شهيد گمنام
يعنى
شهيدى كه مى توانست عقب بيايد
اما ماند...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
~🕊
به #غیبت کردن خیلی حساس بود
می گفت هر صبح در جیبتان مقداری #سنگ بگذارید، برای هر #غیبت یک سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید، شب این سنگ ها را بشمارید، این طوری تعداد غیبتها یادمان نمی رود و سعی می کنیم تعداد سنگ ها را کم کنیم...
#شهید_علیاکبر_جوادی♥️🕊
.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
شهیده فائزه؛
یادت میآید همیشه کنار گوش دوستانت غُر میزدی کاش پسر بودیم ما هم میرفتیم سوریه یه کاری میکردیم. بعدش هم شهید میشدیم؟
فائزه، تو به همه دخترها ثابت کردی شهادت فقط یک لباس تکسایز پسرانه نیست.
دختر هم که باشی شهید میشوی
اگر فائزه باشی... 🥲
#شهیده_فائزه_رحیمی 🕊🌱
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷🕊
🍃اگھمیخواے"پرواز"ڪنی؛
بایددݪبڪنیازدنیاو تعلقاتش . . .
یعنیجورینشهکه واسهدنیاتبکنی یادلتوابستهاش بشه
درسجدهیِآخرِنمازهایش
ایندعارامیخواند⇊
اللّھمأخرِجْنےحُبالدُّنیامِن قُلوبِنا
#شھیدمحمدرضاالوانی🕊
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🚩شھادتحکایتعاشقانہآنانیاست
کہدانستنددنیاجایِماندننیست
وبایدپروازکرد..!🌹
#شهیدابراهیمهادے
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
محمد..!♥️
زندگی ڪُن براے مهدیﷻ
درس بخوان براے مهدیﷻ
ورزش ڪُن براے مهدیﷻ
محمد..!♥️
من تُ رو از خدا براے خودم نخواستم تُ رو از خدا خواستم براے مهدی(عج)..
🌷#شهید_حمیدر_ضا_اسداللهی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌱مثل هميشه حلال مشكلات شده بود.
🍁🍁
🖋|از جبهه برميگشــتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم؟ ســراغ کے بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمڪ کند. من اصلا نميدانم چه كنم! 🔹در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم ســوار بر موتور به ســمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشــاره کرد: حقوق گرفتي؟ گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دســت کرد توي جيب و يڪ دسته اســکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت.
📝|آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رســاند. مثل هميشــه حلال مشكلات شده بود
🍁🍁
🌷#شهید_ابراهیم_هادی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
رد پای رفتنشان
تا ابد بر شانههای زمانه باقیست...
شبتون شهدایی ❤️🩹
#شهیدانه
#شهیدگمنام
#اللهم_ارزقنا_کربلا 🤲
#امام_حسین #امام_زمان #کربلا
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
شوخی که به واقعیت تبدیل شد!
رفقایش از سر مزاح روی کاغذی نوشتند:
«شهید اسلام طلبهٔ مجاهد مهرداد خواجوئی» و کاغذ را گذاشتند روی سینه او غافل از اینکه ارادهی خداوند بر شهادت او رقم خورده بود.
#شهید_خواجوئی
#شهادت_خرداد۱۳۶۷
#لشکر۴۱_ثارالله_کرمان
#روحش_شاد_باصلوات
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
جہاد کلا پسر سر به زیری بود!
هیچ وقت خودش رو در معرض نامحرم قرار نمیداد.
یعنی از اون اماکنے کہ امڪان داشت نامحرم باشہ همیشہ فرارے بود و دوری میڪرد.
تو برخوردش هم یه حالت خاصی بود .
یعنی هم خودش رو عادی جلوه میداد و هم تو اون عادی بودنش بشدت حیا رو رعایت میکرد.
اصلا اهل تظاهر نبود..(:
#شهید_جهاد_مغنیه♥️
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🪐 دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله !!!
🌿 در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید ۱۶ ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد.
♨️ گناهان یک هفته او اینها بود :
شنبه : بدون وضو خوابیدم .
یکشنبه : خنده بلند در جمع .
دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم
احساس غرور کردم .
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن
از من پیشی گرفت .
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .
جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰ #صلوات
و بسنده به ۷۰۰ #صلوات .
🌿 راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد :
دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم...
🥀 شهدا واقعا" شرمنده ایم 😔
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
_____
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
محمدرضا قبل از رفتن به حرم به حمام رفت، لباسهایش را اتو کرد و ظاهرش را آراست.
قرار بود برای ادای نماز و دعا برود.
مادرش میگوید: محمدرضا خودش را مرتب کرد و آمد کنارم، گفت میخواهم برای ادای نذرم به حرم بروم.
به او گفتم: صبر کن فردا هر دو با هم برویم. محمدرضا گفت: نه مادرجان من همه کارهایم را انجام دادهام. باید امروز به حرم بروم.
قبل از رفتن جلوی چشمانم بود.
به من گفت: مامان خوب من را نگاه کن.
تعجب کردم، گفتم این بچه چه میگوید!
بعد هم خداحافظی کرد و رفت و ساعاتی بعد خبر شهادتش را برایم آوردند... 🥲
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa