eitaa logo
پیامکی از بهشت
31 دنبال‌کننده
111 عکس
35 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ دختر دانشجو از استادش سوالی پرسید.. استاد در حالی که سرش پایین بود جواب داد.. دختر عصبانی شد و گفت:تو مگه استاد ما نیستی؟! چرا نگاهم نمی‌ڪنی؟! استاد گفت: اگر به تو نگاه ڪنم، اونی ڪه باید نگاهم ڪنه، دیگه نگاهم نمی‌ڪنه… شهید عبدالحمید دیالمه 👤 🇮🇷فاطمـــــهـ خانــم🇮🇷 @TWTenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹کارهایی که باعث شد شهید یوسف اللهی(شهیدی که سردار دلها وصیت کرده بود پیکرش کنار پیکر این شهید به خاک سپرده شود) در سن کم به درجه عرفانی والا برسد 🍀از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود 🍀 نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید دائما ذکر خدا می گفت 🍀قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود 🍀هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود 🍀چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت 🍀خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت 🍀روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود 🍀خودمان را مقایسه کنیم با اینطور انسان های وارسته ای ما کجا و آنها کجا اینقدر ایمان ها ضعیف شده که برای بعضی از ماها باور کردن این حرف ها سنگین است ان شاالله جز اندکی از اعمال این شهید وارسته را در زندگی خودمان پیاده کنیم و خدا عاقبت ما را ختم بخیر کند. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 شب جمعه است به روح پرفتوح امام و شهدا و حق داران و اموات خودتان صلوات و فاتحه ای هدیه بفرمایید 🙏🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه از زبان همسر شهید کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد فاراقلیط 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ برخاک افتادند تا خاک ندهند متوجه هستی اینو؟!کاش چوب خدا صدا داشت لااقل به خودمون میومدیم :))) 👤 Amir @TWTenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا