❤️اُن..س با قرآن❤️
صفحه⬅️{ ۱۰ }
#بسیج_ریحانه_الرسول_شلمزار
#قراءت_قرآن
#دوره_اول
#برنامه_روزانه
🍃@paygah_reyhane
🌸🍃
990830-Panahian-AhammiateKalanNegari-24k.mp3
5.97M
🌸نشست بصیرت افزایی 🌸
موضوع این هفته👈 «اهمیت کلان نگری»
با سخنرانی 👈👈👈 «استاد پناهیان»
امیدوارم که این نشست ها راهگشا باشه برای تمام طلبه های عزیزمون و همراه و پیگیر مطالب باشند.
🦋«وَ مِنَ اللّهِ تُوفِیق» 🦋
هدایت شده از باشگاه خبرنگاران جوان
⭕️ خطیب زاده: گزارش فنی سقوط هواپیمای اوکراینی به زودی منتشر میشود
🔸سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری(۳):
🔹گزارش فنی سقوط هواپیمای اوکراینی آماده شده است، نهادهای جمهوری اسلامی با دستورات موکد این قضیه را پیگیری کردند و تمامی تلاش خود را براساس قوانین و معاهدات بینالمللی انجام دادیم، امروز و فردا گزارش فنی قبل از یک ساله شدن این فاجعه منتشر میشود.
🔹این گزارش به صورت بر خط برای طرف اوکراینی و دیگرانی که مرتبط هستند ارسال خواهد شد، تمام تلاش خود را میکنیم که با شفافیت پیش برود، موضوع سادهای نیست.
🆔 @YjcNewsChannel
📚یک جرعه کتاب📚
🦋کودکی🦋
برگشتن بچه ها و مردهای خانه نزدیک شده بود. بالاخره مادرم راضی شد همسایهها را خبر کند . اول از همه شوهر صغری خانم که منقلی و
شیره کش محل و دست و پا چلفتی بود آمد جلو و دسته ی در را تکان داد.
مثل اینکه دست جادویی داشته باشد تعجب کرد که چرا در وا نمی شود.
بیحال و مشنگ گفت: احتمالا این در قفله
همه زدند زیر خنده و گفتند: کشیف کردی اوستا؟ دمت گرم آقا خلیلی،
درست فهمیدی؛ در قفله، کلیدا هم گم شده.
با شنیدن این حرف، با عصبانیت صغری خان را صدا زد و پرسید: اینجا
اومدی چه کار؟
میخواست همانجا دادگاه تشکیل بده . خدیجه و منیاه که مادرشان
داخل اتاق بود شتابان به خانه رفتند و پدرشان را آوردند. شوهر سکینه خانم
زور بازوی خوبی داشت اما قفل خانه های شرکت نفتی با زور بازو هم باز
نمیشد.
اکبرآقا که قلدر محله بود و فقط از تکانهای سبیل پرپشتش می شد
فهمید حرف میزند و اگر زیر لب چیزی میگفت شنیده نمیشد، به حرف
آمده بود و میگفت: حالا همهتون رفتین این تو چه کار؟ چرا در رو روی
خودتون قفل کردین؟ وقتی میگن زنها یه تخته کم دارن دروغ نمیگن.
از پسربچه های کوچه گرفته تا مردهای بزرگ هر کسی یک چیزی
توی این قفل فرو میکرد تا زبانه ی آن را عقب بکشد و کارگشا شود. بابای
جعفر دماغ با چاقو، بابای علی کتل
با پیچ گوشتی و بابای صفرسیاه با
چنگال. اما تا آقا نیامد تلاش هیچکس کارساز نبود. بالاخره به هر ضرب و
زوری بود در برابر چشمان بیش از پنجاه تماشاچی در باز شد و زن های همسایه که وقتی ننه بندانداز میآمد، رو میگرفتند و مراقب بودند کسی
آنها را سفیدآب زده و خوشگل نبیند، در منظر همه ی همسایه ها نمایان شدند. از آن روز به بعد زنهای همسایه از در خانه ی ما که رد می شدند
بیشتر رو میگرفتند و پای ننه بندانداز از خانه ی ما بریده شد. بعد از آن
دیگه، هروقت ننه بندانداز را تو کوچه میدیدم توی باغچه قایم می شدم.
