پروانه های وصال
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_سی_و_ششم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت امیرحسین ..
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_و_هفتم
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
به روایت حانیه
.........................................................
مامان _ حاااانیه
اومدم دوباره باهاش دعوا کنم که بیخیال شدم.
_ بله؟؟؟
مامان_ میای بریم امامزاده داوود؟
_ کجاااا؟
مامان _ صبح که با امیرحسین رفته بودید بیرون خاله مرضیه زنگ زد گفت با بسیج میخوان برن امامزاده داوود ، ما هم بریم باهاشون گفت فاطمه گفته بگم حتما توهم بیای.
_ اوممم. مامان من چادر سرم نمیکنما .
مامان_ اجباری نیست.
_ حالا بزار ببینم چی میشه ؟ راستی چه روزیه؟ از دوشنبه کلاس زبان هم شروع میشه .
مامان _ شنبه.
_ من تا شب بهت میگم. ولی کاش خودمون میرفتیم پارک یا شهربازی . چیه بسیج ؟ بدم میاد. اه
مامان_ مجبورت نکردم که بیای. فاطمه پیغام داد رسوندم.
_ باش. میگم حالا تا شب ، هنوز دوروز مونده.
مامان_ خیلی خب. پس زود بگو که ثبت نام کنم.
_ خب حالا 2 روز مونده. تازه پنجشنبس
رو تخت دراز کشیدم و دوباره مغزم پر شد از سوالای بی جواب. دیگه داشتم دیوونه میشدم. گوشیمو برداشتم نتمو روشن کردم. طبق معمول گوشیم پر شد از پیامای تلگرام. بیخیال رفتم تو پی وی امیرعلی . ایوووول چه عجب این برادر ما آنلاینه. بهش پیام دادم.
_ داداش گلم. عشقم. نفسم. عسلم. بیا اتاق من
حالا اگه خوند. یه 10 دقیقه گذشت سین خورد .
امیرعلی _ توکار داری من بیام؟
_ عه بیا دیگه.
تق تق تق
_ الهیییی فداااات. بیفرمایید
امیرعلی _ علیک سلام. بفرمایید . امرتون ؟
_ بیا بشین حرف بزنیم.
اونم فکر کنم بیکار بود که سریع نشست.
_ چه از خداخواسته
امیرعلی _ میخوای برم اگه ناراحتی؟
نیم خیز شد که سریع گفتم
_ نه نه بشین.
امیرعلی _ خب؟
_ خب به جمالت. امیر ، چرا مامان بزرگ اینا این کارارو میکنن؟
امیرعلی_ دقیقا چه کاری میکنن؟
_ چمدونم. تو مهمونیاشون پرده میکشن زنونه مردونه رو جدا میکنن؟
امیرعلی _ خواهر من میدونی چند بار این سوالو پرسیدی؟
_ اه پاشو برو نخواستم
امیرعلی _ عه عه . کلا گفتم. خب ببین اینا افراط و یه سری عقاید قدیمی و غلطه. عقایدی که شاید باعث بشه خیلیا از دین اسلام زده بشن. چون فکر میکنن دین انقدر سختیگیرانس. نمونه بارزش تو فامیل هست دیگه. حرف زدن معمولی و ارتباط کم در حدی که کسی به گناه نیفته و ناز و عشوه ای هم توش نباشه که ایرادی نداره.
_ خب پس چادر هم افراط حساب میشه دیگه. وقتی واجب نیست دیگه
امیرعلی_ اولا که چادر قضیش خیلی فرق میکنه. بعدش هم چادر یادگار حضرت زهراس . علاوه بر این باعث حجاب برتره. تا حالا دیدی رو ماشینای مدل پایین چادر بکشن ؟ یا دیدی سنگ معمولی رو بزارن تو صندق و ازش محافظت کنن؟ ولی رو ماشینای مدل بالا چادر میکشن که در برابر نور خورشید محافظت بشه . یا سنگای قیمتی و الماس تو صندوق نگه داری میشن یا مروارید تو صدف. چادر هم به زن ارزش و والایی میده. چون یه خانم باارزشه، خودش رو زیر محافظت چادر حفظ میکنه.
_ یعنی چی یادگار حضرت زهراس؟
امیرعلی_ فکر نمیکنم داستانش رو بدونی ، نه؟
_ نه. من کلا هرچی اطلاعات دارم برای چند سال پیشه که هیچی هم یادم نیست.
امیرعلی_ ببین این چادر رو سر حضرت زهرا بود ، وقتی که خانم پشت در پهلوشون شکست ، این چادر رو سر حضرت زینب و دختر سه ساله امام حسین بود وقتی که خیمه ها رو آتیش زدن ؛ شهدا رفتن تا دشمنا نتونن چادر و حجاب رو از سر خانما بکشن.....
امیر علی بغض کرده بود و حرفاشو میزد. و من گنگ تر و متعجب تر از همیشه با هزاران سوال دیگه فقط نگاش میکردم....
_ پهلوشون شکست؟ دختر سه ساله و چادر؟ خیمه و آتیش ؟ من نمیفهمم چی میگی امیر. مم هیچی از این چیزایی که تعریف میکنی نمیدونم. یعنی چی؟
امیرعلی_ تو هیچ اطلاعاتی در این باره نداری؟ حانیه تو که تو که مدرسه میرفتی.
_ خب اره. ولی مدرسه ما اصلا اهمیتی نمیداد به این چیزا در حد همین حفظ کردن و امتحان دادن. الان خیلی یادم نیست.
امیرعلی_ خب الان از کجا شروع کنیم؟
_ این قضیه پهلو شکسته چیه؟ همون که میگفتن حضرت زهرا پشت در بوده و درو هل میدن ؟ و بعد آتیش میزنن؟
امیرعلی_ خب تو که میدونی دیگه. اره همونه. حضرت زهرا حتی اون موقع هم چیزی رو که تو اسمشو گذاشتی افراط کنار نذاشتن.
مامان_ حانیه. بیا تلفن
رو به امیرعلی گفتم _ بزار برا بعد. مرسی.
و بعد از اتاق رفتم بیرون.
_ کیه؟
مامان_ فاطمه
نمیدونم چرا ولی خوشحال شدم.
_ جون دلم؟
فاطمه_ سلام عزیزم. جونت بی بلا. خوبی؟ چرا گوشیتو جواب نمیدی ؟
_ مرسی تو خوبی؟ گوشیه من کلا هیچوقت نیست.
فاطمه_ مرسی با خوبیت. راستش مزاحمت شدم ببینم فردا میای؟
_ اره. میام.
فاطمه_ اخ جون. پس میبینمت خانم گل
💢✨💢✨💢✨💢
⁉️چرا خدا عمر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را انقدر طولانی قرار داد؟
(حتما بخونید)
🌸حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(حضرت نوح) هفت مرتبه مامور شد که هسته ى خرما بکارد واز ميوه ى آن بخورد، آنگاه عذاب بر قومش نازل شود.
و چون درخت مى شد و به ميوه مى رسيد باز به تأخير مى افتاد.
🌷ودر هر مرتبه که به تأخير مى افتاد جمعى از قوم او از او بر مى گشتند و مى گفتند: اگر نوح پيغمبر بود #وعده ى_او خلاف نمى شد...!
🔵 و چون وعده به پايان رسيد خداوند به نوح فرمود:
اگر در همان اول عذاب🔥 مى فرستادم آنها که در هر مرتبه (سست و) مرتد میشدند باقى مانده بودند.
🌪و آن باطن پلید و نفاق قلبى خودشان را بعد از نجات، با مؤمنين ظاهر مى ساختند و با ايشان به خصومت و جنگ برمى خاستند.( به همین خاطر طولش دادم تا ناخالص ها و متزلزل ها جدا بشوند...)
✅وهمچنين مدت غيبت قائم ما به طول انجامد تا حق از غير حق خالص گردد و ايمان از دروغ صاف گردد و شیعیان خالص باقی بمانند.
📒 کمال الدين: 355:2 ب 33 ح 50، غيبت طوسى: ص 170 ح 129، بشارة الاسلام: ص 170 ب 7.
#انتقام_سخت
شازده کوچولو از گل پرسید:
آدما چرا تو رو نچیدن؟
من گلای زیادی دیدم
که زیر "دست و پا" بودن!!
گل جواب داد :
من ارزش خاری که
"عاشقانه" احاطم کرده
رو میدونم!!
قدرِ اونی که
"مواظبتونه" رو بدونید..
💕💕💕
"زندگی" دادگاه نیست
تا در آن به دنبال
احقاق حق خود باشیم....
زندگی، زندگی است
باید "گذشت" کرد
تا بتوان از آن لذت برد...
گذشت، رمز پیروزی
در زندگی است...
💕💕💕
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
برخیز و سلامی کن ولبخند بزن
که این صبــح نشانی زغم وغصـه ندارد.
لبخنـد خـدا در نفس صبح عیان است
بگذار خـدادست به قلبـــ💚ـــت بگذارد.
الهی به امید تو
ســلام سه شنبه تون پراز لبخند💖
┄┅─✵💝✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منكر نكنند، و از نيكان خاندان من پيروى ننمايند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نيكانشان دعا كنند امّا دعايشان مستجاب نشود.✨
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
﷽
#مهدے_جان❤️
درغیبت ڪبراےِ تو گم ڪردہ ایم آقا
راہ و روش و رسم مسلمانـے خود را
ما را بطلـب لایـق دیــدار تـو باشیـم
پنهان مڪن آن چهرہ نورانے خود را
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
درمان گناه با توبه واقعی🌺
🔅كميل يكي از ياران مخلص اميرالمؤمنين است، مي گويد:
از اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيدم ، انسان گاهي گرفتار گناه مي شود و به دنبال آن از خدا آمرزش مي خواهد ، حد آمرزش خواستن چيست؟
◀ فرمود :
حد آن توبه كردن است.
🔅كميل: همين مقدار؟
🔅امام عليه السلام : نه .
🔅كميل : پس چگونه است؟
🔅امام : هرگاه بنده گناه كرد ، با حركت دادن بگويد استغفرالله.
🔅كميل : منظور از حركت دادن چيست؟
🔅امام : حركت دادن دو لب و زبان ، به شرط اين كه دنبال آن حقيقت نيز باشد.
🔅كميل : حقيقت چيست؟
🔅امام : دل او پاك باشد و در باطن تصميم گيرد به گناهي كه از آن استغفار كرده باز نگردد.
🔅كميل: اگر اين كارها را انجام دادم از استغفار كنندگان هستم ؟
🔅 امام : نه !
🔅كميل : چرا ؟
🔅امام : براي اين كه تو هنوز به اصل آن نرسيده اي.
🔅كميل : پس اصل و ريشه استغفار چيست؟
🔅امام : انجام دادن توبه از گناهي كه از آن استغفار كردي و ترك گناه . اين مرحله ، اولين درجه عبادت كنندگان است.
↙ به عبارت ديگر ، استغفار اسمي است شش معني دارد؛
1⃣ پشيماني از گذشته .
2⃣ تصميم بر باز نگشتن بدان گناه به هيچ وجه. (تصميم بر اين كه گناهان گذشته را هيچ وقت تكرار نكني.)
3⃣ پرداخت حق همه انسانها كه به او بدهكاري.
4⃣اداي حق خداوند در تمام واجبات.
5⃣ از بين بردن (آب كردن) هرگونه گوشتي كه از حرام بر بدنت روييده است ، به طوري كه پوستت به استخوان بچسبد سپس گوشت تازه ميان آنها برويد.
6⃣ به تنت بچشاني رنج طاعت را ، چنانچه به او چشانيده اي لذت گناه را.
💠 در اين صورت توبه حقيقي تحقق يافته و انسان توبه كنندگان به شمار مي رود.
📚 بحارالانوار ؛ ج ۶، ص ۲۷
💕💕💕