هدایت شده از پروانه های وصال
هدایت شده از پروانه های وصال
❤️ #حضرت_علی علیهالسلام فرمودند:
🍃 شیطان انسان گناهکار را در آرزوی توبه نگاه می دارد تا آن را به تاخیر اندازد تا زمانی که مرگ او در حال غفلت فرا برسد.‼️🚫
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
هدایت شده از پروانه های وصال
🌼 در چه کارهایی عجله خوب است؟
✍حاج آقا قرائتی: اسلام، برای تشکیل خانواده، دستورات سهل و آسانی وضع کرده تا سبب رغبت افراد به ازدواج و سرعت در تشکیل خانواده باشد. ازدواج، یک عمل خیر بوده و شتاب درآن امر پسندیده ای است.
⬅️ قرآن کریم، در مورد كارهاى خير دستور سبقت و مسابقه مى دهد. «فاستبقوا الخيرات» و از كسانى كه در انجام كارهاى خير از يكديگر سرعت مى گيرند، ستايش كرده است. «يسارعون فى الخيرات» در اذان كه شعار رسمى مسلمانان است با جمله «حىّ على الصّلاة» و «حىّ على الفلاح» مردم را به سرعت و شتاب و سبقت در نماز، دعوت مىكند. شعار «عجله كار شيطان است» همه جا درست نيست، زيرا در كارهاى خير به ما سفارش كردهاند كه عجله كنيد...
💕🧡💕
هدایت شده از پروانه های وصال
#رول_بادمجان
مواد لازم
5 بادمجان 1.3 کیلوگرم
روغن 50 میلی لیتر
3 سیب زمینی 500 گرم
8 گوجه فرنگی 400 گرم
4 فلفل سبز
برای کوفته
گوشت گاو چرخ شده 400 گرم
1 پیاز
3 حبه سیر
6 قاشق غذاخوری آرد سوخاری یا 60 گرم آرد سوخاری
1 تخم مرغ
1 قاشق چایخوری نمک 8 گرم
1 قاشق چایخوری فلفل قرمز
1 قاشق چای خوری نعناع
1 قاشق چایخوری فلفل سیاه
برای سس
1 قاشق غذاخوری رب گوجه فرنگی 40 گرم
1 لیوان آب گرم 200 میلی لیتر
پخت اول: 30 دقیقه در فر ۱۸۰درجه سانتیگراد
👩🍳👩🍳〰〰〰〰👩🍳👩🍳
هدایت شده از پروانه های وصال
زندگی تون رو سخت نگیرید ...
درگیر تجملات عذاب آوری که همه انرژی و درآمد شما را محاصره میکند نشوید.
كتابی خوندم به نام قانون 70٪!
70 درصد برنامه های آخرین مدل گوشی ها، بدون استفاده می ماند!
به 70 درصد سرعت یک ماشین گران قیمت و آخرین سیستم نیاز نیست!
70 درصد فضاهای یک ویلای لوکس، بدون استفاده می ماند!
70 درصد یک قفسه پر لباس، به ندرت پوشیده می شود!
از 70 درصد استعدادهایمان استفاده نمی شود!
70 درصد از محبت و عشقمان را ابراز نمي كنيم!
70 درصد از کل درآمد طول عمرمان، برای دیگران باقی می ماند!
روزهای مان می گذرد و پول های مان در بانک ها و عشق مان در سينه می ماند.
وقتی که زنده ایم فکر می کنیم پول کافی برای خرج کردن نداریم، اما وقتی که می میریم پول بسیار زیادی می ماند که هنوز خرج نشده
ثروتمندی می میرد و برای زنش 1.9 میلیون دلار در بانک باقی می گذارد و سپس زن با راننده شخصی شوهرش ازدواج می کند!
راننده میگوید:
همیشه برای رئیسم کار کرده ام
اما الان میفهمم،رئیسم برای من کار میکرد
و چقدر 70 درصد دیگه!!!!!!
👤 دکتر الهی قمشه ای
💕🧡💕
پروانه های وصال
قسمت سی و ششم: پس انداز نمی دونستم چی بگم ... بدجور گیرافتاده بودم ... زندگیم رفته بود روی هوا .
قسمت سی و هفتم: تمامش رو خوندم
تعجب کردم ...
- مگه پسر داری؟ ... پس چرا هیچ وقت باهات نیومده مسجد؟ ...
همون طور که به پشتی مبل تکیه داده بود، گفت ...
- از اینکه پسر منه و توی یه خانواده مسلمان، راضی نیست ... ترجیح میده یه نوجوان امریکایی باشه تا مسلمان ... خنده تلخی زد ... اونم بهم میگه آدم مزخرفی هستم ...
چشم هاش بسته بود اما می تونستم غم رو توی وجودش حس کنم ... همیشه فکر می کردم آدم بی درد و غمیه ...
قرآن رو باز کردم و شروع کردم به خوندن ... اما تمام مدت حواسم به اون بود ... حس می کردم غم سنگینی رو تحمل می کنه و داشت از درون گریه می کرد ...
من از دستش کلافه بودم ... از پس منطق و قدرت فکر و کلامش بر نمی اومدم ... حرف هاش من رو در دوگانگی شدید قرار می داد و ذهنم رو بهم می ریخت ... طوری که قدرت کنترل و مدیریت و تصمیم رو از دست می دادم ...
من بهش گفتم مزخرف ... اما فقط عصبی بودم ... ترجیح می دادم اون آدم مزخرفی باشه تا من ... اما پسر اون یه احمق بود ... فقط یه احمق می تونست از داشتن چنین پدری ناراحت باشه ... یه احمق که اونقدر خوشبخت بود که قدرت دیدن و درک چنین نعمتی رو نداشت ...
از صفحه 40 به بعد، حاجی رفته بود اما من تمام روز و شب، قرآن رو زمین نگذاشتم ... 18 ساعت طول کشید ... نمی دونستم هر کدوم از اون جملات، معنای کدوم یکی از اون کلمات عربی بود ... اما تصمیم گرفته بودم؛ اونو تا آخر بخونم ...
این انتخاب من بود ... اما تنها انتخابم نبود ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
قسمت سی و هفتم: تمامش رو خوندم تعجب کردم ... - مگه پسر داری؟ ... پس چرا هیچ وقت باهات نیومده م
قسمت سی و هشتم: نوجوان امریکایی
فردا صبح، مرخص شدم ... نمی تونستم بی خیال از کنار ماجرای پسرش بگذرم ... حس عجیبی به حاجی داشتم ...
پسرش رو پیدا کردم و چند روز زیر نظر گرفتم ... دبیرستانی بود ... و حدسم در موردش کاملا درست ...
شرایطش طوری نبود که از دست پدرش کاری بربیاد ... توی یه باند دبیرستانی وارد شده بود ... تنها نقطه مثبت این بود ... خلافکار و گنگ نبودن ...
از دید خیلی از خانواده های امریکایی تقریبا می شد رفتارشون رو با کلمه بچه ان یا یه نوجوونه و اصطلاح دارن جوانی می کنن، توجیح کرد ... تفننی مواد مصرف می کردن ... سیگار می کشیدن ... به جای درس خوندن، دنبال پارتی می گشتن تا مواد و الکل مجانی گیرشون بیاد ... و ...
این رفتارها برای یه نوجوون 16 ساله امریکایی از خانواده های متوسط به بالای شهری، عادیه ... اما برای یه مسلمان؛ نه... .
من مسلمان نبودم ... من از دید دیگه ای بهش نگاه می کردم ... یه نوجوون که درس نمی خونه، پس قطعا توی سیستم سرمایه داری جایی براش نیست ... و آینده ای نداره ...
حاجی مرد خوبی بود و داشتن چنین پسری انصاف نبود ... حتی اگر می خواست یه آمریکایی باشه؛ باید یه آدم موفق می شد نه یه احمق ...
چند روز در موردش فکر کردم و یه نقشه خوب کشیدم ... من یکی به حاجی بدهکار بودم ...
رفتم سراغ یکی از بچه های قدیم ... ازش ماشین و اسلحه اش رو امانت گرفتم ... مطمئن شدم که شماره سریال اسلحه و پلاک، تحت پیگرد نباشه ... و ... جمعه رفتم سراغ احد ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
دنیا مثل تاب می ماند که کودکی
چند دقیقه ای را روی آن بازی می کند
و به نفر بعد می سپارد
خیلی ها پیش از من و تو سوار این
تاب شده اند رفیق...
قدر همدیگه رو بدونیم....
💕💜💕
◾️احسان سلطانی نیز از فعالان توییتر اصلاحطلب که ساکن ایتالیا است چنین توییتی را در ۸ خرداد، یعنی یک هفته قبل از مناظره علیه سید ابراهیم رئیسی نوشت.
◾️آن چه مشخص است، این است که خط دو جریان اصلاحطلب و مجاهدین خلق به هم میرسد تا کلید واژه «۶ کلاس» که توسط سازمان مجاهدین خلق از دو سال پیش به کرات استفاده شده بود، از زبان مهرعلیزاده شنیده شود
🚨 فــوری
مطالبه عذر خواهی مهر علیزاده از توهینش به ساحت علمی حوزویان
صدای اعتراض جمعی از اساتید و طلاب انقلابی جامعه الزهراء به خبرگزاری فارس رسید !
لطفا حمایت کنید تا به نتیجه برسه 👇🏻
https://farsnews.ir/my/c/71475
جمعی از اساتیدو طلابانقلابی جامعه الزهراء (س)
امام سجاد عليه السلام :سعادتـــــ و خوشبختے انسان در حفظ و ڪنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه ڪار زشتـــــ و خلافـــــ استـــــ.
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
💕❤️💕
رزق چیست؟
رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند.
زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشوی؛ این بیداری ؛ رزق است، چون بعضیها بیدار نمیشوند.
زمانی که با مشکلی روبرو میشوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است.
زمانی که در خانه لیوانی آب؛ به دست پدر یا مادرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است.
گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست با گفته هایت نباشد؛ ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی این تلنگر، رزق است.
یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش، این یادآوری؛ رزق است.
رزق واقعی این است... رزق خوبی ها،
نه ماشین نه درآمد، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد، اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.
ودر آخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ؛ این بزرگترین رزق خداوند است
زندگیتان پُر از رزق...
💕💜💕
✨﷽✨
🔴 ۲۴ ساعت عمر بیشتر
✍اسكندر مقدونی به روايت تاريخ، فرد بسيار جاه طلب و جهان گشایی بود كه در ۳۳ سالگی درگذشت. روزی كه مرگ وی فرا رسيد، آرزو داشت كه فقط یک روز ديگر زنده بماند تا بتواند مادرش را ببيند. او نيازمند ۲۴ ساعت زمان بود تا بتواند فاصله ای را كه سفر، ميان او و مادرش ايجاد كرده بود از بين ببرد و به نزد او بازگردد. به ويژه اينكه به مادرش قول داده بود هنگامی كه تمام دنيا را تصرف كرد، به پيش او بازگردد و همه جهان را به او هديه كند.
بنابراين، اسكندر از پزشكان خواست تا ۲۴ ساعت مهلت برای او فراهم كنند و مرگش را به تأخير بيندازند. پزشكان به وی پاسخ دادند كه بيش از چند دقيقه به پايان عمر او باقی نمانده است و آنها نمی توانند كاری برايش انجام دهند. اسكندر گفت من حاضرم نيمی از تمام پادشاهی خود را يعنی نیمی از دنيا را در ازای فقط ۲۴ ساعت بدهم. آنها گفتند اگر همه دنيا را هم به ما بدهيد، نمی توانيم كاری برايتان انجام دهيم، اين كار غير ممكن است.
آن لحظه بود که اسکندر، بيهوده بودن تمامی کوشش هايش را به طور عميق درک کرد. او با تمام دارایی اش که کل دنيا بود، نتوانست حتی ۲۴ ساعت را بخرد. ۳۳ سال از عمرش را به هدر داده بود، برای تصاحب چيزی که با آن حتی قادر به خريد ۲۴ ساعت هم نبود. متوجه شد که به خاطر اين دنيای واهی، بايد با نااميدی و محروميت کامل، جهان را ترک کند.
