ابراهیم‌جانِ‌ما 🤍
ابراهیم دستش رو شبیه یک دایره کرد
و گفت :
اگر دنیا مثلِ این کره باشد
امام زمان عجل‌الله مانند دست‌های من
به دنیا احاطھ دارد.
خداوند نیز برتمام
دنیا شاهد و ناظر است !🌱
#شهیدابراهیم‌هادی
#امام‌زمان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
1.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیاییم شهید زنده باشیم...✌️
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
تقوا يعنی اگه توی جمع
همه گناه می‌کردند ،
تو جوگیر نشی !
یادت باشه که خدایی هست و
حساب و کتابی
_شهید بابک نوری🍃
#شهیدانه
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سپاه آخرالزمانی ها در راه است...
شکوه وحدت حسینی ها را می بینی
تو روز #اربعین سپاه ما را می بینی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
موقع خداحافظی دستی زدم روی شانه‌اش:
زود این ستاره‌ها را زیاد کن که سرهنگ بشی
گفت: محمد آدم باید ستاره‌هاش برای خدا
زیاد باشه
ستاره‌ی سر شونه میاد و میره!
#شهید‌محسن‌حججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹الگو برداری از شهداء
یكي از كارهايي هر روز صبح به انجام آن مبادرت مي‌كرد، خواندن #زيارت_عاشورا بود و استمرار همين زيارت عاشورا‌ها بهانه ی شهادتش شد.
#شهیدمهدی_مدنی 🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
♡ باور کن، شهید دوستت دارد
🔴همین که بر مزارشان ایستاده‌ای،
یعنی تو را به حضور طلبیده اند
همین که اشک‌هایت روان می‌شود،
یعنی نگاهت می کنند
همین که دست می گذاری بر مزارشان،
یعنی دستت را گرفته اند
همین که سبک می‌شوی از وجود غمبارت،
یعنی وجودت را خوانده‌اند
همین که قول مردانه می‌دهی،
یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند
#شهیدآرمان_علی‌وردی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
°●🌷💚●°
شھـٰادت‌یعنۍ:
متفـٰاۅت‌بہ‌پـٰایـٰان‌برسیم
ۅگرنہ‌مرگ‌پـٰایـٰان‌همہ
قصہ‌هـٰاست…
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
شهید صدر زاده | با خدا باش....
✳️تلنگر
بجنگ واسه خواسته هات
نا امید نشو!
خدا ببینه سفت و سخت چسبیدی به خواستت
بهت میده خواستت رو...🌷
✍️شهید‌مصطفی صدرزاده
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مهمترین عامل حال خوب
🎙حجت‌الاسلام#پناهیان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
خاطره رهبر انقلاب :
💠 وقتی لباس نظامی بر تن کردم.
🎤 [ما به اتفاق شهید چمران] با هم رفتیم اهواز؛ اولِ رفتن ما به جبهه، به اتفاق رفتیم. توی تاریکی شب وارد اهواز شدیم. همه جا خاموش بود. دشمن در حدود یازده دوازده کیلومتری شهر اهواز مستقر بود. ایشان شصت هفتاد نفر هم همراه داشت که با خودش از تهران جمع کرده بود و آورده بود؛ اما من تنها بودم؛ همه با یک هواپیمای سی - ۱۳۰ رفته بودیم آنجا. به مجردی که رسیدیم و یک گزارش نظامی کوتاهی به ما دادند، ایشان گفت که همه آماده بشوید، لباس بپوشید تا برویم جبهه. ساعت شاید حدود نه و ده شب بود. همان جا بدون فوت وقت، برای کسانی که همراه ایشان بودند و لباس نظامی نداشتند، لباس سربازی آوردند و همان جا کوت کردند؛ همه پوشیدند و رفتند. البته من به ایشان گفتم که من هم می شود بیایم؟ چون فکر نمی کردم بتوانم توی عرصه‌ی نبرد نظامی شرکت کنم. ایشان تشویق کرد و گفت بله، بله، شما هم می شود بیائید. که من هم همان جا لباسم را کندم و یک لباس نظامی پوشیدم و - البته کلاشینکف داشتم که برداشتم - و با اینها رفتیم. یعنی از همان ساعت اول شروع کرد؛ هیچ نمی گذاشت وقت فوت بشود.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa