14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #عمل_به_تکلیف
📽 سفارش مهم و شنیدنی سردار سرتیپ شهید #محمدناصر_اشتری برای ملت شریف ایران به ضمیمه تصاویر زیبا و دیدنی از سردار شهید حاج #مهدی_زین_الدین فرمانده دلاور لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) و سردار شهید محمدناصر اشتری
🌺 روحش شاد و یادش گرامی
🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده دلاور و خاکی سرتیپ پاسدار #شهید_محمدناصر_اشتری از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس ، فرمانده دلاور تیپ دوم #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات عاشورایی #بدر
🌹 شهادت : در اسفندماه ۱۳۶۳ ، در عملیات #بدر ، منطقه عملیاتی #شرق_دجله_عراق مجروح و به دلیل شدت جراحات در تاریخ ۱۳۶۴/۱/۵ در بیمارستان به شهادت رسید و بعد از سال ها تلاش و مبارزه عاقبت گمشده دیرینه خود را یافته و سبکبال و خونین پیکر به دیدار معشوق شتافت .
#دفاع_مقدس
#عملیات_بدر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
دل باخته
💢 #عمل_به_تکلیف 📽 سفارش مهم و شنیدنی سردار سرتیپ شهید #محمدناصر_اشتری برای ملت شریف ایران به ضمیمه
🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی
با تو می شد تا ستاره پر کشید
طرحی از شوق کبوترها کشید
با تو می شد عشق را آغاز کرد
در هوای عاشقی پرواز کرد
با تو حتی عشق ، عاشق می شود
یادی از داغ شقایق می شود
با تو شبها ، نور باران می شود
شهر ما لبریز عرفان می شود
یاد تو ، یاد تمام لاله هاست
معنی احساس خوب ژاله هاست...
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#شهید_محمدناصر_اشتری
💢 #حماسه_بدر
✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی #گردان_حر #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات عاشورایی #بدر
📌 #قسمت_۵۴
💠 روز پنجم / آخرین روز عملیات_ روستای حریبه ، سومین پاتک
🖌... دشت صاف مقابل مان که تا اتوبان امتداد داشت، مملو از نیرو و تجهیزات زرهی بود و تانکها و نفربرها در چندین ردیف و پشت سر هم در حال جلو آمدن بودند و در پشت هر کدام هم کلی نیروی پیاده و کماندو در حال حرکت بودند. از سمت راست و منطقه کیسه ای (نعل اسبی) هم تعداد کثیری تانک و نفرات پیاده داشتند با سرعت به سمت سیل بند می آمدند و از سمت چپ و داخل نخلستان هم تعداد بیشماری کماندو عراقی با تاکتیک دشت بانی و قدم به قدم داشتن به انتهای نخلستان و ساحل رودخانه نزدیک می شدند.
اوضاع هیچ خوب نبود و لحظه به لحظه هم بدتر و بدتر می شد. هنوز خبری از گردان های پشتیبان و نیروهای تازه نفس و آتش پشتیبانی نبود و مدام هم از تعداد یاران و همسنگران کاسته می شد. نقطه به نقطه سیل بند و ساحل رودخانه دجله با صدها گلوله توپ و خمپاره و کاتیوشا و موشک و راکت شخم زده می شد و همه جا را دود و آتش و انفجار فرا گرفته بود. ترکش های ریز و درشت همچون نقل و نبات به سرمان می ریخت و رگبار مسلسل تانکها بصورت متناوب به تاج و دیواره بیرونی سیل بند می خوردند و با صدای رعب آور و شلاق گونه ای از بالای سرمان رد می شدند.
سردار حاج میرزاعلی رستم خانی فرمانده دلاور تیپ اول لشگر عاشورا با تنی چند از یاران و همرزمان به استقبال تانکها و نيروهای دشمن در سمت چپ و منطقه کیسه ای رفتند که این آخرین باری هم شد که برادر رستم خانی را دیدم. سردار باکری و یارانش هم در سمت راست و انتهای سیل بند با کماندوهای گارد در داخل نخلستان درگیر شده و ما هم حدود ۱۴ نفری پشت سیل بند با قشون اصلی تانک ها و نفرات پیاده دشمن مشغول پیکار شدیم. خلاصه درگيريها آغاز و لحظه به لحظه هم شديد و شديدتر شد تا اینکه حملات و فشار عراقی ها بقدری شدت و قدرت گرفت که کماندوهای عراقی موفق به تصرف کامل نخلستان و پیشروی به سمت سیل بند شدند. در کنار نخلستان و نقطه پایانی سیل بند درگيری ها به نبرد تن به تن کشیده و چند نفری از کماندوهای عراقی موفق به نفوذ به پشت دیواره بیرونی سیل بند شدند. ورود کماندوها به داخل سیل بند مساوی با سقوط تمام خط و قتل و عام حتمی همه رزمندگان بود و برای همین هم نبردی بسیار نزدیک و سانتی متری در انتهای سیل بند میان رزمندگان و کماندوهای عراقی آغاز و برادر باکری در یک عمل بسیار شجاعانه و شگفت انگیز ، تک و تنها به سمت کماندوهای عراقی یورش برده و با پرتاب پی در پی نارنجک آنان را مجبور به فرار از پشت دیواره سیل بند کردند. حرکت بی باکانه و عمل استشهادی فرمانده دلیر و غیرتمند لشگر و فرار بزدلانه کماندوهای ورزیده و آموزش دیده گارد ریاست جمهوری عراق ، توان و جان تازه ای به کالبد خسته و از رمق افتاده رزمندگان بخشیده و همگی بی پروا و با شور و هیجانی توصیف ناپذیر به قشون کماندوها در کنار نخلستان حمله و رگبار زنان و الله اکبر گویان آنان را تا میانه های نخلستان به عقب راندند.
فرمانده لشگری در کنار رزمندگان خود ، در خط اول نبرد ، همچون رزمنده ای ساده ، مخلصانه و بی ادعا در حال پیکار و مقاومت بود. به راستی در کدامین روش و تاکتیک های نظامی ارتش های دنیا ، می توان این همه از خود گذشتگی و فداکاری و شهامت و شجاعت را از فرماندهان رده بالای نظامی به تماشا نشست ؟ فرمانده لشگری در میدان نبرد !؟ در خط مقدم درگیری !؟ آن هم درست در میانه جنگ تن به تن ! فقط می توان گفت که او سربدار شیدایی بود که در مکتبی آیین پاکبازی و شجاعت و مردانگی را آموخته بود که معلم و پیشوایش مولا علی(ع) و سالار شهیدان امام حسین (ع) بودند که شهادت و مرگ سرخ را بهتر از هر زندگی ننگین و ذلت باری میدانستند.
با ناکامی و شکست حمله کماندوهای عراقی و فرار مذبوحانه آنان از داخل نخلستان ، فوری سر و کله چند هلیکوپتر عراقی در بالای سرمان پیدا شده و بدلیل عدم وجود پدافند هوایی ، راحت و آسوده به سیل بند نزدیک و با مسلسل و توپ و راکت شروع به زدن سنگرها کردند. دقایق بسیار هولناک و دلهره آوری بود و هرچه هم زمان میگذشت، بر حجم آتشباری و فشار و حملات نیروهای عراقی افزوده می شد و در مقابل اما مدام از نفرات ما کاسته و مهمات مان هم لحظه به لحظه کمتر و کمتر میشد...
🌀 #ادامه_دارد
🖍 خاطره از بسیجی جانباز #عباس_لشگری
#دفاع_مقدس
#عملیات_بدر
#رزمندگان_زنجان
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab