eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 🌷یاد مردان خطر کرده بخیر یاد یاران سفر کرده بخیر یاد مردانی که چون شیران روز حمله فتح و ظفر کرده بخیر یاد آن شورآفرینان نبرد یاد حمله ها در آن شبهای سرد یاد کردستان و یاد کاوه ها که ز ما دفع خطر کرده بخیر یاد آن عشاق و خونین جامه ها یاد آن سوز و گداز و ناله ها یاد یارانی که در پیکارها ترک پا و ترک سر کرده بخیر یاد نصر و کربلای چهار و پنج یاد شب های عملیات و رنج یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر یاد آن الله اکبرها بخیر... 🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات غرورآفرین و حال و هوای رزمندگان اسلام در این عملیات شکوهمند با نوحه ای بسیار حماسی و شورآفرین از مداح باصفای جبهه ها 🎙فضای جبهه حق ، شورشی افکنده بر جانم مهیای جهادم ، عاشق دیدار جانانم به سوی گلشن حسینی می روم به فرمان امام خمینی می روم وضو گیرم، لباس لشگر حق را به تن پوشم به کف قرآن،به لب الله، سلاح رزم بر دوشم برای یاری دینم ، کمربندم ز جان پوشم در این وادی کشانده ، شوق دیدار عزیزانم سرافرازم که رهبر مرحبا گفته به نیرویم مرا شرمنده کرده بوسه خواهد زد به بازویم خداوندا چه سان شکر و سپاست را توان گویم کجا من لایق این مهرو الطاف فراوانم من اندر لشگر حق جلوه های کبریا بینم تجلی بخش سنگرها جمال اولیاء بینم مصمم چهره های شیرمردان خدا بینم مناجات شبانگاه دلیران کرده حیرانم... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 دفاع مقدس ملت ایران در برابر متجاوزان بعثی مملو از عبرت‌های بزرگ تاریخی است كه بخشی از آن مربوط به ندامت‌های كشور كوچك و ثروتمند كویت از كمك به رژیم بعثی صدام معدوم است. شیخ جابر احمد الصباح امیر کویت در کتاب خاطراتش می‌گوید: در پایان كنفرانس کشور های عربی در بغداد ، زمانی كه می‌خواستیم عراق را به مقصد كویت ترك كنیم صدام خود شخصاً پشت فرمان اتومبیل ویژه بنز تشریفات نشست و هدایت خودرو را تا فرودگاه بغداد به عهده گرفت. در اتومبیل فقط من بودم و او ، در حالی‌كه صدام سیگار برگ كوبایی بر لب داشت در بین راه به او گفتم انشاء‌الله در كویت منتظرش هستیم و اولین سفر خارجی‌اش را به مقصد كویت داشته باشد. صدام هم با تكبر جواب داد: كویت خانه ماست می‌آییم. منظور او را آن موقع نفهمیدم و وقتی در حال فرار از كویت در تابستان 1990 میلادی بودم متوجه حرف آن مردك متكبر خبیث شدم و در همانجا آرزو كردم به او در جنگ با ایرانی‌ها كمك نمی‌كردم. او نمك‌نشناس و نمك به حرام بود. صدام بعد از فتح کویت در پاسخ به این سوال خبرنگاران كه چرا دیگر لباس نظامی نمی‌پوشد گفت: من در كویت مردی مقابل خود نمی‌بینم. اگر در جنگ با ایرانی‌ها لباس نظامی می‌پوشیدم، به دلیل آن بود كه آنها مرد جنگ بودند. او در این گفت‌وگو با احترام از امام‌خمینی (ره) و رزمندگان ایرانی یاد می‌كند و مجبور می‌شود اذعان كند كه با چه كسانی در نبرد بوده است... 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این کلیپ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌‌‌‌‌اگر شیطان بخواهد ما را از ابهامی كه چون مهی غلیظ راه فردای ما را در خود پوشانده است بترساند ، ما خود را به پناه قرآن می‌سپاریم و می‌گذریم... یكی از بچه‌های مشهد كه دستش را حنا گذاشته ، مشغول پاك كردن لپه است. حنا را برای استحباب می‌گذارند ، اگرچه در این سرمای عجیبِ كوهستانی ، حنا دست‌ها و پاها را از ترك خوردن نیز محفوظ می‌دارد. انجام وظیفه از هر كاری دشوارتر است. برای تحصیل رضای خدا یك روز باید راه رفت ، روز دیگر باید جنگید و چه بسا كه روز سوم باید آشپزی كرد... دیدن فرماندهانی كه نانوایی می‌كنند شاید نامأنوس و غریب باشد ، اما بسیار زیباست ، چرا كه انجام وظیفه از هر كاری دشوارتر است. تنها یكی از آن عزیزان كه فرزند یك نانوا بود تجربه‌ی نانوایی داشت؛ بقیه را ضرورت انجام وظیفه به این كار كشانده بود. برای تحصیل رضای خدا یك روز باید راه رفت ، روز دیگر باید جنگید و چه بسا كه روز سوم باید نانوایی كرد. برای من هیچ تردیدی وجود ندارد كه این نانوایی در محضر خدا بهای جنگیدن دارد... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی جالب و دیدنی از بحث و گفتگوی تند سرداران شهید و در لحظات سخت و نفس گیر عملیات غرورآفرین 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز ، خرمشهر و دشت آزادگان با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
44.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از لحظات سخت و نفس گیر عملیات غرورآفرین 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار عالی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت یازدهم 🖌... در گرماگرم نبرد عراقی ها به خیال اینکه در این سوی پل کسی نیست از روی جاده با یک جیپ جنگی به سوی ما آمدند و من یک لحظه دیدم که جیپ از جلوی من رد شد و رفت. بچه ها که سخت مشغول جنگیدن با نیروهای مقابل بودند و تمام حواس شان به میدان نبرد بود ، اصلأ متوجه عبور جیپ نشدند اما من هم جیپ را دیدم و با عراقی هایی داخل جیپ چشم تو چشم شدم . اصلأ وقت درنگ نبود سریع بلند شده و از پشت سر به جیپ فرمان ایست دادم و چندبار هم بلند داد زدم : « قف…قف ( ایست عربی ) » جیپ کمی جلوتر ایستاد. چهار تا کلاه سبز عراقی از داخلش پیاده و دستان خود را به علامت تسلیم بلند کردند. از همدیگر حدود ۴ یا پنج متری فاصله داشتیم. اسلحه را گرفتم طرف شان ، انگشتم روی ماشه بود که اگر دست از پا خطا کنند امان شأن ندهم. به نظرم آمد که قصد تسلیم شدن دارند. اما با این وجود هنوز سلاح هایشان دست شأن بود و زمین نگذاشته بودند و همان طور هم روی جاده نشستند. چند لحظه گذشت. اشاره کردم که اسلحه را زمین بگذارید ، دو نفرشان سریع سلاح را کف جاده انداختند ، اما دو نفر دیگر هیچ اعتنایی به اشاره هایم نکردند و بی حرکت فقط نگام کردند. با خودم گفتم اگر می خواهند تسلیم شوند چرا پس به حرف هام گوش نمی دهند و سلاح زمین نمی گذارند و با همین فکر هم تصمیم به زدن شأن گرفتم. اسلحه را در دستم فشرده و به سمت شأن گرفته و خود را آماده شلیک نشان دادم ؛ عراقی های مسلح بازم هیچ توجه ای به کارم نکرده و سلاح در دست فقط نگام کردند. توکل بر خدا کرده و ماشه را کشیدم . اسلحه صدای چکی داد و گلوله ای شلیک نشد! دلم هری ریخت پایین. عرق سرد سر و صورتم را پوشاند. یک لحظه همه چیز را تمام شده دیدم. خداحافظ زندگی ! خداحافظ جنگ ! من هم این گونه شهید شدم!… خشابم خالی بود و چهار عراقی نگاهم می کردند. هر لحظه خودم را آماج گلوله های عراقی ها می دیدم. یکی از عراقی ها اسلحه را گرفت طرف من ، اصلأ خودم را نباختم. تنها چیزی که آن لحظه به ذهنم رسید این بود که سریع بدوم سمت عراقی ها و قبل از شلیک گلوله با آنها دست به یقه شوم و بگیرمشان زیر مشت و لگد. به حول و قوه الهی در خودم این شجاعت و آمادگی را می دیدم. بی آنکه لحظه ای تعلل کنم شتابان به طرف شأن دویدم و یکی دو متری بیشتر نرفته بودم که یکدفعه سر یکی از عراقی ها متلاشی و مغزش به اطراف پراکنده شد. دومین عراقی هم بلافاصله نقش بر زمین شد. او هم از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفته و مغزش متلاشی شد. در جا میخکوب شده و وسط جاده نشسته و به دنبال تیرانداز گشتم. بچه ها که همگی درگیر نبرد بودند و اصلا متوجه جریان ما نبودند. اطراف را بررسی کرده و کسی را ندیدم به سمت نیروهای خودمان نگاه کرده و یک نفر را دیدم که از زیر پل بیرون آمد. نشناختمش ام به نظرم آمد که او عراقی ها را زده . مصطفی حمیدی که با تیربار شلیک می کرد تازه متوجه ما شده و لوله تیربارش را برگرداند سمت جیپ و دو عراقی باقی مانده را هم به رگبار بست. خیالم راحت شد و برگشتم کنار پل که ببینم آن دوتا عراقی اولی را چه کسی زده؟ کنار پل فقط بچه های خودمان بودند و هیچ کس گردن نگرفت . هر چه هم دور و بر پل گشتم کسی دیگر را ندیدم. در سوم خرداد ۱۳۶۱ نماز صبح را خوانده و به سمت شهر خرمشهر شروع به پیشروی کردیم. زودتر از همه یگان ها ما حرکت کردیم و فرماندهی را هم ( سردار شهید ) حمید باکری بر عهده گرفته بود . به شوق فتح خرمشهر و آزادی آن از دست متجاوزین بعثی ، پاهایمان توان و قدرت بیشتری گرفته بود. محکم و استوار قدم بر می داشتیم. اولین رزمندگانی که به ورودی خرمشهر رسیده و وارد آن شدند بچه‌های دلاور زنجان و تعدادی از رزمندگان شهر نجف آباد اصفهان بودند. جلوتر از ما کسی نبود و با اولین نیروهای دشمن در میدان مقاومت خرمشهر درگیر شدیم. عراقی ها در این میدان مقاومت خرمشهر دو بار جنگ سختی داشتند؛ بار اول در ۲۹ مهرماه ۱۳۵۹ زمانی که برای اشغال خرمشهر آمده بودند و بچه های خرمشهر مظلومانه در این میدان جلوی دشمن مردانه ایستاده و جانانه جنگیدند و به پاسداشت شجاعت و فداکاری آنان این میدان نام مقاومت بر خود گرفت. دومین بار هم سوم خرداد ۱۳۶۱ بود که رزمندگان اسلام به تلافی جنایات بعثی های متجاوز در خرمشهر پای به این میدان مقاومت گذاشته بودند تا تجاوزگران بعثی را برای همیشه از خرمشهر بیرون کنند... 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
27.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙 هنوز از کربلایت ، به گوش آید صلایت حسین جانها فدایت ، حسین جانها فدایت بسیج کاروان است که سوی تو روان است به شوق نینوایت ، به شوق نینوایت محبانت حسین جان صلایت را شنیدند همه لبیک گویان به سویت پر کشیدند پیاپی کاروانها ره کویت بریدند به امیدی که بوسند ، در دولت سرایت هنوز از خون پاکت بسی آوا بلند است طنین دین و قرآن ز عاشورا بلند است لوای عدل و ایمان که در دنیا بلند است نموده استوارش ، ندای خون نایت به سربازان قرآن تو میر کاروانی بزرگ آموزگار شهادت در جهانی توان بخش و امید دل رزمندگانی سپاه و جیش حق را ، توئی نور هدایت... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙 : ‌‌چه كسی می توانست باور كند كه زمین در انتظار اینچنین روزهایی است..!؟ اكنون انسان به‌ روشنی در می یابد كه چرا آفریدگار متعال در مطلع خلقت آدم در جواب فرشتگان فرموده بود: (من چیزی می دانم كه شما نمی دانید «انی اعلم ما لا تعلمون») آنچه اتفاق می افتد تفسیری است عینی بر آیات مباركه‌ی قرآن ، و این روزها ، روز بعثت دیگرباره‌ی انسان است؛ همان انسانی كه خورشید وجودش در پس ابرهای سفاكیت او از چشم فرشتگان پنهان مانده بود ، اما آفریدگار متعال می دانست. ‌‌من هر وقت این بسیجی های جوان را می بینم كه كماندوهای اسیر بعثی را به پشت جبهه انتقال می دهند ، سخت به شگفت می آیم. صحنه‌ی تخلیه‌ی اسرا تمثیلی است از همه‌ی این نبرد ، چند بسیجی مؤ‌من و صف طویلی از كماندوهای آموزش‌دیده‌ای كه با های و هوی ، باطن ضعیف خویش را در پشت یك ظاهر پرقدرت از چشم مردم دنیا پنهان داشته بودند ، و ببین كه چگونه رازشان برملا افتاده است ! چهره‌ها مرعوب و دست‌ها روی سر و پشت گردن... اگر قرآن سخن از ضعف كید شیطان گفته است ، باز هم امروز آن سخن تفسیر می شود... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 گردان های عزالدین القسام در صفحۀ خود ویدیویی بسیار زیبا و دیدنی با زیرنویس فارسی منتشر کرده که واقعاً تماشایی است. 🎙مقاومت ما در غزه ریشه‌هایش به اندازه کوه‌های فلسطین محکم است ✌️إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 رزمندگان دلاور گردان های عزالدین القسام ، منطقه جبالیا غزه را برای متجاوزین اشغال‌گر صهیونیست مبدل به جهنم کرده اند. تصاویری دیدنی ببینید از هدف قرار دادن نیروها و ادوات ارتش کودک کش رژیم اسرائیل در شمال نوار غزه منطقه شرق جبالیا که به تازگی منتشر شده است. ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 قهرمانان پوشالی و توخالی فیلم های دروغین و اکشن‌های خالی بندی هالیوود آمریکایی باید به غزه بیاند در مقابل این همه شجاعت و جسارت و دلاوری مبارزان فلسطینی‌ لُنگ بندازند...! ✌️این است شجاعت ، این است شهامت ، این است غیرت ، این است قدرت ایمان... ♦️این فیلم زیبا از نبرد تن به تن رزمندگان گردان های عزالدین القسام با تانک های پیشرفته اسرائیلی را ببینید تا جیگرتون حال بیاد. ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 "اسحاق بریک"، ژنرال ارشد ارتش رژیم کودک کش اسرائیل : ارتش ما توانایی شکست حماس را ندارد چطور می‌خواهیم با حزب‌الله و ایران بجنگیم؟! این جنگ به قیمت فروپاشی و نابودی اسرائیل تمام خواهد شد! ... در واقع ما در جنگ غزه شکست خوردیم؛ تمام مکان‌هایی را که تصرف کرده بودیم را حماس به کنترل خود درآورده چون همه تونل‌ها در دستان حماس است؛ نیروهای حماس احساس می‌کنند که به عنوان شهدای جهان اسلام ، پیروز هستند! ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 سید شهیدان اهل قلم رحمت الله علیه : 🎙گفتم ای كاش عاشورا نگذشته بود و می‌خواستم بگویم كه اگر ما سال ٦١ هجری قمری و عزیز زهرا ، حسین بن علی علیه السلام را درك می‌كردیم ، صحرای كربلا چهره‌ی دیگری می‌یافت. اما به یادم افتاد كه اگر آن روز سیدالشهدا علیه السلام ، مظلومانه و غریبانه ، سر و جان و پسر و برادر و همه چیز خود را در راه حق نداده بود ، امروز نه سخنی از حق بر جای مانده بود و نه ما وجود می‌یافتیم. برادر...! جایی برای ای كاش‌ها و اگرها باقی نمانده است. عاشورا هنوز نگذشته است و كاروان كربلا هنوز در راه است و اگر تو را هوس كرب و بلاست ، بسم الله.... 🌺 روحش شاد و یادش گرامی 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این کلیپ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 مصاحبه‌ای بسیار زیبا و دیده نشده از بسیجی دلاور رزمنده ۱۴ ساله ای که حضرت امام خمینی (ره) بر بازوی او بوسه زد. 🎙... مهرداد عزیزاللهی هستم. اعزامی از اصفهان ، تخریب چی هستم و راه را برای رزمندگان اسلام باز می کنم. دشمن اصلی ما آمریکاست و همانطور که امام گفته اند شیطان بزرگ آمریکاست... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد اصفهانی ، دانش آموز بسیجی از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز شهر اصفهان بود که از آغازین روزهای جنگ تحمیلی پای در میادین نبرد با متجاوزین بعثی عراق گذارده بود و عاقبت در سال ۱۳۶۵ در عملیات منطقه عملیاتی جزیره عراق در کسوت غواص خط شکن به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت دوازدهم 🖌... عراقی ها به سختی می جنگیدند و حاضر نبودند یک قدم از مواضع دفاعی خود عقب نشینی کنند. در میدان مقاومت خرمشهر و در اول خیابان ۴۰ متری بودیم . عراقی ها از تمام سوراخ سنبه ها به طرف مان تیراندازی می کردند. یک تانک عراقی در ابتدای خیابانی که به طرف گمرک می رفت ، لنگر انداخته و مدام با توپ و مسلسل شلیک می کرد و اجازه تکون خوردن را به کسی نمی داد. چند نفری از آرپی جی زنها درصدد شکار تانک بودند و یکسره به طرفش موشک شلیک می کردند. در نهایت هم موشک یکی از بچه ها به تانک خورده و صدای تیراندازی تانک قطع شد. نیروهای دشمن به شدت مقاومت می‌کردند و حاضر به عقب کشیدن نبودند ، عمده درگیریها در دو محور بود که یکی خیابان ۴۰ متری بود که به طرف مسجد جامع خرمشهر می رفت و یکی هم خیابانی بود که آخرش منتهی به گمرک می شد. نیروی عمده دشمن در سمت گمرک موضع گرفته و در حال نبرد بودند. گمرک سالن های بزرگی داشت که نیروها به راحتی از داخل شأن جابجا می شدند و هم اینکه لب رودخانه اروندرود بود و در موقع خطر می توانستند با استفاده از قایق ، از آب بگذرند و اگر قایق هم نشد به آب اروند زده و شناکنان جان شأن را نجات بدهند. صدای شلیک تانک که قطع شد کم کم کشیده شدیم به طرف گمرک . درگیری ها خود به خود ما را به آن سمت و سو می کشاند. یعنی یقین داشتیم که کانون درگیری ها در گمرک است و نباید خودمان را در خیابان ها سرگردان کنیم. نیمه راه به دو گروه تقسیم شدیم. (سردار شهید) حمید باکری با تعدادی از نیروها رفتند و ما هم به طرف گمرک حرکت کردیم. بعد از میدان مقاومت درگیری ها پراکنده بود. چند متری نرفته بودیم که یکی از پشت بام به طرف ما تیراندازی کرد که سریع زدیمش. درگیری ها چندان چشمگیر نبود. چشمان مان همه جا به دنبال سربازان دشمن بود. با احتیاط جلو می رفتیم که دوباره از پشت بام یکی از ساختمان ها به طرف مان تیراندازی شد. درب ساختمان بسته بود و تا حدودی هم ساختمان تمیز و مرتبی به نظر می رسید، در حالی که بیشتر خانه های شهر خراب و ویران شده بودند این یکی سالم و سرپا بود. نتوانستم بیخیالش شوم و به بچه ها گفتم : صبر کنید تا نگاهی به اینجا بکنیم. انگاری خبرهایی داخل خانه هست. درب بسته بود و باید از روی دیوار وارد خانه می شدیم . بچه ها کمک کردند تا خودم را از دیوار خانه بالا بکشم. رفتم روی دیوار و یک نگاهی به دور و بر انداختم و پریدم داخل حیاط و سریع در را باز کردم . قبل از اینکه بچه های وارد حیاط بشوند یک نفر عراقی از داخل خونه بیرون آمد و خواست با کلت کمری به طرفم شلیک کند که فرصت نداده و به گلوله بستمش ، افتاد . فهمیدم که تشخیص ام اشتباه نبود. دومی بیرون آمد ، او را هم زدم و افتاد. بچه ها هم یکی پس دیگری وارد حیاط خانه شده و درگیری سخت و نزدیکی با عراقی ها آغاز شد ، هر که از داخل ساختمان بیرون آمد زده و فرصت شلیک به آنها ندادیم. شاید بیست نفر عراقی را داخل حیاط زده و کشتیم. به دنبال آنها هر که بیرون آمد دیگر دست به اسلحه نبرد و تسلیم شد. سی نفری تسلیم شدند؛ همگی از فرماندهان عراقی در شهر خرمشهر بودند. رفتیم داخل ساختمان و دیدیم آنجا مقر فرماندهی عراقی ها در خرمشهر است و حالا هم جلسه داشتند که ما کاسه کوزه شأن را به هم ریختیم. به ساعت نگاه کردم هفت و نیم صبح بود. در و دیوار ساختمان پر از نقشه های نظامی بود. به قدری اسناد و مدارک بود که آدم واقعاً توش گم می شد. چندتایی را با خودم برداشتم. کریم بیات با حمید آقا باکری تماس گرفته و گفت : مقر فرماندهی دشمن در خرمشهر را تصرف کردیم؛ جلسه داشتند که در همان حال ریختیم رو سرشان… حمید آقا هم خوشحال شد و گفت : بیایید به طرف در سنتو گمرک وقتی از مقر فرماندهی عراقی ها بیرون زدیم ، صدای تیراندازی ها از نقاط مختلف شهر به گوش می رسید و معلوم بود بقیه نیروها هم به شدت درگیر هستند. عراقی ها دیگر در داخل خرمشهر مقر فرماندهی نداشتند و اکثر فرماندهان شأن هم توسط ما کشته و اسیر شده بودند . خیال مان که از بابت مقر فرماندهی دشمن راحت شد به طرف در سنتو گمرک راه افتادیم. در آن لحظات دیگر شهر خرمشهر را آزاد شده می دیدم ؛ هرچند هنوز حضور دشمن متجاوز را حس می کردم و گلوله هایشان از کنار سر و صورتم زوزه کشان می گذشتند... 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی در وصف دلاورمردان تخریب چی دوران دفاع مقدس با صدای گرم و دلنشین مداح باصفای جبهه ها 🎙تو صاف بودی ساده جنگیدی اما جوابِ آینه ها سنگه! از وقتی رفتی خوب فهمیدیم؛ سنگر عوض میشه ولی جنگه روی سر دنیا آتیش سنگینه تخریبچی برگرد؛ اینجا پر از مینه تخریبچی برگرد، تا معبرا وا شه اول برو میدون؛ تا راه پیدا شه تخریبچی برگرد… تخریبچی برگرد کوچه به کوچه؛ اسم تو زنده است معبر به معبر، راه تو بازه بعد از تو می سوزیم و می سازیم؛ دنیا ولی با ما نمیسازه برگرد و روشن کن؛ چشمای لشگر رو وقتی که میچینی؛ اون سیم آخر رو باید شب حمله؛ فردا رو باور کرد خطو نگه داشتی… تخریبچی برگرد تخریبچی برگرد ، تخریبچی برگرد... 🌺 یاد باد یاد مردان مرد... 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این نماهنگ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙 : ‌‌خرمشهر دروازه‌ای در زمین دارد و دروازه‌ای دیگر در آسمان. آن روزها زمین و آسمان به هم پیوسته بود و مردترین مردان از همین خاك بال در آسمان‌ها می‌گشودند. زمین عرصه‌ی ظهور یك حقیقت آسمانی است و جنگ بر پا شده بود تا آن حقیقت ظهور یابد. و همه عالم بهانه ظهور همین حقیقت است. دیدم كه جنگ بر پا شده است تا از این خاك دروازه‌ای به كربلا باز شود و مردترین مردان در حسرت قافله‌ی عشق نمانند... و چنین شد. خرمشهر از همان آغاز خونین‌شهر شده بود. خرمشهر خونین‌شهر شده بود تا طلعت حقیقت از افق غربت و مظلومیت رزم‌آوران و بسیجیانِ غرقه‌درخون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر این آفاق می‌توان نگریست؟ آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیكرهاشان زیر شنی تانك‌های شیطان تكه‌تكه شد و به آب و باد و خاك و آتش پیوست. اما... راز خون آشكار شد. راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند. شهر زمینی خرمشهر در دست دشمن افتاد، اما شهر آسمانی همچنان در تسخیر شهدا باقی ماند. شور زندگی یك بار دیگر مردمان را به خرمشهر كشانده است. شاید آنان در نیابند، اما شهر در پناه شهداست... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
48.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 مستندی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از لحظات غمبار اشغال شهر خرمشهر توسط متجاوزین بعثی عراق در آبان ماه ۱۳۵۹ تا آزادی خونین شهر (خرمشهر) مقاوم بدست رزمندگان دلاور ایرانی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ طی عملیات شکوهمند و پیروزمندانه ( انتشار برای اولین بار ) 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... ♦️کاری زیبا و دیدنی از کانال دل باخته 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار عالی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت سیزدهم 🖌... از دور در سنتاپ گمرک خرمشهر قشنگ دیده می شد ؛ بزرگ بود و باز. عراقی ها جلوی درب دژبانی زده و یک مسلسل ضدهوایی هم کنارش مستقر کرده بودند. جلو رفته و از شر رگبار گلوله ها به بالای ساختمانی رفته و خیلی یواش و با احتیاط از روی پشت بام ها شروع به پیشروی کردیم . ۱۰۰ متری با درب گمرک فاصله داشتیم که ناگهان یک عراقی التماس کنان خودش را به ما رساند و تسلیم شد و درست کنار من ایستاد. سلاح و مهماتی همراه نداشت و چون خودش تسلیم شده بود خیلی با محبت و مهربانی باهاش برخورد کرده و از صورتش بوسیده و گفتم : برو به بقیه هم بگو بیایند تسلیم شوند. حرفهایم را اصلأ نفهمید. از لحظه ورود به شهر یک روحانی جوان به جمع ما اضافه شده بود؛ عمامه به سر داشت و لباس رزم پوشیده بود. فارسی حرف می زد. یک بلندگوی دستی هم دستش بود که هر‌ کجا‌ می‌رفتیم با خودش می آورد. نه اسمش را پرسیده بودم و نه اینکه مال کدام یگان و لشگر است. دیدم اسیر عراقی از حرف هایم چیزی نمی فهمد. آن رزمنده روحانی را صدا کرده و گفتم : می تونی به این حالی کنی که برود به بقیه نیروهای عراقی بگوید که از داخل گمرک خارج و تسلیم شوند. رزمنده روحانی شروع کرد با عراقی عربی حرف زدن. دیدم خیلی خوب عربی حرف می زند. حرفهایم را به اسیر عراقی گفت. او هم سریع برگشت و به سمت گمرک رفت . همانجا ایستاده و منتظر عراقی ماندیم . پنج دقیقه نکشید که دیدیم حدود سیصد نفر عراقی هر کدام یک گونی خالی سفید در دست به سوی ما می آیند . گونی های سفید را به نشانه تسلیم شدن تکان می دادند و فریاد می زدند: الله اکبر…الدخیل… بعضی هایشان کلت کمری داشتند. همه را خلع سلاح کردیم. فرصت دست دست کردن نبود. همه را به ستون کرده و به طرف عقبه حرکت شأن دادیم و یکی از بچه ها را هم بالا سرشان گذاشتم تا ببرد تحویل شان بدهد. (سردار شهید) حمید باکری هم از خیابان دیگری خودش را به درب سنتاپ گمرک رسانیده بود. حرکت کرده و خواستیم از دژبانی گمرک رد شویم که از داخل گمرک به طرف مان تیراندازی شد. تیراندازی ها در حدی نبود که زمین گیرمان کند و همانطور تیراندازی کنان وارد محوطه گمرک شدیم. ساعت حدود ده صبح بود. اول تعدادمان کم بود اما بعد چند نفر از نیروهای زنجان را آن اطراف پیدا کردیم؛ از جمله آقای محمد اسماعیلی که بعدها جانشین سپاه منطقه زنجان شد. آنجا معاون یکی از گردان های عمل کننده بود. ایشان هم از خیابانی دیگر خود را به گمرک رسانیده بود. کمی با هم خوش و بش کرده و جریان اسرای عراقی را گفتم که خودشان تسلیم شدند. ایشان هم گفتند که ما هم تعداد زیادی اسیر گرفته و به عقب فرستادیم. در امتداد اروند به طرف سالن های اصلی و بزرگ گمرک رفتیم. حمید آقا باکری اول ستون بودند و من هم پشت سرش راه می رفتم. حدود سیزده نفری می شدیم . درگیر که می شدیم بچه ها پراکنده می شدند و بعد از پایان نبرد دوباره همدیگر را پیدا می کردیم و به راه خود ادامه می دادیم. همانطور که راه می رفتیم به خاکریز عراقی‌ها که در امتداد اروند زده شده بود نگاه می کردم که یکدفعه ستونی از نیروهای دشمن را از دور دیدم که از خاکریز رد شدند. سریع به حمید آقا گفتم ، گفت : برو ببین چه خبر است؟ بدو رفتم و نگاه کردم؛ حدود بیست یا بیست و پنج نفر از نیروهای عراقی در یک ستون تند و تیز می رفتند که به خیال خودشان ما را دور زده و از پشت سر حمله کنند . تعداد نفرات دشمن زیاد بود و من هم تنها بودم . شتابان برگشته و بقیه بچه ها را باخبر کردم . رفتیم به سراغ شأن و در یک درگیری کوتاه چند نفرشان کشته و چند نفری را هم اسیر گرفتیم. آنروز در خرمشهر چنان عرصه را به نیروهای عراقی تنگ‌ کرده بودیم که راه دیگری نداشتند؛ یا باید کشته می شدند یا اسیر. تعدادی هم از اروندرود می گذشتند. آنهایی که شنا بلد بودند فرار می کردند و کسانی هم که بلد نبودند در آب غرق می شدند. با خنثی شدن نقشه دشمن دوباره حرکت کرده و به پیشروی خود ادامه دادیم. در بین راه دوتا عراقی را دیدیم که سرگردان هستند ، آرام صدایشان کردیم‌ و آنها هم خیلی آرام آمدند‌ و کنار‌ ما‌ نشستند روی زمین. هر‌ دو‌ پیرمرد‌ بودند و قیافه و هیکل شأن به آدم‌های جنگنده و درنده نمی خورد. رزمنده روحانی آنها را به حرف کشید و پرسید که از کجا آمده اند و به کجا می روند. گفتند: ما جیش الشعبی هستیم.... 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 شبکه الجزیره بررسی می کند: گردان‌های عزالدین القسام حماس از چه تاکتیک‌های جدیدی در عملیات‌های ترکیبی خود علیه ارتش کودک کش اسرائیل بهره می‌برند؟ ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ 👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این گزارش زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری از لحظه زغال شدن سربازان کودک کش صهیونیست در محله زیتون شهر غزه توسط رزمندگان دلاور گردان های عزالدین القسام ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 جریان نامه هشدار آمیز رئیس سازمان جاسوسی سیا (CIA) آمریکا برای سردار شهید با تصاویری بسیار زیبا از سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی 🎙 : این معنای آیه اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم این است که اِن تَنصُرُوا اللهَ به شما برمیگردد که اگر سهم شما در چیزی یک درصد است، اگر شما ۱۰۰ درصد انجام بدید این سهم شماست. خدا قول داده ۹۹ درصد را وفا می کند. 🌺 یاد باد یاد مردان مرد... 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
33.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی در وصف خوزستان و شهدای والامقام دوران دفاع مقدس و تصاویری ناب و خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل با صدای گرم و دلنشین مداح باصفای جبهه ها 🎙سرزمین عشق و غیرت خوزستان ای مسلخ مستان ای مشهد یاران ای سجده گاه آخر سرهای سرداران ای ... 🎙شاعر: قاسم صرافان 🎶 آهنگساز: حسین کریمی 📹 تدوین: یوسف نبوی 📀 طراحی و تولید: رضا نقدی 📢 خواننده:حاج صادق آهنگران 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این نماهنگ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab