eitaa logo
{ پاسدار حرم }
1.8هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
215 فایل
سردار دلها : خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم.... مرا پاکیزه بپذیر. #کپی_مطالب_آزاد ارتـباط‌بــاخــادم‌ڪانال💖 @seyyed400 ارتباط با ادمین تبادل و تبلیغات ارزان💖 @Abolfazlesmaeili87 کانال اطلاعات و شرایط💖 @pasdareharam35
مشاهده در ایتا
دانلود
😌خاطرات شهید محسن حججی😌 💢از زبان 💢 تازه خواهرزاده ام را عقد کرده بود. حقیقتش آن اوایل ازش خوشم نمی آمد. حتی یک درصد هم.☹️ و ها مان با هم خیلی فرق داشت.😮 من از این آدم‌های لارج و سوپر دولوکس بودم و از این های حرص درآر. هر وقت می رفتم خانه خواهرم،می دیدمش می آمد جلو، خیلی شسته رفته و پاستوریزه سلام و علیک می‌کرد.😌 دستش روی سینه اش بود و گردنش کج و انگار شکسته.😑 ریش پرپشتی داشت و یک لبخند به قول مذهبی‌ها عرفانی هم روی لبش بود😃 کلا از این فرمان آدم‌هایی که دیدنشان لج ما جوان های امروزی را در می آورد😬 بعضی موقع ها هم با زنم می رفتم خانه خواهرم. تا زن مرا میدید سرش را می انداخت پایین و همان طور با من و خانمم سلام می‌کرد.😑سرش را یک لحظه هم بالا نمی آورد لجم می گرفت😏 با خودم می‌گفتم مگر زنم لولوخورخوره است که دارد این طور می کند؟😒 دفعه بعد به زنم گفتم: "یک چیزی بنداز سرت تا این مذهبی به تریج قباش بر نخوره و سر مبارکش رو یکم بیاره بالا." زنم گفت: "باشه." دفعه بعد پوشید. 😇 این بار خیلی گرم تر از قبل با من و خانمم سلام و احوالپرسی کرد. اما باز هم سرش پایین بود فهمیدم کلاً حساس است به زن نامحرم.😯😥 چند ماهی از دامادی اش و آشنایی مان گذشته بود توی میدیدمش. دیدم نه آنچنان هم بچه خشکه مقدسی نیست که فکر میکردم.😍 میگوید..می خندد..گرم می گیرد. کم کم خوشم آمد ازش ولی باز با حزب اللهی بودنش نمی‌توانستم کنار بیایم.😖 . یک بار که رفتم خانه خواهرم نشسته بود توی . رفتم داخل. تا من را دید برایم ایستاد و به هم سلام کرد و جواب سلامش را دادم و نشستم کنارش.😌 هنوز یک دقیقه نگذشته بود که آمد تو شش هفت سال بیشتر نداشت بچه مچه بود جلوی پای او هم تمام قد بلند شد و ایستاد🙄😳 گفتم:" آقا محسن راحت باش نمیخواد بلند شی. این بچه هست." نگاهم کرد و گفت: "نه دایی جون. شما ها سید هستید. هستید شما ها روی سر ما جا داری احترامتون به اندازه دنیا واجبه"😍😌 این را که گفت، ریختم به هم. حسابی هم ریختم به هم. از خودم خجالت کشیدم. از آن موقع جا باز کرد توی دلم با خودم گفتم:" تا باشه از این حزب اللهی ها."😍👌🏻😇 •••••••••••••••••••• عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خانه‌مان. گوشه اتاق پذیرایی گذاشته بودم. تا داخل شد و چشمش به مجسمه افتاد، نگاهش را قاپید. انگار که یک زن واقعی را دیده باشد!‼️ بهم گفت:… . ادامه دارد…😌👌🏻💝
تعداد { ♥•°} خداقوت رفقای جاݧ
من یه شکایت کنم💡 واقعا زشته که در یه کانال 2853 برای ظهور و سلامتی امام مهدی(عج) فقط یه نفر بیاد پیوی بگه 1000تا واقعا اگر هر نفر هم 5تا فقط 5 تا صلوات میفرستاد بیشتر از این میشد امروز باور کردن که واقعا امام غریبه 😭😔 چندساعت تلگرام قطع بشه صدا هممون درمیاد همه دنبال زمان اومدنشیم اما این همه روز امام زمانمون رو ندیدیم خَم به ابرو نیاوردیم خجالت نمیکشیم وخودمونو گذاشتیم منتظر آقاجان شرمنده ایم 😔
👇👇👇👇👇👇👇👇
ممنون از درک واقعا خیلی خوشحال شدم که انقدر درک داشتن😍💡
🚫به خانم گفتم: "لطفا حجاب رو رعایت کنین" یکی شنید، خندید و گفت: اون که عمل نکرد، الکی خودتو خسته کردی!! 🚫گفتم: من به ی خودم عمل کردم، اگه ۱۰درصد تاثیر داشت ۹۰درصد بقیه ش با شماهاست [تمام خانوما] که به ی عدم تاثیر می کنین.
نذار✋🏻• چادر از سر بیفٺھ رھـا شہ بذار آخـرش با شہادٺــ❤️• ٺمـوم شہ
وای به حال وقتی که بهت بگن 👇 شبت مهدوی و تو از خجالت بمیری به خاطر روزی که مهدوی به سر نشد......... ♥️ 💡 🦋 شبتون مهدوی💔 ღ °|• @az_karbala_ta_shahadat •|°
سهم شما ۲ صلوات براے ظهور❣😉🍃
🍃 + نصفه شبـا اگه از خواب پریدی، همینجوری نگیر باز بخواب... بـه این فکرکن کے کارت داشته که بلندت کرده:) حداقلش رو‌کن به قبله بگو ♥️..