📚 زندگی به روايت بودا، صفحه ۸۶
💕💚💕
⚠️ #تـــــݪنگـــر
از خواجه عبدالله انصـاری پرسیدند #عـبادت چیست ؟ فـرمود: عـبـادت #خـدمــتڪـردن بــه خلـــق اسـت
پرسیدند چگـــونه؟
گـــفت:
اگـر هر پیـشهای ڪه به آن اشــتغال داری رضــای خدا و مردم را در نظـر داشته باشۍاین نامش #عبـادت است
پرسیدند: پس نماز و روزه و خمـس..
اینها چـه هستنــد؟؟؟
گــفت: اینها #اطاعـت هستند ڪه باید بنده برای نزدیڪ شدن به خــدا انجـام دهد تا انوار حـــق بگیرد.
💕💚💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
#حدیث 🌸🍃
🌸حضرت محمد (ص) :
✅ هر مسلمان بر مسلمان دیگر،
شش حق دارد:
🌸هنگام ملاقات بر او سلام نماید.
🌸 هنگام مریضى از او عیادت نماید.
🌸 وقتى عطسه زد او را
به جمله یرحمک اللّه، دعا کند.
🌸 وقتى از دنیا رفت
در مراسم او شرکت کند.
🌸 هنگامى که او را دعوت کرد،اجابت نماید.
🌸 آنچه براى خود مى خواهد،
براى او هم دوست بدارد.
🌸 آنچه براى خود نمى پسندد،
براى او هم روا ندارد.
📚:بحارالأنوار
هدایت شده از قرارگاه هدایت سیاسی ثامن زکیه (س)
⚠️رفیق دزد شریک قافله
احسان مازندرانی (خبرنگار اصلاحطلب) که چندروز قبل در کلاب هاوس اعلام کرده بود به زودی ستاد اصلاحطلبان حامی سیدابراهیم #رئیسی راهاندازی میکنند اما خبر رسیده وی از اعضای اتاق تخریب حجتالاسلام رئیسی در ستاد انتخاباتی محسن رضایی است.
سلام گرگ بی طمع نیست...
🔘 داستان کوتاه
نویسندهای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت:
"سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند.
مدّتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت.
در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقهم از دستم رفت.
سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم.
در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکیاش محروم شد.
مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد." و در پایان نوشت، "خدایا، چه سال بدی بود پارسال!"
در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهرهاش را اندوهزده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند.
بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد.
نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود:
"سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم.
سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم.
حالا میتوانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزونتر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمینگیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت.
در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید.
اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن که معلول شود زنده ماند.
" و در پایان نوشته بود، "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!"
نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد.
✨در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار میکند بلکه شاکر بودن است که ما را مسرور میسازد.
💕💚💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉در این شب زیبا
✨آرزو می کنم
🎉همه خوبی های دنیا
✨مال شما باشه
🎉دلتون شاد باشه
✨غمی توی دلتون نشینه
🎉خنده از لب قشنگتون پاک نشه
✨و دنیا به کامتون باشه
🎉و اوقاتتون همیشه
✨بر مدار خوشبختی بچرخه
🎉شبتون زیبـا و در پناه خدا.
حضرت علی (ع):
🌸🍃زیبایی زمین به انسان,
🌸🍃زیبایی انسان به عقل,
🌸🍃زیبایی عقل به ایمان,
🌸🍃زیبایی ایمان به عمل,
🌸🍃زیبایی عمل به اخلاص,
🌸🍃زیبایی اخلاص به دعا,
🌸🍃وزیبایی دعا به صلوات
🌸🍃بر محمد و آل محمد است
💗ای نور خداوند مبین در ظلمات
🌸وی آن که توئی آل علی را جلوات
💗گفتم به دلم چه هدیه داری امروز
🌸گفتا به گُل چهرۀ مهدی صلوات
🌸🍃اللهمَّ صَلِّ علُى مٌحُمٌدِِ
💗🍃وَالُ مٌحُمٌدِ
🌸🍃وعجل فرجهم
💗در پناه #امام_زمان_عج
🌸روز و روزگارتون پر برکت
#اللهم_صل_على_محمد🌸🍃
#وآل_محمد_وعجل_فرجهم🦋