eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
21.3هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌠☫﷽☫🌠 امام خامنه ای : 🕊بسیجی اصلاً احتیاجی به محافظه کاری ندارد ، و به دنبال از دست دادن چیزی نیست ، یک کارت عضویـت در بسیج دارد ، که آن هم سند شهـادتـش است…🌹 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مظلوم تر از اون بسیجی که برای ایجاد امنیت و راحتی مردم تو سرما ، تو پمپ بنزین وایساده بود و دختره بهش می‌گفت: به شما حقوق و بنزین مفتی میدن که اینجا وایسادین و وقتی اخرشب رفت خونه خانوادش بهش گفتن مگه به تو حقوق میدن که این وقت شب اومدی خونه، نداریم....! بسیجیای مخلَص هفته‌تون مبارک :) ..! 💕💕💕
از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند: شما چطور شصت سال با هم زندگی کردید؟ گفتند: ما متعلق به نسلی هستیم که وقتی چیزی خراب می شد تعمیرش میکردیم نه تعویضش!
🌹‏شهید همت: بر فرض که صلح کردیم و ۱۵۰ میلیارد دلار گرفتیم؛ جواب خون یک بسیجی ما می‌شود!؟ 💕💕💕
ازشیخ هادی نجم آبادی پرسیدند: آیاموسیقی حرام است؟ گفت: آن موسیقی حرام است که از صدای کشیده‌ شدن کفگیربرته‌ دیگ پلوهمسایه‌ی غنی برخيزدوبه گوش اطفال گرسنه‌ی همسایه‌ی فقیربرسد.! 💕💕💕
اگر کسی گره‌ای دارد و تو راهش را می‌دانی سکوت نکن! اگر دستت به جایی می‌رسد کاری کن. معجزه‌ی زندگی دیگران باش بی‌شک فرد دیگری معجزه زندگی تو خواهد بود ... 💕💕💕
میـدونیـد... فقطـ دمـ زدن از شـهـدا کافے نیسـت افتخارمـ نیسـت بایـدزندگیـمان ، حرفـمان،نـگـاهـمان،لـقمہ‌هایمان رفتارمان بـوے شهدا بگیرد... 💕💕💕
: ‌اگر کسی در جنگ شهید شود یک‌بار شهید شده اما اگر کسی با هوای نفس خودش بجنگد هر روز شهید می‌شود :) 💕💕💕
مواظب رفتارهای غلیظ باشید. هر جایی دیدید یک رفتار به شکل غلیظ اظهار می‌شود بدانید که به احتمال بسیار زیاد در پشت صحنه( یعنی در باطن فرد) عکس این رفتار وجود دارد. کسی که خیلی غلیظ با ادب است، باید بدانید که در عمق باطنش دریایی از بی ادبی نهفته است. کسی که خیلی غلیظ خودش را سر به زیر و ماخوذ به حیا نشان می‌دهد، بدانید که خشمی فراوان پشت این شرم پنهان است. یا اگر کسی خیلی بیش از حد و غلیظ اظهار معتمد بودن می‌کند، بدانید که در باطنش خیانت اولین گزینه است. کسی که خیلی غلیظ با غیرت و متعصب است در باطنش آتش فشانی از فساد منتظر انفجار است. كسی كه خيلی غليظ به دينداری و پاک منشی خود را مطرح می‌كند؛ شک نداشته باشيد با اين نما، باطنی عاری از هر گونه اعتقاد وجود دارد. آدم‌ها پشت رفتارهای غلیظ پنهان می‌شوند تا حجم بزرگ منفی‌های درونشان را استتار کنند. مواظب رفتارهای غلیظ باشید و از همه آنها مهم تر سراغ غلیظ‌های خودتان نيز بروید. تا ببینید کدام رفتار افراطی را از خود نشان می‌دهید. یک زندگی سالم، زندگی معتدلانه است. احمد حلت 💕💕💕
تا وقتی خدارو داری هیچ اتفاق و مصیبت بدی برات رخ نمیده سرنوشت همه کار ها بدست خداست و خدا برای بنده ا ش بد نیمخواد شاید بعضی وقتا اتفاقاتی برات بیوفته که اولش بگی چه قدر بد بود ولی بعدا متوجه میشی لطف خدا بود و چه بهتر که نشد الهی معجزه خدا با خواست دلت یکی باشه 🌹هیچ حادثه‌ای برای ما رخ نمی‌دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرّر داشته است🌹 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 سختی های زندگی خود را برای دیگران تشریح نکنیم! مفضل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود و فقر و تنگدستی، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی او را آزار می داد. در محضر امام صادق علیه السلام لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به ‌مو تشریح کرد. "فلان مبلغ قرض دارم. فلان مشکل را دارم.. متحیرم چه کنم؟ و..." خلاصه در آخر کلام از امام صادق علیه السلام درخواست دعا کرد. امام به کنیزش دستور داد یک کیسه اشرفی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند بعد این کیسه را در افطار مفضل قرارداد. مفضل به امام عرض کرد: آقا..! مقصود ما از آنچه در حضور شما گفتم دعا بود! حضرت امام فرمودند: بسیار خوب! دعا هم می کنم اما این را بدان هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن. اولین اثرش این است که وانمود می‌شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای، در نظرها کوچک می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود. 📜کافی جلد 4 صفحه 21. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
🐝🐜 زنبوری، موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت: ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم. این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد. مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید. زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟ مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد. و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد... 📚جوامع الحکایات، سدید الدین محمد 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 58 عوامل شکست 🔶 یکی از نکات بسیار مهم در بحث امتحانات الهی اینه که اگه آدم در ا
59 ❇️ بررسی ریشه ها 🔹 یا مثلا پدر یا مادری که میبینه فرزند جوانش بیحجابی یا بی نمازی میکنه. این پدر و مادر نباید با جنگ و دعوا و ناراحتی با فرزندشون برخورد کنند. ✔️ باید یه نگاهی به تربیت فرزندشون در این چند سال بندازن تا بتونن تصمیم درست بگیرند. 👈🏼 مهم ترین دلیل بی حجابی و بی نمازی جوانان رابطه نادرست پدر و مادر در خانه هست. 💢 در خانه ای که مادر به پدر احترام نذاره و "اقتدار پدر" رو حفظ نکنه، اون دختر اصلا درست تربیت نخواهد شد و حتما به سمت بی حجابی خواهد رفت. 💢 در خانه ای که مادر "محبوب همه" نباشه و پدر به مادر ابراز محبت نکنه حتما تربیت بچه ها خراب خواهد شد. پس فردا که بچه ها ازدواج هم بکنند در زندگیشون دچار شکست خواهند شد. چون توی خونه یاد نگرفتن که چطور با همسرشون رفتار کنند... ✅ در هر مشکلی سعی کنید ساعت ها ریشه یابی کنید تا بتونید اون مشکل رو حل کنید. زود سراغ سرشاخه ها و نتایج نهایی نرید. ببینید ریشه اون مشکل کجا بوده و از اونجا حلش کنید. 👌🏻 این کارمهم ترین و بهترین راه افزایش امکان موفقیت در امتحانات الهی خواهد بود
🌹سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی:  ✨با شهدا بودن سخت نیست 🌹با شهدا ماندن سخته ✨مثل شهدا بودن سخت نیست 🌹مثل شهدا ماندن سخته ✨راه شهدا یعنی نگه داشتن آتش  🌹در دستانت ✨فرج مولاصاحب الزمان (عج) 🌹شادی ارواح مطهر شهداصلوات ✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ✨وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💫🌟✨ یا فاطمه زهرا سلام الله🌺 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
~🕊 🌿💌 به تعلقات دنیایی بی‌اعتنا باشیم که همه رفتنی هستند و آنچه ماندنی است آن چیزی است که برای باشد. همیشه مراقبت از خویش را داشته باشیم که مهمترین عامل برای صعود بسوی او مراقبت از خویشتن است. ♥️🕊 💕💕💕
دهقان پیر با ناله می گفت: ارباب…آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمی دانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا می‌بیند... ارباب پرخاش کرد که: بدبخت، چهل سال است نان مرا زهرمار می‌‌کنی، مگر کور هستی نمی‌بینی که چشم دختر من هم چپ است؟! دهقان گفت: چرا ارباب می‌بینم اما چیزی که هست، دختر شما همه‌ی این خوشبختی‌‌ها را "دو تا" می‌بیند، ولی دختر من، این همه بدبختی را ..!! 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_و_یکم یه حس خاصی بهم دست داد نمیدونم دلیلش چی بود.
_ مامان ، من دارم میرم امیرعلی_ ببخشید بانو. میتونم بپرسم کجا تشریف میبرید؟ البته اگه فضولی نیستاااااا _ اختیار دارید حاج آقا. دارم تشریف میبرم مسجد راز و نیاز کنم دعا کنم یه عقلی به تو بده . وای کاش مسجدو نمیگفتم الان میفهمه مسخرش کردم ناراحت میشه یه وقت. امیرعلی_ مچکرم خواهر. مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید. بله طبق معمول خان داداش ما از مسخره شدن توسط دیگران ناراحت نشد. اوووووف البته خوبه ها. _ باشه. افتخار میدم که بدونی کجا تشریف میبرم . داریم با بر و بچ میریم دربند. امیرعلی_ خواهری دربند محیطش خوب نیست به خصوص برای چندتا دختر تنها. کاش هماهنگ میکردی باهم میرفتیم یه سری. _ امیر داداش اولا که ضد حال نزن. بعدشم دوستای من همه آشنان ؛ یاسی و شقایق و نجمه. الان بیا بریم. امیرعلی_ الان که نمیتونم قرار دارم. _ پس بابای امیرعلی_ حانیه _ تانیا هستم. امیرعلی_ خواهری مواظب خودت باش. این دل نگرانی های برادرانشو دوست داشتم ؛ اما ارزو به دلم موند یه بار تانیا صدام کنه. کلا تو فامیل همه حانیه صدام میکردن ، اسمی که ازش متنفر بودم....
پروانه های وصال
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_دوم _ مامان ، من دارم میرم امیرعلی_ ببخشید بانو.
سوار 206 نجمه شدم و به محض ورود صدای ضبط و زیاد کردم. نجمه_ اهم اهم. فکر کنم آهنگ از من مهمتره نه؟ _ اوهوم. اوهوم. حالا سلامممم. خووووووووفی؟؟؟؟؟ نجمه_ تو آهنگتو گوش کن. بعدش هم اگه دوست داشتی بگو این چندوقته کدوم..... بودی نه یه زنگی نه پیامی نه خبری ؟ زود تند سریع بتعریف. شروع کردم کل این دو سه هفته رو تعریف کردم البته به جز اون حس و حال و آرامش. به محض تموم شدن حرفام رسیدیم دم خونه خاله اینا و یاسی سوار شد و نجمه دیگه فرصت اظهار نظر نکرد و بعد هم دو تا کوچه پایین تر خونه شقایق اینا. . . . نجمه_ خوب نظرتون با قلیون چیه ؟ همزمان همه باهم _ صددرصد نجمه_ پس به سمت قهوه خونه رفتیم بالا و تو یه قهوه خونه نشستیم. از شانس ما صاحب قهوه خونه از اون پسرای لات بود و تخت کناریمون هم 4 تا پسر اومدن نشستن. شاید دخترایی بودیم که اصلا دین و حجاب و اینجور چیزا برامون مهم نبود ولی فوق العاده از رابطه با جنس مخالف بیزار بودیم فقط من یه بار تجربش کردم و اون یه بار هم به بدترین شکل با احساساتم بازی شد...... با صدای صاحب قهوه خونه برگشتم طرفش. صاحب قهوه خونه _ خوشگلا چی میل دارن؟ _ خوشگل که هستیم ولی به تو ربطی نداره. یکی از چهار تا پسری که کنارمون بودن _ ای جانم نگاه کن خانمی چه نازیم داره. روبه اون پسره گفتم _ شما یاد نگرفتی تو کار مردم دخالت نکنی؟ پسره_ ای جانم. خانم خوشگله بهت برخورد؟ _ خفه شو عوضی. پسره_ جوووون _ زهرمار یکی دیگه از دوستاش_ نوش جونمون اگه با دست شما قرار باشه نوش بشه. صاحب قهوه خونه_ اخ گفتی _ خفه شین عوضیا. پسره_ ای واااای خانمم عصبی شد. اومدم جوابشو بدم که با صدای مردونه کسی پشت سرم........
پروانه های وصال
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_سوم سوار 206 نجمه شدم و به محض ورود صدای ضبط و زیاد
هوالعشق اون آقا_ اونجا چه خبره؟ یه ابهتی داشت که قشنگ ترس رو تو چهره پسرا و صاحب قهوه خونه میشد به وضوح حس کرد ولی بلاخره... یکی از پسرا_ دنبال فضول میگردیم. اون آقا_ عه؟ الان.بچه های گشت که بیان کمک همراهیتون میکنن که راحت فضول رو پیدا کنید. با گفتن این حرف قیافه هاشون خنده دار شده بود شدید. همون پسری که اول ازهمه تیکه انداخته بود _ داداش غلط کردیم به خدا دیگه تکرار نمیشه اصلا شکر خوردیم . مگه نه بچه ها؟ دوستاش سرشونو به نشانه مثبت با ترس تکون دادن. بعد همون پسر خطاب به من گفت _ خواهر ما از شما عذر میخوایم. و بعد خطاب به دوستاش _ بچه ها بدویید. با شنیدن کلمه خواهر داشتم میترکیدم از خنده ولی ترسیدم بخندم . تو تمام مدت حرفای اون پسره اون آقایی که الان تازه فرصت کردم تیپ و قیافش رو ببینم داشت با پوزخند نگاشون میکرد. کاملا مشخص بود که از اون بچه مذهبیاس ؛ ریش که به نظرم چهرشو جذاب تر کرده بود ، فقط از ریشاش و تسبیحی که بسته بود دور دستش میشد فهمید مذهبیه وگرنه مثله امیرعلی خیلی خوشتیپ بود چیزی که من تا حالا تو کمتر مرد مذهبی دیده بودم. بعد از رفتن پسرا صاحب قهوه خونه هم با ترس دویید و رفت تو مغازه. پسره داشت از محوطه اونجا میرفت بیرون که ناخداگاه با عجز گفتم _ به خدا من نمیخواستم..... برگشت طرفم ، ولی تو چشمام نگاه کرد همون طور که سرش پایین بود گفت _ اگه نمیخواستید اینجوری نمیومدید.... با صدای مردی که گفت ( امیرحسین کجایی ) حرفش نیمه تموم موند و جواب داد_ اومدم. و بعد بدون خداحافظی رفت. برگشتم سمت بچه ها. حسابی ترسیده بودن. یاسمین داشت گریه میکرد و شقایق و نجمه هم دست همو گرفته بودن و داشتن میلرزیدن. با حرص نگاشون کردم _چتونه؟ شقایق_ تانی میدونی اگه گشت میومد مارو میبرد مامان اینا میکشتنمون یا اگه پسرا بلایی سرمون میاوردن. _ حالا که چیزی نشده. پاشین بریم. و به دنبال این حرف کولم رو برداشتم و به سمت پایین راه افتادم بچه ها هم بدون هیچ حرفی دنبالم. اعصابم حسابی خورد بود یعنی چی ؟ این پسره در مورد من چه فکری کرده بود؟ شاید حجابم درست نبود ولی دلم نمیخواست پسرای اطرافم بهم تیکه بندازن و هروقت هم که این اتفاق میوفتاد اعصابم خورد میشد و به همین خاطر کمتر پیش میومد تنها برم بیرون و بیشتر با عمو میرفتم که کسی کاری بهم نداشته باشه . ولی هعی الان که دیگه عمو نبود . کاش به حرف امیرعلی گوش داده بودم و نیمده بودم. دوباره یاد حرف پسره افتادم. یعنی ظاهر من انقدر غلط اندازه؟ شایدم واقعا همینطور باشه.....
🏴انا لله و انا الیه راجعون حجت الاسلام و المسلمین راستگو دارفانی را وداع گفت. ایشان که الحق و الإنصاف از بهترین‌ مبلغان دینی خصوصاً در حوزه‌ی کودکان و نوجوانان بودند عمر خود را در این راه صرف نموده و در این راه هنرمندانه و با بیان بسیار شیرین در تفهیم مطالب مختلف دینی به کودکان و نوجوانان اهتمام ورزیده بودند. 💐قرائت فاتحه.....