هدایت شده از پروانه های وصال
animation.gif
2.04M
@parvaanehaayevesaal💕
بعضی وقتها اینقدر دلت...
از یه حرف یا
یه قضاوت نادرست میشکنه...
که حتی نای
اعتراض هم نداری
فقط نگاه میکنی
وبی صـدا میشکنی
مراقب کلام و
رفتارهایمان باشیم
پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤️#عاشقانہ_دو_مدافع ❤️ #قسمت_سی_نهم _علے دستمو محکم گرفتہ بود. حاج آقا اومدݧ خطبہ رو
❤️💞❣💛❤️💞❣💛
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_چهلم
_مادر مـݧ اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم،خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره...
خلاصہ یہ چیزے مـݧ میگفتم یہ چیزے زهرا باباهم همینطورے نشستہ بود و بہ یہ گوشہ خیره شده بود و حرف نمیزد
_اما ماماݧ راضے نمیشد کہ نمیشد
یہ هفتہ هم بابت ایـݧ موضوع با هیچکدومموݧ حرف نمیزد.
هر چقدر اردلاݧ و بابا باهاش حرف میزدݧ کوتاه نمیومد آخر حرفاشونم بہ بد شدݧ حال ماماݧ ختم میشد.
_اوݧ روزا اردلاݧ خیلے داغوݧ بود همش تو خودش بود زیاد حرف نمیزد همموݧ هم میدونستیم کہ بدوݧ رضایت ماماݧ نمیره.
دوهفتہ گذشت ما هر کارے میتونستیم براے راضے کردݧ ماماݧ کردیم حتے علے هم با ماماݧ حرف زد.
_یروز بعد از نماز صبح ماماݧ صداموݧ کرد کہ بریم پیشش.
نمازش رو تازه تموم کرده بود و همونطور کہ رو سجاده نشستہ بود و تسبیحش دستش بود
آهے کشیدو با بغض بہ اردلاݧ نگاه کرد و گفت:
برو مادر خدا پشت و پناهت....و قطره اے اشک از چشماش روگونہ هاش افتاد
همموݧ شوکہ شدیم.
_اردلاݧ دست مامانو بوسید،بغلش کرد و زد زیر گریہ
از گریہ اونها ماهم گریموݧ گرفتہ بود .
همونطور کہ اشکام و پاک میکردم گفتم:خوب دیگہ بستہ فیلم هندیش نکنید.
_اوݧ دوماه بہ سرعت گذشت و اردلاݧ دو هفتہ بعد از عروسیش رفت سوریہ
هیج وقت اوݧ روزے کہ داشت میرفت و یادم نمیره
ماماݧ محکم اردلاݧ و بغل کرده بود گریہ میکرد
مـݧ هم دست کمے از ماماݧ نداشتم باورم نمیشد اردلاݧ داره میره.
_میترسیدم براش اتفاقے بیوفتہ.
اما زهرا خیلے قوے بود و با یہ لبخند همسرشو راهے کرد بہ قول خودش علاوه بر ایـݧ کہ همسر اردلاݧ بود همسفرش هم بود
خیلے محکم و قوے بود وقتے ازش پرسیدم چطورے تونستے راضے بہ رفتـݧ اردلاݧ بشے،لبخندے زد و گفت همہ چیزم فداے حضرت زینب
بابا اما یہ قطره اشک هم نریخت ،اما مـݧ میدونستم چہ خبره تو دلش
علے هم اصلا حال خوبے نداشت.
_اشک نمیریخت اما میفهمیدم حالش رو بہ جاے اینکہ اوݧ منو دلدارے بده مـݧ باید دلداریش میدادم.البتہ حال خرابش بخاطر خودش بود.
روز خوبے نبود اما بالاخره تموم شد.
_تازه بعد از رفتنش شروع شد غصہ ے ماماݧ
هرروز یا درحال خوندݧ دعاے طول عمرو آیہ الکرسی براے اردلاݧ بود یا بے حوصلہ یہ گوشہ
میشست و با کسے حرف نمیزد
ولے وقتے اردلاݧ زنگ میزد چند روزے حالش خوب بود
_دوهفتہ از رفتـݧ اردلاݧ میگذشت
یکے دوروزے بود از علے خبر نداشتم.دانشگاه هم نمیومد نگرانش شدم و رفتم خونشو.
وارد کوچشوݧ شدم ماشیـݧ جلوے در بود
زنگ و زدم.
_کیہ❓
منم فاطمہ باز کـݧ
إ زݧ داداش تویے بیا تو
پلہ هارو تند تند رفتم بالا
وارد خونہ شدم و بلند گفتم
سلااااااام
سلام زنداداش خوش اومدے ازینوارا❓
اومدم یہ سرے بزنم بهتوݧ کسے خونہ نیست
نیست.اومدے بہ ما سر بزنے یا آقاتو❓
_چہ فرقے میکنہ❓
فرقے نداره دیگه
خندیدم و گفتم:حالا نوبت خودتم میشہ علے و خونست❓
آره بالا تو اتاقشہ
از پلہ ها رفتم بالا و در زدم
جواب نداد
دوباره در زدم بازم جواب نداد
نگراݧ شدم درو باز کردم
_علے روتخت خوابیده بود اتاق تاریک تاریک بود
پرده هارو کشیدم کنار نور افتاد روصورتش و چشمشو اذیت کرد
دستشو گرفت جلوے چشمش و از جاش بلند شد
سلام
علیک السلام علے آقا ساعت خواب❓
دانشگاه چرا نمیاے❓گوشیتم کہ خاموشہ نمیگے نگراݧ میشم❓
ببخشید
همیـݧ فقط❓ببخشید❓
_آهے کشید و کلافہ بہ موهاش دستے کشید
نگراݧ شدم دستم و گذاشتم رو شونش
چیشده علے
چیزے نیست
_چیزے نیست و حال روزت اینطوره چیشده دارم نگراݧ میشما
هیچے اسماء رفیقم...
رفیقت چے❓
رفیقم شهید شد...
ادامه دارد....
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_چهل_یکم
_رفیقم شهید شده...
مات و مبهوت بهش نگاه میکردم
سرشو بین دو دستاش نگہ داشت و بلند بلند شروع کرد بہ گریہ کردن
هق هق میزد دلم کباب شد
تا حالا گریہ ے علے رو بہ این شدت ندیده بودم نهایتش دو قطره اشک بود
ماما همیشہ میگفت: مردها هیچ وقت گریہ نمیکنن ، ولے اگر گریہ کـنن یعنے دیگہ چاره اے ندارند.
_حالا مــرده من داشت گریہ میکرد یعنے راه دیگہ اے براش نمونده❓
ینے شکستہ❓
علے قوے تر از ایـݧ حرفهاست خوب بالاخره رفیقش شهید شده.
اصلا کدوم رفیقش چرا چیزے بہ مـݧ نگفتہ بود تاحالا❓
گریہ هاش شدت گرفت
دیگہ طاقت نیوردم،بغضم ترکید و اشکام جارے شد.
_نا خودآگاه یاد اردلان افتادم
ترس افتاد تو جونم
اشکامو پاک کردم و سعے میکردم خودمو کنترل کنم
اسماء قوے باش،خودتو کنترل کـن ، تو الان باید تکیہ گاه علے باشے
نزار اشکاتو ببینہ.
صداے گریہ هاے علے تا پاییـن رفتہ بود
فاطمہ بانگرانے اومد بالا و سراسیمہ در اتاق و زد
_داداش❓زن داداش❓چیزے شده❓
درو باز کردم و از اتاق رفتم بیرون بیا بریم پاییـن بهت میگم. دستش و گرفتم و رفتم آشپز خونہ
فاطمہ رنگش پریده بود و هاج و واج بہ مـݧ نگاه میکرد.
_زن داداش چرا گریہ کردے❓داداش چرا داشت اونطورے گریہ میکرد❓دعواتون شده❓
پارچ رو از یخچال برداشتم وهمونطور کہ آب و داخل لیوان میریختم گفتم: فاطمہ جان دوست علے شهید شده.
_با دو دست زد تو صورتشو گفت: خاک بہ سرم مصطفے❓
با تعجب بهش خیره شدم و گفتم:مصطفے❓مصطفےکیه❓
روصندلے نشست و بے حوصلہ گفت دوستِ داداش علے
بیشتر از ایـن چیزے نپرسیدم لیوان آب و برداشتم چرخیدم سمتش و گفتم: فاطمہ جان بہ مامانینا چیزے نگیا
بعد هم رفتم بہ سمت اتاق علے
یکم آروم شده بود.
_پنجره رو باز کردم تا هواے اتاق عوض بشہ
کنارش نشستم ولیوانو دادم دستش
لیوان رو ازم گرفت و یکمے آب خورد
از داخل کیفم دستمال کاغذے و درآوردم و گرفتم سمتش
دستمال و گرفتو بو کرد
لبخند زد و گفت: بوے تورو میده اسماء
تو اوݧ شرایط هم داشت دلبرے میکرد و دلم و میبرد.
_دستش رو گرفتم و باچهره ے ناراحت گفتم
خوبے علے جان❓
تو پیشمے بهترم عزیزم
إ اگہ پیش مـݧ بهترے چرا بهم خبر ندادے بیام پیشت❓
سرشو انداخت پاییـݧ و گفت: تو حال و هواے خودم نبودم ببخشید
بہ شرطے میبخشم کہ پاشے بریم بیروݧ
دراز کشید رو تخت و گفت: اسماء حال رانندگے و ندارم
_دستش و گرفتم و با زور از رو تخت بلندش کردم
دستم و گذاشتم رو کمرمو با اخم گفتم:خب مـن رانندگے میکنم بعدش یادت رفتہ امرو ...
حرفمو قطع کردو گفت میدونم پنچ شنبست اما ،دلم نمیخواد برم بهشت زهرا
با تعجب نگاهش کردم و گفتم: چے❓
سابقہ نداشت علے عاشق اونجا بود. در هر صورت ترجیح دادم چیزے نگم
_چادرم رو از زمیـن برداشتم و گفتم:باشہ پس مـن میرم
بلند شد جلوم وایساد کجا❓
برم دیگہ فک نکنم کارے با مـݧ داشتہ باشے
ینے دارے قهر میکنے اسماء❓
مگہ بچم❓
خب باشہ برو ماشیـنو روشـن کـن تا مـن بیام
کجا❓
هرجا کہ خانم دستور بده. مگہ نمیخواستے حالمو خوب کنے❓
لبخندے زدم و گفتم: عاشقتم علے
لبخندے تلخ زدو گفت مـن بیشتر حضرت دلبر
_ماشیـن رو روشـن کردم ساعت۵ بعدظهر بود داشتم آینہ رو تنظیم میکردم کہ متوجہ جاے خالیہ پلاک شدم ناخودآگاه یاد حرفهاے فاطمہ افتادم
_اسم مصطفے رو تو ذهنم تکرار میکردم اما بہ چیزے نمیرسیدم مطمئن بودم علے چیزے نگفتہ درموردش.
از طرفے فعلا هم تو ایـن شرایط نمیشد ازش چیزے پرسید.
چند دیقہ بعد علے اومد
خوب کجا بریم آقا❓
هرجا دوست دارے
_ماشیـݧ رو روشـن کردمو حرکت کردم. اما نمیدونستم کجا باید برم
بیـن راه علے ضبط رو روشـن کرد
مداحے نریمانے:
"میخوام امشب با دوستاے قدیمم هم سخـن باشم شاید مـن هم بتونم عاقبت مثل شهیدان شم
میرم و تک تک قبراشونو با گریہ میبوسم بخدا مـن با یاد ایـن رفیقام غرق افسوسم"
فقط همینو کم داشتیم.
_تکیہ داده بود بہ صندلے ماشیـن بہ رو برو خیره شده بود
بعد از چند دیقہ پرسید: اسماء کجا میرے❓
چند دیقہ مکث کردم. یکدفعہ یاد کهف الشهدا افتادم
لبخند زدم و گفتم کهف و الشهدا. احساس کردم کمے بهش آرامش میده
_آهے کشید و گفت
کهف را عاشق شوے آخر شهیدت میکند
هیییی یادش بخیر...
_چے یادش بخیر❓
هیچے با رفقا زیاد میومدیم اینجا
إ تا حالا چیزے نگفتہ بودے...
پیش نیومده بود
آها باشہ
تو ذهنم پر از سوال هاے بے جواب بود اما نباید میپرسیدم
نزدیک ساعت ۶ بود کہ رسیدیم. کهف.
خلوت بود
_از ماشیـݧ پیاده شدیم و وارد غار شدیم
همیـن کہ وارد شدیم آرامش خاصے پیدا کردم
اصلا خاصیت کهف همیـن بود وقتے اونجایے انگار از تعلقات دنیایے آزاد میشے هیچ چیزے نیست کہ ذهنت رو درگیر و مشغول کنہ
کنار قبر ها نشستیم فاتحہ خوندیم
چند دیقہ بینموݧ سکوت بود
_علے سکوت و شکست و بدون هیچ مقدمہ اے گفت...
ادامه دارد...
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
✨حدیث کساء، کلید نجات✨
✳️حدیث شریف کساء که از بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) روایت شده است، ماجرای نزول آیه ی تطهیراست که در کتاب شریف مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی نیز آمده است، این حدیث شریف به بشارت حضرت رسول اکرم (ص)، موجب رهایی از درماندگی و برآورده شدن حاجت هاست:
🔹️ «قسم به آن که به حق، مرا به پیامبری مبعوث کرد. این حدیث در مجلسی از مجالس اهل زمین که جمعی از دوستان و شیعیان ما در آن باشند نقل نمی شود مگر این که از جانب پروردگار عالم برای آن ها رحمت نازل می شود، ملائکه، آن جمع را احاطه نموده و برای آن ها طلب مغفرت می کنند و اگر در بین آن ها اندوهناک و غمگینی باشد، غم و اندوهش برطرف می شود و اگر در بین آن ها حاجتمندی باشد حاجتش
برآورده می گردد.»
💟علماء شیعه همواره مردم را به خواندن این حدیث با آداب خاص دعوت می فرمودند و آن را برای نیل به حوائج، رفع مشکلات، و ازدواج مؤثر دانسته اند.
از جمله آداب آن:
🔸 جمع شدن چند نفر پس از نماز مغرب و عشاء دور هم برای قرائت، ختم ۱۴ هزار صلوات قبل از قرائت حدیث (نفرات حاضر این تعداد را بین خود تقسیم کنند)،
🔸 سوزاندن چوب عود،
🔸رو به قبله و مؤدب به آداب اسلامی نشستن و در صورت امکان اطعام حاضران در جلسه (حتی به چیز مختصری مثل خرما) می باشد.
🌼مرحوم آیت الله بهاء الدینی (رحمه الله) خواندن حدیث کساء به صورت پی در پی را برای رهایی از مشکلات توصیه فرمودند و حتی برای مشکلات حکومتی نیز در موارد متعدد، توصیه به خواندن حدیث کساء می فرمودند.
🌸آیت الله قاضی(رحمه الله) هم اگر کسی به ایشان مراجعه می کرد و از مشکلات نزد ایشان می گفت، به خواندن حدیث کساء توصیه می فرمودند.
🌺مرحوم آیت الله العظمی بهجت نیز برای دخترانی که خواستگار دارند ولی خواستگاری به نتیجه نمی رسید توصیه کردند به مدت پنج هفته، شب های جمعه عبایی بر سر دختر قرار دهند و حدیث کساء بخوانند.
📚ذکر های آسمانی، صفحات۲۰۵-۱۰۰-۱۱
💕💕💕
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
هر كس كه امام حسين عليه السلام را در روز عاشورا زيارت كند بهشت بر او واجب مىشود.✨
┄✦۞✦✺💔✺✦۞✦┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی بهشت است
برای آنهایی که
عاشقانه عشق میورزند!
بی پروامحبت میکنند
وکمترازدیگران انتظاردارند
قلبتون کاشانه عشق
وزندگیتون بهشت
سلام دوستان خوبم✋
روزتون بخیر، شاد باشید🌸
#تلنگر
💜شرط رسیدن به مادیات، بیدینی نیست!
آیت الله بهجت (ره) :
از دین دست برداشتیم تا دنیای ما بیشتر و بهتر شود، علاوه بر اینکه از معنویات پایین آمدیم، به ضرر دنیای ما تمام شد و همهی خیرات از دست ما رفت، غافل از اینکه سرچشمهی همه خیرات اوست، و از ناحیهی او باید به ما برسد... میخواستیم با کنارهگیری از معنویات و دوری از دین در مادیات پیشرفت و ترقی کنیم، بدتر در مادیات هم عقب ماندیم، غافل از اینکه شرط رسیدن به مادیات، بیدینی نیست، وگرنه هر فرد بیدینی باید متمول و ثروتمند میبود. پس سعی کنیم خود را به حرام نیندازیم. بزرگان ما از حلال اجتناب میکردند، حداقل ما از حرام اجتناب کنیم.
.
منبع : در محضر بهجت، ج٢، ص۴٠٠
.
💕💕💕
🌷به نام خدا وباسلام
🌷خدا۳ چیز رابرخود واجب فرموده:
🌷۱.رحمت را:
کتب علی نفسه الرحمه.۱۲انعام،۵۴انعام
🌷۲.روزی دادن را:
ومامن دابة فی الارض الا علی الله رزقها.۶هود.
🌷۳.توبه پذیربودن رانسبت به آنان که توبه را تاوقت مرگ تاخیر نمی اندازند:
انماالتوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب...۱۶نساء
🌷البته این راهم برخودواجب کرده که همه راازجهنم عبوردهد،متقین رانجات دهدوستمکاران رامعذب نگه دارد:
🌷وان منکم الا واردها کان علی ربک حتما مقضیا،ثم ننجی الذین اتقوا ونذرالظالمین فیهاجثیا،۷۱و۷۲مریم
💕💕💕💕
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
#حدیث_روز
#حفظ_قرآن
🔻کسی که به سختی #قرآن حفظ میکند
✨امام الصادق عليه السلام :
◽️ « اِنَّ الذی یُعالِجُ القرآن وَ یَحفَظُه بِمَشّقةٍ مِنه وَ قَلة حفظٍ لَه اَجران»
◽️هر کس که در فراگیری قرآن کوشش کند و به خاطر کمی حافظه آن را به سختی حفظ کند، برای او دو پاداش است (پاداش حفظ و پاداش تحمل سختی)
📚 کافی، ج ۴، ص ۴۰۹
💕💕💕
تازگیها هرگاه از دیگران می رنجم،
یا حتی نگرانم، که چه قضاوت هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان ، برایم می کنند
چشمانم را می بندم.. و این قسمت از جمله ی معروف "دیل کارنگی" را در ذهنم مرور می کنم
"دیگران به اندازه ی سردردشان حتی، به مردنِ من و تو اهمیت نمی دهند..."
و همین برایِ بیخیال شدنم کافیست..
و من نگرانِ قضاوتهایِ مردمی که به اندازه ی سردردشان هم برایشان مهم نیستم ، نخواهم بود...
رازِ آرامش همین است!
خودمون به بقیه یاد میدیم
چطور با ما رفتار کنند !!!
ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺎ ﺗﻮ
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪ.ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ
ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺩﺭﻭﺍﻗﻊ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺤﻮﻩ
ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﯼ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﺑﻄﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ، ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺑﺎﻓﺮﺩ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯽ؟
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺤﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ، "اﯾﺠﺎﺩ ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﯽ
ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺕ" ﺍﺳﺖ.
#دکتر_هلاکویی
💕💕💕
Hasan Kateb - Ghadam Ghadam Ba Ye Alam (128).mp3
6.21M
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
قدم قدم با یہ علم ایشالا اربعین میام سمت حرم
با مدد شاه کرم ایشالا اربعین میام سمت حرم
عشق فقط یہ سرزمین کَربُ و بَلا برتر از عَرش برین
حاجت من شده همین ؛ زیارَة الحسینِ یَومُ الْاَربَعین
•
#نوحہ_عربے_فارسی
#پیشنهاد_دانلود👌
#اربعین💔
#مشایة😭
پایانآدمیزاد
نهازدستدادنرفیقاست
نهرفتنیار..
نهتنهایۍ..!!
هیچڪدام!پایانآدمۍنیستــ
آدمۍآنهنگامتمام
مۍشودڪه↓
←| #خدافراموششڪند..|
#الابذڪراللهتطمئنالقلوب
#وخدایۍڪهبهشدتڪافیست
💕💕💕
گاهی فقط بیخیال باش ...
وقتی قادر به تغییرِ بعضی چیزها نیستی ؛
روزت را برایِ عذابِ داشتن ها
و افسوسِ نداشتن ها خراب نکن !
دنیا همین است ؛
همه ی بادهای آن موافق ،
همه ی اتفاقات آن دلنشین ،
و همه ی روزهای آن خوب نیست !
اینجا گاهی حتی آب هم ، سر بالا می رود ...
پس تعجبی ندارد اگر آدم ها
جوری باشند که تو دوست نداری !
گاه گاهی در انتخاب هایت
تجدید نظر کن .
فراموش نکن ؛
تو مجاز به انتخابِ آدم هایی ،
نه تغییرِ آنها ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💕💕💕
📌 ازدیـاد #عقل و حافظہ
🍃🍂 مداومت بر ذڪر ↯
《یا حَیُّ و یا قَیّوم یا مَن لا الهَ الّا أنْت》
باعث زیادے عقل مےشود🍃🍂
📚 دو هزار ختم ۴۸۶
💕💕💕