شهیدی که برای رفتن به جبهه اعتصاب غذا کرد
🔹شهید عباس علومی وقتی در سمنان بود، تابلو درست میکرد و عکس شهدا را روی آنها میچسباند. بعد از آن به خانواده آنها سر میزد و تابلوها را به آنها میداد. اگر مشکلی داشتند، برطرف و از آنها دلجویی میکرد. وقتی از او سؤال میکردند که چقدر میخواهی به آنها کمک کنی؟ میگفت اینها سرمایههای انقلابند. هر وقت از او میپرسیدند از جبهه چه خبر؟ میگفت تا کسی نیاید و نبیند که رزمندهها چه میکنند، نمیتواند درک کند.
🔹پدر شهید عباس علومی میگوید: " وقتی خبر قبول شدنش را در دانشگاه شنیدم، خیلی خوشحال شدم. گفتم عباس! حالا که دانشگاه قبول شدهای، دیگر به درسهایت برس. گفت بابا! تا زمانی که جنگ هست، دانشگاه جبهه واجبتر است. برای رفتن به جبهه و جلب رضایت من چند روز اعتصاب غذا کرده بود، اما من طاقت نیاوردم و سرانجام رضایتنامه را امضاء کردم."
شهید#عباس_علومی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه شهادت مدافع حرم🕊🌹
#هدایت_الله_غلامی یکی از فرماندهان مدافع حرم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
تو همانی که دلم،
لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت
هـمـانندش را . . .
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
12.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥قصه دلهرهآور فرار پرستار ايرانی و همرزم شهید #فریدون_احمدی از دست تکفیریها
🔹این پرستار، ۱۹ آذر ۱۳۹۴ به همراه شهید فریدون احمدی توسط گروه تروریستی فیلقالشام اسیر شدند!
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاریکنایشهید
بعضیوقتهانمیدانم؛
درگردوغبارایندنیاچهکنم.
مراجداکناززمین،
دستمرابگیر...
میخواهمدردنیایتوآرامبگیرم...💔
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 تو هم باید شهید بشی
📽 رهبر دلاور حزبالله لبنان سید حسن نصرالله : ما این شهید عزیز ( سید رضی موسوی ) و فرمانده پارسا و مجاهد را بیش از ۳۰ سال است که میشناسیم ، او با ما بود. به معنای واقعی کلمه مجاهد ، یاور ، پشتیبان و یاری رسان ما بود.
🌀 انتشار به مناسبت چهلمین روز شهادت فرمانده سرافراز سپاه اسلام سردار سرتیپ شهید سید رضی موسوی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🔻فرازی از وصیت شهید مدافع حرم
بر روی سنگ مزارش :
سربازی رهـبری . . .
سربازی امام زمان(عج) را در پی دارد
این راه عشـق من بـود
و عشـق جگـر می خواهد ...
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«موعود حق»
شهید حاج قاسم سلیمانی: خدایا، به محمد و آل محمد، به عظمت این جمع و قلبهای ارزشمند در این جمع، قَسَمت میدهیم این انقلاب و نظام مقدّس را تا تحویل آن به آن «موعود حق»، امام زمان(عج) حفظ بفرما
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
•🌹•
شهید سجاد زبرجدی :
{انسان به وسیله یک مستحب میتواند به کمال برسد اینگونه که این مستحب را باید به صورت مداوم انجام دهد مانند دائم الوضو، نماز اول وقت و..🕊}
#دست_نوشته_شهدا✍
#شهید_سجاد_زبرجدی🌱
.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
شهید فریدون احمدی سرگذشت عجیبی نسبت به بقیه دارد. شهید احمدی که یک بار قصد رفتن به سوریه را در سال 92 داشت با مخالفت خانواده نتوانست به مقابله با تروریستهای تکفیری بپردازد. پس از چند سال وقفه این پاسدارکرمانشاهی در سال 94 به صورت داوطلبانه عازم سوریه و در همان اولین اعزام اسیر میشود. شهید احمدی در طول 14 ماه اسارت شدیدترین شکنجههای تروریستهای تکفیری و سلفی را تحمل میکند تا در آخر به درجه رفیع شهادت نائل میآید. در وصف سختیهایی که شهید احمدی در طول اسارت کشیده همین بس که هنگام اعزام وزنشان به 103 کیلو میرسیده و پس از گذشت چند ماه از اسارت 60 کیلو بیشتر وزن نداشته است. پیکر شهید فریدون احمدی پس از چهار ماه، 13 خرداد ماه ۹۶ در استان کرمانشاه با حضور پرشور مردم تشییع شد. از این شهید بزرگوار یک فرزند پسر و دو فرزند دختر به یادگار مانده است.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#فریدون_احمدی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان #فرار_از_جهنم (بر اساس واقعیت)
#قسمت_چهل_و_هفتم
📌من گاو نیستم
🍃برگشتم خونه ... تمام مدت، جمله احد توی ذهنم می چرخید ... یه لحظه به خودم اومدم ... استنلی، اگر واقعا چیزی به اسم شانس وجود نداشته باشه ... یعنی ... .
🍃تمام اتفاقات زندگیم ... آیات قرآن ... بلند شدم و با عجله رفتم سراغ قرآن ... دوباره برش داشتم و شروع کردم به خوندن ... از اول، این بار با دقت ... .
🍃شب شده بود ... بی وقفه تا شب فقط قرآن خونده بودم ... بدون آب، بدون غذا ... بستمش ... ولو شدم روی تخت و قرآن رو گذاشتم روی سینه ام ... ما دست شما رو می گیریم ... شما رو تنها نمی گذاریم ... هدایت رو به سوی شما می فرستیم ... اما آیا چشمی برای دیدن و درک کردن نعمت های خدا هست... آیا شما هدایت رو می پذیرید یا چشم هاتون رو به روی اونها می بندید ...
🍃تازه می تونستم خدا رو توی زندگیم ببینم ... اشک قطره قطره از چشم هام پایین می اومد ... من داشتم خدا رو می دیدم ... نعمت ها ... و هدایتش رو ... برای اولین بار توی زندگیم خدا رو حس می کردم ...
🍃نزدیک صبح رفتم جلوی در ... منتظر شدم ... بچه ها یکی یکی رفتن مدرسه ... مادرشون اونها رو بدرقه کرد و برگشت داخل ... بعد از کلی دل دل کردن ... رفتم زنگ در رو زدم ... حاج آقا اومد دم در ... نگاهش سنگین بود ... .
🍃- احد حالش چطوره؟ ...
🍃- کل دیروز توی اتاقش بود ... غذا هم نخورد ... امروز، صبح زود، رفت مدرسه ... از دیروز تا امروز فقط یه جمله حرف زد... موقع رفتن بهم گفت معذرت می خوام ... .
- متاسفم ...
🍃مکث کرد ... حس کردم زمان خوبی برای حرف زدن نیست... سرم رو پایین انداختم و خداحافظی کردم ...
🍃- استنلی ... شبیه آدمی نیستی که برای احوال پرسی اومده باشه ...
🍃چرخیدم سمتش ... هیچی، فقط اومده بودم بگم ... من، گاو نیستم ... یعنی ... دیگه گاو نیستم ...
💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🔥 رمان #فرار_از_جهنم (بر اساس واقعیت)
#قسمت_چهل_و_هشتم
📌دست خدا
🍃حال احد کم کم خوب شد ... برای اولین بار که با پدرش اومد مسجد، بچه ها ریختن دورش ... پسر حاجی بود ... .
🍃من سمت شون نمی رفتم ... تا اینکه خود احد اومد سراغم ... .
🍃- میگن عشق و نفرت، دو روی یه سکه است ... فکر کنم دشمنی و برادری هم همین طوره ... خندید و گفت ... حاضرم پدرم رو باهات شریک بشم ... .
🍃خنده ام گرفت ... ما دو تا، رفیق و برادر هم شدیم ... اونقدر که پاتوق احد، خونه من شده بود ...
🍃و اینکه اون روز چه اتفاقی افتاده بود، مدت ها مثل یه راز بین ما دو تا باقی موند ... البته بهتره بگم من جرات نمی کردم به حاجی بگم پسرش رو کجاها برده بودم ... و چه بلایی سرش آورده بودم ...
🍃سال 2011، مراسم تشرف من به اسلام انجام شد ... اکثر افراد بعد از تشرف اسم شون رو عوض می کردن و یه اسم اسلامی انتخاب می کردن ... اما من این کار رو نکردم ... من، توی زندگی قبلی آدم درستی نبودم ... هر چند عوض شده بودم اما دلم نمی خواست کسی من رو با نام بزرگ ترین بندگان مقدس خدا صدا کنه ... من لیاقتش رو نداشتم... .
🍃اون روز، من تمام خاطراتم رو از بچگی برای حاجی تعریف کردم ... و اون با چشم های پر از اشک گوش می داد ...
🍃بلند شد و پیشونی من رو بوسید ...
🍃- استنلی ... تو آدم بزرگی هستی ... که از اون زندگی، تا اینجا اومدی ... خدا هیچ بنده ای رو تنها نمی گذاره و دست هدایتش رو سمت اونها می گیره ... اما اونها بی توجه به لطف خدا، بهش پشت می کنن ... خدا عهد کرده، گناه افرادی که از صمیم قلب ایمان میارن و به سوی اون برمی گردن رو می بخشه و گذشته شون رو پاک می کنه ... هرگز فراموش نکن ... دست تو، توی دست خداست ...
💫 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa