😌خاطرات شهید محسن حججی😌
#قسمت_ششم
💢از زبان #دایی_همسر_شهید💢
تازه خواهرزاده ام را عقد کرده بود.
حقیقتش آن اوایل ازش خوشم نمی آمد. حتی یک درصد هم.☹️
#تیپ و #قیافه ها مان با هم خیلی فرق داشت.😮 من از این آدمهای لارج و سوپر دولوکس بودم و از این #حزب_اللهی های حرص درآر.
هر وقت می رفتم خانه خواهرم،می دیدمش می آمد جلو، خیلی شسته رفته و پاستوریزه سلام و علیک میکرد.😌 دستش روی سینه اش بود و گردنش کج و انگار شکسته.😑 ریش پرپشتی داشت و یک لبخند به قول مذهبیها عرفانی هم روی لبش بود😃 کلا از این فرمان آدمهایی که دیدنشان لج ما جوان های امروزی را در می آورد😬
بعضی موقع ها هم با زنم می رفتم خانه خواهرم. تا زن مرا میدید سرش را می انداخت پایین و همان طور با من و خانمم سلام میکرد.😑سرش را یک لحظه هم بالا نمی آورد لجم می گرفت😏 با خودم میگفتم مگر زنم لولوخورخوره است که دارد این طور می کند؟😒
دفعه بعد به زنم گفتم: "یک #چادری چیزی بنداز سرت تا این #آقا_داماد مذهبی به تریج قباش بر نخوره و سر مبارکش رو یکم بیاره بالا."
زنم گفت: "باشه." دفعه بعد #چادر پوشید. 😇 این بار خیلی گرم تر از قبل با من و خانمم سلام و احوالپرسی کرد. اما باز هم سرش پایین بود فهمیدم کلاً حساس است به زن نامحرم.😯😥
چند ماهی از دامادی اش و آشنایی مان گذشته بود توی #مهمانیها میدیدمش. دیدم نه آنچنان هم بچه خشکه مقدسی نیست که فکر میکردم.😍
میگوید..می خندد..گرم می گیرد.
کم کم خوشم آمد ازش ولی باز با حزب اللهی بودنش نمیتوانستم کنار بیایم.😖
.
یک بار که رفتم خانه خواهرم نشسته بود توی #اتاق.
رفتم داخل. تا من را دید برایم #تمام_قد ایستاد و به هم سلام کرد و جواب سلامش را دادم و نشستم کنارش.😌
هنوز یک دقیقه نگذشته بود که #پسر_برادرم آمد تو شش هفت سال بیشتر نداشت بچه مچه بود جلوی پای او هم تمام قد بلند شد و ایستاد🙄😳
گفتم:" آقا محسن راحت باش نمیخواد بلند شی. این بچه هست."
نگاهم کرد و گفت: "نه دایی جون. شما ها سید هستید. #اولاد_فاطمه_زهرا هستید شما ها روی سر ما جا داری احترامتون به اندازه دنیا واجبه"😍😌
این را که گفت، ریختم به هم. حسابی هم ریختم به هم. از خودم خجالت کشیدم. از آن موقع جا باز کرد توی دلم با خودم گفتم:" تا باشه از این حزب اللهی ها."😍👌🏻😇
••••••••••••••••••••
عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خانهمان. گوشه اتاق پذیرایی #مجسمه_یک_زن گذاشته بودم. تا داخل شد و چشمش به مجسمه افتاد، نگاهش را قاپید. انگار که یک زن واقعی را دیده باشد!‼️
بهم گفت:… .
ادامه دارد…😌👌🏻💝
من یه شکایت کنم💡
واقعا زشته که در یه کانال 2853
برای ظهور و سلامتی امام مهدی(عج)
فقط یه نفر بیاد پیوی بگه 1000تا واقعا اگر هر نفر هم 5تا فقط 5 تا صلوات میفرستاد بیشتر از این میشد امروز باور کردن که واقعا امام غریبه 😭😔
چندساعت تلگرام قطع بشه
صدا هممون درمیاد
همه دنبال زمان اومدنشیم
اما
این همه روز امام زمانمون رو ندیدیم خَم به ابرو نیاوردیم
خجالت نمیکشیم وخودمونو گذاشتیم منتظر
آقاجان شرمنده ایم
😔
May 11
#وظیفه_همگانی
🚫به خانم #بدحجابی گفتم:
"لطفا حجاب رو رعایت کنین"
یکی شنید، خندید و گفت: اون که عمل نکرد، الکی خودتو خسته کردی!!
🚫گفتم: من به #وظیفه ی خودم عمل کردم، اگه ۱۰درصد تاثیر داشت ۹۰درصد بقیه ش با شماهاست [تمام خانوما] که به #بهانه ی عدم تاثیر #کوتاهی می کنین.
#آمر_به_معروف_و_ناهی_از_منکر_باشیم
نذار✋🏻• چادر از سر بیفٺھ رھـا شہ بذار آخـرش با شہادٺــ❤️• ٺمـوم شہ
#بیو_اعضا
#پروفایل_اعضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاشکی یکی بیاد💡😔
یا صاحب الزمان😭
#کلیب
#صاحب_الزمان
#از_ڪربـلا_تـا_شـهادتــღ
°|• @az_karbala_ta_shahadat •|°
وای به حال وقتی که بهت بگن 👇
شبت مهدوی
و تو از خجالت بمیری به خاطر روزی که مهدوی به سر نشد.........
♥️
💡
🦋
شبتون مهدوی💔
#از_ڪربـلا_تـا_شـهادتــღ
°|• @az_karbala_ta_shahadat •|°
#تلنگر🍃
+ نصفه شبـا اگه از خواب پریدی،
همینجوری نگیر باز بخواب...
بـه این فکرکن
کے کارت داشته که بلندت کرده:)
حداقلش روکن به قبله بگو
#السلامعلیڪیااباعبدالله♥️..