eitaa logo
پاٺـــ♡ــــۅق دخٺڔآنــــــــــــ:)🇵🇸
3.8هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
6.6هزار ویدیو
90 فایل
با یک #دورهمی جانانه به صَرف همدلی💞 و چاشنیِ هم زبانی🦋 چطورید؟ قرارمان،هم حضوری در سطح شہرزیباے اصفہان👣 و هم مجازی،همین جا☝️ کانالی مخصوص نوجوانان دختر سراسرکشور💞 ارتباط با ادمین ☺️ @patogh2khtaraneh تبادل👇 @tab_patogh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درحاشیه استقبال...😉 خواهر و برادرهایی که،اومده بودند استقبال خواهرهای بزرگترشون...♥️ بعضی هاشون هم منتظر بودند و هم آب بازی کردند😄 😇 ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
12.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و صحبتهای پایانی خانم طهماسبی... 😇 ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚حکایت 3 پند گنجشک حکایت کرده اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى زیبا، به یک درهم خرید تا به منزل آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و به مرد گفت:« در من سودی براى تو نیست. درصورتی که مرا ازاد کنى، تو را سه پند مى گویم که هر یک، مانند گنجى است. دو پند را وقتى در دست تو اسیرم مى گویم و نصیحت سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گویم. مرد با خود اندیشید که سه پند از پرنده اى که همه جا را دیده و همه چیز را از بالا نگریسته است، به یک درهم مى ارزد. پذیرفت و به گنجشک گفت:« پندهایت را بگو.» گنجشک گفت: 🔻« پند نخست آن است که درصورتی که نعمتى را از کف دادى، اندوه مخور و ناراحت مباش برای این که درصورتی که آن نعمت، حقیقتاً و دائماً از آن تو بود، هیچگاه زائل نمى شد. 🔻 ديگر آن که درصورتی که کسى با تو سخن محال و غیر ممکن گفت به آن سخن اصلاً توجه نکن و از آن درگذر.» مرد، وقتی این دو موعظه را شنید، گنجشک را ازاد کرد. پرنده کوچک پر کشید و بر درختى نشست. زیرا خود را ازاد و رها مشاهده کرد، خنده اى کرد. مرد گفت:« پند سوم را بگو!» گنجشک گفت:« پند چیست! ؟ اى مرد ساده، ضرر کردى. در شکم من دو گوهر است که هر یک بیست مثقال وزن دارد. تو را فریفتم تا از دستت آزاد شوم. درصورتی که مى دانستى که چه گوهرهایى پیش من است به هیچگاه مرا آزاد نمى کردى.» مرد، از شدت غضب و حسرت، نمى دانست که چه کند. دست بر دست مى مالید و گنجشک را فحش مى داد. یک دفعه رو به گنجشک کرد و گفت:« حال که مرا از آن گوهرها محروم کردى، اقلاً آخرین پندت را بگو.» گنجشک خاطرنشان کرد:« مرد احمق! با تو گفتم که درصورتی که نعمتى را از کف دادى، ناراحتی نشو، ولی اکنون تو غمگینى که چرا مرا از دست داده اى. همچنین گفتم که سخن محال و غیر ممکن را نپذیر ولی تو هم اکنون پذیرفتى که در شکم من گوهرهایى است که چهل مثقال وزن دارد. آخر من خود چند مثقالم که چهل مثقال گوهر با خود حمل کنم! ؟ پس تو سزاوار آن دو موعظه نبودى و نصیحت سوم را هم با تو نمى گویم که قدر آن نخواهى دانست. این را گفت و ناپدید شد.» 🎨 ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر یه باغ میتونه زیبا باشه مخصوصا میوه اش انگور به این خوشگلی باشه😍 الحمدلله رب العالمین از این همه نعمت و زیبایی❤️ ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا