پاتوقِ فرشته ها .🕊 .
🔰 پویش نذر فرهنگی جمع آوری نذورات_فرهنگی 📖 ومـَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُـــه ُ وَهُ
🌱 صدقه و خیرات مالی در شب جمعه برای اموات
↩️ اهدای صدقه و خیرات مالی به پروژه های فرهنگی و اجتماعی می تواند به نیابت از اموات به انجام برسد.
⤴️ این عمل به نوعی اعتقاد به این است که اموات از این صدقات بهره مند می شوند.
👇 صدقه جاریه:
⤴️ اهدای خیرات به صورت صدقه ی جاریه و مشارکت در #پویش_نذر_فرهنگی ( هزینه سیستم صوت و تجهیزات صوتی و تصویری هیئت جانفدائیان حضرت رقیه (س) ) که به نیابت از اموات صورت می گیرد، می تواند ثوابی طولانی مدت و پایدار داشته باشد.
پاتوقِ فرشته ها .🕊 .
🌱 صدقه و خیرات مالی در شب جمعه برای اموات ↩️ اهدای صدقه و خیرات مالی به پروژه های فرهنگی و اجتماعی
⤴️ همه شما عزیزان می توانید در این #شب_جمعه با هر مبلغ و توان مالی در این امر خیر و خداپسندانه و خیرات برای اموات شرکت نمایید و سهیم باشید و هیئت رو با دستان کریمانه خود یاری بفرمایید.
💠 ومن الله توفیق / اجرکم عندالله
🙏🌹
#شب_جمعه
#صدقه_جاریه
#نذر_فرهنگی
#پویش_نذر_فرهنگی
#کمک_به_هیئت
پاتوقِ فرشته ها .🕊 .
مداحی آنلاین - نماهنگ شب های جمعه - حسین ستوده.mp3
5.12M
شبهای جمعه
آخه چه سری داره دلهامون میگیره
#شب_جمعه🎙
#داستان
روزی خانمی مسیحی،دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورده بود؛زیرا پزشکان لبنان از معالجه دختر فلجش نا امید شده و به اصطلاح او را جواب کرده بودند.
زن با دختر فلج خود، نزدیک حرم مطهر حضرت رقیه علیهاالسلام دنبال منزل میگیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به پزشک دمشقی، مراجعه نماید. روز عاشورا فرا میرسد و او میبیند که مردم دسته دسته به طرف محلی که حرم مطهر حضرت رقیه علیهاالسلام در آنجاست، میروند. از مردم شام میپرسد: اینجا چه خبره؟میگویند: اینجا حرم دختر امام حسین علیهالسلام است. او نیز دختر فلج خود را در منزل تنها گذاشته و درب خانه را میبندد و به حرم حضرت میرود و به حضرت متوسل میشود و گریه میکند تا به حدی که غش نموده و بیهوش برزمین میافتد. در آن حال کسی به او میگوید: بلند شو و به منزل برو؛ چون دخترت تنها است و خداوند او را شفاده داده است. زن برخاسته و به طرف منزل حرکت میکند، وقتی که به خانه میرسد، درب منزل را میزند. ناگهان با کمال تعجب میبیند که دخترش درب را باز میکند!
مادر جویای وضع دخترش میشود و احوال او را میپرسد: دختر در جواب مادر میگوید: وقتی شما رفتید، دختری به نام رقیه، وارد اتاق شده و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم، من گفتم: نمیتوانم؛ چون فلج شدهام. آن دختر گفت: بگو بسماللهالرحمنالرحیم تا بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم که تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت میکرد که شما درب را زدید.
آن دختر به من گفت: مادرت آمد.
سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین مسلمان شد.
به نقل از سحاب رحمت۷۷۷
🍂⃟💕❫