eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.7هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
7.6هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #پنجاه_وشش سد صبرش شکسته بود که
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ مصطفی قدمی جلو رفت و میخواست صحنه سازی کند که با خنده سوال کرد _هنوز شام نخوردی مامان؟😄 زن چشمش به من مانده و من دوباره از نگاه این غریبه بودم.. 😥😢مبادا امشب قبولم نکند..😨 که چشمم به زیر افتاد و اشکم بیصدا چکید... 😭 با این سر و وضع از هم پاشیده، صورت زخمی و چشمی که از گریه رنگ خون شده بود،..حرفی برای گفتن نمانده و مصطفی لرزش دلم را حس میکرد که با آرامش شروع کرد _مامان این خانم هستن، امشب وهابیها به حرم سیده سکینه (س) حمله کردن و ایشون صدمه دیدن، فعلاً مهمون ما هستن تا برگردن پیش خانواده شون!😊 جرأت نمیکردم سرم را بلند کنم،.. 😥میترسیدم رؤیای آرامشم در این خانه همینجا تمام شود..و دوباره آواره غربت این شهر شوم.. که باران گریه از روی صورتم تا زمین جاری شد.😭😭😭 توانم را بریده و دیگر نمیتوانستم سر پا بایستم.. که دستی چانه‌ام را گرفت.و صورتم را بالا آورد... مصطفی کمی پای ایوان ایستاده و ساکت انداخته بود تا مادرش🌺 برایم کند.. که نگاهش صورتم را نوازش کرد و با پرسید _اهل کجایی دخترم؟😊 در برابر نگاه مهربانش زبانم بند آمد و دو سالی میشد مادرم را ندیده بودم..😢💔 که لبم لرزید و مصطفی دست دلم را گرفت _ایشون از ایران🇮🇷 اومده! نام ایران حیرت نگاه زن را بیشتر کرد..😳 و بی غیرتی سعد مصطفی را آتش زده بود که خاکستر خشم روی صدایش پاشید _همسرشون اهل سوریه اس، ولی فعلاً پیش ما میمونن!😠 به قدری قاطعانه صحبت کرد که حرفی برای گفتن نماند.. و تنها یک آغوش ..🤗 ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
✍فرمانده پا برهنه با دکمه های لنگه به لنگه سردار شهید محمد نصراللهی... 🔹تا لباسی را پاره و نخ نما نمی کرد دست از سرش بر نمی داشت در این عکس یادگاری هم که با حاج قاسم انداخته مشخص است از لباس چند سال کار کشیده و دکمه هایش با هم متفاوت هست. 🔸در مسجد یک نفر اشتباهی پوتین هایش را پوشیده بود و رفته بود وقتی همه از مسجد خارج شدند یک جفت پوتین در کنار جا کفشی مانده بود. 🔹هر چه اصرار کردند پوتین ها را به جای مال خودش بپوشد قبول نکرد و پا برهنه از مسجد خارج شد. 🔹می گفت : می ترسم این پو تین ها را بپوشم و نتوانم صاحبش را پیدا کنم. 🔸آن شب فاصله مسجد تا قرارگاه را پا برهنه رفت و از آن به بعد به شوخی پا برهنه صدایش می زدند. شهید🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃شهید حمید احسانی 🌹تاریخ ولادت :  24 تیر 1372 🍃تاریخ شهادت :   17  آبان 1392 🌹مزار : گلزارشهدای بهشت رضا مشهد تنها 22 سال داشت و چند ماهي مي‌شد كه خدا يك دختر زيبا به او و همسرش هديه داده بود. شهيد احساني مثل تمامي پدرهاي دنيا، دلتنگ فرزندش مي‌شد و در آخرين تماس‌ها مرتب سراغ او را مي‌گرفت. اما آقا حميد غير از خانوده‌اش، دغدغه‌هاي ديگري داشت كه در شرحشان مي‌گفت: « *موقعي كه پدر بزرگوار حضرت رقيه(س) شهيد شد ما آنجا نبوديم و الان يك فرصتي است كه جبران كنيم. خوشحال باشيم كه فرزندمان درد حضرت رقيه را درك كند* . شهید مدافع حرم🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
✨وصیت نامه پاسدار شهید محمد استحکامی جهرمی، مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها: 💌باید تمام تلاش خود را بکار ببریم که فرمایشات قرآن و اهلبیت علیهم السلام و نائب امام زمان أرواحنا فداه را خوب درک کرده و در زندگی و روش و رفتار و کردار و عملمان نشان دهیم تا سعادتمند شویم. شهید مدافع حرم🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄ ابراهیم می گفت: در زندگی آدمی موفق تر است که در برابر عصبانیت دیگران باشد و کار بی منطق انجام ندهد‌. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💞 🔸️السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ اَلْفَتْحِ وَ نَاشِرَ رَايَةِ اَلْهُدَى... 🌾سلام بر تو ای مولایی که همه دشمنانت مغلوب اقتدار تو خواهند شد. سلام بر تو و بر روزی که جرعه های هدایت را به همه خلق می نوشانی. 📓 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
قبر ساده ی یک شهید 🌹در گلزار شهدای بهشت علی دزفول، قبری وجود دارد که ، بی نام، ساده و همسطح زمین است و آن قبر شهید "بهمن دُرولی" است. 📝 این شهید با اخلاص ، در قسمتی از وصیت نامه خود نوشته است: ✍ قبرم را ساده و هم سطح زمین درست کنید و با اندکی سیمان روی آن را بپوشانید و فقط با انگشت روی آن بنویسد: «پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی». 📙شهید گمنام. اثر گروه شهید هادی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💢پشت میز نشستن به دردم نمیخوره 🔹بعد از اینکه سال 91 سمت راست سرش تیر خورده و جانباز شده بود، محل خدمت اش را تغییر دادند. رفت عقیدتی سیاسی. دوره نقاهت را که گذراند دیگر آرام و قرار نداشت. از کار اداری خوشش نمی‌آمد. به همین دلیل رفت قسمت مالی و بعد هم کارگزینی. با این وجود هر روز که می‌آمد خانه می‌گفت: «من نمی تونم پشت میز بشین ام... پشت میز نشستن به دردم نمی خوره...». من هم گفتم: «هر جور خودت صلاح می دونی...». دوباره رسته و محل خدمت اش را تغییر داد و وارد پلیس مبارزه با مواد مخدر شد. 🔹شهید علی اکبر کشتکار رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر لامرد استان فارس هجدهم آبان 95 دردرگیری با قاچاقچیان موادمخدر به درجه رفیع شهادت نائل گردید 🔻انتشار به مناسبت سالگرد شهادت 🌷شادی روح شهید امنیت علی اکبر کشتکار صلوات 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
13.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢سعید! وصیت بکن وصیت... افتخار می کنم شهید بشیم منو ببرید رودخونه(زادگاه شهید) دفنم کنید سنگم صاف باشه چیز خاصی روش نباشه .... روش بنویسن سرباز... _سرباز سعید مریدی😭 سرباز ولایت 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
چون کر و لال بود، خیلی جدی نمی‌گرفتنش. یه روز کنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید،نوشت: !" خندیدیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشته‌اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت. فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. ‏دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم! ‏وصیت نامه‌ش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم ‏یک عمر هر‌چی گفتم؛به من می‌خندیدن! ‏یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخره‌‌م کردن! ‏یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم ‏اما مردم! ما رفتیم ‏بدونید هر روز با آقام امام زمان(عج)حرف می‌زدم. آقا خودش گفت: تو‌شهید‌میشی...💔😭 💌 یا صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان اغثنی🤲😭😭 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷در جبهه بودم. به من خبر رسید که عین الله هم به جبهه آمده است. با توجه به این که علاقه زیادی به هم داشتیم، سریع خودم را به گتوند رساندم. چون عین الله کم سن و سال و تنها پسر خانواده بود، اصرار کردم که برگردد. 🌷 عین‌الله گفت:” من راه خود را انتخاب کرده‌ام و می‌خواهم ادامه‌دهنده راه شهدا مخصوصاً دوستان شهیدم آموزگار و فتحی باشم. مگر خون من رنگین‌تر از دیگر شهداست. من در جبهه می‌مانم و به راهی که انتخاب کرده‌ام ادامه می‌دهم تابه شرف شهادت نائل آیم.” ✍راوی همرزم شهید "شهید عین‌الله شکوهی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa