eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 هر روز ماه مبارک رمضان یک آیه شریفه و یک شهید والامقام 🎙آیات مبارک روز ششم ، آیات ۶۲ تا ۶۴ سوره مبارکه یونس : ... آگاه باشید ! یقیناً دوستان خدا نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.(۶۲) آنان که ایمان آورده اند و همواره پرهیزکاری دارند.(۶۳) آنان را در زندگی دنیا و آخرت مژده و بشارت است [ در دنیا به وسیله وحی و در آخرت به خطاب خدا و گفتار فرشتگان ] در کلمات خدا [ که وعده ها و بشارت های اوست ] هیچ دگرگونی نیست ؛ این است پیروزی و کامیابی بزرگ. (۶۴) 🌸 وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ 🇮🇷 شهید والامقام امروز : شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعا ، سردار از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز استان زنجان در دوران دفاع مقدس بود که اسفندماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت معاون گردان المهدی (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 در ششمین روز ماه مبارک رمضان ، قلب و جانمان را با تلاوتی زیبا و تاثیرگذار از استاد مرحوم صفا بخشیده و بهاری کنیم. 📚 آیات ۱ تا ۲۰ سوره مبارکه بلد : ...قسم می خورم به این شهر، (۱) در حالی که تو در آن جای داری (۲) و سوگند به پدر و آنچه زاده است؛ (۳) همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم. (۴)... 👌بسیار زیبا و شنیدنی ، تماشای این تلاوت عالی را از دست ندهید . 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند ( والفجر ۱۰ ) با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌بهار سر رسیده است و شقایق‌های وحشی و گل‌های سفید نوروز ، بدون ترس از آتش جنگ و پوتین‌های خشن سربازی ، سر از خاك بیرون آورده‌اند. آیا می توان گل‌ها را بهانه كرد و از جنگ گریخت ؟ لازمه‌ی تكامل عالم ، جنگ بین اهل حق و اهل باطل است و واماندگان و اهل تقاعد نمی توانند نقاب صلح و سلم را بهانه‌ی نشستن كنند و در خانه ماندند. جنگ بین حق و باطل همان همه با فطرت عالم توازن و تناسب دارد كه گلهای شقایق وحشی با دامنه‌ی تپه‌ها. شقایق وحشی نیز داغدار واقعه ای است كه در كربلا رخ داده است. آیا می توان جهان را در كف جهال و فساق و قداره‌بند‌ها رها كرد و دم بر نیاورد؟ اگر نه ، همه‌ی ما در برابر اقامه‌ی عدل مسئول هستیم به كربلا داغی بی التیام بر سینه‌ی همه‌ی بشریت است. دهر بر محور حق و عدل می چرخد و هیچ چیز در آن گم نمی شود. آیا می توان خود را دیندار دانست و در عین حال آن‌ همه تعلل ورزید تا عصر عاشورا برسد و كار از كار بگذرد؟ پیكرهای بی سر شهدا لگدكوب شده‌اند و گوشواره از گوش دختر بچه‌های آل‌الله كشیده‌اند و شكوفه‌های هلو را بر تن فرزندان رسول الله پرپر كرده‌اند و زنجیر بر گردن ولی خدا و وصی رسول او انداخته‌اند.... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
26.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 💠 قسمت دوم 📽 فیلمی دردناک و غمبار از بمباران شیمیایی شهر توسط رژیم بعث عراق در عملیات و پیکر بی شماری از شهدای مظلوم کرد که در گوشه و کنار شهر افتاده اند. 😡 شورای امنیت و سازمان حقوق بشر دروغی بیش نیست که فقط به درد کشورهای غربی و اروپایی میخورد که کشورهای مستقل و انقلابی را زیر فشار قرار داده و یاور ظالمان جهان باشند. 😔 لعنت الله علی القوم الظالمین 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ⛔️ لازم به ذکر است فیلم دارای صحنه های دلخراش و بسیار ناراحت کننده می باشد . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت نهم _ آوردگاه عشق و عقل 🖌... چشم در چشم فرمانده دلاور و دلربایی ایستاده بودم که رزمندگان لشگر برای دیدن و بوسیدنش از سر و کول هم بالا می رفتند، اما افسوس که در آن لحظات ناهنجار و پرتنش با چنان گوهر گرانبها روبرو شده بودم و برای همین هم از خجالت کاملاً لال شده و از شدت شرم سرم را پایین انداخته و مثال یک تیکه چوپ خشکم زد. سردار باکری با دیدن حال و روزم ، سرم را جلو کشیده و بوسه ای به پیشانیم زده و با لهجه غلیظ و شیرین ترکی گفت: خسته نباشی دلاور ! انشاءالله با لطف خدا همه چیز درست میشه ! ناراحت نباش ! لحن مهربان و آرام بخش سردار ، بغض جمع شده در گلویم را به یکباره چون آتشفشان منفجر کرد و بی اختیار به هق هق افتاده و قطرات اشک همچون باران از چشاهایم باریدن گرفت. سردار هم همانطور ساکت جلوم ایستاده و با لبخند بسیار زیبایی فقط نگاهم کرد. خلاصه بعد از مدتی آروم شدم و سردار دستی به سرم کشید و با نوک انگشت ، سنگر کوچکی را کنار نخلستان نشانم داد و گفت : بچه ها چند جعبه کیک و ساندیس آورده و آنجا گذاشته اند. برو بشین اونجا و یک کم استراحت کن ! بعد هم با صدای بلند به سکاندار قایق دستور داد که پیکر مجروح برادر تاران و بقیه زخمی ها را به عقب منتقل و سریع با بار مهمات برگردد. سردار را بغل کرده و چندبار صورت زیبا و غرقه در خاک و دودش را بوسیده و به سمت سنگر رفتم. هنوز چند قدمی با نخلستان فاصله داشتم که یکدفعه سردار میرزاعلی رستم خانی فرمانده دلاور تیپ اول لشگر را دیدم که به همراه بیسیمچی ها و تعدادی از یارانش از سمت بالای منطقه به سمت مان می آیند. شتابان دویده و جلوشان درآمده و به سردار رستم خانی گفتم : حاجی جان ! این هم شد کار !؟ ما را می فرستید داخل روستا و بی خبر پشت مان خالی می کنید !؟ سردار که رفاقت کوچکی هم باهام داشت. دست نوازشی به سرم کشید و با خنده نازی گفت: ای جانم ! تو هنوز زنده ای !؟ فکر میکردم تا حالا در داخل روستا شهید شدی ! بعد هم خنده کنان ادامه داد که ما بی تقصیریم و باید یقه این عراقیهای نامرد را بگیری ! چون همینکه شما داخل روستا رفتید، نیروهای عراقی از دشت سمت راست تک کرده و قصد دور زدن مان را داشتند که مجبور شدیم بقیه رزمندگان را به مقابل شأن بفرستم. شما هم بی خبر از همه جا وارد روستایی پر از نیروهای پیاده و کماندو شدید که مشغول تصرف دوباره روستا بودند. دوباره دستی به سرم کشید و گرد و خاک موهایم را تکانده و با لحن بسیار مهربانی گفت : واقعاً نگرانت بودم عباس ، خیالم راحت شد !؟ بعد هم روبوسی کرده و شتابان سمت سردار باکری رفت و مشغول گفتگو با ایشان شد. به کنار نخلستان برگشته و کنار سنگر کوچک نشسته و مشغول خوردن کیک و ساندیس شدم. سنگر انگاری زاغه مهمات دم دستی نیروهای عراقی بود و داخلش پر از موشک آر پی جی و جعبه های گلوله و نارنجک های مصری بود. خسته و بی رمق به نخلی تکیه داده و نم نم مشغول نوشیدن ساندیس بودم که ناگهان با صحنه ای بسیار عجیب و بی نظیر مواجه شدم. یاران و دوستان سردار باکری همچون پروانه به دورش حلقه زده و همگی اصرار و خواهش و تمنا می کردند که آقا مهدی به همراه مجروحان به عقبه برگردند. فقط چندمتری با جمع سردار و یارانش فاصله داشتم و به وضوح حرف هایشان را می شنیدم. یکی میگفت: ما هستیم! شما برگردید. آن یکی میگفت: اسلام و انقلاب هنوز به شما نیاز دارند ، باید سریع برگردید ! آن دیگری میگفت: شما فرمانده لشگر هستید و الان باید در مقر فرماندهی باشید! نه اینجا زیر آتش مستقیم و در چند متری نیروهای دشمن ! فردی هم مدام به روح برادر شهیدش حمید قسم اش می داد و می‌گفت برگرد. سردار هم پاسخ یکی را با مهربانی می داد و با یکی تندی می کرد و با صدای بلند میگفت: خب ! خودت برگرد! خلاصه منظره ایی بسیار دل انگیز و دیدنی بود و به حقیقت نمایانگر آوردگاه جدال عشق و عقل بود. یاران آقا مهدی او را به عقلانیت و عافیت می خواندند و عشق ازلی هم او را به آزادی و رهایی از بند اسم و رسم و تعلقات دنیوی می خواند! قایق مملو از زخمی آماده حرکت بود، اما همرزمان سردار اجازه حرکت به سکاندار نمی دادند و سعی می کردند که به هر طریق ممکن سردار را راضی و سوار قایق کنند. خلاصه هرچقدر گفتند، سردار قبول نکرد تا اینکه کار به گریه و زاری کشید و چند نفری آنقدر دورش چرخیده و گریان و نالان ، خواهش و تمنا کردند که دیگر سردار جلوی التماس عاجزانه آنها کم آورد و با قبول حرف شأن ، ساکت و شرمنده پای در داخل قایق گذاشته و خیلی ناراحت و سرافکنده کنار دست سکاندار قایق نشست...‌ 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 بسیار زیبا و دیدنی بیاد سردار فرمانده دلاور لشگر ۳۱ عاشورا 🎙خیلی دوست دارم شهید بشم... اما خوشگل ترین شهادت رو میخام..! خوشگل ترین شهادت دیگه چیه..!؟ اینکه جایی بمونی که دست احدی بهت نرسه کسی هم تورو نشناسه خودت باشی و آقا... مولا هم بیاد سرتو به دامن بگیره این خوشگل ترین شهادته... دلم میخواد جوری شهید بشم که هیچکس به زحمت نیفته حتی یه وجب از خاک این مملکتو اشغال نکنم... حرفی ازم نباشه... گمنام ، گمنام... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 زنده و جاوید باد ،‌ نام و یاد شیرمرد ایران اسلامی سردار شهید حاج مهدی باکری که ماندن و جنگیدن در کنار بسیجیان دلاور را بر پست و مقام دنیا ترجیح داد و تا آخرین نفس همچون رزمنده ای ساده و خاکی با متجاوزان بعثی جنگنده و به درجه والای شهادت نائل آمد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
34.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 💠 قسمت اول 📽 قسمت هایی از مستند زیبای « باتمیان گون » (خورشیدی که غروب نمی کند) روایتی دیدنی و شنیدنی از روزهای آخر و شرح ماجرای شهادت فرمانده دلاور لشگر ۳۱ عاشورا سردار مخلص در آنسوی رودخانه دجله عراق 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 دعای روز هفتم 📽 دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان با تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از یادمان شهدای در مناطق جنگی جنوب کشور 🎙بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيْهِ عَلى صِيامِهِ وَقِيامِهِ ، وَجَنِّبْنِي فِيْهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَآثامِهِ ، وَارْزُقْنِي فِيْهِ ذِكْرَكَ بِدَوامِهِ ، بِتَوْفِيقِكَ يا هادِيَ المُضِلِّينَ ترجمه : خدایا یاری کن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبادت ، و برکنارم دار در آن از بیهودگی و گناهان ، و روزیم کن در آن یادت را برای همیشه ، به توفیق خودت‌ ای راهنمای گمراهان... 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 هر روز ماه مبارک رمضان یک آیه شریفه و یک شهید والامقام 📖 آیات مبارک روز هفتم ، آیات ۸ تا ۱۶ سوره مبارکه غاشیه : ... در آن روز چهره هایی شاداب و باطراوت اند (۸) از تلاش و کوشش خود خشنودند (۹) در بهشتی برین اند (۱۰) در آنجا سخن لغو و بیهوده نشنوند (۱۱) در آن چشمه ای روان است (۱۲) [ و ] در آنجا تخت هایی بلند و با ارزش قرار دارد (۱۳) و [ در کنار چشمه هایش ] قدح ها نهاده شده است (۱۴) و بالش هایی پهلوی هم چیده [ برای تکیه زدن بهشتی ها ] ست (۱۵) و فرش هایی زربافت و گسترده [ که روی آن می نشینند. ] (۱۶) 🌸 وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ 🇮🇷 شهید والامقام امروز : شیرمرد زنجانی ، معلم بسیجی از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که اسفندماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 در هفتمین روز ماه مبارک رمضان ، قلب و جانمان را با تلاوتی زیبا و تاثیرگذار از استاد مرحوم صفا بخشیده و بهاری کنیم. 📚 آیات ۳۱ تا آخر سوره مبارکه ق : ... و بهشت را به پرهیزکاران نزدیک می کنند بی آنکه فاصله ای از آنان داشته باشد. (۳۱ [به آنان می گویند:] این همان است که [در دنیا] وعده داده می شدید [این جایگاه رفیع] برای هر کسی است که [در دنیا به سوی خدا] باز می گشته [و] حافظ و نگهبان [عهد، پیمان الهی و حقوق خدا و مردم] بوده است. (۳۲) 👌 بسیار زیبا و شنیدنی ، تماشای این تلاوت عالی را از دست ندهید . 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند ( والفجر ۱۰ ) با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌‌‌شب موعود فرا رسیده است و بچه‌ها عازم عملیات هستند. آنها طلیعه‌داران نهضت آخرالزمانی اسلام هستند و می‌روند تا وعده‌های حق را در قرن پانزدهم هجری قمری در كره‌ی زمین به تحقق رسانند. اكنون در سال‌های آغازین قرن پانزدهم هجری قمری ، همین چنان كه نبی اكرم‌(ص) پیشگویی فرموده بودند ، قوم سلمان فارسی (ایرانیان) علم قیام انبیاء را بر دوش گرفته‌اند و وجودشان همچون شمسی تازه در خلأ ظلمانی جاهلیت ثانی تولد یافته است ، شمسی كه اشعه‌ی نورش اینك می‌رود تا دورترین نهایت‌های خلقت انسان گسترش یابد و آسمان‌های قلوب را تسخیر كند و مرزهای تفرقه و الحاد و شرك را از جغرافیای كره‌ی زمین بسترد. رودررویی این شعاع‌های بلند نور با شیاطین ظلمت و عدم ، به صورت جنگی بزرگ بین حق و باطل تحقق یافته است و پیشاپیش روشن است كه پیروزی از آن جبهه‌ی نور است و این قرن ، آنچنان كه وعده داده‌اند ، قرن غلبه‌ی حق بر باطل خواهد شد... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
35.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی و حال و هوای رزمندگان اسلام در ارتفاعات سرد و سر به فلک کشیده کردستان عراق در عملیات پیروزمند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد... 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
34.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 💠 قسمت سوم 📽 فیلمی دردناک و غمبار از بمباران شیمیایی شهر توسط رژیم بعث عراق در عملیات و پیکر بی شماری از شهدای مظلوم کرد که در گوشه و کنار شهر افتاده اند. 😡 شورای امنیت و سازمان حقوق بشر دروغی بیش نیست که فقط به درد کشورهای غربی و اروپایی میخورد که کشورهای مستقل و انقلابی را زیر فشار قرار داده و یاور ظالمان جهان باشند. 😔 لعنت الله علی القوم الظالمین 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ⛔️ لازم به ذکر است فیلم دارای صحنه های دلخراش و بسیار ناراحت کننده می باشد . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت دهم _ اولین پاتک 🖌... عراقیها ساکت بودند و رزمندگان هم در زیر سایه خنک نخل ها مشغول خواب و استراحت بودند. با سوار شدن و نشستن سردار باکری در داخل قایق ، همه نگاه‌ها به سمت قایق و فرمانده دلاور لشگر دوخته شده و سکوتی عظیم و بسیار تلخ بر فضا سایه افکند .سکاندار موتور قایق را روشن و نم نم از ساحل فاصله گرفت‌. لحظات واقعاً آزاردهنده و غم باری بود و اکثر رزمندگان با چشمانی گریان و نگران شاهد رفتن فرمانده لشگر از میدان نبرد بودند. قایق هنوز فاصله چندانی از ساحل نگرفته بود که ‌به یکباره از حرکت باز ایستاده و آقا مهدی از سرجاش بلند شد و با حس و حال عجیب و عاشقانه ای دست به سر و صورت رزمندگان زخمی کشید و با قامتی استوار و محکم به جلوی قایق آمده و با پرشی بلند به ساحل پریده و خیلی بلند و رسا با لهجه غلیظ ترکی گفت : مگه ، خون من از خون این بچه ها رنگین تره !؟ امروز همینجا کنار این بسیجی ها مانده و خواهم جنگید و عقب هم نخواهم رفت ! اجباری هم در کار نیست ! هر کس نمی تواند ! قایق آماده است ! همین الان می تواند برگردد. قدرت کلام و جملات کوبنده آقا مهدی ، نطق همه یاران و دوستان اش را در گلو خفه و همه را ساکت و خاموش کرد. همه مات و مبهوت سردار باکری را نگاه می کردند و هیچ کس جرات حرف زدن نداشت. آقا مهدی هم با دیدن سوکت و خاموشی همقطاران ، خیلی جدی به سکاندار قایق گفت: پس چرا راه نمی افتی !؟ مگر نمی بینی ، حال زخمی ها خوب نیست و درد می کشند ! راننده قایق هم با شنیدن دستور محکم و صریح سردار دیگر درنگ نکرده و با کنده شدن از ساحل با شتاب به سمت ورودی جزیره مجنون حرکت کرد . بعد رفتن قایق ، آقا مهدی راضی و خشنود کنار آب رفته و لبخند زنان تعدادی مدارک و یک دفترچه یادداشت از جیب های اورکت اش در آورد و مقابل چشمان مات و مبهوت یاران ، پاره پاره کرد و داخل رودخانه دجله ریخت و بعد هم برگشته ‌و گوشی بی سیم را از بیسیمچی گرفته و چندباری پشت سرهم داد زد که پس چه شد این نیروهای کمکی و آتش پشتیبانی !؟ فارغ از زمان و مکان محو تماشای رفتار و حرکات شجاعانه آقا مهدی بودم و داشتم از آن همه شیدایی و مردانگی کم نظیر و شاید بی نظیر فرمانده دل ها لذت می بردم که یکدفعه فریادهای بلند سردار در فضا پیچید که آن نفربرها را بزنید ! آن نفربرها را بزنید ! سراسیمه برگشته و دیدم که دهها دستگاه نفربر در میانه های نخلستان مشغول پیاده کردن کماندوهای عراقی هستند. در مکانی بسیار مناسب و عالی بودم و چند قبضه آر پی جی و تعداد زیادی هم موشک داخل سنگر زاغه مهمات بود. سراسیمه یکی از آر پی جی ها را برداشته و شروع به شلیک موشک به سمت نفربرها کردم. رزمندگان و همراهان سردار باکری هم از چند نقطه دیگر مشغول شلیک موشک شدند و طولی هم نکشید که دوتا از نفربرها مورد اصابت موشک قرار گرفته و به آتش کشیده شدند. کماندوهای بدبخت عراقی ، زخمی و آتش گرفته از داخل نفربرها بیرون پریده و شعله کشان و فریاد زنان شروع به دویدن در داخل نخلستان کردند. بقیه نفربرها هم که مشغول پیاده کردن نیرو بودند با مشاهده این صحنه جان خراش و اوضاع و احوال اسف‌بار همقطاران ، چنان هراسان شده و وحشت کردند که بی درنگ دور زده و با درهای باز شروع به فرار کردند. اوضاع بسیار دیدنی و خنده داری بود. نفربرها سراسیمه دور می شدند و کماندوهای پیاده شده در داخل نخلستان هم با شتاب و افتان و خیزان به دنبال آنها می دویدند. با لطف و عنایت خداوند متعال و هوشیاری سردار باکری حمله غافلگیرانه و کاملاً تاکتیکی و بی سر و صدای کماندوهای عراقی از داخل نخلستان ناکام مانده و صدای شادی و فریادهای الله اکبر و صلوات رزمندگان در منطقه طنین انداز شد.  زمان شادمانی خیلی هم دوام نیاورده و نیروها و تانک‌های دشمن بلافاصله از دشت کناری روستا شروع به حمله کرده و به سمت سیل بند پیش آمدند. با دستور برادر باکری همه به پشت سیل بند رفته و با گردآوری مهمات و موشک ، آماده مقابله با قشون دشمن شدیم. دیگر چیزی از نفرات گردان دواطلبان باقی نمانده بود و با در نظر گرفتن آقا مهدی و یارانش حدود ۳۰ یا ۳۵ نفری بیشتر نبودیم که با فاصله چند متری در پشت سیل بند موضع گرفته بودیم. اما بر عکس اینطرف ، نقطه به نقطه آنطرف مملو از نیرو و تجهیزات زرهی بود که شتابان به سمت سیل بند می آمدند . دشت مقابل و روی اتوبان و کوچه ها و پشت بام های روستای حریبه مملو از نیروهای پیاده و کماندو عراقی بود و هر طرفی هم نگاه می کردی پر از تانک و نفربر بود که لحظه به لحظه هم بر تعدادشان افزوده می شد... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی بیاد فرمانده دل ها سردار سرلشگر فرمانده دلاور با صدای گرم و دلنشین محمد گلریز با تصاویر کمتر دیده شده از سردار شهید مهدی باکری 🌸 نامش جاوید و یادش گرامی 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
34.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 💠 قسمت دوم 📽 قسمت هایی از مستند زیبای « باتمیان گون » (خورشیدی که غروب نمی کند) روایتی دیدنی و شنیدنی از روزهای آخر و شرح ماجرای شهادت فرمانده دلاور لشگر ۳۱ عاشورا سردار مخلص در آنسوی رودخانه دجله عراق 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 دعای روز هشتم 📽 دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان با تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از یادمان شهدای در مناطق جنگی جنوب کشور 🎙بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيْهِ رَحْمَةَ الاَيْتامِ ، وَإِطْعامَ الطَّعامِ ، وَإِفْشاءَ السَّلامُ‌ ، وَصُحْبَةَ الكِرامِ ، بِطَوْلِكَ يا مَلْجَأَ الامِلِينَ ترجمه : خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزی نسبت به یتیمان و خوراندن طعام ، و به آشکار کردن سلام و هم‌نشینی با کریمان به فضل و کرمت‌ ای پناه آرزومندان... 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 هر روز ماه مبارک رمضان یک آیه شریفه و یک شهید والامقام 📖 آیات مبارک روز هشتم ، آیات ۳۰ تا ۳۲ سوره مبارکه فصلت : ... بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند [و می گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند، بشارت باد. (۳۰) ما در زندگی دنیا و آخرت، یاران و دوستان شما هستیم، آنچه دلتان بخواهد، در بهشت برای شما فراهم است، و در آن هر چه را بخواهید، برای شما موجود است. (۳۱) اینها وسیله پذیرایی از سوی آمرزنده و رحیم است. (۳۲) 🌸 وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ 🇮🇷 شهید والامقام امروز : شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز استان زنجان در دوران دفاع مقدس بود که مردادماه ۱۳۶۶ در عملیات ، منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق ( ارتفاعات بلفت ) در کسوت فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۳۶ انصار المهدی (عج) استان زنجان به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 در هشتمین روز ماه مبارک رمضان ، قلب و جانمان را با تلاوتی زیبا و تاثیرگذار از استاد مرحوم صفا بخشیده و بهاری کنیم. 📚 آیات ۱۸ تا ۲۸ سوره مبارکه سوره مطففین : ... این چنین نیست [ که این سبک مغزان درباره نیکان می پندارند ] بلکه پرونده نیکان در علیّین است (۱۸) تو چه می دانی علیّین چیست؟ (۱۹) قضا و سرنوشتی حتمی [برای نیکان] است. (۲۰) مقربان آن را مشاهده می کنند. (۲۱) بی تردید نیکان در نعمتی فراوانند (۲۲)... 👌 بسیار زیبا و شنیدنی ، تماشای این تلاوت عالی را از دست ندهید . 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 طلیعه‌داران نهضت آخرالزمانی 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند ( والفجر ۱۰ ) با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌وقتی تعالی ارواح ما در مبارزه و جهاد باشد ، ریزش كوه نیز نعمتی است كه باید شكرگزار آن باشیم ، نعمتی كه چون آتش ، صلصال وجود ما را در كوره‌ی امتحان می‌گدازد و ما را به مقام قرب می‌رساند. كوه ریزش می‌كند تا ما تزكیه شویم و استقامت پیدا كنیم. راه طولانی است. در این سال‌های نخستین قرن پانزدهم هجری قمری پیشگویی حضرت نبی اكرم(ص) به تحقق پیوست و قوم سلمان فارسی ، ایرانیان ، طلیعه‌دار نهضت آخرالزمانی اسلام ، علم قیام انبیاء را بر دوش گرفتند و وجودشان شمسی تازه شد كه در خلأ ظلمانی جاهلیت ثانی تولد یافت ، شمسی كه اشعه‌ی نورش اینك می‌رود تا دورترین نهایت‌های خلقت انسان گسترش یابد و آسمان‌های قلوب را تسخیر كند ، مرزهای تفرقه را از جغرافیای كره‌ی زمین بِسترد و صورتی توحیدی به آن بخشد... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
29.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی و حال و هوای رزمندگان اسلام در ارتفاعات سرد و سر به فلک کشیده کردستان عراق در عملیات پیروزمند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد... 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
26.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فرازهایی شنیدنی از مثنوی زیبای شاعر خوش کلام اهل بیت (ع) استاد ولی الله کلامی برای دوران دفاع مقدس و رزمندگان سلحشور با تصاویری دیدنی و خاطره برانگیز از رزمندگان دلاور و فرماندهان حماسه ساز و شهدای والامقام شهر غواصان دریادل زنجان 🎙ابوالفضل دیردی دورون مشق ایداخ صبحه کیمی تپیک وراق عشق ایداخ یعقوبعلی گردانین خط شکنی دیردی گیدیم قرمز کفنی من غواصام قوی آپارسین سو منی گوله دگدی سودا باتدی قانینا گتدی شهید قارداشینون یانیا تعریفلرین یازا بلمز قلملر قبرلری اوسته اسر علملر آی تئز آخان ستاره لر هارداسوز گویده چاپان سواره لر هارداسوز الی ایاقی یاره لر هارداسوز آختاریروخ ایتیرمیشوق سیزلری هرا گیتدوز آپارمادوز بیز لری سینه میزی نجولدی داغلیانلار قرمز پارچا آننا باغلیانلار یا رب دیوب یواشدن آغلیانلار غم الندن داریخدیلار گیتدیلر دمیر قفسدن چخدیلارگیتدیلر... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 👌 ای کسی که در پی تخریب وجهه استاد کلامی هستی با دروغ و بهتون نمی توان به چهره خورشید خاک پاشید و چه زیبا از قدیم گفته اند : چراغی را که ایزد برفروزد  هر آنکس پف کند ریشش بسوزد... 👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فتوکلیپ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت یازدهم _ دومین پاتک 🖌... پشت سیل بندی خاکی و کوتاه موضع گرفته بودیم که نه جان پناهی مناسب داشت و نه سنگری امن برای نبرد ، پشت سرمان به فاصله چند متر رودخانه دجله بود و مقابل مان هم از سه جهت مملو از نیروهای پیاده و کماندو های گارد و ادوات زرهی دشمن بود. همه رزمندگان که اینک تعدادمان به کمتر از ۳۰ نفر می‌رسید. بخوبی اوضاع خطیر میدان و تعداد بیشمار تانکها و نیروهای دشمن را می دیدیم و خوب هم میدانستیم که نبردی سخت و بسیار سهمگین و نابرابر پیش روی داریم ، اما حضور شجاعانه و بی باکانه سردار باکری فرمانده دلاور لشگر در کنارمان ، اعتماد به نفس و قوت قلبی غیر قابل توصیف به دل ها بخشیده و همگی با انرژی مضاعف و روحیه‌ای بسیار بالا ، چشم انتظار رویارویی با قشون عظیم دشمن بودیم. تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن تخته گاز تا نزدیکی های سیل بند آمده و سپس توقف کرده و با مسلسل و توپ شروع به زدن دیواره سیل بند و سنگرهای بالای آن کردند. انفجارات بقدری شدید و پرحجم بود که زمین و سیل بند یکسره می لرزید و ترکش های ریز و درشت همچون باران به سرمان می ریختند. همه جا را دود و آتش و خاکستر فرا گرفته بود و صدای رعب آور مسلسل تانکها لحظه ای قطع نمی شد. هواپيماهای عراقی هم وارد معرکه نبرد شده و از فراز آسمان سیلی از بمب و موشک و گلوله را روانه سیل بند و اطرافش کردند. چندتا هلیکوپتر بدقواره و سیاه رنگ عراقی هم از سمت اتوبان نزدیک شده و از فاصله بسیار نزدیک سیل بند را آماج گلوله های مسلسل و توپ و راکت و موشک قرار دادند. اصلأ موقعیت مناسبی نداشتیم و فقط داخل گودالی کوچک در سینه خاکی سیل بند نشسته و پشت چندتا گونی پر از خاک سنگر گرفته بودیم. اما جای باحالش آنجا بود که رودخانه دجله درست پشت سرمان بود و اکثریت گلوله های توپ و خمپاره و موشک و راکت و بمب های دشمن داخل آب رودخانه افتاده و موجب تلاطم شدید رودخانه و پاشیدن آب و خیس شدنمان می شدند. بعد از ظهر گرم جنوب بود و خورشید داغ و سوزان مستقیم وسط کله مان می تابید و قطرات آب با اینکه تمام لباس هایم را خیس می کردند ، اما در عوض حسابی خنک شده و در آن گرمای داغ واقعاً حال میکردیم. دشمن زبون نیم ساعتی از زمین و آسمان‌ سیل بند را کوبیده و سپس دهها دستگاه تانک از ستون تانکها و نفربرها خارج و با گرفتن آرایش دشت بانی به سمت سیل بند حمله ور شدند. با رسیدن تانکها به تیررس‌ ، درگیری آغاز و سیلی از گلوله و موشک را روانه راه‌ شأن کردیم. عراقی ها گروه گروه در پشت بام های روستای حریبه موضع گرفته و نشسته و ایستاده با کلاش و تیربار و قناسه و دوشکا و آر پی جی ۷ و ۱۱ و تفنگ ۱۰۶ به سمت سیل بند شلیک می کردند و از هر سنگری هم موشک شلیک می شد. فوری آن نقطه از سیل بند را آماج گلوله و موشک قرار می دادند. با اصابت اولین موشک به بدنه یکی از تانکها و کمانه ناباورانه آن متوجه تی ۷۲ بودن آنها شده و تلاش در زدن برجک و شنی آنان کردیم. اما رگبار گلوله و موشک ها اجازه نشانه گیری دقیق را نداده و متأسفانه هرچه زدیم. کارگر نیفتاد و تانکها غرش کنان و رگبار زنان به چندمتری سیل بند رسیدند. انگار آخرهای کار بود و داشتیم غریب و بی کس اسیر عراقیها می شدیم. سایه شوم وحشت و ترس بر خط پدافندی سایه افکنده و لوله توپ تانکها داشت نم نم به بالای سرمان می رسید که فریادهای بلند سردار باکری در فضای سیل بند پیچید که رزمندگان به بالای سیل بند پریده و فریاد الله اکبر سر دهند!  فرمان آقا مهدی استراتژی بسیار عجیب و عملی بس خطرناک و در ظاهر غیر عقلانی و دیوانگی محض بود. اما با این وجود همه به خوبی میدانستیم که شکستن خط مساوی با اسارت یا شهادت است و برای همین هم بی درنگ و فوری فرمان سردار را بجان خریده و بدون توجه به باران گلوله و ترکش ها ، الله اکبر گویان بالای تاج سیل بند پریده و فریاد زنان شروع به تیراندازی کردیم. تانکهای عراقی که به دیواره سیل بند چسبیده و در تلاش برای باز کردن معبری برای ورود به داخل آن بودند با دیدن عمل حماسی و بی باکانه رزمندگان ، خیال کردند که قصد حمله داریم و آنچنان ترسیده و هراسان شدند که خدمه بزدل چند تانک سراسیمه بیرون پریده و شروع به فرار کردند. بقیه تانک‌های مهاجم هم با مشاهده فرار همقطاران خود ، فرار را بر قرار ترجیح داده و شتابان شروع به عقب نشینی کردند. قشون اصلی دشمن هم که در میانه میدان آماده و به صف ایستاده بودند با دیدن فرار تانکها و خدمه آنها ، بی دلیل وحشت کرده و گروه گروه شروع به فرار از میدان نبرد کردند... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
51.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی بیاد فرمانده دل ها سردار سرلشگر فرمانده دلاور با تصاویر کمتر دیده شده از سردار شهید مهدی باکری 🌸 نامش جاوید و یادش گرامی 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این نماهنگ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
36.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 💠 قسمت سوم 📽 قسمت هایی از مستند زیبای « باتمیان گون » (خورشیدی که غروب نمی کند) روایتی دیدنی و شنیدنی از روزهای آخر و شرح ماجرای شهادت فرمانده دلاور لشگر ۳۱ عاشورا سردار مخلص در آنسوی رودخانه دجله عراق 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab