پلاک ۱۳
چقدر این پیام برام جالب بود... وقتی خوندمش رفتم یه دور توی کانالها و گروههام زدم که ببینم اگه چیزی
آدم تصور میکنه اینا فکرای خودشه که میاد توی ذهنش! ولی نه، خیلی وقتا این فکرا فقط نتیجهٔ طبیعی چیزاییه که خوندیم و دیدیم؛ نتیجهٔ انتقال طرز فکرها، بهطور نامحسوس...
انقدر که این روح لطیف و تأثیرپذیره! ✨
@pelak13
قبلاً هم گفته بودم، آدم بعضی جاها دیده نمیشود. هرچقدر هم تلاش کند، هرچقدر هم واقعاً دیدنی شود، نامرئی باقی میماند. برای ما آدمها «دیده نشدن» معمولاً سخت است... راههای مختلفی برای کاهش درد این مسئله وجود دارد، مثلاً توجه به کسانی که ما را میبینند؛ مثل آنکه گفته است: «برو آنجا که تو را منتظرند!».
اما من اخیراً یک راهِ بهتر پیدا کردهام.
گمان میکنم خوب است همهجا را به چشم «کلاس درس» ببینیم. خب، موضوعات کلاسها متفاوت است! بعضی جاها باید تمرینِ دیده شدن بکنی، بعضی جاها تمرینِ دیده نشدن...! تا بتوانی وقتی دیده شدی، اسیر خودشیفتگی و ریا و توقف نشوی؛ آنجا که دیده نشدی هم دست از انجام وظایف نکشی.
بعضی جاها، حق این است که دیده بشوی. برای احقاق حق بجنگ، اما اگر نشد چه؟ اجازهٔ ناامیدی داری؟! هرگز... باید به یاد بیاوری که فرازونشیب این دنیا، حتی اگر بهحق نباشد، امتحان است و هدف هیچوقت دیده شدن نیست، رضایت خداست...
... و فکر نکن که تمرین دیده نشدن سختتر از تمرین دیده شدن است! که اگر در آن، غمی نهفته است که تو را به تفکر وا میدارد، اینجا باید بتوانی مردِ شکست دادنِ خوشحالیِ پوشالیات باشی... .
@pelak13
با هم نشسته بودیم و از دغدغههاشون میگفتن. لابهلای حرفها به این اشاره کردن که شب قبل از خواب به چیا فکر میکنن. برام خیلی جالب بود، ولی وقتی دغدغههاشون رو با دغدغههای خودم مقایسه کردم، برای خودم متأسف شدم و غصه خوردم. مقایسه خوب نیست؟ خب... باید دید.
داشتم فکر میکردم من چقدر دلبستهٔ این مکتبم. اینجا باید از طرفی به چیزی که هستی قانع نباشی و تلاش کنی؛ از طرفی مضطرب و ناامید نباشی و بتونی با آرامش حرکت کنی. از طرفی کمترین مادیات قانعت کنه، از طرفی به بیشترین معنویات هم بسنده نکنی. ولی همزمان دنیا و آخرت رو بهخاطر هم رها نکنی. اینجا باید بتونی خودانتقادی داشته باشی، در عین حال وقتی داری دغدغههای خودت رو نقد میکنی، دغدغههای دیگران رو که میشنوی، به دیدهٔ تحقیر نگاهشون نکنی. ترکیب نقد و درک داشتن این میشه که دیگران رو میتونی رشد بدی، ولی هرگز اونا رو کم و کوچیک نمیبینی.
انگار اصلاً ذات این مکتب اینه که اجازه نداری تکبعدی رشد کنی و باید، باید وسعت دید داشته باشی... چطور میشه یک دین اینهمه دوستداشتنی باشه؟ ❤️
@pelak13
اصلاً انگار یکی از ریشههای کمالگرایی اینه که خودت رو به چالش نکشی و توی دایرهٔ امنت بمونی. وقتی خودت رو به چالش بکشی -حالا چه با یاد گرفتن یه مهارت جدید و چه با درست کردن یه غذای جدید- جایی برای کمالگرایی نمیمونه؛ چون خواهناخواه ممکنه شکست بخوری یا اشتباه کنی...
اگر کمالگرایی رو تجربه کرده باشی، حالا میتونی ببینی چقدر شیرینه که آدم به روی تجربهها و چالشهای جدید آغوش باز کنه و اشتباه کردن و نقد شدن رو بهعنوان بخش طبیعی رشد بپذیره 💚🌱
@pelak13
پلاک ۱۳
✨ سفارشها ✨ ای عبدالله [بن جندب]! شیطان دامهای خود را در دنیا گسترده و هدف او اولیاء و دوستان ما
✨ اى پسر جُندَب!
✨ براى هرکس که حق ما را میشناسد، لازم است که عملش را در هر شب و روز رسیدگى کند و از خود حساب بخواهد.
✨ اگر کار خوبى مشاهده کرد بر آن اضافه کند
✨ و اگر گناهى انجام داده بود از آن استغفار کند؛ تا روز قیامت خوار نشود.
✨ خوشا به حال آن بندهاى که بابت مال دنیا به حال خطاکاران افسوس نخورد...
✨ خوشا به حال بندهاى که در جستوجوى آخرت است و براى آن کوشش میکند.
✨ خوشا به حال کسى که دلبسته به آرزوهای دروغ نیست.
✨ سپس فرمود: خدا رحمت کند آن گروهى را که چراغ درخشان و راهنماى مردم بودند...
✨ مردم را بهوسیلهٔ اعمال خود بهسوی ما دعوت میکردند و تمام قدرت خویش را به کار میبردند
✨ و از کسانى نبودند که اسرار ما را فاش نمایند...
~ #سفارشها - ۲
@pelak13
چون برکهٔ یخبسته پر از حسرتم ای ماه!
دل بی تو چه شبهای درازی که شکستهست...
#فاضل_نظری
@pelak13
پلاک ۱۳
پیشتر فکر میکردم چقدر خوب که من اینقدر دلبستهٔ پاییزم... چقدر خوب که میتوانم یک فصل را تا جایی دو
گفته بودم حال خوب را نباید به بیرون از خود گره زد، حالا میگویم اصلاً حرکت را نباید به حال خوب گره زد. شاید آن روز خسته بودی، کسل بودی... یعنی اجازه داری دست از حرکت بکشی؟ فکر نمیکنم... .
@pelak13
پلاک ۱۳
دوباره دوم بهمن رسیده و حالا شش سال از رفتنت میگذرد. نبین سالهای رفتنت را میشمارم، تو هنوز در تمام خوابهای من زندهای... در قلبم زندهای؛ آنجا که گاهی به دلم میافتد بیایم ببینمت و یادم میآید که رفتی...
گریه ندارد. مرگ یک مرحله از زندگیست که تو آن را طی کردی و من هم روزی باید طی کنم. اگر میبینی گریه میکنم، فقط بهخاطر دلتنگیست... دلتنگی برای صدایت وقتی که قرآن میخواندی... برای عطر گل محمدی حیاط خانهات... برای چشمهای زلالتر از دریایت...
راستی، به من بگو چطور آنقدر بیپروا محبت میکردی؟ آنقدر ساده، مکرر میگفتی دوستت دارم، آنقدر ساده هربار در آغوشم میگرفتی؟ نمیدانم... برای آدمبزرگها دوستت دارم گفتن سخت است، ولی برای تو سخت نبود. همین که محبت کردن برایت سخت نبود، کار دلم را در نبودنت اینهمه سخت کرده. از آن بالا تا اینجا مگر چند خط نوشتهام؟ که صورتم از اشک خیس خیس شده...
در پناه مهربانیِ خدای بزرگ باشی، عزیز مهربان من. به رضای او راضی هستیم، هرچقدر هم دلتنگ... . 💔❤️
@pelak13