هربار در هر چالهای گیر کردم، در نهایت نجاتدهنده قرآن بود. قرآنی که نورش آنقدر زیاد است که از پس هر چاه عمیقی هم برمیآید... 💫 گاهی حتی رمق خواندن نداشتهام، فقط گوش دادهام و معنای بعضی از آیات را هم نفهمیدهام؛ ولی باز هم نجات پیدا کردهام... نورِ واقعیست قرآن، بارانی از نور... ✨✨✨✨✨
@pelak13
بهش گفتم منم باید با تو مشق بنویسم!
کنارم نشست و بدون حرف خاصی تکالیفش رو نوشت... و من هم مطالب مربوط به کلاسم رو نوشتم و نوشتم و نوشتم!
تقریباً توی کل مدت، حواسش پرت نشد و پیوسته تکالیفش رو انجام داد.
اینجاست که میفرمایند: «کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم» / دعوتکنندهٔ مردم باشید، بدون زبانهایتان!
تکالیفش تموم شد، ولی هنوز کارای من مونده بود.
گفت هنوز مونده؟!
گفتم آره!
گفت ولی خانومِ ما ایــــــنقدرم دیگه مشق نمیده! 👀😂
و راضی و خرسند رفت.
اینجاست که نگاه به مجموعهرنجهای جهان کمک میکنه تا اندازهٔ واقعی رنج خودمونو متوجه بشیم و اون رو تحمل کنیم.
حالا تازه اگه «تکلیف» واقعاً «رنج» باشه.
و میدونید که حرف من روش برخورد حین تکلیف نوشتن بچهها نیست.
دنیا سراسر تمثیله.
@pelak13
پلاک ۱۳
«قابل» کلیشهست.
کلیشه یعنی کلمهای که بهجای واژههای دیگه تکرار میشه، تنوع زبان رو کم میکنه و اون واژهها رو هم بهسمت فراموش شدن سوق میده. علتش یا عادته یا تنبلی.
مثلاً میتونیم بهجای «قابلاجرا» بگیم «اجراشدنی»، بهجای «قابلاحترام» بگیم «محترم»، بهجای «قابلتوجه» بگیم «درخور توجه»، بهجای «غیرقابلبازگشت» بگیم «بیبازگشت»...
وقتی یه کلمه با «قابل» میبینم، حس میکنم به جنگی دعوت شدهم که سلاحش دایرهٔ واژگانه! 🥶 در متن اخیر به دو «قابل» پیروز شدم و براشون جایگزین پیدا کردم، اما به یکیشون باختم. بازی ذهنی جالبیه. امتحان کنید که بهجای قابلها چی میتونید بذارید... 😬
غیرقابلتصور؟
قابلتوجه؟
قابلاطمینان؟
😬
@pelak13
اینکه مناسبتها رو بهانه میکنیم برای محبت کردن، خیلی خوبه.
روز مادر، روز پدر...
هرچقدر آدم به مادر و پدر محبت کنه، کمه.
اما باید حواسمون باشه که یادمون نره مناسبت اصلی کدومه.
ربط ما با حضرت زهرا(س) اونقدر مهمه که حتی ربط با مادر، مرحلهٔ بعدیش میشه...
به این فکر کنیم که چرا روز ولادت ایشون باید جشن باشه برامون؟
چه حقی به گردنمون دارن؟
چه انتظاری ازمون دارن؟
چطور میتونیم رابطهمون رو باهاشون رشد بدیم؟
و خیلی چیزای خوب دیگه... ❤️
عیدتون مبارک، خیلی! 💖
@pelak13
[ هُم فاطمه و اَبوها و بَعلُها و بَنوها...]
میبینید؟
• در اینجا دیگر پیامبر اکرم
نبیِ خدا نیست؛
پدر فاطمه است!
• اینجا علیعلیهالسلام،
امیرالمومنین نیست؛
که شوهر فاطمه است!
• اینجا حسن و حسین،
سید جوانان اهل بهشت نیستند؛
بلکه پسران فاطمه اند؛
_ تمام نسب های اشخاص اول اسلام را
خداوند به واسطه یک زن،
یعنی فاطمهی زهراسلاماللهعلیها
معنا میکند...
@alaviaat | مادر