eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.4هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
8.6هزار ویدیو
151 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانو: چادرت را که پوشیدی ملائک کهکشانی از ستاره به پایت ریختند✨✨✨✨ باخودت نذر کرده ای که نگذارم مولایم بجز غم مسمار غمی دیگرداشته باشد.😔🙏✨✨ #چادرم_نذر_آرامش_مولایم🌸🌸🌸 #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab
2.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک خانم زنگ میزنه شبکه منوتو و مجریاش رو با خاک یکسان میکنه @banomahtab
👇👇 تو مترو نشستی رو صندلی....👇😊 یه خانم یا آقایی میاد روبه روی شما می ایسته... شما بلند میشی و جاتو میدی بهش... 😊 از این کار میتونی اهداف مختلفی داشته باشی .. حالا یا مبارزه باهوای نفس یا خدمت به خلق الله .. خادمی عباد الله.. 😉😊❤️ خانم یا آقایی که جاتو دادی بهش از این لطف شما احساس شرمندگی میکنن ... 🙈☺️ شرمنده میشن وقتی میبینن شما ایستادی و اون جای شما نشسته ... خودشو به شما مدیون میدونه و هی تشکر میکنه... . ....❤️😊👇 خیییلی وقته..... دادن که .... 🕊💐 نه . . . " جاشونو" ندادن ما بشینیم" " " دادن ما " بایستیم"😔💐 ماچیکارمیکنیم؟ مگه خدا نگفته "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا" ؟! ؟! داریم جلوی چشم کسانی که بخاطر ما دادن میکنیم ... 😔😔 که بجای #👈 را انتخاب کردیم😔 @banomahtab
ادامه رمان الهام ارسالی اعضا👇🌸🌸🌸
پارت چهاردهم تو این چندروز فقط حجابم رو حفظ می کردم واهمیت به نماز نمیدادم 😞 اما با این که به نماز اهمیت نمیدادم به داداش رسول ی اراده خاصی داشتم دوسش داشتم ازته دل 😭 چندروز گذشت که یک خواب عجیبو غریبی دیدم ... دقیقا خوابم همین بود سمت کردستان بود دوران جنگ دفاع از وطن بود برف شدیدی اومده بود😱 بعد چهارتا مرد بودن که داشتن از کوه بالا میرفتن اسم یکیشون حاج رسول دومی حاج مهدی بودش بعد این چهارتا باهم رفیق بودن که یهو عراقیا به هرچهارتاشون تیر زدن😭😢هنوز به شهادت نرسیده بودن که یک دختر کرد داشت از کوه بالا میرفت دخترک تا اونارو دید یخورده بهشون اب دادو گفت همین جا بمونید من برم کمک بیارم .... تارسید پایین کوه دید ی ماشین عراقی داره میاد با او عربی صحبت میکنه تا اینکه عراقی داشت ازماشین پیاده میشه عراقی رو با تفنگی که داشت میکشه😱 دخترک کرد با هزار سختی ماشینو به بالای کوه برد تا رسیدبه اونا دید که اونا ازشدت سرما فقط استخوناشون مونده 😔 دختر زد زیر گریه😭 و یک پارچه سفیدی که داشت استخونا رو گذاشت اونجا واونا رو داخل ماشین گذاشت و برای دفن به تهران به بهشت زهرا آورد اما وقتی رسید به بهشت زهرا میبینه استخونا جابه جا شدن😔 واونارو باز به شناسایی برد وقتی شناسایی تموم شد اونارو به بهشت زهرا واسه دفن برد.... اونجا بود که من یهو از خواب پریدم وتا تونستم گریه کردم و میگفتم خدایا چرا من .... پــارت پانزدهم خیلی اهمیت به خوابم ندادم😐 یک دو سه روز دنبال حاج مهدی و حاج رسول گشتم که ببینم کی هستن😔 ی عده میگفتن شاید همون شهدایی هستن که تازه اوردنشون بعضی ها میگفتن خوابه شهید دیدن که خوبه برای همین وقتی دیدم کسی زیاد مطلع نبود بیخیال موضوع شدم امـا بعد از چندروز باز دوباره خواب شهید احمد محمدمشلب دیدم باهمون حاج مهدی😔 با تعجب از حاج مهدی تو خواب پرسیدم که مگه شما شهید نشدی من خودم تو مراسم خاکسپاریتون شرکت کردم فقط خندیدو رفت😔 وبعد از اون احمد محمد یک تسبیح و با چندتا میوه بهم داد و ی چیزی گفت ک من نفهمیدم 😭😔 از خواب پاشدم زندگی احمد محمد رو تو اینترنت سرچ کردم تا تونستم گریه کردم 😭 اونجا بود که فهمیدم باید نمازمو بخونم از اون روز دیگه نمازمو ترک نکردم😊 روزها گذشت و من واسه سومین بار رفتم بهشت زهرا اونروز تا خود شب پیش داداش رسول بودم چون شب شد ومیترسیدم دیگه بیشتر ازاون نایستادم واون شب کتاب رفیق مث رسول گرفتم😊 خیلی خوشحال بودم داداش رسولو واقعا داداشی واقعی خودم میدونستم دیگه بچها بهم میگفتن خواهر اقای خلیلی 😊 این جمله رو خیلی دوست داشتم واسم دوست داشتنی بود و یک حسی خیلی خوبی بهم میداد .... پــارت شانزدهم داشتم کتاب داداش رسولو میخوندم قسمت های اخرش بود😊 همین جوری که داشتم برگه هارو ورق میزدم یهو عکس اون کسی که تو خوابم اومده بود و دیدم اره حاج مهدی😭 خودش بود دوباره همون قسمتتو خوندم😔 دقیقا اسمش مهدی بود یکی از بهترین دوستای داداش رسول😔 از خوشحالی سریع رفتم تو گروه داداش رسول گفتم وبه یکی از بچها گروه گفتم از همون صفحه عکس بگیره بفرسه چون کیفیت دوربین نداشتم خودم نگرفتم ایشون عکسو گرفت و فرستاد تو گروه داداش رسول باز دوباره خوابو واسه همه تعریف کردم😔 ی عده گفتن ایشون حتما "شهید مهدی عزیزی "که قبل از اینکه داداش رسول به شهادت برسه به شهادت رسیدن 😔 داشتم تصمیم میگرفتم که سری بعدی بهشت زهرا رفتم برم سرمزارشون وازشون تشکر کنم بابت اینکه من نماز خون شدم اما یهو یکی از خانم های گروه گفتن ایشون به شهادت نرسیدن ایشون همسر دوست منه😔 واونجا متوجه شدم که ایشون به شهادت نرسیده 😭😔 اون شب تا نصفه کتابو خوندم اما پیش خودم گفتم فرداشب کل کتابو بخونم فرداشب نشستم ی گوشه وکل کتابو خوندم😭 رسیدم به بخش شهادت نمیدونم چرا همش گریه میکردم😭😭 همون شبم نوحه مداحی که داداش رسول دوسشون داشتن اقای محمدحسین پویانفر به اسم زیر پرچم ابوالفضل رو دانلود کردم اونشب اون قسمت شهادتو خوندم با اون نوحه گریه میکردم هق هقم تو اتاقمو برداشته بود😭😔 که یهو خوابم برد بهترین خواب دنیا بودش خوابی که چندوقت ارزوشو داشتم 😔 اره خواب داداش رسولو دیدم خوابی که چجوری به شهادت رسیده بودن 😔 از خواب پاشدم ی نگاه به عکس داداش رسول کردم اونشب بهترین خوابو دیدم این جمله رو خیلی دوست داشتم تو مدرسه از یکی از بچها شنیدم "داداشا هیچ وقت اجیاشونو فراموش نمیکنن" اره هیچ وقت فراموش نمیکنن 😔😭 ادامه دارد 🌹🌷 صبور باشید💖💝 @banomahtab
هدایت شده از مدافع حریم
چه زیبا نوشته ای ای مهربانم: " ✨✨✨✨✨✨✨ چادر را که سر میکنم ، سیاهی اش گویا همانند شبی است که برایم آرامش را ... ازلاک جیغ تا خدا @banomahtab
هدایت شده از مدافع حریم
خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی؛✨✨✨ هر پریشان نظری لایق دیدار تونیست🌸🌸🌸 @banomahtab
هدایت شده از مدافع حریم
سوال : چرا زنان مسلمان برای چادر، رنگ مشکی را انتخاب نموده‌اند؟ ◀رنگ مشکی معانی زیادی دارد. اگر به همه معانی و علت استفاده از رنگ مشکی در دیگر کشورها نظر بیفکنیم، دیگر تهمت غم و افسردگی به نمیدهیم. ◀رنگ مشکی رنگ اقتدار و بزرگی و برتری است 👈به همین دلیل در ورزش‌های رزمی کمربند مشکی به عنوان بالاترین درجه در نظر گرفته شده است. ◀رنگ مشکی رنگ دانایی است. 👈به همین دلیل جهت دانا نشان دادن قاضی‌ها و وکیل‌ها در جهان غرب همچنان از رنگ مشکی یا سورمه‌ای بسیار سیر که به مشکی می‌زند استفاده می‌شود. 👈لباس و کلاه فارغ‌التحصیل‌های بیشتر رشته‌ها نیز مشکی است. ◀رنگ مشکی رنگ تقدس است 👈به همین دلیل ردای کشیش‌ها، راهب‌ها و راهبه‌ها به رنگ مشکی است. ◀رنگ مشکی رنگ هیبت و عظمت است 👈به همین دلیل رنگ سنگ‌های کعبه و رنگ پرده آن مشکی‌انتخاب شده است تا عظمت آن بیشتر احساس‌شود. ◀رنگ مشکی رنگ نجابت و شرافت است. 👈و لذا یک زن مسلمان با استفاده از رنگ مشکی برای چادر و حجابِ برترِ خود، اقتدار خود دانایی خود تقدس خود هیبت و عظمت خود نجابت و شرافت خود را به همراه دارد. @banomahtab
چرا حجــــــــاب؟؟؟ چون دلم میخواهد مردهای متاهل ،فقط زیبایی همسرشان را ببینند!😊✨ چون دلم نمیخواهد به هم جنسانم خیانت کنم!! وزنی را از چشـــــــم شوهرش بیندازم!!😊✨🌸 #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab
⬅️مقام معظم رهبری:😍 من سجده‌ی شکر به جا آوردم که شما با چادر روی سکو رفتید.☺️👍 ⬅️مسئولین فدراسیون جودو:😒 این کار شما، برای ما خیلی بد شده است!😔 👇👇👇👇
خانم سمیه حیدری، اولین بانوی مدال آور🏅 در رقابت های جهانی در رشته‌ی جودو: موقع اهدای جوایز مسابقات آسیایی کره جنوبی، مسؤولان تشریفات کره جنوبی به من گفتند گرمکن بپوش و روی سکو برو. من همانجا گفتم چادرم را بیاورید؛ من با چادر روی سکو می روم. گفتند نه باید گرمکن بپوشید 😰که من گفتم اصلا برای من مهم نیست روی سکو بروم یا نروم؛ مهم این است که با چادر روی سکو بروم. 😠 ۲۰ دقیقه ای طول کشید و در نهایت چون همه منتظر بودند و نگران که چه اتفاقی افتاده، گفتند که هر چی می خواهد به او بدهید که سریع برود روی سکو. 😒البته در نهایت چادرم را آوردند و من با چادر رفتم روی سکو.☺️ وقتی از سکو پایین آمدم و رفتیم هتل،🏢 متوجه شدم در هتل جلسه ای تشکیل شده و دبیر کمیته ملی المپیک به مسؤولین فدراسیون جودو اعتراض کردند که چرا فلانی با چادر روی سکو رفته است! 😳😔 مگر با چادر مسابقه داده! 😠 برای جمهوری اسلامی خیلی بد شده است! این کار به ضرر ما شده است!😕 بعد در اتاق را زدند و گفتند که این کار شما، برای ما خیلی بد شده است و فدراسیون جودو را زیر سؤال بردید!😔 چرا این کار را کردید؟😠 من آن موقع خیلی ناراحت شدم و فقط به حضرت زینب(سلام الله علیها) گفتم من فقط به خاطر خودت و به عشق خودت با چادر رفتم روی سکو. 😥😭😭 چیزی که آن لحظه در ذهنم آمد همین بود. بعد از آن قرار شد در مراسم اختتامیه شرکت کنم که به من گفتند اگر قرار است با چادر بیایی اصلا شرکت نکن!😳😔😱 بعد از این اتفاق و قبل از برگشت خیلی ناراحت بودم و استرس داشتم.😰 به گونه ای با من برخورد کرده بودند که من فکر می کردم خیلی اشتباه کردم. اما وقتی به ایران برگشتم، پدرم بابت این کار خیلی تشویقم کرد ☺️و من آن لحظه بود که خیالم یک مقدار راحت شد. ⬅️تا اینکه از دفتر حضرت آقا با من تماس گرفتند ☎️و پیغام ایشان را به من رساندند‼️ و من این قدر هیجان زده شدم که از خوشحالی زیر سِرُم رفتم.😅 اصلا باورم نمی شد.😳 بعد از آن به دیدار آقا رفتم و ایشان گفتند: 🔹خیلی کار خوبی کردید که با چادر روی سکو رفتید.👏 باعث افتخار مملکت ایران هستید. ☺️ من سجده شکر به جا آوردم که شما با چادر روی سکو رفتید.☺️ 🌷🌺 🌹🌹🌹 🌺🌷 @banomahtab