#نهج_البلاغه
#پایان_خطبه۸۶
پندهای اخلاقی
وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ يُسْهِي الْعَقْلَ وَ يُنْسِي الذِّكْرَ فَأَكْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُورٌ.
و بدانيد آرزوهاى دور و دراز، خِرد را به غفلت (از واقعيّت ها) وا مى دارد و ياد خدا را به فراموشى مى سپارد; بنابراين، به آرزوها اعتنا نکنيد، که فريبنده است و صاحبش فريب خورده.
#پایان_خطبه۸۶
#نهج_البلاغه
عبرت گرفتن از گذشتگان
فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا تِيكَ الَّتِي آبَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ، وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِكُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمَ كُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ. وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَكُمُ الرَّسُولُ شَيْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا مُسْمِعُكُمُوهُ وَ مَا أَسْمَاعُكُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِكُمْ بِالْأَمْسِ وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَهَا فِي هَذَا الزَّمَانِ، وَ وَ اللَّهِ مَا بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ وَ لَا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَ حُرِمُوهُ، وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بِكُمُ الْبَلِيَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا رِخْواً بِطَانُهَا، فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ مَا أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ إِلَى أَجَلٍ مَعْدُودٍ.
اى بندگان خدا! عبرت گيريد، و شرايطى که پدران و برادرانتان (که از جهان رخت بربسته اند) در گرو آن هستند و در برابر آن محاسبه مى شوند، به ياد آريد. به جانم سوگند! پيمان ويژه اى با شما و آنها بسته نشده است (و هيچ کس از مجازات الهى مصونيّت ندارد) و هنوز روزگار زيادى ميان من و شما و آنها فاصله نيفتاده است و امروز شما و آن روز که در صلب آنها بوديد، زياد دور نيست (و چيزى نمى گذرد که راهى ديار عدم مى شويد)، به خدا سوگند! رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چيزى به آنها گوشزد نکرد، مگر اينکه من همان را به شما گوشزد مى کنم و شنوايى امروز شما از شنوايى ديروز شما کمتر نيست; چشم ها و قلب هايى در آن زمان به آنها داده نشد، مگر اينکه مثل آن هم، امروز به شما بخشيده شده است (پس چرا نمى بيند و نمى شنويد). به خدا سوگند! بعد از آنها چيزى به شما نشان داده نشده که بر آنان مجهول باشد و شما به چيزى اختصاص نيافتيد که آنان از آن محروم شده باشند (و خداوند به شما وعده خاصى براى رهايى از عذابش نداده است.) به يقين بلا بر شما نازل شده، بلايى که مهارش رها گرديده و تنگ آن سست است (و قابل کنترل نيست) بنابراين، نعمت ها و پيروزيهاى موقّتى دنيا، که مغروران فريب خورده در آن هستند، شما را نفريبد که اين سايه اى است گسترده، تا سر آمدى معيّن (و عمرش بسيار کوتاه است).
#پایان_خطبه۸۹
#نهج_البلاغه
#پایان_خطبه۹۰
رسیدگی به حساب خود
عِبَادَ اللَّهِ زِنُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا، وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا، وَ تَنَفَّسُوا قَبْلَ ضِيقِ الْخِنَاقِ، وَ انْقَادُوا قَبْلَ عُنْفِ السِّيَاقِ؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُعَنْ عَلَى نَفْسِهِ حَتَّى يَكُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرٌ، لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْ غَيْرِهَا لَا زَاجِرٌ وَ لَا وَاعِظ.
اى بندگان خدا! خويشتن را وزن کنيد (و ارزش خود را بسنجيد) پيش از آنکه شما را وزن کنند; و به حساب خود برسيد، پيش از آنکه شما را به حساب آورند. و تا راه نفس گرفته نشده، تنفّس کنيد; (تا فرصت ها باقى است به اعمال صالح بپردازيد) و پيش از آنکه شما را وادار به تسليم کنند (در برابر حق) تسليم شويد و بدانيد کسى که بر ضدّ هواى نفسش کمک نشود، تا واعظ و رادعى از درون جانش براى او فراهم گردد، مانع و واعظى از غيرخودش نخواهد يافت.
#پایان_خطبه۹۰
#نهج_البلاغه
مقایسه اصحاب پیامبر و امام (صلوات الله علیهما)
لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) فَمَا أَرَى أَحَداً يُشْبِهُهُمْ مِنْكُمْ، لَقَدْ كَانُوا يُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِيَاماً، يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ وَ يَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ، كَأَنَّ بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ رُكَبَ الْمِعْزَى مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ. إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ هَمَلَتْ أَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ، وَ مَادُوا كَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَاب.
من اصحاب محمّد (صلى الله عليه وآله) را ديده ام ولى هيچ يک از شما را مانند آنها نمى بينم. آنها موهايى ژوليده و چهره اى غبار آلود داشتند (با اين که در فقر و تنگدستى زندگى مى کردند خم به ابرو نمى آورند!) شب تا به صبح در حال سجده و قيام بودند (و هرگز از عبادت خسته نمى شدند;) گاهى پيشانى و گاه دو طرف صورت را (در پيشگاه خدا) به خاک مى نهادند، و از ترس رستاخيز، گويى بر شعله هاى آتش ايستاده بودند و آرام نداشتند. پيشانى آنها از سجده هاى طولانى پينه بسته بود (همچون زانوى گوسفند). هنگامى که نام خدا برده مى شد، اشک از چشمانشان فرو مى ريخت، آن قدر که گريبانشان تر مى گشت، و همچون درختى که در روز طوفانى از شدّت تندباد به خود مى لرزد، از خوف عقاب و عشق به ثواب مى لرزيدند!
#پایان_خطبه۹۷
#نهج_البلاغه
ثبات قدم در اسلام
وَ ايْمُ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ مِنْ سَاقَتِهَا حَتَّى تَوَلَّتْ بِحَذَافِيرِهَا وَ اسْتَوْسَقَتْ فِي قِيَادِهَا، مَا ضَعُفْتُ وَ لَا جَبُنْتُ وَ لَا خُنْتُ وَ لَا وَهَنْتُ. وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى أُخْرِجَ الْحَقَّ مِنْ خَاصِرَتِهِ.
به خدا سوگند! من درعقب اين لشکر (لشکر اسلام) حرکت مى کردم، و آنها را به پيش مى بردم، تا گروه طرفداران باطل به طور کامل پشت کردند و تحت رهبرى اسلام درآمدند. من (در انجام اين مهم) هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم، خيانت ننمودم و سست نگرديدم! (هم اکنون نيز همان راه را مى پيمايم) و به خدا سوگند! شکم باطل را مى شکافم، تا حق را از پهلوى آن خارج کنم.
#پایان_خطبه۱۰۴
#نهج_البلاغه
#پایان_خطبه۱۰۵
وظایف مردم
فَبَادِرُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْوِيحِ نَبْتِهِ وَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُشْغَلُوا بِأَنْفُسِكُمْ عَنْ مُسْتَثَارِ الْعِلْمِ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ، وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَنَاهَوْا عَنْهُ، فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالنَّهْيِ بَعْدَ التَّنَاهِي.
(امّا وظيفه شما اين است که:) در فرا گرفتن علم بکوشيد، پيش از آن که درخت آن بخشکد و قبل از آن که به خود مشغول گرديد علم و دانش را از معدن آن که نزد اهلش مى باشد استخراج کنيد. مردم را از منکرات باز داريد، و خودتان نيز مرتکب نشويد! چرا که شما موظّف هستيد خود، ترک گناه کنيد، آنگاه مردم را از آن نهى نماييد!
#پایان_خطبه۱۰۵
#نهج_البلاغه
#پایان_خطبه۱۰۶
واگذاری امور به ظالمان
(و منها في خطاب أصحابه:]
وَ قَدْ بَلَغْتُمْ مِنْ كَرَامَةِ اللَّهِ تَعَالَى لَكُمْ مَنْزِلَةً تُكْرَمُ بِهَا إِمَاؤُكُمْ وَ تُوصَلُ بِهَا جِيرَانُكُمْ وَ يُعَظِّمُكُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ لَا يَدَ لَكُمْ عِنْدَهُ وَ يَهَابُكُمْ مَنْ لَا يَخَافُ لَكُمْ سَطْوَةً وَ لَا لَكُمْ عَلَيْهِ إِمْرَةٌ، وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَغْضَبُونَ وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِكُمْ تَأْنَفُونَ، وَ كَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ، فَمَكَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ وَ
أَلْقَيْتُمْ إِلَيْهِمْ أَزِمَّتَكُمْ وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِي أَيْدِيهِمْ، يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ، وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ فَرَّقُوكُمْ تَحْتَ كُلِّ كَوْكَبٍ لَجَمَعَكُمُ اللَّهُ لِشَرِّ يَوْمٍ لَهُمْ.
شما از لطف خداوند بزرگ به مقامى رسيديد که حتّى کنيزانتان را گرامى مى دارند و به همسايگانتان محبّت مى کنند، کسانى که شما از آنها برتر نيستيد و حقّى بر آنان نداريد، براى شما عظمت و احترام قائلند، و کسانى که ترسى از قدرت شما ندارند و بر آنها حکومتى نداريد، از شما حساب مى برند.
ولى شما مى بينيد که قوانين و پيمان هاى الهى شکسته شده، امّا به خشم نمى آييد! در حالى که اگر سنّت هاى پدرانتان نقض گردد، سخت ناراحت مى شويد! در گذشته امور حکومت به دست شما بود و از ناحيه شما به ديگران مى رسيد و نتيجه (و داورى) نهايى به سوى شما باز مى گشت، ولى شما مقام خويش را به ستمگران واگذار کرديد و زمام امور خود را به دست آنها سپرديد، و مأموريت هاى الهى را به آنها داديد. آنها به شُبهات عمل مى کنند و در شهوات غوطه ورند. امّا به خدا سوگند! اگر دشمنان، شما را در زير هر ستاره اى از آسمان پراکنده کنند، باز خداوند شما را براى بدترين روز آنها (روز انتقام) گردآورى مى کند!
#پایان_خطبه۱۰۶
#نهج_البلاغه
دگرگونی ارزش ها
فَعِنْدَ ذَلِكَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ وَ رَكِبَ الْجَهْلُ مَرَاكِبَهُ، وَ عَظُمَتِ الطَّاغِيَةُ وَ قَلَّتِ الدَّاعِيَةُ، وَ صَالَ الدَّهْرُ صِيَالَ السَّبُعِ الْعَقُورِ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْبَاطِلِ بَعْدَ كُظُومٍ، وَ تَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ وَ تَهَاجَرُوا عَلَى الدِّينِ وَ تَحَابُّوا عَلَى الْكَذِبِ وَ تَبَاغَضُوا عَلَى الصِّدْقِ. فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ، كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً وَ الْمَطَرُ قَيْظاً وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً، وَ كَانَ أَهْلُ ذَلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالًا [أَكَالًا] وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً، وَ غَارَ الصِّدْقُ وَ فَاضَ الْكَذِبُ، وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً وَ الْعَفَافُ عَجَباً، وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً.
زمانى فرا مى رسد که باطل جايگاه خود را گرفته (و بر همه چيز سلطه مى يابد) و جهل بر مرکب هاى خويش سوار مى شود; طاغوت، عظمت يافته و داعيان حق کاستى مى گيرند. روزگار همچون درنده خطرناکى حمله ور مى شود و باطل بعد از مدّت ها سکوت، همچون شتر نر، نعره برمى آورد. مردم در شکستن قوانين الهى هم دست مى شوند و در فاصله گرفتن از دين متّحد مى گردند! براى دروغ گفتن، پيمان مى بندند و در برابر صدق و راستى دشمنى مى ورزند!!
در آن هنگام، فرزندان سبب خشم (پدران و مادران) مى شوند; و باران گرمى مى افزايد; فرومايگان همه جا را پر مى کنند و نيکانِ بزرگوار، کمياب مى شوند! مردم آن زمان، همچون گرگان; و سلاطين آنها همچون درندگان; و طبقه متوسط طعمه آنها; و مستمندان همچون مردگان خواهند بود. (در آن زمان) راستگويى از ميان مى رود و دروغ فراوان مى شود; مردم با زبان اظهار دوستى مى کنند، و با دل دشمنى; به گناه و آلودگى افتخار مى کنند و از عفّت و پاکدامنى در شگفتى فرو مى روند! و اسلام همچون پوستينى وارونه پوشيده مى شود!
#پایان_خطبه۱۰۸
#نهج_البلاغه
اهلبیت علیهم السلام
نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ، نَاصِرُنَا وَ مُحِبُّنَا يَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ، وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا يَنْتَظِرُ السَّطْوَة.
ما درخت پر بار نبوّت و جايگاه رسالت و محلّ آمد و شد فرشتگان و معادن علم و چشمه سارهاى حکمتيم، ياوران و دوستداران ما در انتظار رحمت حقّند، و دشمنان کينه توز ما بايد در انتظار مجازات باشند.
#پایان_خطبه۱۰۹
#نهج_البلاغه
توصیه های سازنده
وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ، بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَ الْحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَلْوَمُ.
به يقين، عالمى که به غير علمش عمل مى کند، همچون جاهل سرگردانى است که هرگز از جهل خويش بيرون نمى آيد; بلکه حجّت بر او عظيم تر، حسرتش پايدارتر، و سرزنش او در پيشگاه خدا سزاوارتر است!
#پایان_خطبه۱۱۰
#نهج_البلاغه
نکوهش دنیا دوستی
#پایان_خطبه
وَ مَا يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ أَنْ يَسْتَقْبِلَ أَخَاهُ بِمَا يَخَافُ مِنْ عَيْبِهِ إِلَّا مَخَافَةُ أَنْ يَسْتَقْبِلَهُ بِمِثْلِهِ قَدْ تَصَافَيْتُمْ عَلَى رَفْضِ الْآجِلِ وَ حُبِّ الْعَاجِلِ وَ صَارَ دِينُ أَحَدِكُمْ لُعْقَةً عَلَى لِسَانِهِ صَنِيعَ مَنْ قَدْ فَرَغَ مِنْ عَمَلِهِ وَ أَحْرَزَ [رِضَا] رِضَى سَيِّدِهِ.
(شما را چه شده که) کسى از شما نمى تواند عيب خطرناک برادر خود را (به منظور اصلاح و نهى از منکر) بازگو کند چرا که مى ترسد برادرش نيز همان عيب را درباره او بازگويد! (گويى) همگى دست به دست هم داده ايد که آخرت را کنار بگذاريد و به دنيا عشق ورزيد و دين شما لقلقه زبانتان شده و کارتان شبيه کار کسى است که گويى تمام وظيفه خود را انجام داده و رضايت مولاى خويش را فراهم ساخته است (در حالى که شما نه تنها انجام وظيفه نکرده ايد بلکه خشم مولاى خود را فراهم ساخته ايد).
#پایان_خطبه۱۱۳
#نهج_البلاغه
درخواست بارانی با برکت
وَ أَنْزِلْ عَلَيْنَا سَمَاءً مُخْضِلَةً مِدْرَاراً هَاطِلَةً يُدَافِعُ الْوَدْقُ مِنْهَا الْوَدْقَ وَ يَحْفِزُ الْقَطْرُ مِنْهَا الْقَطْرَ، غَيْرَ خُلَّبٍ بَرْقُهَا وَ لَا جَهَامٍ عَارِضُهَا وَ لَا قَزَعٍ رَبَابُهَا وَ لَا شَفَّانٍ ذِهَابُهَا، حَتَّى يُخْصِبَ لِإِمْرَاعِهَا الْمُجْدِبُونَ وَ يَحْيَا بِبَرَكَتِهَا الْمُسْنِتُونَ، فَإِنَّكَ تُنْزِلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ تَنْشُرُ رَحْمَتَكَ وَ أَنْتَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ.
(خداوندا !) آسمانى مرطوب و پرباران، بارانى دانه درشت و پى درپى که قطرات آن بر اثر کثرت و شدّت، يکديگر را به پيش رانند و از خود دور سازند، نه رعد و برق بى باران و ابر بى ثمر، و نه ابرهاى کوچک پراکنده و نه دانه هاى ريز همراه بادهاى سرد.
(بارانى مرحمت کن که) قحطى زده گان به نعمت فراوان رسند و از برکت آن گرفتاران خشکسالى زنده گردند، زيرا تويى که بعد از نوميدى آنها باران را فرو مى فرستى و رحمتت را گسترش مى دهى وتو سرپرستى هستى شايسته ستايش !
#پایان_خطبه۱۱۵
#نهج_البلاغه
پیش بینی حکومت حجاج
أَمَا وَ اللَّهِ لَيُسَلَّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلَامُ ثَقِيفٍ، الذَّيَّالُ الْمَيَّالُ، يَأْكُلُ خَضِرَتَكُمْ وَ يُذِيبُ شَحْمَتَكُمْ؛ إِيهٍ أَبَا وَذَحَةَ.
آگاه باشيد! به خدا سوگند! جوانکى از طايفه «بنى ثقيف» که متکبّر و هوسباز است بر شما مسلّط مى شود، اموال و کشتزارهاى سرسبزِ شما را مى بلعد و نيرو و قدرت شما را مى گيرد. اى «ابا وَذَحه» (اى حجّاج)! بر فشارت بيفزا! (و از اين مردم ناسپاس انتقام بگير).
#پایان_خطبه۱۱۶
#نهج_البلاغه
پرهیز از وسوسه شیطان
إِنَّ الشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ، وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً، وَ يُعْطِيَكُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ، فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ، وَ اقْبَلُوا النَّصِيحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا إِلَيْكُمْ وَ اعْقِلُوهَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ.
شيطان راه هاى انحرافى خويش را براى شما آسان جلوه مى دهد، و مى خواهد (رشته هاى محکم) دين شما را گره گره بگشايد و به جاى اتحاد و هماهنگى، ايجاد تفرقه کند و به وسيله تفرقه، فتنه بر پا سازد. حال که چنين است: از وسوسه ها و فريب هاى او روى بگردانيد و نصيحت را از کسى که به شما هديه مى کند، پذيرا شويد، و آن را محکم در درون جان خويش نگهدارى کنيد.
#پایان_خطبه۱۲۱
#نهج_البلاغه
سستی در گرفتن حق
وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْكُمْ تَكِشُّونَ كَشِيشَ الضِّبَابِ، لَا تَأْخُذُونَ حَقّاً وَ لَا تَمْنَعُونَ ضَيْماً؛ قَدْ خُلِّيتُمْ وَ الطَّرِيقَ، فَالنَّجَاةُ لِلْمُقْتَحِمِ وَ الْهَلَكَةُ لِلْمُتَلَوِّم.
گويا مى بينم (در آينده نه چندان دور) در صحنه نبرد از برابر دشمن فرار مى کنيد، و صداى همهمه شما هنگام فرار، همچون صداى سوسماران به هنگام حرکت است، نه قادر بر گرفتن حقى هستيد، و نه توان جلوگيرى از ظلم و ستمى داريد، اين شما و اين راه راست، نجات براى کسى است که خودرا به ميدان افکند (و از حوادث نترسد) و هلاکت و بدبختى نصيب کسى است که سستى و تنبلى کند.
#پایان_خطبه۱۲۳
#نهج_البلاغه
برخورد شدید با دشمن
اللَّهُمَّ فَإِنْ رَدُّوا الْحَقَّ فَافْضُضْ جَمَاعَتَهُمْ وَ شَتِّتْ كَلِمَتَهُمْ وَ أَبْسِلْهُمْ بِخَطَايَاهُمْ. إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ [مِنْهُ] مِنْهُمُ النَّسِيمُ وَ ضَرْبٍ يَفْلِقُ الْهَامَ وَ يُطِيحُ الْعِظَامَ وَ يُنْدِرُ السَّوَاعِدَ وَ الْأَقْدَامَ، وَ حَتَّى يُرْمَوْا بِالْمَنَاسِرِ تَتْبَعُهَا الْمَنَاسِرُ وَ يُرْجَمُوا بِالْكَتَائِبِ تَقْفُوهَا الْحَلَائِبُ، وَ حَتَّى يُجَرَّ بِبِلَادِهِمُ الْخَمِيسُ يَتْلُوهُ الْخَمِيسُ، وَ حَتَّى تَدْعَقَ الْخُيُولُ فِي نَوَاحِرِ أَرْضِهِمْ وَ بِأَعْنَانِ مَسَارِبِهِمْ وَ مَسَارِحِهِمْ.
خداوندا! اگردشمنان حق را نپذيرند (و دست از ظلم و کشتار و فساد برندارند)، جماعتشان را در هم بشکن و متفرق کن، و اتحادشان را به پراکندگى مبدّل ساز، و به خاطر گناهانشان آنها را تسليم هلاکت کن.
(بدانيد) آنها هرگز از جاى خود برکنده نمى شوند تا اين که نيزه داران، با نيزه هاى پى درپى بدنشان را سوراخ کنند آن گونه که نسيم از آن بگذرد، و شمشير زنان ضربه هايى بر آنان وارد سازند که سر آنها را بشکافد و استخوانها را خُرد کند و دستها و پاها را جداسازد، آنها بايد پيوسته مورد تهاجم قرار گيرند و گروهها پشت سر هم آنان را تيرباران کنند و گروهى از لشکر به يارى گروه ديگر بشتابد و آنها را آماج حملات خود سازد ولشکرهاى سواره نظام يکى پس از ديگرى آنان را تا شهرهايشان تعقيب کنند، تا زمانى که سمّ اسبهاى شما آخرين نقطه سرزمين آنها را بکوبد و مسير رفت و آمد و جادّه ها و چراگاههاى آنها را از هر سو اشغال کند.
#پایان_خطبه۱۲۴
#نهج_البلاغه
عدالت در تقسیم بیت المال
أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِي الدُّنْيَا وَ يَضَعُهُ فِي الْآخِرَةِ، وَ يُكْرِمُهُ فِي النَّاسِ وَ يُهِينُهُ عِنْدَ اللَّهِ؛ وَ لَمْ يَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ لَا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ، إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُكْرَهُمْ وَ كَانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ، فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ يَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ، فَشَرُّ خَلِيلٍ وَ أَلْأَمُ خَدِين.
آگاه باشيد! بخشيدن مال، در غير موردش، تبذير واسراف است، هر چند ممکن است اين کار در دنيا سبب سربلندى کسى که آن را انجام داده بشود، ولى در آخرت به زمينش مى زند، اين کار او را (چند روزى) در ميان مردم (دنياپرست) گرامى مى دارد، ولى در پيشگاه خدا خوارش مى کند. و هيچ کس مال خويش را در غير مورد استحقاق و نزد غير اهلش قرار نداد، مگر اين که سرانجام خداوند او را از سپاسگزارى آنان محروم ساخت ومحبّتشان را متوجه ديگرى نمود، تا آن جا که اگر روزى پايش بلغزد و به کمک آنان نياز داشته باشد بدترين دوست و پست ترين رفيق خواهند بود.
#پایان_خطبه۱۲۶
#نهج_البلاغه
چرا نهی از منکر نمی کنید؟
ظَهَرَ الْفَسَادُ فَلَا مُنْكِرٌ مُغَيِّرٌ وَ لَا زَاجِرٌ مُزْدَجِرٌ، أَ فَبِهَذَا تُرِيدُونَ أَنْ تُجَاوِرُوا اللَّهَ فِي دَارِ قُدْسِهِ وَ تَكُونُوا أَعَزَّ أَوْلِيَائِهِ عِنْدَهُ، هَيْهَاتَ، لَا يُخْدَعُ اللَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ وَ لَا تُنَالُ مَرْضَاتُهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ. لَعَنَ اللَّهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ، وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ.
فساد آشکار شده، (و همه جا را فرا گرفته) نه انکارکننده اى ديده مى شود که براى تغيير آن برخيزد، و نه نهى کننده اى که خود نهى را پذيرفته باشد، آيا با اين حال مى خواهيد در سراى قدس پروردگار، و جايگاه رحمتش منزل گزينيد وعزيزترين اولياى خدا نزد او باشيد؟! هيهات! هرگز نمى توان خدا را در مورد بهشت جاويدانش، فريب داد و رضاى او جز با اطاعتش به دست نمى آيد. خدا لعنت کند، کسانى را که «امر به معروف» مى کنند و خود آن را ترک مى گويند، و «نهى از منکر» مى کنند و خود مرتکب آن مى شوند!
#پایان_خطبه۱۲۹
#نهج_البلاغه
شرایط پیشوای شایسته
وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ، فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ، وَ لَا الْجَاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ، وَ لَا الْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ، وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ، وَ لَا الْمُرْتَشِي فِي الْحُكْمِ، فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقِفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ، وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ الْأُمَّة.
شما مى دانيد، آن کس که بر نواميس، و خونها، و اموال (مردم) و احکام و امامت مسلمين، سلطه پيدا مى کند، نبايد بخيل باشد تا حرص بر جمع آورى اموال براى خود او را مشغول سازد (و از حق و عدالت بازدارد) و نبايد جاهل و نادان باشد که با جهل خويش مردم را گمراه کند و نه خشن باشد که پيوندهاى مردم را با خشونت خويش قطع کند و نه ستمگر و حيف وميل کننده اموال (بيت المال) تا تبعيض روا دارد، و گروهى را بر گروه ديگرى (بى دليل) مقدّم شمرد، و نه در قضاوت رشوه گير باشد تا حقوق (مردم) را از بين ببرد و در رساندن حق (به صاحبانش) کوتاهى ورزد و نبايد سنّت (پيامبر) را تعطيل کند و بدين سبب امّت را به هلاکت بيفکند!
#پایان_خطبه۱۳۱
#انتخابات
#انتخاب_اصلح
#نهج_البلاغه
دنیا محل توشه گرفتن است.
فَمَنْ أَشْعَرَ التَّقْوَى قَلْبَهُ، بَرَّزَ مَهَلُهُ وَ فَازَ عَمَلُهُ؛ فَاهْتَبِلُوا هَبَلَهَا وَ اعْمَلُوا لِلْجَنَّةِ عَمَلَهَا؛ فَإِنَّ الدُّنْيَا لَمْ تُخْلَقْ لَكُمْ دَارَ مُقَامٍ، بَلْ خُلِقَتْ لَكُمْ مَجَازاً، لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الْأَعْمَالَ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، فَكُونُوا مِنْهَا عَلَى أَوْفَازٍ وَ قَرِّبُوا الظُّهُورَ لِلزِّيَال.
هر کس تقوا را در کانون قلب خويش قرار دهد کارهاى نيک او ظاهر مى شود، وعملش به پيروزى مى رسد، پس براى تحصيل تقوا فرصت را غنيمت شمريد، و براى بهشت (جاويدان) عمل شايسته آن را انجام دهيد. (بدانيد) دنيا به عنوان اقامتگاه هميشگى شما خلق نشده، بلکه به عنوان گذرگاه شما آفريده شده است تا از آن زاد و توشه اعمال صالح براى سراى جاودانى برگيريد، اکنون که چنين است به سرعت آماده کوچ کردن از آن باشيد و مرکبها را براى ترک دنيا آماده کنيد!
#پایان_خطبه۱۳۲
#نهج_البلاغه
مذمت دشمنی با یکدیگر
قَدِ اصْطَلَحْتُمْ عَلَى الْغِلِّ فِيمَا بَيْنَكُمْ، وَ نَبَتَ الْمَرْعَى عَلَى دِمَنِكُمْ، وَ تَصَافَيْتُمْ عَلَى حُبِّ الْآمَالِ، وَ تَعَادَيْتُمْ فِي كَسْبِ الْأَمْوَالِ؛ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكُمُ الْخَبِيثُ وَ تَاهَ بِكُمُ الْغُرُورُ، وَ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَ أَنْفُسِكُم.
شما در ميان خود بر خيانت و حسد و کينه ورزى توافق کرده ايد، و گياهان متعفن بر مزبله (افکار) شما روييده. در محبّت و دلبستگى به آرزوها هماهنگ شده ايد، ولى در کسب اموال به دشمنى پرداخته ايد. شيطان شما را سرگردان ساخته (و راه سعادت و نجات را گم کرده ايد و) اين فريبکار شما را به هلاکت افکنده است. از خدا براى (نجات خويش) و شما يارى مى طلبم.
#پایان_خطبه۱۳۳
#نهج_البلاغه
خبر از فتنه های آینده
كَأَنِّي بِهِ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَايَاتِهِ فِي ضَوَاحِي كُوفَانَ، فَعَطَفَ عَلَيْهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ وَ فَرَشَ الْأَرْضَ بِالرُّءُوسِ، قَدْ فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ وَ ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ، بَعِيدَ الْجَوْلَةِ، عَظِيمَ الصَّوْلَةِ؛ وَ اللَّهِ لَيُشَرِّدَنَّكُمْ فِي أَطْرَافِ الْأَرْضِ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا قَلِيلٌ كَالْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ، فَلَا تَزَالُونَ كَذَلِكَ حَتَّى تَئُوبَ إِلَى الْعَرَبِ عَوَازِبُ أَحْلَامِهَا. فَالْزَمُوا السُّنَنَ الْقَائِمَةَ وَ الْآثَارَ الْبَيِّنَةَ وَ الْعَهْدَ الْقَرِيبَ الَّذِي عَلَيْهِ بَاقِي النُّبُوَّةِ، وَ اعْلَمُوا أَنَّ الشَّيْطَانَ إِنَّمَا يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ لِتَتَّبِعُوا عَقِبَهُ.
(این قسمت از خطبه ظاهرا اشاره بخروج سفيانى مى باشد،)
گويا او را مى بينم که نعره اش از «شام» بلند است، و پرچم هايش را در اطراف «کوفه» به اهتزاز درآورده ! همانند شترى خشمگين و خطرناک به سوى آن مى آيد، و زمين ها را با سرها فرش مى کند! دهانش را باز کرده (و همه چيز را فرو مى بلعد). گام هايش بر زمين سنگين است (و همه مناطق را زير نفوذ خود مى گيرد) جولان او وسيع و حمله اش عظيم است.
به خدا سوگند! شما را در اطراف زمين پراکنده مى کند تا آن جا که جز تعداد کمى از شما ـ همچون بقاياى سرمه در چشم ـ باقى نماند ! اين وضع همچنان ادامه مى يابد، تا زمانى که عقل و فکر از دست رفته عرب، به او باز گردد (و در سايه عقل و درايت، دست اتّحاد به هم دهند و بر ستمگران شورند) سپس با سنّت هاى جاودانه اسلام و آثار آشکار پيامبر (صلى الله عليه وآله) و پيمان نزديکى که نشانه ميراث نبوّت بر آن باقى است، همراه و همگام باشيد، و بدانيد شيطان راههاى خويش را براى شما آسان جلوه مى دهد، تا از او پيروى کنيد
#پایان_خطبه۱۳۸
#نهج_البلاغه
مذمت عیب جویی از دیگران
يَا عَبْدَ اللَّهِ لَا تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ، فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ، وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ، فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ. فَلْيَكْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ عَيْبَ غَيْرِهِ لِمَا يَعْلَمُ مِنْ عَيْبِ نَفْسِهِ، وَ لْيَكُنِ الشُّكْرُ شَاغِلًا لَهُ عَلَى مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابْتُلِيَ [غَيْرُهُ بِهِ] بِهِ غَيْرُهُ.
اى بنده خدا! در عيب جويى هيچ کس نسبت به گناهى که انجام داده است شتاب مکن، شايد او آمرزيده شده باشد، و بر گناه کوچکى که خود انجام داده اى ايمن مباش، شايد به خاطر آن مجازات شوى، بنابراين، هر کدام از شما از عيب ديگرى آگاه شود، به سبب آنچه از عيب خود مى داند، از عيب جويى او خوددارى کند، و اگر کسى از عيب و گناهى پاک است، بايد شکر و سپاس بر اين نعمت، او را از عيب جويى کسى که به آن عيب و گناه مبتلا شده است، باز دارد.
#پایان_خطبه۱۴۰
#نهج_البلاغه
دعای طلب باران
اللَّهُمَّ إِنَّا خَرَجْنَا إِلَيْكَ نَشْكُو إِلَيْكَ مَا لَا يَخْفَى عَلَيْكَ حِينَ أَلْجَأَتْنَا الْمَضَايِقُ الْوَعْرَةُ وَ أَجَاءَتْنَا الْمَقَاحِطُ الْمُجْدِبَةُ وَ أَعْيَتْنَا الْمَطَالِبُ الْمُتَعَسِّرَةُ وَ تَلَاحَمَتْ عَلَيْنَا الْفِتَنُ [الْمَسْتَصْعَبَةُ] الْمُسْتَصْعِبَةُ. اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ أَلَّا تَرُدَّنَا خَائِبِينَ وَ لَا تَقْلِبَنَا وَاجِمِينَ وَ لَا تُخَاطِبَنَا بِذُنُوبِنَا وَ لَا تُقَايِسَنَا بِأَعْمَالِنَا. اللَّهُمَّ انْشُرْ عَلَيْنَا غَيْثَكَ وَ بَرَكَتَكَ وَ رِزْقَكَ وَ رَحْمَتَكَ، وَ اسْقِنَا سُقْيَا نَاقِعَةً مُرْوِيَةً مُعْشِبَةً، تُنْبِتُ بِهَا مَا قَدْ فَاتَ وَ تُحْيِي بِهَا مَا قَدْ مَاتَ، نَافِعَةَ الْحَيَا، كَثِيرَةَ الْمُجْتَنَى، تُرْوِي بِهَا الْقِيعَانَ وَ تُسِيلُ الْبُطْنَانَ وَ تَسْتَوْرِقُ الْأَشْجَارَ وَ تُرْخِصُ الْأَسْعَارَ، إِنَّكَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ.
خداوندا! ما به سوى تو آمده ايم تا از چيزى شکايت به درگاهت آوريم که از تو پنهان نيست، هنگامى که مشکلات طاقت فرسا ما را به درگاه تو فرستاده، و خشکسالى و قحطى به ناچار ما را به اين جا آورده، نيازها فوق العاده ما را خسته کرده، و فتنه هاى سخت پى درپى دامان ما را گرفته است.
خداوندا! از تو مى خواهيم که ما را نوميد برمَگردانى، و با حزن و اندوه بازگشت ندهى، ما را به گناهانمان مؤاخذه مفرما، و به مقتضاى اعمالمان با ما رفتار مکن.
بار خدايا! باران و برکات و رزق و رحمتت را بر ما بگستران، بارانى بر ما بفرست نافع و سودمند و بارور کننده، که آنچه را خشک شده با آن برويانى، و آنچه را مرده، زنده کنى، آبى بسيار پر منفعت، پربار که تپه ها و کوهها را با آن سيراب نمايى، رودخانه ها را به راه اندازى، درختان را پر برگ سازى، و قيمت ها را با آن پايين آورى، تو به هر چه اراده کنى توانا هستى.
#پایان_خطبه۱۴۳
#نهج_البلاغه
انتخاب دنیا به جای آخرت
أَيْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبِحَةُ بِمَصَابِيحِ الْهُدَى وَ الْأَبْصَارُ اللَّامِحَةُ إِلَى مَنَارِ التَّقْوَى، أَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتِي وُهِبَتْ لِلَّهِ وَ عُوقِدَتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ؟ ازْدَحَمُوا عَلَى الْحُطَامِ وَ تَشَاحُّوا عَلَى الْحَرَامِ وَ رُفِعَ لَهُمْ عَلَمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ، فَصَرَفُوا عَنِ الْجَنَّةِ وُجُوهَهُمْ وَ أَقْبَلُوا إِلَى النَّارِ بِأَعْمَالِهِمْ، وَ دَعَاهُمْ رَبُّهُمْ فَنَفَرُوا وَ وَلَّوْا، وَ دَعَاهُمُ الشَّيْطَانُ فَاسْتَجَابُوا وَ أَقْبَلُوا.
کجايند آن عقلها که از چراغ هدايت نور مى گيرند، و آن چشمها که به مناره ها و نشانه هاى تقوا دوخته شده اند؟ کجايند آن دل ها که به خدا بخشيده شده، و با يکديگر پيمان اطاعت خدا را بسته اند.
ولى آنها (دنياپرستان) گرد متاع پست دنيا ازدحام کرده اند، و براى به دست آوردن حرام به نزاع با يکديگر برخاسته اند، پرچم بهشت و دوزخ در برابر آنها بر افراشته شده، اما از بهشت روى برگردانده و با اعمال خود به آتش دوزخ روى آورده اند!
(آرى) پروردگارشان آنها را فراخوانده، اما رويگردان شده و پشت کرده اند، (ولى) شيطان آنها را به سوى خود دعوت کرده، دعوتش را پذيرفته و به او روى آورده اند!
#پایان_خطبه۱۴۴
#نهج_البلاغه
نهی از بدعت در دین
وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلَّا تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ، فَاتَّقُوا الْبِدَعَ وَ الْزَمُوا الْمَهْيَعَ؛ إِنَّ عَوَازِمَ الْأُمُورِ أَفْضَلُهَا، وَ إِنَّ [مُحْدَثَاتِهَا] مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا.
هيچ بدعتى ايجاد نشد مگر اين که سنتى با آن متروک گشت، بنابراين از بدعتها بپرهيزيد و راه راست و روشن را رها نکنيد; چرا که سنتهاى ريشه دارِ پيشين (اسلام)، برترين امور است و بدعتها، بدترين کارهاست!
#پایان_خطبه۱۴۵
#نهج_البلاغه
موعظه ی انسان ها
وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي تَرَكَهُ، وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ الْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَقَضَهُ، وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَبَذَهُ. فَالْتَمِسُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ، فَإِنَّهُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ، هُمُ الَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ، لَا يُخَالِفُونَ الدِّينَ وَ لَا يَخْتَلِفُونَ فِيهِ، فَهُوَ بَيْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ وَ صَامِتٌ نَاطِق.
بدانيد! شما هرگز راه حق را نخواهيد يافت، مگر اين که ترک کنندگان آن را بشناسيد، و هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر اين که از کسى که آن پيمان را شکسته است آگاه شويد، و هرگز به قرآن تمسّک نخواهيد جست، مگر اين که به کسانى که آن را دور افکنده اند پى ببريد.
اين (آگاهى ها) را از اهلش بياموزيد، چرا که آنها حيات علم و مرگ جهلند آنها هستند که حکمشان، شما را از علمشان آگاه مى سازد، و سکوتشان از منطقشان، وظاهرشان از باطنشان. آنها نه با دين خدا مخالفت مى کنند و نه در آن اختلاف دارند. قرآن در ميان آنها شاهدى صادق است و خاموشى سخنگو (و تمام علوم قرآن نزد آنهاست).
#پایان_خطبه۱۴۷
#نهج_البلاغه
عبرت از مرگ دیگران
وَ إِنَّمَا كُنْتُ جَاراً جَاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّي جُثَّةً خَلَاءً، سَاكِنَةً بَعْدَ حَرَاكٍ وَ صَامِتَةً بَعْدَ نُطْقٍ، [لِيَعِظَكُمْ هُدُوئِي] لِيَعِظْكُمْ هُدُوِّي وَ خُفُوتُ إِطْرَاقِي وَ سُكُونُ أَطْرَافِي، فَإِنَّهُ أَوْعَظُ لِلْمُعْتَبِرِينَ مِنَ الْمَنْطِقِ الْبَلِيغِ وَ الْقَوْلِ الْمَسْمُوعِ. وَدَاعِي لَكُمْ وَدَاعُ امْرِئٍ مُرْصِدٍ لِلتَّلَاقِي. غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي.
من همسايه اى بودم که چند روزى در کنار شما زيستم و به زودى از من تنها جسدى بى روح و بى حرکت، بعد از آن همه حرکتها، و خاموش، بعد از آن همه گفتارها، باقى خواهيد يافت. از حرکت ايستادن من، و از کار افتادن چشمهايم، و بى حرکتى اعضاى پيکرم بايد شما را پند و اندرز دهد، چرا که پند و اندرز آن براى عبرت گيرندگان از هر منطق رسا و گفتار شنيدنى مؤثّرتر است.
وداع من با شما، وداع کسى است که آماده ملاقات (پروردگار) است و فردا ارزش زندگى با من را خواهيد دانست و باطن من براى شما آشکار خواهد شد و آن زمان که جاى خالى مرا ببينيد و ديگرى بر جاى من نشيند، مرا خواهيد شناخت.
#خطبه۱۴۹
#پایان_خطبه
#نهج_البلاغه
وظیفه مردم در فتنه
بَيْنَ قَتِيلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِيرٍ، يَخْتِلُونَ بِعَقْدِ الْأَيْمَانِ وَ بِغُرُورِ الْإِيمَانِ. فَلَا تَكُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ وَ أَعْلَامَ الْبِدَعِ، وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ وَ بُنِيَتْ عَلَيْهِ أَرْكَانُ الطَّاعَةِ، وَ اقْدَمُوا عَلَى اللَّهِ مَظْلُومِينَ وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظَالِمِينَ، وَ اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ، وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ الطَّاعَة.
مردم (در زمان فتنه) يا کشته مى شوند و خونشان به هدر مى رود، و يا ترسان هستند (و به گوشه اى پناه مى برند) و طالب امانند. فتنه گران با سوگندها و تظاهر به ايمان مردم را فريب مى دهند.
در چنين شرايطى سعى کنيد شما پرچم هاى فتنه و نشانه هاى بدعت نباشيد، و از آن چه پيوند جماعت به آن گره خورده و ارکان اطاعت بر آن نباشد، جدا نشويد. مظلوم بر خداوند وارد شويد و ظالم وارد نشويد. از گام نهادن در راه هاى شيطان و سراشيبى هاى ظلم و عدوان بپرهيزيد. لقمه هاى حرام هر چند اندک باشد، وارد شکم خود نسازيد; چرا که شما زير نظر کسى هستيد که گناه را بر شما حرام کرده و راه هاى اطاعت را براى شما آسان ساخته است.
#پایان_خطبه۱۵۱
#نهج_البلاغه
ویژگی های دین اسلام و قرآن
إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَصَّكُمْ بِالْإِسْلَامِ وَ اسْتَخْلَصَكُمْ لَهُ، وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ اسْمُ سَلَامَةٍ وَ جِمَاعُ كَرَامَةٍ، اصْطَفَى اللَّهُ تَعَالَى مَنْهَجَهُ وَ بَيَّنَ حُجَجَهُ مِنْ ظَاهِرِ عِلْمٍ وَ بَاطِنِ حُكْمٍ. لَا تَفْنَى غَرَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُهُ، فِيهِ مَرَابِيعُ النِّعَمِ وَ مَصَابِيحُ الظُّلَمِ، لَا تُفْتَحُ الْخَيْرَاتُ إِلَّا بِمَفَاتِيحِهِ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِمَصَابِيحِهِ، قَدْ أَحْمَى حِمَاهُ وَ أَرْعَى مَرْعَاهُ، فِيهِ شِفَاءُ [الْمُشْتَفِي] الْمُسْتَشْفِي وَ كِفَايَةُ الْمُكْتَفِي.
خداوند، اسلام را ویژه شما قرار داد و شما را براى (حمایت از) اسلام برگزید. این همه اهمیّت به خاطر آن است که اسلام نامى است براى سلامت و کانونى است از بزرگوارى ها و کرامت. خداوند، راه اسلام را برگزید و دلایلش را روشن ساخت (و قرآن را فرو فرستاد که) ظاهرش علم و باطنش حکمت است!
تعلیمات علمى قرآن هرگز فانى نمى شود و شگفتى ها و نوآورى هایش پایان نمى گیرد، در آن نعمت هایى است همچون سرزمین هاى پر گیاه در فصل بهار و چراغ هاى روشنى بخش تاریکى ها، درهاى خیرات جز با کلیدهاى آن گشوده نمى شود و ظلمت ها جز با چراغ هاى پر فروغش برطرف نمى گردد. قرآن، مناطق ممنوعه و حدود محرمات را تعیین کرد و موارد مباح و حلال را نشان داده. درمان شفاجویان در قرآن است و همه نیازهاى طالبان در آن جمع است.
#پایان_خطبه۱۵۲