باغچه ی حیاطمان پر از گل و گیاه بود. هرکس به سلیقه ی خودش در
باغچه ی حیاط خانه اش درخت میوه و گل و گیاه می کاشت تا شاید تیغ گرمای پنجاه درجه را قابل تحمل کند و سایه بانی در حیاط برای نشستن و عصرانه خوردن و خوابیدن شبانه فراهم کند. آقا شیره ی این باغ را کشیده
بود. از درخت انگور و انجیر و خرما و سیب و گلابی گرفته تا گل های
رنگارنگ، در این باغ کاشته بود. هر لحظه در باغچه ی حیاطمان گلی در
حال شکفتن بود و عطری سرمست کننده در فضای خانه ی کوچکمان
می پیچید. خورشید که به وسط آسمان میرسید گلهای ناز می شکفتند و
گلهای آفتابگردان به او لبخند میزدند. با رفتن خورشید گلهای شب بو
و محبوبه ی شب تمام حیاط و خانه را معطر می کردند. همیشه لباس های
کهنه ی من بر تن مترسکهایی بود که نگهبان گلها و میوه ها بودند. باورم شده بود این مترسکها خود من هستند که شبانه روز در باغچه مراقب اندتا کسی گلها را نچیند. یک روز بهاری که زیر سایه بان درخت انگور دور سفره ی صبحانه نشسته بودیم آقا برخالف همیشه که می گفت: دختر گل نچین، گلها هم نفس و جون و زندگی دارن، صدا زد: - مصی خانم برو یه دسته گل خوش عطر و بو بچین و بیار.
احمد و علی آمدند کمک کنند اما آقا دعواشان کرد و گفت: شما بلد نیستین. باغچه رو خراب میکنین. چنان سرگرم گل چیدن شده بودم که وقتی دسته گل را کامل کردم،دیدم همه رفته اند و فهمیدم که گل، نخود سیاه بوده و دور سفره جز
شبنم های سیاه پالایشگاه
که همیشه میهمان ما بودند کسی نیست....🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
💠یکی میشود مثل من که با انتشار یک عکس از #حاج_قاسم یاد میکند،
✅یکی هم میشود مثل بچههای گروه #جهادی_عماد_مغنیه در مشهد که راه افتادند در محلههای محروم شهرشان و دارند قبوض آب و برق و گاز نیازمندان را پرداخت میکنند.
اسم طرحشان را هم گذاشتهاند؛ به حساب #حاج_قاسم
#بسیج_ریحانة_الرسول_شلمزار
@paygah_reyhane
🦋
#هفته_پژوهش
#میزگرد_آنلاین
❇️باحضود استاد: سرکارخانم حیدری
🔶با موضوع : بانوی مهدوی در بیانیه گام دوم
📆 فردا دوشنبه ۹۹/۹/۱
🕒ساعت ۳:۳۰ بعد از ظهر
در همین گروه منتظرحضورتان هستیم.
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸گزیده سخنان استاد حیدری عزیز در گردهمایی امروز 🌸
بیانیه گام دوم انقلاب »» یکی از سفارشات ایجاد معنویت »» یکی از راه افزایش معنویت اکنده کردن جامعه از :1.یاد اهلبیت 2.یاد شهداست »» یکی از راه های یاد اهل بیت کردن زنده نگه داشتن یاد امام زمان (عج) »» اولین وظیفه ما به عنوان سرباز امام زمان این است که انی باشیم که اقا میخواهد »» لازمه قرب قربانی کردن نفس است
🍃 @paygah_reyhane
🌸 🍃