eitaa logo
پروانه های وصال
7.7هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
20.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سوره ی جهت رفع 📝هرکس حاجتی در دل دارد تا سه روز به نيت حاجت هفت بار سوره حمد 100 بار توحيد و هر يک از اسماء زير را 100 بار خواند بهتر است در روزهاي دوشنبه يا پنجشنبه يا جمعه بعد از نماز عصر انجام دهد و در صورت موفقيت و برآورده شدن حاجت قدري خرما يا شيريني بگذاردو مشک و عنبر دود کند وحمد و سه توحيد نثار روح استادان نقل کننده کند. 🌺يا قاضي الحاجات- يا کافي المهمات- يا رافع الدرجات- يا دافع البليات- يا مفتح الابواب- يا شافي الامراض- يا حلال المشکلات- يا مسبب الاسباب- يا مجيب الدعوات- يا الرحم الراحمين🌺 📚هزار و يک ختم آيت اله بروجردي 💕💕💕
حال خوب می خواهی؟! یاد بگیر روی پای خودت بایستی، به خودت تکیه کنی و همه کاره ی دنیای خودت باشی دلت که گرفت، دنبال گوشی برای شنیدن و دستی برای نوازش نگردی و خودت درمان دردها و بی کسی خودت باشی از هیچ کس توقعی نداشته باش! توقع داشتن از آدم ها، جز اینکه باعث رنجش، و مانع ابتکار و خودباوری ات باشد نتیجه ی دیگری ندارد سعی کن فقط روی خودت، و توانمندی های خودت حساب کنی ... 💕💕💕
آدمها شبیه لیوانند ظرفیتهایی مشخص دارند... بعضی به اندازه استکان، بعضی فنجان ، بعضی هم یک ماگ بزرگ،،، وقتی بیش از ظرفیت لیوان در آن آب بریزی، سر ریز میشود، خیس میشوی، حتی گاهی که در اوج بدشانسی باشی و در لیوان به جای آب ، شربتی چیزی را زیادی ریخته باشی وسرریز شده باشد ، لکه ش تا ابد بر روی لباست میماند. آدمها مثل لیوان میمانند . ظرفیت هایی مشخص دارند . لطفا" قبل از ریختن مهر و عطوفت در پیمانه های وجودیشان ، ظرفیتشان را بسنج... به اندازه محبت کن... اگر اینکار را نکنی ، اگر زیادی محبت کنی اگر سر ریز شدند و محبت بالا آوردند ، باد الکی به غبغب انداختند و پیراهن احساست را لکه دار کردند ، فقط از خودت و عملکرد خودت عصبانی باش، نه از آدمها که شبیه لیوانند... 👤 سيمين دانشور 💕💕💕
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق (علیه السلام) فرمودند: كام كودكانتان را با تربت حسين (ع) برداريد چرا كه خاك كربلا فرزندانتان را بيمه مى‏‌كند ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💔✺✦۞✦┄
یک تحویلدار بانک میگفت ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ ﺍﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه . ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ! ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ ! ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭمم ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟ ! ﮔﻔﺘﻢ: فرقی نمیکنه ! ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ! رفت، ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ کهنه ﻭ ﭼﻬﺮﻩ رنج دیدﻩ ای داشت، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ ... ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮیلش ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ .. ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ ... ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ ! ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ ... ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ ! ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺑﭽﻪ ﭘﺪﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩﯾﻪ ﮐﻪ ﺣﻼﻝ ﻣﺸﮑﻼﺗﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ﭘــﺪﺭ است که ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﺪﺍﺭد ﻭ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺯﻳﺮ ﭘﺎﻳش ﻧﻴﺴﺖ .... ﺑﻲ ﻣِﻨَﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻏﺮﻳﺒﮕﻲ ﻫﺎﻳش ﻣﻲ ﮔﺬﺭد ﺗﺎ ﭘﺪﺭ ﺑﺎﺷد ... ﻭ ﭘﺸﺖ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻳش ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻲ ﮐﻨد... 💕💕💕
گاهی دیگران را ببخش.. نه بخاطر اینکه آنها سزاوار بخشش هستند! "بلکه" به خاطراینکه تو لایق آرامشى... 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••• بزرگم میگه↓ سختی‌هـا وسیله‌ای استـــ برای تکمیـل و تهذیبـــ بیشتر نفس و‌خالص شدن گوهـر انسان! :) 💕💕💕
••• بزرگم‌ میگه↓ اگـه از اربعین پـارسال تا الان تغییر کردی و بهتر شدی حق داری امسال بخاطر جاموندن از اربعین ضجه‌بزنی!! اگه‌ کـه نه ... :) 💕💕💕
ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪی ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟! ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ! ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ... ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ، ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ... ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ... ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ... ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﻦ ...ﻣﻦ ... ﻣﻦ .... ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ! ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽ ﭼﺴﺒﺪ! ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟! ﺳﻨﮓ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ . 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6023676265247017083.mp3
27.8M
خواب میدیدم… که کنار ضریح تو؛ اشکای نم نم بارون میشه من تو رویام میدیدم که دلم توی صحنِ تو آقا؛ مهمون میشه! خواب می دیدم منو اشک و حرم؛ تا سحر میمونیم تنهای تنها… من میگفتم همه درد و دلاموُ؛ کنار ضریحت با تو آقا…  با نوای کربلایی
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 7 🔶 در مورد افزایش قدرت روحی باید به یه نکته خیلی مهم توجه کرد: ✅ واقعا مهم تری
8 ❇️ گفته شد که انسان باید تلاش کنه که ظرفیت روحی خودش رو افزایش بده تا بتونه از وجود خداوند متعال در دنیا و آخرت لذت ببره.💕 💢 برای افزایش قدرت روحی، آدم باید "اهل پذیرش رنج" باشه و سختی های طبیعی زندگی دنیا رو بپذیره و تا اونجا که میشه غر نزنه. 👈🏼 حالا قدم عملیاتی اول برای اینکه قدرت روحی آدم افزایش پیدا کنه یه موضوعی هست به نام "مبارزه با راحت طلبی". ✅ در واقع قبل از اینکه به هر کسی بگی آدم خوبی باش، باید بهش بگی که اهل راحت طلبی نباش.☺️ خوب بودن با راحت طلب بودن امکان پذیر نیست! 🔸برای اینکه همگی عمیقا بتونیم دینداری کنیم و از دینداری کردنمون کاملا لذت ببریم، در قدم اول باید راحت طلبی مون رو بزنیم.👌🏻 💢 کلا آدم راحت طلب براش خیلی سخته که بخواد دینداری کنه و آدم واقعا خوبی بشه. راحت طلبی نقطه مقابل پذیرش رنج هست و کسی که راحت طلب باشه دینداری براش یه کار بسیار سخت خواهد بود... 🔸 حالا اینکه راحت طلبی چیه و چطور میشه باهاش مبارزه کرد، موضوعی هست که ان شالله در ادامه بهش خواهیم پرداخت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛💞 ❤️#عاشقانه_دو_مدافع❤️ #قسمت_چهل_هفتم _تا اربعیـݧ یہ هفتہ مونده بودو دنبال کارهاموݧ ب
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️ ❤️❤️ _چیزے و کہ میدیم باور نمیکردم اردلاݧ بود ریشاش بلند شده بود. یکمے صورتش سوختہ بود و یہ کولہ پشتے نظامے بزرگ هم پشتش بود اومدم  مث بچگیامو بپرم بغلش ک رفت عقب کجا❓زشتہ تو کوچہ خندیمو همونطور نگاهش میکردم چیہ خواهر❓نمیخواے برے کنار بیام تو❓ اصلا نمیتونستم حرف بزنم رفتم کنار تا بیاد تو درو بستم و از پلہ ها رفتیم بالا _چشمم خورد بہ دستش کہ باند پیچے شده بود و یکمے خوݧ ازش بیروݧ زده بود دستم و گذاشتم رو دهنمو گفتم :خدا مرگم بده چیشده داداش خندید و گفت: زبوݧ باز کردے جاے سلامتہ❓چیزے نیست بیا بریم تو داداش الاݧ برے تو همہ شوکہ میشـݧ وایسا مـݧ آمادشوݧ کنم _رفتم داخل و گفتم :یااللہ مأموره گازه حجاباتونو رعایت کنید زهرا سریع چادرشو سر کرد و برای ماماݧ هم چادر برد ماماݧ با بے حوصلگے گفت:مامور و گاز تو خونہ چیکار داره نمیدونم ماماݧ مثل اینکہ یہ مشکلے پیش اومده خیلہ خوب باباتم صدا کـݧ باشہ چشم _بابا❓بیا مامور گاز بابا از اتاق اومد بیرونو گفت: مامور گاز❓ خوب تو خونہ چیکار داره❓ نمیدونم بابا بیاید خودتو ببینید بابا در خونہ و باز کرد و با تعجب همینطور بہ اردلاݧ نگاه میکرد اردلاݧ بابا رو محکم بغل کرد و دستش و بوسید بابا بعد از چند ثانیہ بہ خودش اومد و خدا رو شکر میکرد _از سرو صداے اونها ماماݧ و زهرا هم اومدݧ جلوے ماماݧ تا اردلاݧ دید دستاشو آورد بالا و گفت یا حسیـݧ، خدایا شکرت خدایا هزار مرتبہ شکرت بعد هم اردلاݧ و بغل کرد و دستشو گرفت زهرا هم با دیدݧ اردلاݧ دستشو گذاشت جلوے دهنشو لیواݧ از دستش افتاد اردلاݧ لبخندے بهش زد ،لبشو گاز گرفت و دستشو بہ نشونہ ے شرمنده ام گذاشت رو چشماش _ماماݧ دست اردلاݧ و ول نمیکرد، کشوندش سمت خونہ همہ جاشو نگاه میکرد  وازش میپرسید ،چیزیت نشده❓ اردلاݧ هم دستشو زیر آستینش قایم کرده بود و میگفت: سالم سالمم مادر مـݧ ماماݧ از خوشحالے نمیدونست باید چیکار کنہ اسماء مادر براے داداشت چاے بیار، میوه بیار،شیرینے بیار، اصـݧ همشو بیار باشہ چشم _زهرا اومد آشپز خونہ دستاش از هیجاݧ میلرزید و لبخندے پر،رنگ رو صورتش بود چهرش هم دیگہ زرد و بے حال نبود محکم بغلش کردم و بهش تبریک گفتم خدا رو شکر اونشب همہ خوشحال بودݧ رفتم داخل اتاقم ،رو تختم نشستم و یہ نفس راحت کشیدم _گوشیمو برداشتم و شماره ے علے و گرفتم الو❓ جوابشو ندادم دوست داشتم صداشو بشنوم دوباره گفت:الو❓همسر جا❓ قند تو دلم آب شد اما بازم  جواب ندادم گوشے و قطع کرد و خودش زنگ زد الو❓اسماء جا❓ الو سلام علے پووووفے کردو و گفت: چرا جواب نمیدے خانوم نگراݧ شدم آخہ میخواستم صداے آقامونو گوش بدم خندیدو گفت :دیوووونہ _جاݧ دلم کار داشتے خانوم جا❓ اووهوممم علے اردلاݧ اومده اردلا❓شوخے میکنے چہ بے خبر❓ آره والا دیوونست دیگہ چشمتوݧ روشـݧ مرسے همسرم .شب بیا خونہ ما واسہ شام دیگہ❓ آره بہ شرطے کہ خودت درست کنے چشم _چشمت بی بلا پس زود بیا.فعلا فعلا. نیم ساعت گذشت. علے با یہ شیرینے اومد خونمو بعد از شام از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کرده بود اردلاݧ و دیده بحث شد ... ادامه دارد... ❤️💞❣💛💞💞❣💛❤️
پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️ ❤️#عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_چهل_هشتم _چیزے و کہ میدیم باور نمیکردم اردلاݧ بود ریشاش
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️ ❤️ ❤️ _بعد از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کرده بود اردلاݧ و دیده بحث شد... اردلاݧ تعجب زده نگاهمو میکردو سرشو میخاروند _بعد هم دستشو انداخت گرد ماما و گفت:ماماݧ جا ، مارو او جلو ملو ها کہ راه نمید کہ ، ما از پشت بچہ ها رو پشتیبانے میکنیم لبخند پررنگے رو لب ماما نشست و دست اردلاݧ و فشار داد یواشکے بہ دستش اشاره کردم و بلند گفتم:پشتیبانے دیگہ چشماش گرد شد ، طورے کہ کسے متوجہ نشہ ، دستش و گذاشت رو دماغش ،اخم کردو آروم گفت:هیس _بعد هم انگشت اشارشو بہ نشونہ ے تحدید واسم تکوݧ داد خندیدم و بحث و عوض کردم:خوب داداش سوغاتے چے آوردے❓ دوباره چشماشو گرد کرد رو بہ علے آروم گفت:بابا ایـ خانومتو جمع کـ ، امشب کار دستموݧ میده ها... _زدم بہ بازوشو گفتم چیہ دوماهہ رفتے عشق و حال و پشتیبانے وایـ داستانا یہ سوغاتے نیوردے❓ خندیدو گفت چرا آوردم بزار برم کولمو بیار داداش بشیـݧ مـݧ میارم رفتم داخل اتاقشو کولہ ے نظامیشو برداشتم خیلے سنگیـݧ بود از گوشہ یکے از جیب هاش یہ قسمت ازیہ پارچہ ے مشکے زده بود بیرو کولہ رو گذاشتم زمیـݧ گوشہ ے پارچہ رو گرفتم و کشیدم بیروݧ یہ پارچہ ے کلفت مشکے کہ یہ نوشتہ ے زرد روش بود _چشمامو ریز کردم و روشو خوندم "لبیک یا زینب" کہ روے ایـ نوشتہ ها لکه هاے قرمز رنگے بود پارچہ رو بہ دماغم نزدیک کردم و بو کردم متوجہ شدم اوݧ لکہ هاے خونہ لرزه اے بہ تنم افتاد و پارچہ از دستم افتاد احساس خاصے بهم دست داد نفسم تنگ شده بود _صداے قلبم و میشندیدم نمیفهمیدیم چرا اینطورے شدم چند دیقہ گذشت اردلاݧ اومد داخل اتاق کہ ببینہ چرا مـݧ دیر کردم رو زمیـݧ نشستہ بودم و بہ یہ گوشہ خیره شده بودم متوجہ ورود اردلاݧ نشدم و اردلاݧ دستش و گذاشت رو شونمو صدام کرد:اسماء❓❓❓ _بہ خودم اومدم و سرمو برگردوندم سمتش چرا نشستے❓مگہ قرار نبود کولہ رو بیارے❓ بلند شدم و دستپاچہ گفتم إ إ چرا الاݧ میارم کولہ رو برداشت و گفت: نمیخواد بیا بریم خودم میارم کولہ رو کہ برداشت اوݧ پارچہ از روش افتاد _یہ نگاه بہ مـݧ کرد یہ نگاه بہ اوݧ پارچہ اسماء باز دوباره فوضولے کردے❓ سرنو انداختم پاییـݧ و با صداے آرومے گفتم:ببخشید داداش ایـݧ چیہ❓ چپ چپ نگاهم کردو کوله پشتے و گذاشت زمیـݧ آهے کشیدو گفت: بازوبند رفیقمہ شهید شد سپرده بدم بہ خانومش _داداش وقتے گرفتم دستم یہ طورے شدم خوب حق دارے خوݧ شهید روشہ اونم چہ شهیدے هر چے بگم ازش کم گفتم _داداش میشہ بگے❓خیلے مشتاقم بدونم درموردش الا نمیشہ مامانینا منتظرݧ باید بریم ادامه دارد.... ❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
✅ 6 روزتااربعین هم دربه دری دارد وهم خانه خرابی عشق است ومزّین به هنرهای زیادی بیچاره دل من که دراین برزخ تردید خورده ست به اما واگرهای زیادی 💕💕💕
جهت سلامتی و ظهور ارواحنا فداه ۱۴ صلوات مرحمت بفرمایید ...❤️ 💕💕💕
اگر قایقت شکست، باشد! "دلت نشکند"! "دلی را نشکنی".... اگر پارویت را آب برد، باشد! *آبرویت را آب نبَرَد*! "آبرویی نبری"... اگر صیدت از دستت رفت، باشد! *امیدت* از دست نرود...! ‌‌‌‌ 💕💕💕
✨پروردگارا... 🍁آرامشم را میان پیچ و خم زندگی ای که خودم رقم زدم گم کرده ام... 🍁یاریم کن آرامم کن راهنمایم باش و ایمانم را قوی کن... ✨الهی آمین
خدایا! دریافته ام کسی که میگوید: برایم دعا کن، از روی عادت نمیگوید، کم آورده‌است... خدایا! دستش رابگیر، چراکه او هنوزهم به معجزه کرامتت ایمان دارد... 🌟شبتون آروم و درپناه خدا🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زالهـــی به نام تو که بی نیازترین تنهایی... با تکیه بر لطف و مهربانی ات روزمان را آغاز می کنیم: 🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
گفتم‌که خدایا مرادی بفرست       طوفان زده ام راه نجاتی بفرست فرمود که با زمزمه ی یا مهدی           نذر گل نرگس صلواتی بفرست ♥️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طلوع صبحی دیگر از زندگی بر شما مبارک دلتان شاد از غم ها آزاد خانه اميدتان آباد زندگی تان بر وفق مراد سلام دوستان خوبم✋ صبح زیباتون به شادمانی🌸