هدایت شده از پروانه های وصال
🌹 @parvaanehaayevesaal💕
خوشبينی آهن ربای
"شاديه"
اگه خوشبين باشی
همه خوبی ها و حتی
همه آدم های خوب
به سمتت كشيده می شوند
آرزو می کنم که به
آرزوهای قشنگتون برسید 🌷
هدایت شده از پروانه های وصال
#نهج_البلاغه
✨وَالصِّيَامَ آبْتِلاَءً لاِخْلاَصِ آلْخَلْقِ✨
🌺خداروزه را به عنوان آزمايشى براى اخلاص بندگان، واجب کرد.
📚 #حکمت ۲۵۲
@parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
#یه_نکته
✔️ثابت بودن مکان نماز در خانه
🍀 در روایات آمده است که در خانه، جايي را برای نماز قرار دهید. شاید بتوان گفت نظر اسلام این است که نگاه به آن مكان، انسان را به یاد نماز می اندازد
🔹اگر به خاطر تنگی مکان نمیتوان محلی را برای نماز اختصاص داد، دستكم با نصب علامت قبله یا آیهای که نشانه نماز باشد، یا گذاشتن سجاده، ساکنین به یاد نماز بیفتند.
📚 شیوه های دعوت به نماز؛ استاد قرائتی؛ ص 149
🔶🔶🔶🔹🔹
@parvaanehaayvesaale💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🌹 @parvaanehaayvesaale💕
🔘 داستان کوتاه
دو برادر بودند كه يكي از آنها معتاد و ديگري مردي متشخص و موفق بود. براي همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يك خانواده و با يك شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتي متفاوت داشته اند؟ از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلي شكست من، پدرم بوده است. او هم يك معتاد بود. خانواده اش را كتك مي زد و زندگي بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده ام.
از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت: علت موفقيت من پدرم است. من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگي اش را مي ديدم و سعي كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته اي جايگزين آن ها كنم.
طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.
─┅─═इई 🍂🍁🍁🍂ईइ═─┅─
هدایت شده از پروانه های وصال
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺩﺭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯼ
ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ قطعا ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ
ﯾﮏ ﺷﺨﺺ ﺧﺎﺹ
ﯾﮏ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺧﺎﺹ
ﯾﺎ ﯾﮏ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺧﺎﺹ
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻋﺠﺎﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺑﺎﺵ
ﺑﺪﻭﻥ ﺫﺭﻩﺍﯼ ﺗﺮﺩﯾﺪ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﺮﺩﻥ اﺳﺖ
ﺧﻄﻮﻁ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﮑﺶ
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ
ﻗﻠﻢ ﻣﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﺒﺮ
ﻏﻮﻃﻪ ﻭﺭ ﮐﻦ و ﺑﺎ عشق رﻧﮓ ﺑﺰﻥ
@parvaanehaayvesaale💕
هدایت شده از پروانه های وصال
اگر به جای گفتن
«دیوار موش دارد و موش گوش دارد»،
بگوییم «عالم محضر خداست»،
نسلی از ما تربیت خواهد شد که به جای مراقبتِ مردم، ”مراقبت خدا“ را در نظر دارد.
قصـه از جایی تلخ شد که در گوش یک دیگر با عصبانیت خواندیم:
بچه را ول کردی به امان خدا؟
ماشین را ول کردی به امان خدا؟
خانه را ول کردی به امان خدا؟
و این گونه "امان خدا" شد مظهر ناامنی،
با این که می دانیم امن ترین جای عالم امان خداست . . . . .
@parvaanehaayvesaale💕
هدایت شده از پروانه های وصال
4⃣
#خانواده_متعالی 11
🌸🍃استاد پناهیان
اصلا بعضیا با خدا زندگی نمیکنن😒
اگه تو 👈 با خدا زندگی کنی
میتونی👈برای خداهم زندگی کنی
√
🔶 روایتی هست که انسان مومن،
به میل خانواده ی خودش غذا میخوره
ولی منافق،خانوادش به میل او غذا میخورند
📛‼️😒😐
🔰اگر تو بخاطرخدا زندگی کنی،
یک مومن درست و حسابی
میشی😊
اونوقت خدا نکنه کسی یک مومنی رو اذیت بکنه
👆❌
((ان الله یدافع الذین امنوا))
خدا دفاع میکنه از مومن
😢😍
💢انسان ها هر موقع ←خودشون→ میرن دنبال تأمین منافعشون خراب میکنن
👆❌
❌شوهرت تورو اذیت میکنه؟😔
🔹تو مومنی...
🔹تو بخاطر "خدا" زندگی میکنی....
❓❔❓
خب دیگه بسشه ، تیکه بزرگش گوشش خواهد بود اگه تورو بازم اذیت بکنه
😏
❌خانومت تورو اذیت میکنه؟😔
🔸تو مومنی ...
🔸تو نیک رفتار کردی...
🔸تو به صبوری و تواضع معروفی...
🔸توبه مهربانی رفتار میکنی...
❓❔
🔸آفرین...🌺
👈بخاطر خدا باشه، خود خدامنافع تورو تأمین خواهد کرد و نترس
👏😊
✅ انشا ءالله خداوند متعال به ما توفیق بده به واسطه ی "ایمان به خدا"، به واسطه ی "برای خدا"زندگی کردن...
زندگی خودمون رو نورانی تر و سهل تر قرار بدیم🌷
زندگی خودمون رو پر برکت تر قرار بدیم،🌷
👈بقیه این صحبت اینه که...
ادم چجوری میتونه یه زندگی خانوادگی بخاطر "خدا " داشته باشه
❓
هدایت شده از پروانه های وصال
💕قانون های ذهنی می گن خوشبختی یعنی رضایت.💕
💠مهم نیست ...چی داشته باشی
💠یا چقدر،
❣مهم اینه که از همونی که داری راضی هستی یا نه؟!
💕چون یه وقتهایی آدم خیلی چیزها داره اما باز هم احساس خوشبختی نداره! و بر عکسش...پس یه قانون وجود داره، که می گه:
⚜میزان خوشبختی = میزان رضایت⚜
@parvaanehaayvesaale
پروانه های وصال
شهید مصطفی چمران به روایت همسرش« غاده» قسمت8⃣2⃣ و آخر رضایتم را گرفت . من خودم نمی دانستم چرا را
شهید مصطفی چمران به روایت
همسرش «غاده»
قسمت9⃣2⃣
ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست می شویم .
اما او که خیلی شبها از گریه های مصطفی بیدار می شد ، کوتاه نمی آمد می گفت: اگر این ها که این قدر از شما می ترسند بفهمند این طور گریه می کنید، مگر شما چه مصیبتی دارید ؟ چه گناهی کردید ؟ خدا همه چیز به شما داده ، همین که شب بلند شدید یک توفیق است . آن وقت گریه مصطفی هق هق می شد ، می گفت: آیا به خاطر این توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم ؟ چرا داشت با فعل گذشته به مصطفی فکر می کرد ؟ مصطفی که کنار او است . نگاهش کرد . گفت: یعنی فردا که بروی دیگر تورا نمی بینیم ؟ مصطفی گفت: نه ! غاده در صورت او دقیق شد و بعد چشمهایش را بست . گفت: باید یاد بگیرم ، تمرین کنم ، چطور صورتت را با چشم بسته ببینم .
شب آخر با مصطفی واقعاً عجیب بود . نمی دانم آن شب واقعا چی بود . صبح که مصطفی خواست برود من مثل همیشه لباس و اسلحه اش را آماده کردم و آب سرد دادم دستش برای تو راه . مصطفی این ها را گرفت وبه من گفت: تو خیلی دختر خوبی هستی . و بعد یکدفعه یک عده آمدند توی اتاق و من مجبور شدم بروم طبقه بالا . صبح زود بود و هوا هنوز روشن نشده بود. کلید برق را که زدم چراغ اتاق روشن و یکدفعه خاموش شد انگار سوخت من فکر کردم : یعنی امروز دیگر مصطفی خاموش می شود، این شمع دیگر روشن نمی شود . نور نمی دهد ، تازه داشتم متوجه می شدم چرا اینقدر اصرار داشت و تاکید می کرد امروز ظهر شهید می شود .
ادامه دارد....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
شهید مصطفی چمران به روایت همسرش «غاده» قسمت9⃣2⃣ ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست می شویم
شهید مصطفی چمران به روایت
همسرش« غاده»
قسمت 0⃣3⃣
تازه داشتم متوجه می شدم چرا اینقدر اصرار داشت و تاکید می کرد امروز ظهر شهید می شود .
مصطفی هرگز شوخی نمی کرد . یقین پیدا کردم که مصطفی امروز اگر برود ، دیگر برنمی گردد. دویدم و کلت کوچکم را برداشتم ، آمدم پایین . نیتم این بود که مصطفی را بزنم ، بزنم به پایش تا نرود . مصطفی در اتاق نبود. آمدم دم ستاد و همان موقع مصطفی سوار ماشین شد . من هرچه فریاد می کردم: میخواهم بروم دنبال مصطفی ، نمی گذاشتند .
فکر می کردند دیوانه شده ام ، کلت دستم بود ! به هرحال ، مصطفی رفته بود و من نمی دانستم چکار کنم.
در ستاد قدم می زدم، می رفتم بالا،می رفتم پایین و فکر می کردم چرا مصطفی این حرفها را به من می زد . آیا می توانم تحمل کنم که او شهید شود و برنگردد. خیلی گریه می کردم ، گریه سخت . تنها زن ستاد من بودم . خانمی در اهواز بود به نام "خراسانی" که دوستم بود . باهم کار می کردیم . یکدفعه خدا آرامشی به من داد . فکر کردم ، خُب ، ظهر قرار است جسد مصطفی بیاید ، باید خودم را آماده کنم برای این صحنه . مانتو وشلوار قهوه ای سیری داشتم . آن هارا پوشیدم و رفتم پیش خانم خراسانی . حالم خیلی منقلب بود. برایش تعریف کردم که دیشب چه شده و از این که مصطفی امروز دیگر شهید می شود.
او عصبانی شد گفت: چرا این حرفها را می زنی ؟ مصطفی هر روز در جبهه است . چرا اینطور می گویی ؟ چرا مدام می گویی مصطفی بود ، بود ؟ مصطفی هست ! می گفتم: اما امروز ظهر دیگر تمام می شود ...
ادامه دارد...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
زندگی کوتاهترازآنست که
نگران چیزهای کم اهمیت باشید
لذت ببرید
عاشق شوید
حسرت چیزی رانخورید
ونگذاریددیگران تحقیرتان کنند
عصرتون قشنگ
خوشی هاتون پررنگ
💕💛💕
⛱در گرفتاری باید اندیشه را به جنب و جوش در آورد نه اعصاب را
خوشبخت کسی نیست که مشکلی نداره
خوشبخت کسی است که با مشکلات مشکلی نداره
باید حوصله داشت
تحمل کردتا موفق شد.
💕💛💕
این آگاهے است ڪه تغییر به وجود مے آورد ،
نه تلاش تو !
وقتی تو متفاوتے ،
ڪل دنیا متفاوت خواهد بود .
مسأله ایجاد دنیایے متفاوت نیست ، مسأله تنها ایجاد تویے متفاوت است .
تو دنیاے خودت هستے ،
پس اگر تغییر ڪنے ،
دنیا تغییر مے ڪند.
#اوشو
💕💛💕
در معبدی گربه ای زندگی می کرد که هنگام عبادت راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد . بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد.
این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد.
سال ها بعد استاد بزرگ درگذشت و گربه هم مرد. راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام عبادت به درخت ببندند تا اصول عبادت را درست به جا آورده باشند.
بعدها استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت به نام "درباره ی اهمیت بستن گربه هنگام عبادت"!
بسیاری از باورهای ما اینگونه به اصل و قانون تبدیل می شوند...
لئو بوسکالیا
💕💛💕
سبک زندگی......
پروژه خطرناک حیازدایی برای کودکان شیعه
پدر و مادرهای گرامی این ویدیو محدودیت سنی دارد لطفا در حضور کودکانتان #نبینید
به شبکههای تخریبگر یهودی در فضای مجازی اجازه ندهید، در پوشش شادی و نشاط، فرهنگ و دین فرزندانتان را تحت سلطه خود در بیاورند.
♨️ ماهواره شروع ماجرا بود؛ اما امروز هر کودک با در اختیار داشتن یک گوشی در فضایی به مراتب خطرناکتر از ماهواره قدم میگذارد ...
💕💛💕
..
💢 عایشه میگوید روزی با رسول خدا در خانه نشسته بودیم دیدم صدای دق الباب آمد رسول خدا به من اشاره کردند که در خانه را باز کنم رفتم دیدم پدرم بر ما وارد شد پیامبر اشاره کردند بنشین دو مرتبه صدای دق الباب آمد در را باز کردم یکی دیگر از صحابی وارد شد پیامبر اشاره کردند بنشین مرتبه سوم که صدای دق الباب آمد پیغمبر فرمود خودم در را باز میکنم در را باز کردند حضرت علی وارد شدند پیغمبر سر و روی علی را بوسیدند و جای خود را به او دادند
از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدم چرا ایندفعه به من اجازه ندادید در را باز کنم پیغمبر فرمود اولین باری که در زده شد جبرئیل نازل شد و فرمود بنشین
دومین دفعه هم جبرئیل از جانب خدا دستور آورد بنشین سومین دفعه برادرم جبرئیل نازل شد و فرمود برخیز که صد و بیست و دو هزار ملک پشت در دعوا میکنند که چه کسی در را به روی علی باز کند یا رسول الله خودت برو و آنها را آرام کن و در را باز کن
📚صحیح بخاری ج ۲ صفحه۶۲۱
📚صحیح مسلم جلد ۳ صفحه ۴۵۲
📚ابن حجر عسقلانی در کتاب معروف خود ج ۱ ص ۱۹۸
👈🏻هرسه منبع از معتبر ترین کتب اهل سنت است
💕💛💕
💠#نماز_شب
🌸مقام محمود
✅آیت الله ناصری(حفظه الله):
🔰قرآن اينطور كه بر #نماز_شب تأكيد كرده، هيچ يك از #مستحبات ديگر را #تأكيد نكرده است.
و من الليل فتهجد به نافلةً لك عسى أن يبعثك ربك مقاماً محموداً
مقام محمود ميخواهى، نماز شب بخوان.
🔰اگر #حاجت و #گرفتارى دارى،نيم ساعت، يك ربع ساعت، ده دقيقه قبل از اذان صبح بلندشو؛ دو ركعت #نماز بخوان و بگو:
خدايا عنايت كن، خدا شاهد است محرومت نميكند.
🤲#يا_من_لايرد_سائله
اي كسى كه برنمی گرداند گدایش را
✅خدا گداها را -مخصوصاً گداى آن موقع را- رد نمى كند و به آنها عنايت مى كند.
#نماز_شب 📿
💕💛💕