️انسان مؤمن خوشبوست▫️ ✸ کثافات دو نوع هستند: کثافات ظاهری یا بدنی که با حمام رفتن، آنها پاک می شوند و برای پاک شدن از آنها نیازی به دعا کردن نیست و دسته دوم کثافات، گناه هستند. که بر روح آدم اثر می گذارد. گناه هم دارای بوی بد هست و انسان گنهکار بوی بد می دهد. اما انسان مومن خوشبوست. ✸ «اویس قرنی» تصمیم گرفت که به زیارت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله بیاید، مادرش گفت: اگر به مدینه رفتی و پیامبر خدا صلی الله علیه وآله تشریف نداشتند، در آنجا نمان، برگرد. اویس به مدینه آمد ولی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله خارج مدینه بودند، اویس منتظر آن حضرت نشد و به خانه بازگشت. وقتی پیامبر خدا وارد مدینه و خانه شدند، فرمودند: « من بوی اویس را می شنوم. » اصحاب گفتند : بله، شخصی به نام اویس قرنی به اینجا آمده بود. ✸ اطاعت از مادر واجب است، بعضی ها خشک مقدس هستند. بدون اینکه به پدر و مادر خبر بدهند، شب به مسجد جمکران می روند و پدر و مادر تا صبح چشم به راه آنها می مانند. این چه جمکران رفتنی است؟ پدر و مادر را از خود راضی نگه دارید. 📔 منبع: ڪتاب حکمت ۴۷ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره) 💕💕💕
• • هرنقصی، روحی یا جسمی ‌داشتی بھ عنوان اولین قدم را بررسی کن. البته مومن در دنیا مشکلات دارد؛ -| الدنیا سجن المومن |- اما اگر دیدۍ دارد طاقت‌فرسا و خیلی ‌زیاد میشود؛ بدان احتمالا در کم گذاشتی. 💕💕💕
گاهی دلمان گرفت ازآنهایی که در دلمان بودند ازحرفهایی که زدند و نتوانستیم جواب بدهیم... نه اینکه بلد نبودیم انگار چیزی در قلبمان نمی گذاشت... چیزی به اسم حرمت دلمان گرفت ازمعرفتشان 💕💕💕
• • هرنقصی، روحی یا جسمی ‌داشتی بھ عنوان اولین قدم را بررسی کن. البته مومن در دنیا مشکلات دارد؛ -| الدنیا سجن المومن |- اما اگر دیدۍ دارد طاقت‌فرسا و خیلی ‌زیاد میشود؛ بدان احتمالا در کم گذاشتی. 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پروانه های وصال
ڪسی که گهواره ات را تکان داد؛ میتـواند بادعايش دنیایت راهم تکان بـدهد ؛ 💎 مـراقب گرانبـهاترين الماس زنـدگيت باش ڪه براي خوشبختي‌ات محتاج دعاي خيـرش هستي ...🍁🍂 @parvaanehaayevesaal💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پروانه های وصال
animation.gif
1.1M
@parvaanehaayevesaal💕 پاییزت پراز رگبار آرزوهای قشنگ⛈ لحظه های پاییزت از نم نم باران خوشرنگ☔️ و من آرزومند آرزوهایت . . .❤️
پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣ ❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤ #قسمت_سی_یک ￿ _چشمامو بستم و نیت کردم و یہ فال برداشتم سجادے هم
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣ ❤️ ❤️ ￿ _گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم... اردلاݧ گفت❓ آره دیگہ مگہ مریض نیستے❓ دستمو گذاشتم جلوے دهنم و چند تا سرفہ اے نمایشی کردم. دستم و گذاشتم رو سرمو گفتم چراااااا یکم ناخوش احوالم ... آره معلومہ اسماء رنگتم پریده هااا چیکار میکنے با خودت _هیچے بابا یکم کاراے دانشگاه و اینجور چیزا زیاد شده بخاطر هموݧ آها.خوب دیگہ چہ خبر❓درس و دانشگاه خوب پیش میره❓ آره عزیزم.درس و دانشگاه تو چے❓ اره خدا روشکر خوب زهرا بشیـݧ اینجا برم دوتا چایے بیارم نمیخواد اسماء زحمت نکش اومدم خودتو ببینم بابا چہ زحمتے دو دیقہ اے اومدم.... _گوشیمو از رو تخت برداشتم و رفتم آشپز خونہ ماماݧ داشت میرفت بیروݧ سلام ماماݧ سلام دختر تو میاے نباید بیاے سلامے چیزے بدے❓ ببخشید ماماݧ سرم درد میکرد چرا چیزے شده❓ حالا تو میخواے برے بیروݧ برو. آره دارم با خانماے همسایہ میرم خرید واسہ زهرا میوه اینا ببر چشم .ماماݧ _سریع شماره ے اردلاݧ و گرفتم الو اردلا❓کجایے تو❓واسہ چے الکے بہ زهرا گفتے مـݧ مریضم❓ سلام علیکم چہ خبرتہ خواهر جا.نفس بگیر آخہ ایـݧ مسخره بازیا چیہ در میارے اردلاݧ إ چہ مسخره بازے گفتم شاید دلت براے دوستت تنگ شده _نخیر شما نگراݧ چیز دیگہ اے هستے.ببیـݧ اردلاݧ مـݧ کارے نمیتونم بکنم گفتہ باشم،ماماݧ باید با مادرش حرف بزنہ بعد إ اسماء حالا تو آمارشو بگیر خواستگار اینا نداشتہ باشہ خیلہ خب فقط تو بیا خونہ بہ حسابت میرسم. خدافظ _چاے و ریختم و میوه وپیش دستے رو آماده کردم و زهرا رو صدا کردم. زهراااااا❓بیا حال.کسے نیست خونہ بہ بہ اسماء خانم چہ چایے خوش رنگے دیگہ وقتشہ هاااا خندیدم و گفتم آره دیگہ ...برو بشیـݧ رو مبل الاݧ میارم چادرتم در بیار کسے نیست باشہ _خوب.چہ خبر زهرا❓ سلامتے چقدر،از درست مونده یہ ترم دیگہ لیسانسمو میگیرم _إ بسلامتے ایشالا ، نمیخواے ازدواج کنے❓دیر میشہ هاااا.میمونے خونتوݧ دیگہ از دست مام کارے بر نمیاد چرا دیگہ بخاطر تو از امروز بهش فکر میکنم إ زهراااا مسخره بازے در نیار جدے نمیخواے ازدواج کنے❓ چرا خوب،ولے هنوز موردے کہ میخوام نیومده مگہ تو چے میخواے❓ خوب اسماء جا،براے مـݧ اعتقادات طرف مقابلم خیلے مهمہ،تو خوانواده ما ،فقط ماییم کہ مذهبے و مقیدیم خواستگاراے منم اکثرا زیاد پایپند ایـݧ اصول نیستند،سر همیـݧ قضیہ هم ما با خالمینا قطع رابطہ کردیم _إ چرا❓ خالم خیلے دوست داشت مـݧ عروسش بشم ولے خوب مـݧ پسر خالم اصلا بهم نمیخوریم. آهاݧ خب یادمہ چندتا خواستگار مذهبے هم داشتے از همیـݧ مسجد خودمو... اره ولے خوب اوناهم همچیـݧ خوب نبودݧ واااا زهرا سخت گیریا بعد ماماݧ بہ مـݧ میگہ. حتما منتظرے از ایـݧ برادرانے کہ شبیہ شهیداݧ زنده اند بیاݧ خواستگاریت _با دست زد پشتمو گفت.اسماء قسمت هر چے باشہ هموݧ میشہ،اگہ یہ نفر واقا قسمت آدم باشہ همہ چے خود بخود پیش میره باور کـݧ مـݧ سختگیر نیستم. نمیدونم چرا یاد سجادے افتادم و گفتم آهاݧبلہ استفاده بردیم از صحبت هاتوݧ زهرا خانوم _خوب دیگہ مـݧ پاشم برم کلے کار دارم إ کجا بودے حالا بموݧ واسہ شام. ن دیگہ قربانت ،باید برم کار دارم باشہ پس سلام برسوݧ بہ مامانتینا چشم.حتما تو هم بیا پیش ما خدافظ چشم حتما خدافظ _اوووووف خدا بگم چیکارت نکنہ اردلاݧ ￿رفتم اتاقم ولو شدم رو تخت و از خستگے خوابم برد با تکوݧ هاے اردلاݧ بیدار شدم _بیدار شو تنبل خانم ساعت ۱۰پاشو شام حاضره پتورو کشیدم رو سرمو گفتم .شام نمیخورم پتو رو از روم کشیدو گفت خب نخور پاشو ببینم چیشد آمارشو گرفتے❓ خندیدم و گفتم اهاݧ پس واسہ امار اومدے خواستم یکم اذیتش کنم خیلے جدے بلند شدم و دستم و گذاشتم رو شونہ ے اردلاݧ و گفتم: خیلے دوسش داری❓ با یہ حالت مظلومانہ اے گفت :اووهووم سرمو انداختم پاییـݧ و با ناراحتے گفتم متاسفم اردلاݧ .یکے دیگرو دوست داره.باید فراموشش کنے... _دستمو از رو شونش برداشت و آهے کشیدو گفت بیا شام حاضره واز اتاق رفت بیروݧ سر سفره ے شام اردلاݧ همش باغذاش بازے میکرد ماماݧ نگراݧ پرسید .اردلاݧ چیزے شده❓غذارو دوست ندارے❓ _ماماݧ جاݧ اشتها ندارم إ تو کہ گشنت بود تا الاݧ دلم براش سوخت بادست بهش اشاره دادم و بهش گفتم شوخے کردم چشماشو گرد کرد و انگشت اشارشو بہ نشونہ ے تحدید تکوݧ دادو گفت بہ حسابت میرسم. وشروع کرد بہ تند تند غذا خوردݧ ... اوݧ شب با ماماݧ صحبت کردم ماماݧ وقتے فهمید میخواست از خوشحالے بال دربیاره و قرار شد فردا با مادر زهرا صحبت کنہ انقد خوشحال بود کہ یادش رفت بپرسہ کہ امروز چیشد❓با سجادے کجا رفتم❓چیگفتیم❓ هییییییی .... _چقد سختہ تصمیم گیرے.کاش یکے کمکم میکرد یکے امیدوارم میکرد بہ آینده... بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ با خودم بالاخره جواب سجادے رو دادم .... ادامه دارد.... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣ ❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_سی_دوم ￿ _گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم... اردلا
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤️ ❤️ _بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے و دیدیم تا ما رو دیدݧ وایسادݧو همونطورے کہ بہ زمیـݧ نگاه میکردند سلام دادݧ مریم کہ ایـݧ رفتار براش غیر عادے بود با تعجب داشت بهشوݧ نگاه میکرد خندم گرفت و در،گوشش گفتم: _اونطورے نگا نکـݧ الاݧ فک میکنن خلے ها جواب سلامشونو دادیم داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم آقاے سجادے❓ با تعجب برگشت سمتم و گفت بله❓بامنید❓ بلہ باشمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید .یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتوݧ _بلہ بلہ حتما بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو مریم هم همراه محسنے رفت داخل خوب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے راستش آقاے سجادے مـݧ فکرامو کردم خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خوب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم _سجادے کہ از استرس همینطور با سوویچ ماشیـݧ بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت: خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردݧ جوابتوݧ منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید مـݧ تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم _خندیدم و گفتم:مطمعنید صبر میکنید❓شما همیـݧ الاݧ هم صبر نکردید مـݧ حرفمو کامل بزنم معذرت میخوام خانم محمدے در هر صورت مـݧ مخالفتے ندارم سرشو آورد بالا و با هیجاݧ گفت جدے میگید خانم محمدے❓ بلہ کاملا _پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده❓ اینو دیگہ باید از خوانوادم بپرسید با اجازتوݧ وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد مریم زد بہ شونم و گفت:إ اسماء سجادے کو پس نمیدونم والا پشت سرم بود چے بهش گفتے مگہ❓ هیچے جواب خواستگاریشو دادم. _حتما جواب منفے دادے بہ جووݧ مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم نخیر اتفاقا برعکس إ خرشدے بالاخره❓پس فکر کنم ذوق مرگ شده.اسماء شیرینے یادت نره ها باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ _وارد خونہ شدم کہ ماماݧ صدام کرد اسماااااء❓ سلام جانم❓ بیا کارت دارم باشہ ماماݧ بزار لباسامو... نذاشت حرفم تموم بشہ _همیـݧ الاݧ بیا.. بلہ ماماݧ مادر سجادے زنگ زده بود.تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمعنے❓ مگہ براے شما مهمہ ماما❓ چپ چپ نگاهم کرد و گفت ایـݧ حرفت یعنے چے❓ _خب راست میگم دیگہ ماماݧ همش فکرت پیش اردلانہ تو ایـݧ یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشوݧ کنے اما یہ بار از مـݧ پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ❓ _اسماء مـݧ منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہ ے قبل... حرفشو قطع کردم و گفتم ماماݧ خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو _باشہ دخترم.مگہ میشہ تو برام مهم نباشے❓ مگہ میشہ حالا کہ قراره مهم تریـݧ تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم بعدشم تو عاقل تر از ایـݧ حرفایے مطمعـݧ بودم تصمیم درستے میگیرے _باشہ ماماݧ مـݧ خستم میرم بخوابم وایسااا.مـݧ بهشوݧ گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشوݧ خبر میدم الاݧ هم بابا و اردلاݧ رفتـݧ واسہ تحقیق تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم _اردلاݧ و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے خوانوادش آخر هفتہ بیاݧ براے گذاشتـݧ قرار مدار عقد. یک شب قبل از بلہ بروݧ اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت... داستان ادامه دارد....😇 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
دلتنگ توأم مادر و قطره قطره ی اشکم دانه دانه ی پرنده هایی ست که از قفس دلم رها می شوند چیزی در درونم فرو می ریزد خالی می شوم شور می گیرم مست می شوم عشق می نوشم و در نزدیک ترین دورِ دنیا همین جا در حصار بی قراری های هر روزم تو را نفس می کشم
تمام بود و نبودم وجود مادر بود کسی که مظهر عشق بود، مادر بود برای من به جهان هزار رنگ و فریب کسی که مونس وغمخوار بود مادر بود برای راحتی من چه رنج ها نکشید کسی که موی سفید روی سفید بود مادر بود به وقت بیماری بی قرار او به برم کسی که دست بر سرم میکشید مادر بود به نیمه های‌ شب و با صدای گریه من کسی که با هراس ز جا می پرید مادر بود به کوچه و برزن یا به وقت خطر کسی که با شتاب در پی‌ام می دوید مادر بود چو پای من به زمین گاه می لغزید کسی که از ته دل آه میکشید مادر بود 🖤ذکر صلوات و فاتحه ای به روح آسمانی مادر سردار شهید محمد مهدی حمیدی 🖤
"پنجشنبہ است" آنهایے ڪہ مهلت دنیایشان تمام شده در آن سوےمرزهاےمرگ منتظرند.. درےغ نڪنیم تمام اموات را خصوصا آنها ڪہ "بہ گردن ما حق دارند" را مهمان ڪنیم بہ فاتحہ و "صلواتے و یا خیراتے"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . 🌱🕊 مےگفت: یہ‌مـومن‌غمٰش‌توے‌دلشـٰہ هروقٰت‌دید‌ے‌دلِت‌میخٰواد‌ شڪایت‌ڪنے، غمتـو‌بہ‌یڪے‌‌بگے‌، یعنٰے‌‌هنـوز‌تاآرامـش‌ایمـٰان‌فـاصلٰہ‌دارے، وقتے‌آرامـش‌و‌امنیتـشو‌حِس‌ڪردے، میبیـنٰےانگآربیـن‌دو‌دسٰت‌محبتٰـش‌گرفتٰتـ.. وآرومٰتـ.. میڪنہ..! اون‌آرومـ میڪنہ‌درد‌یـادت‌میـره..، بعـدمیبیـنٰےاصلٰا‌دلت‌نمیخـواد‌شڪایت احـوالٰتـ.. روبہ‌ڪسے‌ڪنے♡🙃 . . | :) | 💕💕💕
yekta-32.mp3
3.01M
. ✅ دو جایی که حاج حسین یکتا کم آورد ✍️ خاطرات شهدا .
هدایت شده از پروانه های وصال
آقا جان شنیدمت که نظر می‌کنی به حال ضعیفان تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج شب بخیر مهدی جان🙏 @parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
animation.gif
4.38M
الهـی در جـلال رحمانی.. در كمال سبحـانی.. مهـربانا تقدیر دوستانم را زیبـا بنویس خوابی آرام خیالی آسـوده و فردایی پراز موفقیت برایشان رقم بزن شبتـون آروم 🌙