eitaa logo
پلاک ۱۳
102 دنبال‌کننده
704 عکس
139 ویدیو
7 فایل
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درَم... ✨❤️ + اگر نکته‌ای هست: @ftm_omt
مشاهده در ایتا
دانلود
و نوشته: برعکس چشم‌هایم، چشمی صبور داری کوک است ساز دل‌ها، کِی میل شور داری؟
🥺💙
پلاک ۱۳
نشسته بود تو زاویهٔ دید من. قصد کنجکاوی نداشتم، ولی خب اینقدر نزدیک بودیم که در جریان کارهاشون قرار می‌گرفتم 😅 روزه بود و قبل از شروع نماز مغرب، خیلی مختصر افطار کرد. بعد از نماز، در حالی که داشت جانمازشو مرتب می‌کرد و تو حال و هوای خودش بود، یهو مامانش خیلی مهربونانه، برگشت صداش زد گفت غذا می‌خوری بهت بدم؟ بعدشو نمی‌دونم چی شد، چون از اینجا دیگه من رفتم تو حال و هوای خودم. داشتم فکر می‌کردم خدایی که در موردش این تعبیر رو داریم که از مادر مهربون‌تره، چقدر مهربونه. به این‌که حتماً هوامونو داره، حتماً بارها یهو پرسیده فلان چیزو می‌خوای...؟ در حالی که خودمون به نیازهامون توجه کافی نداشتیم. داشتم به همهٔ محبت‌های مادرانه و پدرانهٔ تو دنیا فکر می‌کردم، که هر یه دونه‌ش چقدر زیاده، و اون‌وقت خدا، چقدر چقدر چقدر بیشتر هوامونو داره. حقیقتاً ما خیلی خوشبختیم که خدا رو داریم؛ کسی که جبران همهٔ نداشته‌ها، و برتر از همهٔ داشته‌هاست... 🧡 + عکس و متن ربط ندارند؛ فقط خواستم بگم جانمازم زرده 🤪😂💛
سلام علی کلمات بَقیَت فی القلب... و ربّما ستبقی...! 🤍✨
به جیب توست، اگر خلوتی و انجمنی‌ست برون ز خویش کجا می‌روی؟ جهان خالی‌ست... 🕊
تا حالا تست روانشناسی DISC رو دادید؟ جالبه به نظرم... هرچند نمی‌دونم دقیقاً چقدر معتبره 😬 اگر خواستید، این لینکشه: https://esanj.ir/disc-test (می‌تونید گزینهٔ تفسیر رایگان رو بزنید، بعداً برای اطلاعات بیشتر، نتیجه‌ای رو که میاد توی گوگل سرچ کنید، مثلاً سرچ کنید تایپ شخصیتی CS و...) اگر تست رو دادید، برام جالبه نتیجه‌شو بدونم 😍😁 @pelak13
سکانس اول یکی از دوستانم، حسابی درگیر مریض‌شدن فرزندانش بود. دخترکش بیمارستان بستری شد و دوستم تمام شب را به‌خاطر تب او نخوابید. عکسش را نگاه می‌کردم، رمق به صورت نداشت. دوست مشترک دیگری، طی اقدامی غافلگیرانه، به بیمارستان رفت و احوالش را جویا شد، تا خسته نباشیدی بگوید... عکس بعدی عکس دوستانم با هم بود، بدون این‌که هم‌چنان استراحتی در کار باشد، رمق به چهرهٔ دوستم برگشته بود. سکانس دوم دوست دیگری دارم که معلم دانش‌آموزان بازیگوش سوم ابتدایی است. یک روز در حالی که خسته و کلافه بود، مجبور شد به‌خاطر حضور فقط یک شاگرد به مدرسه برود. اما وقتی برگشت، حالش خوب بود، خودش این‌طور توصیف کرد که ولیّ دانش‌آموز، ابراز کرده بود که معلم خوبی پیدا کرده‌اند که راحت نباید رهایش کنند. سکانس سوم سال دوم راهنمایی بودم. به تعبیر امروز، سال هفتم. روزی یکی از دوستانم مرا کنار کشید و گفت اگر سؤالی بپرسم، صادقانه جواب می‌دهی؟ گفتم حتماً. گفت تو مشکل خیلی خاص و بزرگی در زندگی داری؟! گفتم چطور؟ گفت خب، چون معلم‌ها با تو خیلی خوب‌اند. حدس زدم شاید به‌خاطر این باشد! بهت‌زده خندیدم. راست می‌گفت، معلم‌ها با من خوب بودند، نه چون من خیلی درس عجیب و غریبی داشتم؛ که آن روزها هیچ‌وقت نفر اول تا سوم یا حتی هشتمِ کلاس نبودم. بلکه چون من معلم‌هایم را دوست داشتم، و این را به آن‌ها آزادانه نشان می‌دادم. به همین سادگی... با خودم فکر می‌کنم، واقعاً محبت معجزه می‌کند. محبت می‌تواند باعث شود مادری بدون این‌که استراحت کند،‌ رمق به چهره‌اش بازگردد؛ چون کسی حواسش به او و خستگی‌اش بوده‌است. محبت باعث می‌شود معلمی بدون این‌که از خستگی بدنی‌اش کم شود، حال دلش خوب شود؛ چون کسی قدر زحماتش را دانسته‌‌است. محبت باعث می‌شود گاهی طرف مقابل طوری خوب برخورد کند، که تصور کنند تو مشکلی داری که برخورد او، این‌قدر خوب است. محبت واقعاً معجزه می‌کند... مطمئنم. ❤️ @pelak13
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک... آسمان آبی و ابر سپید برگ‌های سبز بید عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می‌رسد اینک بهار خوش به حال روزگار... 💚 + صبح بخیر :) نم‌نم بارون می‌باره و عطر هوا... عطر هوا... 😍🥲✨
هدایت شده از 🌺نيلوفرانه🌺
خدایا وقتی بارون میفرستی احساس میکنم داری میگی: نگاه کن چقدر دوستت دارم... ❤️🌨 @Niloofaraneh1401
زمان: حجم: 97.7K
کاش به‌جز صداش، عطرش رو‌ هم می‌شد یه جا save کرد 🚶‍♀❤️ @pelak13