4_6028516422806669273.mp3
7.81M
.
اسمت رو نگیر از صدایِ من..:)
.
#حسینخلجی
.
ﺗﻮﯼ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ،
ﭼﯿﺰﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺎﻋﺪﻩﺍﺵ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭ ﺗﻮﯼ ﺫﻭﻕ ﺑﺰﻧﺪ:
ﯾﮏ ﭘﺮﯾﺰ ﺑﺮﻕ ِ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪﻩ،
ﯾﮏ ﺷﯿﺮ ﺁﺏ ِ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭼﮑﻪ،
ﯾﮏ ﺩﺭ ﮐﻪ ﻫﯿﭻﻭﻗﺖ ﺧﺪﺍ ﭼﻔﺖ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ،
ﻭ ..
ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ چنین ﭼﯿﺰهایی ﺧﺎﻧﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ.
.
ﮔﺮﻭﻫﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻢﺗﺮ هم هستند به محض اینکه
چنین ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽﺍفتد،
ﺩﺭﺳﺘﺶ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
.
ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﯾﮏﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺻﺮﺍﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﻣﯽﺍﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺜﻼ:
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻫﻔﺖ،
ﻫﺸﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﺧﻢﻫﺎﯼ ﺧﺮﺩﻩﺭﯾﺰ ِ ﻧﺎﺳﻮﺭ ﺭﺍ ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ ﻫﻢ ﺭﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﺑﻤﺎﻧﺪ،
ﻭ میگویند:
ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻣﯽﺯﻧﺪ.
میگردند ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺩﯾﮕﺮ.
ﺍﻣﺎ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ «ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ » ،
ﺩﯾﮕﺮ « ﺧﺎﻧﻪ» ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.
.
ﺭﺍﺑﻄﻪ هم ﻫﻤﯿﻦﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ!
ﺗﻮﯼ ﻫﺮ ﺭﺍﺑﻄﻪﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﮐﻠﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﯾﺰ ﻭ ﺩﺭ ﻭ ﭘﻨﺠﺮﻩﯼ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ ﺗﻌﻤﯿﺮ ﮐﺮﺩ؛
ﻫﻢ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻣﺤﻠّﺶ ﻧﮕﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺪﻳﺪﻩﺍﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ
ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎﻧﺎجوﺭ ﺷﻮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ «ﺩﻝ » ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ.
ﻭ
ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻦ :
ﺑﺰﺭﮒﺗﺮﯾﻦ ﺁﻓﺖ یک ﺭﺍﺑﻄﻪ، ﺩﻟﺰﺩﮔﯽ ﺍﺳﺖ...
.
#بهخودمونبیایم
+یعنی میشه امام زمان با خودکار سبز
دور اسممون خط بکشه؟
بگه اینم نگه داریم...
شاید به درد خورد...
شایدحسینی شد یه روز(:
دور گناه رو خط کشید♥️🕊
.
°اعوذباللهمنشرنفسی
#پناه_میبرم_به_خودت💔
💕💕💕
﷽
"صـبور"ڪہ باشے⇣
⇤هم حڪمت را مےفهمے
⇤هم قسمت را مےچشے
⇤هم معجزه را مےبینے
﴿انّ الله مـع الصابرین﴾>(بقره،۱۵۳)؛
«همانا خدا با صابراטּ است»
دلـت را به خـــدا بسپار♥️
💕💕💕
پروانه های وصال
#هوالعشق #عاشقانه_مذهبی_پارت_چهاردهم #خانه_مهربانان #فاطمه_نوشت در راه بودیم٬هوا کم کم روبه س
#هوالعشق
#ادامه-قسمت-چهاردهم
#کامنت_اول
-خخ چشششم زینب جونم بریم
و با اجازه به اتاق زینب رفتیم اتاقی سبز با حال و هوایی دخترانه اما معنوی
-وای اجی فاطمه انقدر با چادر ماه میشی که نگو نمیدونی علی ما که تاحالا ندیدم به کسی زل بزنه فقط نگات میکرد خیره البته تو هرکسی نیستی برای داداشم خانووومشی
-ای دختر شیطون مثل اینکه باید زود شوورت بدیما داری بو سرکه میگیری
قیافه اش را در هم پیچید و متکایش را سمتم پرت کرت و قلقلکم داد اما من قلقلکی نبودم و در عوضش او خیلی بود و تا جا داشت قلقلکش دادم و خندیدیم که مامان ملیحه در زد و به داخل امد
-اوا دخترا چرا این شکلین
من و زینب که هم دیگر را تازه دیدیم بلند زیر خنده زدیم و مامان ملیحه هم همراهیمان کرد خیلی خوب بود بودن در کنار خانواده یا بهتراست بگویم داشتن خانواده به سمت حال رفتیم لباس مناسبی پوشیدم و روسری پهنی به سر کردم هنوز انقدر راحت نبودم که روسری نپوشم ان ها ازادم گذاشتند اما خودم معذب بودم بابا حسین گفت که کنارش بنیشنم و علی هم ان سمتش و شروع کرد
-خب ببینید باباجان دیگه بیشتر از این صلاح نیست که نامزد بمونید بهتره سریع تر عقد کنین و زندگیتونو به حول قوه الهی شروع کنید هفته بعد روز ازدواج مولا و حضرت فاطمه سلام الله علیه بهترین موقع برای یک پیوند اسمانی هفته بعد پنجشنبه مراسم عقد رو برگزار میکنیم بهتره که ساده بگیریم اما بازم انتخاب رو به خودتون میسپرم وسایل مورد نیاز و خریدهاتون هم در این روزها انجام بدین و سعی کنید خریدهاتون درعین سادگی دلچسب باشه براتون و خاطره خوبی داشته باشید باعاقد هم صحبت میکنم تا قرار رو بزاریم حالا نظرتون برای من و مادرتون اولویته بگین باباجان
من که از صحبت های دلچسب بابا حسین خجالت کشیدم سرم را پایین انداختم و با گوشه شالم بازی میکردم تا که علی وضعیت را دید و پیش قدم شد
-چشم پدر جان هرچی که شما بفرمایید من و فاطمه خانوم هم باهم صحبت میکنیم و ان شاءلله کارهارو هماهنگ میکنیم
بعد از این حرف علی دست پدرش را بوسید و بابا حسین سر علی را روی پیشانیش گذاشت و گونه هایش را غرق بوسه کرد وانگشتری عقیق از انگشتانش دراورد و در کف دست علی گذاشت علی نگاهی قدردان به پدرش کرد و من لبخند امشب از لبانم پاک نمیشد و هرچه جلوتر میرفتم پررنگ و پررنگ تر میشد مامان ملیحه از طبقه بالا جعبه ای کوچک اورد و کنار من نشست انگشتر فیروزه ظریفی بود که انقدر زیبا بود نگاهم را لحطه ای از اوچشم برنداشتم مامان ملیحه دستم را جلو اورد و آن را درانگشتانم انداخت دستانش را پرمهربوسیدم و او مرا مادرانه در بر گرفت آن شب یکی از بهترین شب های عمرم بودبعد از شام من و علی کنارهم نشستیم و صحبت میکردیم از دلتنگی هایمان از غم و شادی هایمان از خودمان گفتیم و گفتیم شب که شد همراه زینب به اتاقش رفتیم و از یخچالشان کیک های خامه ای اوردیم و خوردیم من و زینب تا صبح کنارهم بودیم و میخندیدیم انقدر بر سر و کله هم زدیم که سریعا خوابمان برد خوابی پر از ارامش ..
#نهال_سلطانی
#کی_گفته_نیستی_توهمین_جایی_درهمین_لحظه_همینجا_صدای_نفس_هایت_را_میشنوم
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#هوالعشق #ادامه-قسمت-چهاردهم #کامنت_اول -خخ چشششم زینب جونم بریم و با اجازه به اتاق زینب رفتیم ا
#هوالعشق 😍
#عاشقانه_مذهبی_پارت_پانزدهم
#انگشترم_انگشترت_را_دوست_دارد❤️
صبح به زور زینب از رختخواب بلند شدم٬حالا بماند که با پارچ آب یخ خوب از من پذیرایی کرد٬به طبقه پایین رفتم و علی نبود٬دلم گرفت٬لبخندی به لب اوردم و سمت اشپزخانه رفتم
-سلامممم مامان ملیحه صبحتون بخیررر
-سلام دختر گلم صبح شماهم بخیر
-سپاس فراواااان
-مادر جون بی زحمت بیا این شیرارو بریز تو لیوان
-چشششم
به سمت ٱپن رفتم و لیوان هارا در سینی گذاشتم٬و سوالم را پرسیدم
-مادرجون ٬علی کجاست؟
-مگه نگفت بهت مادر؟فکر کنم نخواسته ناراحت بشی
-چیو
-رفته اداره یه کار واجب داشت ولی گفت تا عصر برمیگرده برای خرید
-اهان..
دلم بیشتر گرفت٬این روزها بعد از امید بخدا٬برای دیدن دوباره علی از خواب بیدار می شدم ٬از لیوان شیرها یکی را برداشتم چون دیگر میلی به خوردن صبحانه نداشتم٬مادر فهمید و پاپی من نشد.بعد از صرف صبحانه زینب به کلاس رفت و من هم به اتاق٫باباحسین هم به درخت و گل ها میرسید ٬مامان ملیحه هم مشغول صحبت با خواهرش بود.روی تخت نشستم ٬ارامم نگرفت٬نه تماسی نه پیامی از علی٬هیچ چیز نبود.میدانستم شغل سختی دارد اما حداقل که میتوانست زنگی بزند یا یادداشتی بگذارد.به سمت پنجره رفتم که تمام منطره روبه رویم پر بود از درخت و گل٬محو زیباییشان بودم که صدایی اشنا شنیدم
-فاطمه خانوم؟
به فکر خود خندیدم ٫توهم هم زده بودم جالب بود... اما اینبار صدا نزدیک تر شد و یک آن ترسیدم و برگشتم٬علی بود.. از ترس نفسم سنگین شده بود و این فاصله نزدیک جانم را میگرفت٬زمانی که موقعیت خود را دید عقب تر رفت و لبخند بانمکی زد٬
-سلام خانوم ترسو
-ترسو خودتی٬یه اهمی یه اوهومی چیزی سید٬قلبم وایستاد.
زیر لب چیزی گفت که نشنیدم
-خب ببخشیید خانوم جان٬الان از دستم ناراحتی؟
-نه بابا سید چه ناراحتی ٬یهو میری هیچی نمیگی ٬نه پیامی نه زنگی ٬چرا ناراحت باشم اخه مگه دیوونم؟؟
هم میخندید و هم شرمنده بود دستی در موهای خرماییش انداخت و سمت تخت رفت ٬که شاخه گل رزی را در دستش دیدم٬به سمت من امد و دستش را دراز کرد
-بفرمایید تقدیم شما به منظور منت کشی فراوااان ٬ببخشید دیگه خانوم
از این منت کشی ساده و راحت قند در دلم آب شد و با لبخندی شاخه گل را تا اعماق گلبرگ هایش بوییدم و تازه شدم از حس نابش.
-بخشیدین؟
-خخ بله حاج اقا ٬راضییم ازت٬خدا ازت راضی باشه.
-شما راضی باش خدام راضیه فاطمه خانومم
با لبخندی جواب صحبت های پرمهرش را دادم
-خب حالا لطفا حاضر شید بریم بازار که بسیار کار داریم٬زینبم الاناست که برسه٬مامان پاش درد میکنه با زینب میریم.البته اگر بخوای شما وگرنه تنها هم خب... میشه ها.
از شیطنت شیرینش خنده ام گرفت اما
-نه زینبم ببریم حوصلش سرمیره بچم
-بله... هعی خدا شانس بده..
اینبار نگاهش دقیقا حسادت میکرد ٬حسادتی شیرین به شیرینی عسل.
زینب که امد سریع حاضر شدیم٬سوار ماشین شدیم و به سمت بازار حرکت کردیم٬اول حلقه هارا باید میگرفتیم٫بعد ملزومات دیگر
-خب من اینجا ماشینو پارک میکنم شما پیاده شید چون در باز نمیشه همین گوشه وایسیدا گوشه..
از لحن تاکییدش ذوق کردم و زینب فقط زیر زیرکی میخندید٬میدانستم خاستگار پر و پاقرصی دارد که همین روزها باید برای نامزدی او بیاییم.
#ادامه_دارد
#نویسنده_نهال_سلطانی 💟
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
هدایت شده از نَــهاییلْ
⭕️ طوفان توییتری در محکومیت اهانت دولت فرانسه به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مقدسات مسلین، همزمان با میلاد با سعادت گل سر سبد آفرینش و امام صادق علیه السلام
🔸 زمان:
📆 دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹
⏰ ساعت ۲۱:۰۰ الی ۲۳:۰۰
👈 از همین الان توییت هایتان را به زبانهای پرکاربرد جهان، با هشتگ زیر آماده کنید:👇
#⃣ #ProphetMuhammad
🔴 به طرز نوشتن هشتگ دقت فرمایید:👆
📑 «پیشنهاد میشود جهت جلوگیری از خطا هشتگ را در توییت کپی کنید»
🔻سعی کنید محتوای توییتهای شما شامل موارد زیر باشد:
1⃣ معرفی سجایای اخلاقی پیامبر اسلام
2⃣ معرفی پیامبر اسلام به عنوان تکمیل کننده ادیان گذشته
3⃣ اعلام مقدس و خط قرمز بودن پیامبر اسلام برای بیش از یک میلیارد انسان
4️⃣ صلح جهانی در سایه ی پیروی از دستورات انبیاء و منجی ادیان
🔴 #نشر_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺لحظه تصویب طرح
«اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها»
🔹مجلس شورای اسلامی با تصویب کلیات و فوریت طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها» گام مهمی برای وادار سازی آمریکا و اروپا به لغو تحریمها برداشت و دولت مکلف به تولید سالانه ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصد، راه اندازی هزار سانتریفیوژ IR-۲m در بخش زیر زمین تاسیسات نطنز، نصب و راه اندازی هزار سانتریفیوژ IR-۶ تا پایان سال جاری در فردو و اقدام فوری برای احیای قلب راکتور اراک به شرایط قبل از برجام از جمله مهم ترین بخش های این طرح راهبردی است
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌹✨💫
💫🌹✨💫
✨ 🌹💫✨
🌹🌹🌹
🌹 میلاد
🌹 فرخنده
🌹 خاتم الرسل
🌹 محمدإبن عبدالله
🌹 برعموم شیعیان جهان
🌹 مبارک
پیشنهاد دانلود ✅
💕💕💕
✨﷽✨
💠 اخلاق مومنانه 💠
✍وقتی که در جنگ احد، دندان حضرت محمد (ص) شکست و صورتش مجروح شد، اصحاب ایشان، ناراحت شدند و عرض کردند: یا رسول الله!دشمن را نفرین کنید.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
خدايا قوم مرا هدايت كن زيرا نا آگاه هستند. یکی از اصحاب برآشفته شد و به پيامبر گفت : اى رسول خدا ! حضرت نوح علیه السلام بر قوم خود نفرين كرد و گفت: "پروردگارا در روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار"
حالا كه صورتت مجروح و دندانهايت شكسته شده به جاى نفرين، براى دشمن دعا مى كنید؟
💥حضرت محمد فرمودند:
من برای نفرین کردن مبعوث نشده ام بلکه
مبعوث شده ام برای دعوت مردم به سوی
حق، و رحمت برای آنها .
📚بحارالانوار ، ج ۱۸ ، ص ۲۴۵
💕💕💕
♥️ #پيامبر_اکرم (ص) فرمودند:
🌴مَن خالَفَتْ سَريرَتَهُ علانِيَتُهُ فَهُوَ مُنافقٌ.
🍃 منافق آن كسي است كه ظاهرش برخلاف باطنش باشد.
📖سفينةالبحار، ج2، ص606.
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد♥️
♥️ #عظمت_نام_محمد(ص)♥️
🍃 جلوه نام محمد(ص) براى امام صادق(ع) به گونه اى بود كه هر گاه نام مبارك حضرت محمد(ص) به ميان مى آمد، عظمت و كمال رسول خدا(ص) چنان در وى تاثير مى گذاشت، كه رنگ چهره اش گاهى سبز و گاهى زرد مى شد، به طورى كه آن حضرت در آن حال، براى دوستان نيز نا آشنا مى نمود.
🍃امام صادق(ع) گاهى بعد از شنيدن نام پيامبر(ص) مى فرمود: جانم به فدايش.
🍃 اباهارون مى گويد: روزى به حضور امام صادق(ع) شرفياب شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است كه تو را نديده ام.
🍃عرض كردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود:
🍃خدا او را براى تو مبارك گرداند چه نامى براى او انتخاب كرده اى؟ گفتم: او را محمد ناميده ام.
🍃امام صادق(ع) تا نام محمد را شنيد (به احترام آن حضرت) صورت مباركش را به طرف زمين خم كرد، نزديك بود گونه هاى مباركش به زمين بخورد.
🍃آن حضرت زير لب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم، فرزندانم، پدرم و جميع اهل زمين فداى رسول خدا(ص)باد!
👈 او را دشنام مده! كتك نزن! بدى به او نرسان! بدان! در روى زمين خانه اى نيست كه در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر اين كه آن خانه در تمام ايام مبارك خواهد بود
📖 سفينه البحار، ج 1، ص433.
💕💕💕
4_5838957796384571731.mp3
5.14M
🌸هفته وحدت مبارک🌸
🎤 سخنان رهبر انقلاب درمورد وحدت شکنی هیئتها، مداحان و منبریها و اثرات آن در جهان اسلـــام
اعمال شب ۱۷ ربیع
طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام پیامبر (صلى الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکى است
1) غسل به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.(فلاح السائل، صفحه 61 )
2) روزه: كه براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین (علیهم السلام)آمده است: كسى كه روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یكسال را مقرّر مى فرماید. (اقبال، صفحه 603 )
3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال كردن مومنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن. (همان مدرک )
4) زیارت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک در روایتى از آن حضرت آمده است: هر كس بعد از وفات من، قبرم را زیارت كند مانند كسى است كه به هنگام حیاتم به سوى من هجرت كرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیك زیارت كنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (كه به من مى رسد).(همان ص 604)
5) زیارت امیرمومنان، على(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى كه امام صادق(علیه السلام) در چنین روزى كنار ضریح شریف آن حضرت (علیه السلام) وى را زیارت كرد. (همان مدرک، صفحه 608 ) (این زیارت در بخش زیارات، مفاتیح آمده است).
6) تكریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تكریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم (صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار كرده است. بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایى جشن ها و تشكیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره كامل گیرند. همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا (صلى الله علیه وآله)، در چنین شبى معراج آن حضرت صورت گرفت
💕💕
♥️ #امام_باقر(ع) در رابطه با نامگذاری فرزند فرمودند:
🌴إِنَّ الشَّيْطَانَ إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي يَا مُحَمَّدُ أَوْ يَا عَلِيُّ ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الرَّصَاصُ حَتَّى إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي بِاسْمِ عَدُوٍّ مِنْ أَعْدَائِنَا اهْتَزَّ وَ اخْتَالَ
🍃زمانی که شیطان می شنود به کسی #محمد یا #علی می گویند، شیطان ذوب می شود همانطور که مس و سرب ذوب می شود، و به همین شکل می ماند تا زمانی که اسمی از دشمنان ما را می شنود، که در آن زمان به حال می آید و دوباره مشغول به نیرنگ و گمراهی مردم می شود.
📖کافی، ج6، ص 20.
💕💕💕
🌻امام سجاد علیه السلام:
🌸 اگر همه مردم از شرق تا غرب عالم بميرند، با وجود قرآن در كنار من، هرگز احساس وحشت و تنهايى نكنم.
📚الکافی، ج 2، ص 602
💕💕💕
✨﷽✨
🌼عظمت مقام پيامبر اكرم (ص)
✍استاد سید عبدالله فاطمی نيا : مقام سید انبیاء از عقول ما خارج است، مقام پیامبر اکرم بالاترين مقام ها می باشد و خداوند بالاتر از ايشان شخصیتی نیافریده است. مولایمان امام صادق (ع) می فرماید: "کانت جبرئیل إذا نزل علی رسول الله استاذن منه و قعد بین یدیه كالعبد". وقتی که جبرئیل بر پیامبر نازل می شد اجازه می گرفت و مثل بندگان در برابرش می نشست.
حضرت امام سجاد (علیه السلام) در دعای دوم صحیفه می فرماید : «و الحمد لله الذي مَنَّ علینا بمحمد نبیه دون الأمم الماضیة و القرون السالفة». حمد مخصوص خدائی است که به وسیله پیامبر اکرم بر امت ما منت نهاده است.
بسيار بايد افتخار کنیم که امت این پيامبريم، همهء انبياء باعظمت و عزیزند، اما پيامبر اسلام، آقای پیامبران و سید انبیاست.
"فاق النّبیّین في خلق وفي خلق
ولم یدانوه في علم ولا کرم "
پیامبر اکرم خَلقا و خُلقا بر تمام انبیاء
تفوق و برترى دارد.
✨میلاد پیامبر اکرم (ص) و
امام جعفر صادق (ع) مبارک✨
💕💕💕