پروانه های وصال
✍ #نکات_دعای_عهد 28 «یاور آبادگر»💕 🌴وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ،...خدایا به دست او کشور
✍ #نکات_دعای_عهد 29
«یاور خودساخته»💕
📜 وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ... خدایا بندگانت را به وسیله او زنده فرما!
💠در آیهی ۵ سوره قصص فرموده است: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»
💯در این آیه شریفه اشاره کرده که مستضعفان جهان در آینده بر بشریت حاکم خواهند شد و این منت خداوند بر بشر است تا صالحان و مستضعفان، حاکمان و وارثان زمین شوند.
🌍 اما برای اینکه صالحان روی زمین به حکومت برسند باید در دو زمینه بسیار مهم اصلاحات ریشه ای صورت بگیرد. یکی اصلاح و ابادانی زمین و دیگری اصلاح و آبادانی وجود انسانهاست.
⛅️ و زمانی امام عصر ظهور خواهد كرد كه بسترـبرای ایجاد دو انقلاب "احیای عباد"و"عمران بلاد" فراهم شده باشد و تا زمانی كه آن حضرت ظهور نكند، حاكمیت صالحان شكل نخواهد گرفت.
♻️ لذا یکی دیگر از ویژگیهای یاوران حضرت مهدی "عج" همین است که شب و روز در تلاشند تا با مبارزه ی با نفس و خودسازی، سرزمین وجودشون رو آباد کنند.
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 92 ❇️ انگیزه محبت انگیزه خوبی هست ولی یه ایراد مهم داره؛ 👈🏼 اینکه چنین انگیزه
#افزایش_ظرفیت_روحی 93
✅ انگیزه دیگه ای که میتونه عامل رفتارهای انسان قرار بگیره "عقلانیت" یا همون "منفعت" هست.
🔹 مثلا میبینیم که این کار به نفعمون هست و اون رو انجام میدیم. ورزش و مطالعه و غذاهای مفید و.... همگی کارهایی هست که انسان خیلی راحت خوب بودنش رو متوجه میشه و اون ها رو از سر منفعت طلبی انجام میده.
✔️ البته انجام کارهایی که عقل ما خیلی روشن به منفعت اون ها حکم میکنه کار بسیار درست و مشروعی هست.
اتفاقا خدا هم آدمی که عاقلانه عمل کنه رو خیلی دوست داره.
💢 اما اشکالی که در انگیزه منفعت وجود داره اینه که منفعت بسیاری از کارها برای عموم افراد قابل درک نیست.
🔹 مثلا شاید برای اکثر مردم این قابل درک نباشه که سحرخیزی فوق العاده به نفع ماست. با توجه به اینکه پزشکان بر سحرخیزی تاکید بسیاری دارند اما بیشتر افراد عمیقا نمیتونن خوب بودن و منفعت داشتن سحرخیزی رو متوجه بشن.
#انگیزه_عمل
💕💛💕
یامهدی:
🍀🍀🍀🍀🍀
⚠️ #شاید_فردایی_نباشد
💠شخصی از عالمی پرسید:
برای خوب بودن کدام روز بهتر است؟
عالم فرمود یک روز قبل از مرگ
شخص حیران شد و گفت :
ولی مرگ را هیچکس نمیداند!
عالم فرمود،
پس هر روز زندگی را روزِ آخر فکر کن
و خوب باش شاید فردایی نباشد.
💕🧡💕
پروانه های وصال
#مردی_در_آینه #قسمت_چهارم: تماس های شخصی - پیدا کردن یه آدم ... اونم از روی رنگ رژش ... توی دبیر
#مردی_در_آینه
#قسمت_پنجم: مسئله دارها
دوباره داشتم کنترلم رو از دست می دادم ... دلم می خواست با مشت بزنم توی دهنش ... دستم رو مشت کرده بودم اما سعی می کردم خودم رو کنترل کنم ...
برگشت پشت میزش ...
- کارآگاه ...؟ ...
- مندیپ ... توماس مندیپ ...
- به نظر میاد شما کارتون رو خوب بلدید که با این شرایط ظاهری ... اداره پلیس به شما هنوز اجازه کار کردن میده ... اما باید بگم ... منم کارم رو خوب بلدم ... می دونید چی مدرسه ما رو یکی از آرام ترین و بهترین دبیرستان های ایالت کرده ... و باعث شده بالاترین امتیازها رو داشته باشیم؟...
من می تونم از چند صد متری افراد مسئله دار رو بشناسم ... و برام خیلی جالبه افسر پلیس واحد جنایی رو... این وقت از روز ... توی چنین شرایطی می بینم ...
چند لحظه سکوت کرد ...
- پیشنهاد می کنم کارتون رو خارج از این دبیرستان شروع کنید ... چون من بچه های شرور رو قبول نمی کنم ... و همین طور که می بینید در تشخیص آدم های مسئله دار هم خیلی خوبم ...
هیچ چیز از آبرو و رتبه علمی دبیرستان واسم مهمتر نیست ... پس دوستانه ازتون خواهش کنم ... بدون وسط کشیدن پای دبیرستان، پرونده رو حل کنید ... البته ما از هیچ کمکی دریغ نمی کنیم ...
تمام سلول های بدنم گر گرفته بود ... انگار توی مغزم سرب داغ می کردن ... به هر زحمتی بود خودم رو کنترل کردم ... می دونستم می خواد من رو برای شروع یه درگیری تحریک کنه ... اما چرا؟ ... چی توی فکر و پشت این رفتار آرام بود؟ ...
بدون گفتن کلمه ای از در خارج شدم ... معاون سریع پشت سرم می اومد ... چند قدمی که رفتم برگشتم سمتش ...
- می خوام همین الان کل چارت تحصیلی کریس تادئو رو ببینم ... با تمام نکات و جزئیات ... اسامی دوست هاش ... و هر کسی که توی این دبیرستان لعنتی باهاش حرف می زده...
پشت سر معاون ... توی مسیر چشمم به اولین پلیسی که افتاد رفتم سمتش ...
- سریع یه قیچی آهن بر با دستکش بیار ... از دفتر اصلی که اومدم بیرون حاضر باشه ...
پرونده کریس رو داد دستم ... به محض باز کردنش ... اولین نظریه ام تایید شد ... عکس روی پرونده ... عکس کریس تادئو نبود ... شاید چهره ها یکی بود ... اما این عکس، تیپ و شخصیت توی عکس ... متعلق به اون جنازه نبود ...
کریس تادئوی 16 ساله ای که به قتل رسیده ... با عکس توی پرونده اش خیلی فرق داشت ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#مردی_در_آینه #قسمت_پنجم: مسئله دارها دوباره داشتم کنترلم رو از دست می دادم ... دلم می خواست با
#مردی_در_آینه
#قسمت_ششم: چهره های دردسرساز
موهای ژل زده و نیمه بلند ... تی شرت مشکی ... و ...
حالت موها و چهره اش توی عکس ... دقیقا عین گنک های شر دبیرستانی بود ... با اون چهره های دردسرساز و خراب کار ...
سرم رو بالا آوردم و به معاون پوزخند زدم ...
- اون مدیر فوق العاده تون که گفت بچه های شرور رو نمی پذیره ... تشخیصش در مورد شناخت مسئله دارها اغراق بیش از حد بود؟ ... یا این بچه به دلیل خیلی مخصوصی، استثناء پذیرش شده بوده؟ ...
چند لحظه صبر کرد ... حرف های زیادی پشت چشم هاش بود و از توی مغزش حرکت می کرد ... در نهایت فقط لبخند سنگینی زد ...
- بابت برخوردهای آقای مدیر عذرمی خوام ... ذاتا فرد بدی نیست اما این دبیرستان از همه چیز واسش مهمتره ...
مکث کرد ... و دوباره ...
- از همه چیز ...
تاکیدش روی " از همه چیز" ... قابل تامل بود ... و با تاکید خود مدیر روی آبرو و اعتبار علمی دبیرستان همخونی داشت ....
غیر مستقیم می خواست حرف بزنه؟ ... یا در شرایطی بود که با کمی فشار و هل دادن ... خیلی چیزها برای گفتن می تونست داشته باشه ...
- و چی شد که کریس رو قبول کردید؟ ...
- قبل از اینکه آقای ... به عنوان مدیر اینجا انتخاب بشه ... کریس دانش آموز این دبیرستان بود ... و آقای مدیر هیچ دانش آموزی رو به راحتی و بی دلیل اخراج نمی کنه ...
پرونده رو دادم دست خانمی که کنار دستگاه کپی و فکس ایستاده بود ...
- یه کپی می خوام ... از تمام صفحات ... چیزی جا نیوفته ...
و دوباره چرخیدم سمت معاون ... کپی گرفتن، بهانه چند لحظه ای بود که زمان بیشتری برای فکر روی سوال بعدی بخرم ...
- از وقتی مدیر جدید اومده چند تا دانش آموز رو اخراج کردید؟... با چه بهانه هایی؟ ...
حالت چهره اش عوض شد ... مطمئن شدم دلائل زیادی برای غیر مستقیم صحبت کردن داره ... لبخند رضایت کوچکی که چهره اش رو پر کرده بود و سعی در کنترلش داشت ...
- این چیزها، چیزهایی نیست که در موردش حرف بزنیم ...
اومدم توی حرفش ...
- مشکلی نیست ... می تونم ازتون دعوت کنم برای پاسخ به سوالات به اداره پلیس بیاید ... یه دعوت کاملا دوستانه ...
حالت رضایت توی چهره اش بیشتر شد ...
- بدون میکروفن و دوربین؟ ...
- بدون میکروفن و دوربین ...
چرا باید از دعوت به اداره پلیس و بازجویی غیر مستقیم خوشحال بشه؟ ... یه آدم انسان دوسته که کمک به بشریت برای مبارزه با ظلم و جنایت بهش احساس یک نوع دوست و قهرمان رو میده؟ ... یا دنبال اهداف دیگه ای توی این گفت و گو می گرده؟ ...
حداقل توی چهره اش نشانی از ناراحتی برای مرگ کریس تادئو رو نداشت ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