هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!!
حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی دارد ؛ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد.
بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان میکنند ٬ بعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ست. و نه سیاهی نشانه زشتی. کفن سفید ٬ اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است.
انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش.
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی ؛ نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش.
💕💙💕
☆∞🦋∞☆
#ماه_رمضـان_در_جبهه_ها
🔰 بعد از ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن
نیمہ شبـــــ به اردوگاه رسیدیم ...
🔹 مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود ، فرمانده بچه هاے گردان را به خط ڪرد و گفتـــــ : برادرانے ڪه خیلے گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے ڪه مے توانند، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند.
🔹 جعبه خرمـا بیـن بچـه ها دستـــــ به دستـــــ چرخیـد تا به فرمانــده رسید...
🔵 فرمانـده به جعبـه خرمـا نگاه ڪرد، خرما هـا دستـــــ نخورده بود، بچـه ها تنـها با آبـــــ قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد
#به_فداے_لبـــــ_عطشان_حسین
💕❤️💕
☆∞🦋∞☆
✍استاد انصـاریان:
روزه گرفتن علاوه بر حرکت آدمے
بهسوی مقاماتـــــ معنوے انسان را به
سوی ســــلامتـــــ از بـــیماری هاے
جسمے پیش مےبرد همان گونه ڪه
در روایاتـــــ این معـــنا مطرح استـــــ:
روزه بگـــیرید تا سلامتـــــ یابید.
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
💕💚💕
✅حضرت امام علـى عليهالسلام
✍مردى نزد پيامبر اعظم (ص) آمد و گفت : به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد ، و مردم نيز دوستم بدارند ، و خدا دارايى ام را فزون گرداند ، و تن درستم بدارد ، و عمرم را طولانى گرداند ، و مرا با شما محشور كند . حضرت رسول اکرم ص فرمود : «اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد :
❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ،
از او بترس و تقوا داشته باش .
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ،
به آنان نيكى كن و به آنچه دارند چشم مدوز .
❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى
بخشد ، زكات آن را بپرداز .
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ،
صدقه بسيار بده .
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى
گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن .
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور
كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن .
📚 بحار الأنوار ، ج۸۵ ، ص۱۶۷
💕💙💕
هدایت شده از پروانه های وصال
◆✧ دعاے روز نهم
مـ🌙ـاه مبـارڪ رمضان✧◆
✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨
بِسمِ الله الرَّحمن الرَّحیم
〖اَلّلهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِن رَحْمَتِكَ الواسِعَةِ وَاهْدِنی فیهِ لِبراهِینِكَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِیَتی اِلى مَرْضاتِكَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِكَ یا أمَلَ المُشْتاقین〗
✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨
【خدایا در این روز بهرهاى از رحمت فراوانت برایم قرار بده و به برهان و راههاى درخشانت راهنمائیم كن و عنانم را به سوى رضایت همه جانبهات بگیر، بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان】
@parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🔰شرح دعاے #روزنهم
✍آیت اللہ مجتهدے تهرانی ره
⬅️ «اَلّلهُمَّ اجْعَلْ لی فيهِ نَصيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ»
خدايا، من را از رحمت واسعہ خودت نصيب گردان.
❓برای استجابت اين دعا بايد چہ كنيم؟
بايد بہ زير دستمان كمك كنيم.
اگر وضع مالی كسی خوب است، برای دختران دمبخت مستمند جهاز تهيہ كند.
در اين صورت دعا دربارہ او مستجاب میشود و اگر زلزلہ شود، زير آوار نمیماند...
چون رحمت خدا شامل حال او شدہ است.
⬅️ «وَاهْدِنی فيهِ لِبَراهينِكَ السّاطِعَةِ»
خدايا من را هدايت كن بہ ادلہ روشن خودت.
💐 خدا دليلهای روشنی دارد كہ ما را بہ آن ادلہ روشن، هدايت میكند.
هر ظالمی كہ بہ جزای اعمالش میرسد، عبرتی است برای ما. آدم با ديدن اين عبرتها میتواند خداشناس شود.
⬅️ «وَخُذْ بِناصِيتی اِلی مَرْضاتِكَ الْجامِعَةِ»
من را بہ سمت موجبات خوشنودی و رضايت خودت ببر.
🌸 از من راضی باش هر چند كہ بد كردم و عمرم را بہ بطالت مصرف كردم.
حالا آمدهام و من را بہ سمت رضايت خودت ببر. از من خشنود شو و رضايت جامع داشتہ باش.
بايد تمام عيبها را از خود دور كنم، و با غيبت نكردن، حلال كردن مال و... اين دعا دربارهام مستجاب شود.
تا مردم از ما راضی نشوند، خدا از ما راضی نمیشود.
⬅️ «بِمَحَبَّتِكَ يا اَمَلَ الْمُشْتاقينَ»
اين دعاها را دربارہ من مستجاب كن، بہ حق دوستی خودت ای آروزی مشتاقان.
❤️ اينطور میگوئیم چون خدا نسبت بہ ما دوستی دارد و خدا صد برابر محبت والدين بہ اولاد، ما را دوست دارد.
روايت است كہ دوستی صد درجہ دارد كہ 99 بخش آن مخصوص خدا است و يك درجہ آن بين مخلوقات تقسيم شدہ و خدا در همان يك بخش نيز، سهم دارد.
✨خدايا اين دعاها را بہ محبت خودت دربارہ ما مستجاب کن.
@parvaanehaaye vesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
1527212930770.mp3
1.9M
❤شرح دعای روز نهم ماه مبارک
و احکام، ویک نکته اخلاقی شیرین
توسط استاد اخلاق ...آیت الله مجتهدی
بسیاااار عالیه ... دانلود بفرمایید🌹
@parvaanehaayevesaal💕
📚داستان کوتاه
🔸روزی کفاشی در حال
تعمیر کفشی بود ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت از شدت درد فریادی زد و سوزن را چند متر دور تر پرت کرد .
🔸مردی حکیم که از آن مسیر عبور می کرد ماجرا را دید، سوزن را آورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد
🔸درختی که پیوسته بارش خوری
🔸 تحمل کن آنگه که خارش خوری
🍃این سوزن منبع درآمد توست این همه فایده حاصل کردی، یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور می اندازی؟!
👌 درس اخلاقی اینکه اگر از کسی یا وسیله ای رنجشی آمد به یاد آوریم خوبی های که از جانب آن شخص یا فوایدی که از آن حیوان وسیله یا درخت در طول ایام به ما رسیده ,آن وقت تحمل آن رنجش آسان تر می شود ...
💕💛💕
☆∞🦋∞☆
#حرفـــــ_قشنگـــــ🌿
در هر حال "الحمدالله" بگو
هر وقت خیر به آدم رسید، باید بگوید "الحمدالله"
مےروے در صندلے هواپیما مے نشینے، مےبینے ڪنار دستتـــــ یڪے از علماے روحانے نشسته؛ بگو "الحمدالله" ، هم سفرے خوبـــــ "الحمدالله".
رفیق خوب، "الحمدالله".
هم مباحثه اے خوبـــــ گیرتـــــ آمده "الحمدالله".
استاد خوبـــــ گیرتـــــ اومده، " الحمدالله".
خیلے نعمتـــــ خدا به ما مےدهد ڪه ما "الحمدالله"نمےگوییم.
💕❤️💕
#پفكي_گردويي
زرده تخم مرغ 3 عدد__پودر قند 75 گرم__هل 1/8 ق چ__آب ليمو 1/8 ق چ__وانيل 1پنسه__گردو 80 گرم
زرده و پودر قند و وانيل را انقدر بزنين تا سفيد و كشدار شود.
پودر هل و آبليمو رو اضافه كنين.
گردو خرد شده را اضافه كنين مخلوط كنين بعد با قاشق روي سيني كه با كاغذ روغني پوشيده شده قرار دهيد.
دماي فر 150 درجه به مدت 15 دقیقه.
🍥🍡🍥🍡🍥🍡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی جالب ومهم. داستان جالب واموزنده. بیان علت اصلی مشکل بسیاری از مردم و جوانان امروز .. شیخ رجبعلی خیاط :علت گرفتاری وکسادی کارت نار ضایتی مادر است
پروانه های وصال
#رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_پنجاه_و_چهار "لیدا" از خوشحالی دیگه رو پام بند نبودم.بالاخره به آرز
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_پنجاه_و_پنج
شب زود خوابم برد چون صبح باید میرفتم آموزشگاه.
صبح سرساعت۸اونجا بودم.بچه های زیادی جمع شده بودن.با خوشحالی رفتم تو که بچه های زیادی دویدن سمتم و شروع کردن به سلام کردن.به پاهام چسبیده بودن و هی خاله جون خاله جون میگفتن.
یکهو محمدعلی رو دیدم و دلم براش پر کشید.
بچه ها رو آروم کنار زدم و رفتم سمتش
_سلام خاله جون.خوبی عزیزم؟
با اون چهره معصومش سلام کرد وگفت:خاله جلو نیومدم چون از بچه های دیگه کوچیک ترم.
دو زانو جلوش نشستم و بغلش کردم.
_قربونت بشم آقاکوچولو.فدای سرت.حالا به کسی نگی یه چیز خوب برات آوردم که موقع رفتن بهت میدم.
بعدم رو موهاشو بوسیدم و بهش چشمک زدم.
دستشو گرفتم و رفتیم سمت کلاس.
بچه ها که نشستن شروع کردم به تدریس زبان و محمدعلی رو هم نشوندم جای خودم و دفتر نقاشی و مداد رنگی دادم دستش نقاشی بکشه.
یک ساعت ونیم تدریس که تموم شد دلم گرفت.
بودن با بچه ها روحیمو شاد میکرد.
بچه ها رفتن و من موندم با محمدعلی.
دستشو گرفتم و گفتم:بریم خاله که سوپرایزت در انتظارته.
با ذوق محکم دستمو فشرد و با هم رفتیم جلو ماشین.
از صندلی عقب،کیف خوشگل و جعبه مداد رنگی۳۶رنگه و دفتر نقاشیش رو برداشتم و گفتم:چشاتو ببند.
دستای کوچیکشو گرفت جلو صورتش و منم آروم کیفو گرفتم روبروش.
_حالا باز کن.
چشماشو که باز کرد نگاهش افتاد به کیف از ذوق بالا پایین پرید و محکم بغلم کرد.منم یک بوسه گذاشتم رو لپش و گفتم:مبارکت باشه عزیزم.
_خاله جون شما خیلی خوبی.من دوستون دارم.
بازم بوسش کردم و گفتم:منم دوست دارم عزیزدلم.
بالاخره کیفشو گرفت و رفت.منم به تلفن کارن جواب دادم.
_سلام عزیزم.
_سلام خانم چطوری؟کجایی؟چه خبر؟
_خوبم شماخوبی؟اومدم آموزشگاه دارم میرم خونه.توچه میکنی؟
_منم سرکارم.شب میام میبینمت.
_باشه آقایی.
_خب من برم کاری باری؟
_عرضی نیست برو مزاحم کارت نمیشم.مواظب خودت باش.
_شما هم..فعلا
_خدافظ
با انرژی فراوون سوار ماشین شدم و رفتم سنت بازار تا برای عطا و زهرا چیزی بخرم.
برای عطا یک ماشین کنترلی بزرگ خریدم و برای زهرا مانتو بلند فیروزه ای خیلی قشنگ.
چشمم به یک کمربند چرم افتاد و برای کارن خریدمش.
تولدش نزدیک بود برای همین میخواستم با کمربند یک چیز دیگه هم بخرم و روز تولدش بدم بهش.
رسیدم خونه اما عطا و زهرا نبودن هر دو کلاس بودن.
با مامان،سر ناهار کلی گپ زدیم و درباره عروسی حرف زدیم.
بعد ناهار استراحتم کردم تا شب سرحال باشم.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#تلنگر
✍این روزها ...
👌ســـــعے ڪن
مـــــدافع #قــــــــــلبت باشے
ازنـــــفوذ شـــــیطان
✅شاید سخت تر از مدافع #حـــــرم بودن
مدافع قـــــــلب شدن باشد...
🌺" الْقَـــــلْبُ حـــــَرَمُ اللَّه "ِ
قـــــلب، #حرم خـــــ❣ـــــداوند متعال است
پس در #حـــــرم او
غیر او را ســـــاڪن نڪن‼️
#الا_بذڪر_الله_تطمئن_القـــــلوب🌱
🍀🌸 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_پنجاه_و_پنج شب زود خوابم برد چون صبح بای
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_پنجاه_و_شش
از خواب که بیدار شدم زهرا اومده بود.وقتی کادوشو دادم خیلی خوشحال شد و تشکر کرد ازم.
منم گفتم:یدونه آبجی که بیشتر ندارم قابل نداره.
لبخنداش همه مصنوعی بود و فقط من میفهمیدم.
_زهرا؟
_جانم؟
لبمو گاز گرفتم و گفتم:تو...عاشق شدی؟
مانتو از دستش افتاد و یک لحظه انگار بهم ریخت.
_هان؟عاشق؟نه بابا اونم من.
فهمیدم یک خبرایی هست اما ظاهرسازی کردم و گفتم:باشه.خلاصه اگه مشکلی داشتی به من بگو
_ممنون.
فهمیدم زیر لب گفت:تو الان خودت گرفتار عروسیتی مشکل من پیش خودم بمونه بهتره.
باید هرجور شده میفهمیدم دردش چیه.خواهرم بود.برام عزیز بود.
نمیتونستم نابودیشو ببینم.
از اتاقش که بیرون رفتم صدای هق هق گریه اش که انگار سعی میکرد خفه اش کنه،بلندشد.
لبامو بهم فشردم و اعصابم داغون شد.کاش میتونستم برم تو و بغلش کنم بگم مگه آبجیت مرده باشه که گریه کنی اما..اما من مثل زهرا اینهمه مهربون نبودم و نمیتونستم باشم.
اشکای هجوم آورده به صورتم رو پس زدم و رفتم پیش مامان.
واسه شام میگو و ماهی درست کردیم.
مامان حسابی تدارک دیده بود واسه دامادش.
زهرا به بهونه سردرد قرصی خورد و با شب بخیر مختصری رفت تو اتاقش تا بخوابه.
چراغ اتاقش که خاموش شد من مطمئن شدم که خوابه اما بازم دلم براش نگران و مضطرب بود.
کارن ساعت۹شب اومد و دور هم شام مفصلی خوردیم.
چند باری میخواست حرفی بزنه اما انگار نمیتونست.
بعد شام نشستم کنارش رو مبل و گفتم:چیشده عزیزم؟چیزی میخوای بپرسی!؟از سرشب هی این پا و اون پا میکنی.
_آره میخواستم بپرسم زهرا کجاست!؟
ناگهان نمیدونم چیشد اما انگار آب سردی روم ریختن.وا رفتم از این سوال.شایدم منظور بدی نداشت اما ته دلم خالی شد.
یعنی کارن با زهرا چیکار داره که سراغشو میگیره؟
فکرای بد به سرم هجوم آورد اما جوابشو دادم:سردرده تو اتاقشه.
_آهان.
این" آهان"یعنی خیالش راحت نشد.
تا موقعی هم که رفت زیاد حرف نزد و فقط شنونده بود.
لحظه رفتنش باهاش تا دم در رفتم.
_کارن؟از چیزی ناراحتی؟
_نه.
_یعنی میگی من نمیشناسمت؟
_نه.
_پس بگو چیشده؟
_کمی خسته ام استراحت کنم خوب میشم.
_باشه اما اگه مشکلی هست به من بگو شاید کمکت کردم.
لبخند محوی زد و همونطور که گونمو میبوسید،گفت:باشه.
_کارن؟
برگشت سمتم وگفت:بله؟
دستاشو گرفتم و با همه احساسم گفتم:خیلی دوست دارم.
بازم لبخند زد و گفت:ممنونم.
خداحافظی که کرد و درو بست با خودم گفتم:جواب دوست دارم من ممنون نبود کارن.
با ناامیدی سمت اتاقم قدم برداشتم
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#تلنگر
🔺گفتیم یکی بزنید ده تا می خورید اینم 10 تا👇
۱. غنی سازی ۶۰ درصدی
۲. انهدام کشتی پریون
۳. انهدام ایستگاه شنود در اقلیم
۴. حمله به پایگاه نظامی آمریکا در اربیل
۵. حمله سنگین به آرامکو و پایگاه پاتریوت آمریکا
۶. حمله موشکی به شهرک صهیونیستنشین سدیروت
۷. موشک باران مناطق صهیونیست نشین نزدیک غزه
۸. آغاز بکار سانتریفیوژهای نسل۶
۹. انهدام دو کاروان لجستیک تروریستهای آمریکایی در عراق
۱۰. و اینک دهمین ضربه در اراضی اشغالی؛ انهدام کامل کارخانه موشک سازی رژیم صهیونیستی
دوران بزن در رو تمام شده😊
💕❤️💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🍃🍂دعـــــــــــــاے
جـــــوشن کبیــ3⃣1⃣ـــر🍂🍃
💦بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💦
🌸✨ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیل سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَب ✨
💦بنام خداوند بخشنده بخشایشگر💦
🌸✨خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت، اى والا، اى زيبا،
اى كارگشا، اى سرپرست،
اى راهنما، ای پذيرا،
اى گرداننده، اى عطابخش،
اى درگذرنده،
اى دگرگون کننده حال،
🍃پاک و منزه ای، تو
ای که جز تو معبودی نیست،
فریاد رس فریاد رس،
ما را از آتش برهان اى پروردگار من🍃
〰🔱خــــــواص این بنــــد🔱〰
◀️ جهت کسب دولت و سعادت ▶️
🍃🍂دعـــــــــــــای
جـــــوشن کبیــ2⃣1⃣ــــر🍂🍃
💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦
🌸✨یَا عَـلامَ الْغُیُـوبِ یَا غَفَّـارَ الذُّنُـوبِ
یَا سَتَّـارَ الْعُیُـوبِ یَا کَاشِـفَ الْکُـرُوبِ
یَا مُقَلِّـبَ الْقُلُـوبِ یَا طَبِیـبَ الْقُلُـوبِ
یَا مُنَـوِّرَ الْقُلُـوبِ یَا أَنِیـسَ الْقُلُـوبِ
یَا مُفَـرِّجَ الْهُمُـومِ یَا مُنَفِّـسَ الْغُمُـومِ
《سُبْحانَکَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَب》
💦بنام خداوند بخشنده بخشایشگر💦
🌸✨اى دانـاى نهـانهـا
اى آمـرزنده گنـاهـان
اى پـرده پـوش عیـبهـا
اى غـمها گسار غـمهـا
اى دگرگونساز دلهـا
اى پـزشک قلـبهـا
اى روشنی بخـش دلهـا
اى همـدم جانهـا
اى گـره گشـاى انـدوههـا
اى گشايشگر دلتنگیهـا
《پاک و منـزهی تـو
ای که جز تـو معبـودی نیسـت
فریـاد رس فریـاد رس
ما را از آتش برهان اى پروردگارم》
〰🔱خــــــواص این بنــــد🔱〰
◀️جهت گشایش محبت و حب و علاقه▶️