eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچه فتنه دنیا بیشتر می‌شود نیاز به صحیفه‌سجادیه بیشتر می‌شود. • شهید محمدباقر صدر • 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا حاج قاسم می‌گفت از نوه‌هایم می‌ترسم؟! ✅ به راستی دل‌کندن از عزیزان برای رفتن به جهاد، چقدر سخت و طاقت فرساست! 🌹شادی روح شهداءصلوات 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘🌻 💐🕊شهیدی که قرض هایم را داد 🌱 بسیار خواندنی👇👇👇 سید منصور حسینی عضو گروه تفحص شهدا ست. او در مراسم تشییع پیکر یکی از شهدای تفحص شده به مازندران آمد و در مراسم تشییع شهید، خاطراتی را گفت که برای مردم عادی بسیار عجیب بود، اما برای آنان که با شهدا آشنا بودمد تعجبی نداشت. او گفت : ما برای تفحص به خوزستان آمدیم و با همسرم در همان مناطق مرزی زندگی می‌کردیم. از تهران برایمان مهمان آمد، برادر عیالم نیز از بوشهر آمد، این ها از واجبات خاطرات است که برایتان می‌گویم .از آن طرف هم پسر عموهایم که راننده ماشین هستند، بار آوردند خرمشهر و آمدند منزل ما. بعد از ظهر که از محور برگشتم منزل، خانمم گفت : میهمان داریم و در منزل هیچ چیزی نداریم ! گفتم : « خوش آمدند، یه طوری می‌سازیم ،خدا بزرگ است. » خدا وکیلی آن روز ما برای خرید نان هم پول نداشتیم، گفتم : « حالا با همان چیزهایی که داریم می‌سازیم. » آن شب الحمدلله مهمانداری کردیم. صبح رفتم از یک مغازه نسیه خرید کردم و آوردم منزل. بعد رفتم شلمچه سر کار تفحص مشغول به کار شدم. تا بعد ازظهر چگونه گذشت را خدا عالم است. بعد از ظهر همسرم گفت که دیگر هیچ نداریم. گفتم خیلی خُب، می‌روم الان بازار صفای خرمشهر یک دوستی داریم. خدا خیرش بدهد، هر وقت ما نسیه بخواهیم چترمان را آنجا باز می‌کنیم. رفتم گفتم : « آقای ... میوه می‌خواهم. گفت : « آقا سید، هر چیزی می‌خواهی بردار. من هم میوه گرفتم. برای مدت یک هفته زد به حسابم. از آقا رضا ماهی فروش هم نسیه ماهی و مرغ گرفتم و آوردم خانه. به خانمم گفتم : « زن حالا باید با این ها ساخت تا سر برج که پولش برسه ان شاءالله. رسید به روز بیست تیر ماه 1374، خدا را شاهد می‌گیرم شاید آن روز یکی از سنگین ترین و زجر آور ترین روزهای زندگی من بود ! آن روز ما داشتیم می‌رفتیم منطقه، قرار بود روی « کانال ماهی »  کار کنیم مدام جا عوض می‌کردیم که هر چه سریعتر شهدا را بیاوریم. آن روز قرعه افتاد به « نهر زوجی ». به من گفتند : میدان مین دارد، باید پاکسازی شود. گفتم : خیلی خُب پاکسازی می‌کنیم. من شروع کردم میدان مین را پاکسازی کردم .رسیدیم به محل خود کانال. رفتم و از بالای کانال عقده های دلم را ریختم بیرون ! روی صحبت ها یم با خود شهدا بود. اعصابم از بدهی و گرفتاری مالی و .... خرد شده بود. اولین جمله ای را که گفتم این بود : « ببینید شماها که اینجا خوابیده اید، تک تک شماها صدای منو می‌شنوید. این اولین جمله ام بود. بعد گفتم : از روزی که مبتلای شما شدیم تا حالا دستمان را نگرفته اید و ... آن روز چهار شهید را پیدا کردیم. یکی فقط پلاک داشت که بعدا شناسایی می‌شد. یکی کارت شناسایی داشت به نام شهید اسدی، دیگری شهید دادگر بود، یکی هم مجهول بود و هیچ پلاک یا مدرکی نداشت.   اما این شهید سید مرتضی دادگر، ما پلاک و بعد کیف پولش را هم پیدا کردیم. از روی کارت ها یی که توی کیف داشت اسم او را هم خواندیم. پلاک را برداشتم. یکی از کارت هایی که تقریبا خوانا بود، با کارت هویتش که باید می‌رفت، فرستادیم برای ستاد. سه کارت در دست من بود که عکس هایش واضح و جملاتش خوانا بود. کاملا مشخص بود که نام و نام خانوادگی شهید و تصویرش چگونه است. من اینها را برداشتم و گذاشتم توی جیب شلوارم تا بعدا تحویل دهم. کار که به اتمام رسید برگشتیم شهر. فرمانده ما گفت : « از همین جا مستقیم بروید خرمشهر، وقتی رسیدیم خانه، یادم امد که کیف و پلاک شهید را تحویل ندادم که ثبت شود. اتفاقاً خانمم بیرون بود. یا الله گفتم و رفتم داخل منزل. میهمان های ما در خانه بودند. من گفتم : می‌خواهم لباس هایم را کنار بگذارم که هر وقت خانمم آمد‌ آنها را بشوید. بعد از نماز خانم میهمان ما گفت : « آقا سید، ببخشید یک نفر جوان امروز آمد درب منزل و گفت این مبلغ پول را به سید برسانید. خانم فامیل ادامه داد : من گفتم به سید بگویم که این پول را چه کسی داده است ؟ گفت : این پول را به سید بدهکار هستم. حاج خانم میهمان پول را به من داد و من گفتم : « ولی تا جایی که یاد دارم من به کسی پول قرض ندادم و کسی هم از من پول قرض نگرفته ! هر چی فکر کردم تعجبم بیشتر می‌شد. گفتم لابد رفقا از من پول گرفته اند و فراموش کرده ام وگرنه کسی خود به خود برای کسی پول نمی‌فرستد ! پول را گرفتم گفتم : اگر خانمم آمد، بگو سید رفته بازار. با پول ها آمدم درب مغازه ی میوه فروش و گفتم : « آقای امیدوار، بدهکاری ما چقدر بود ؟ گفت آقا سید، پسر عمویتان آمد حساب کرد. گفتم : « عجب پسر عموی بی معرفتی دارم، ناسلامتی او مهمان بود .آمده بی خبر بدهی ما را حساب کرده !؟ به آقای امیدوار گفتم : « نکنه تعارف می‌کنی ؟ ایشان گفت : ما جنس را فروختیم از پول هم بدمان نمی‌آید. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa ✨ادامه👇
رفتم درب مغازه آقا رضا، گفت : پسر عمویتان آمده حساب کرده. رفتم مغازه مرغ و ماهی فروشی گفت : پسر عمویتان آمده حساب کرده. من ماندم که چه شده و برگشتم خانه ... دیدم خانمم برگشته. همسرم گفت : « یک جوانی آمده بود درب منزل سراغ شما را می‌گرفت، من آن جوان را نمی‌شناختم. برای اولین بار او را دیدم. تا حالاتوی مسجد هم او را ندیده بودم .» همسرم گفت : « این جوان چهل هزار تومان آورد و گفت این طلبی است که سید از من می‌خواهد. » به این جوان گفنم : « به سید بگویم چه کسی آورده ؟ گفت : خودش می‌داند .» از پسر عمویم سئوال کردم : برای چی بدهی ما را پرداخت کردی ؟ اما او بی خبر بود ! به همسرم گفتم : من می‌روم بیرون چند دقیقه ای کار دارم، زود بر می‌گردم. یک ربع بعد برگشتم. خانمم نشسته وسط حیاط ! وسایل شهید و عکسش را مقابل خودش گذاشته و گریه می‌کرد. گفتم : خانم، باز ما وسایل شهدا رو آوردیم، شما شروع کردید به گریه کردن. با عصبانیت جلو رفتم و خواستم کارت شناسایی شهید را بگیرم. گفتم چی شده !؟ همسر در حالی که گریه می‌کرد گفت : سید خیلی عجیبه ! جوانی که آمده بود جلوی منزل ما و پول آورد همین شهید بود. بعد تصویر کارت شناسایی شهید را نشان داد. گفتم زن اشتباه می‌کنی؟ اون دوازده سال پیش شهید شده ! گفت : صد سال پیش هم شهید باشه من اشتباه نمی‌کنم. این همان جوان است که من دیدم. نمی توانستم باور کنم. اما چه کسی برای من پول فرستاده !؟ آن هم در شرایطی که هیچ کس جز شهدا و خدایشان نمی‌دانستند من بدهکار هستم. حاج خانمی که مهمان من بود را صدا زدم و به او گفتم : آقایی را که درب منزل ما پول آورد اگر ببینی می‌شناسی ؟ گفت: بله می‌شناسم. من عکس شهید دادگر را به ایشان نشان دادم. گفت : بله آقا سید، به جده ات قسم خودش است. دیدم خیلی سخت است باور کردن این قضیه. گفتم حاج خانم شما اشتباه نمی‌کنی ؟ گفت : نه. ( چون کارت پرس شده بود سالم و عکس واضح بود. ) رفتم بیرون از خانه. کارت شناسایی دستم بود. سراغ آقای امیدوار و عکس را به ایشان نشان دادم. گفت : همین بود. رفتم مغازه آقا رضا گفت که خودش است. رفتم سراغ بعدی گفت : خودش است ... من توی بازار نشستم. شاید تا آخر شب گریه کردم. نتوانستم بلند شوم بروم خانه. یکی از دوستانم آمد وکمک کرد و مرا به خانه آورد. آن شب در وجودم یک انقلاب عجیبی شده بود. نمی‌دانید چه حالی پیدا کردم ... صبح زود رفتم منطقه. یکی از دوستان که خیلی کم حرف بود آن روز به من پیله کرد که آقا سید چی شده ؟ گفتم چیزی نشده. چرا امروز این همه به ما پیله کردی ؟ 💥گفت سید دیشب سحر خواب دیدم شهید دادگر به من گفت : به سید سلام برسان بگو از ما خواستی، کمکت کردیم چرا هنوز ناراحتی ؟! 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️ 📝✨قسمتی از وصیت نامه شهید سید مرتضی دادگر 🌷بسم الله الرحمن الرحیم و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا... امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون آنانکه در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند .   🌷به نام الله که یگانه است و شریکی ندارد و همه از او هستیم و بسوی او خواهیم رفت . بار پروردگار این همه نعمتها که به من ارزانی داشتی چگونه شکر نعمتت بجای آورم از روزی که چشم به جهان گشودم نامت را بر گوشم خواندند و از روزی که زبانم به حرف آمد نام تورا بر زبان جاری کردم و به اندازه وضع خویش تورا با آنهمه عظمت شناختم شکر گزارم .  🌷از وقتی که خوب را از بد تمیز دادم و پا به دوران تکلیف نهادم جز معصیت و گناه توشه آخرت ذخیره نکردم ، ما معدن گناه و عیوبیم و تو ستارالعیوب . 🌷خدا یا من به تو و یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبرت از آدم تا خاتم و معجزات قرآن کریم که به محمد بن عبدالله نازل فرمودی و دوازده تن از جانشینانش ایمان داشته و دارم و امید آن دارم و آخرت مرا با فرستادگان و اولیاء و خالصان خود محشور گردانی ، 🌷از شهید بعظمت یاد کردی و او را از زندگان روزی خورنده معرفی کردی .  خدایا شهادت این حقیر را قبول کن و مرا در زمره شهیدان اسلام قرار بده . 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾 🔰زندگینامه شهید سید مرتضی دادگر 💐🍃شهید اولین فرزند خانواده بود. در آغوش گرم خانواده ای مومن و خدادوست ، اهل علم و دانش ، با اوضاع اقتصادی نسبتاً خوبی که از تلاش های بی وقفه ی والدینی معلم در مدارس علم و دانش تامین میشد به رشد و شکوفایی رسید . 🌹🍃ایشان، با والدین بسیار مهربان و صمیمی رفتار می کرد. احترام و ادب آن ها را بسیار رعایت می نمود. رفتارش با آنان برابر با موازین قرآنی بود . همانگونه که در قرآن می خواند ، با آنان رفتار می نمود . ☘✨افکار و عقاید ، شخصیت و مطالعه اعلامیه های حضرت امام ، در تغییر شخصیت روح و جسم او بسیار موثر بود . او با تامل و اندیشیدن متاثر می شد . از جمله خصلت های خوب رفتاری و شخصیتی ایشان که سبب تاثیرپذیری خانواده خصوصاً مادر می شد این بود که او اصلاً اهل تظاهر نبود . با خانواده ، خیلی صمیمی بود و سعی می کرد که کارهای خیر خود را ناشناخته و محفی انجام دهد همچنین نماز یومیه اش را هیچ گاه ترک نمی کرد . این خصوصیات  وی مادر را متعجب می نمود . 💥🌱با فراگیر شدن نهضت امام خمینی با انقلاب اسلامی آشنا شد و به صف مبارزان و آزادی خواهانی که به جهت سرکوبی رژیم شاهنشاهی ، راهپیمایی می رفتند، حضور پیدا می کرد و دوستان را به اسلام دعوت می نمود و در توزیع اعلامیه فعال بود . 🌟ایشان بسیج را نهادی ثروتمند برای پیشبرد انقلاب اسلامی می دانست از این رو به عضویت این نهاد در آمد و در زمینه های مختلفی همکاری و فعالیت داشت از جمله بر نامه های فرهنگی مساجد و حسینیه . 🦋 او طی 2 مرحله ، یکی آموزشی در ۱۳۶۵/۲/۲۵ الی ۱۳۶۵/۴/۱۶ و از پایان آموزشی الی ۱۳۶۵/۱۰/۲۲ از سپاه ساری ، لشکر ۲۵ کربلا ، با عضویت بسیجی به منطقه شلمچه اعزام شد . 🌼🌿مجموع مدت حضور در جبهه : 8 ماه یک دفعه ، در فاو بر اثر اصابت خمپاره ، از ناحیه دست و راست مجروح شد . عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : والفجر 8 🥀🕊مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت : تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۲ در شلمچه ، عملیات کربلای ۵ ، به درجه رفیع شهادت نائل آمد . 🥀🥀تاریخ تشییع و محل خاکسپاری : پیکر پاک و مطهر ایشان در ۱۳۷۴/۵/۷ بعد از ۹ سال مفقودیت ، در امامزاده جبار روستای اسپورز خاکسپاری شد . 🌻🕊خاطرات یا ویژگی های بارز شهید: در توصیف سجایای شخصیتی و اخلاقی ایشان ، همرزم ایشان ـ مصطفی صداقت ـ با بیان مطالب و خاطره ای نقل می کند : در جبهه که بودیم ، روز به روز ایمان و اعتقاد ایشان افزوده می شد. روزهای آخر، همچون مولایش حسین، عرفانی و معنوی تر می شد تا جایی که من یادم هست خیلی انسان پاکی بود و این پاکی او در سایه توکل ، توسل ، تهجد و دوری از محرمات و ترک مکروهات و عمل به مستحبات بود. او انسانی پاک، والا مقام، مومن، از سلاله حضرت زهرا بود و از این رو همه همرزمان به ویژه فرماندهان خیلی او را دوست داشتند. یادم می آید قبل از عملیات برای شرکت کردن در عملیات بسیار بی تابی می کرد و با میل و شوق فراوان می خواست، قدم بردارد و با دشمن مبارزه و جنگ کند. آن شب شور و شوقی بسیار ستودنی داشت. 🕊💫او که با مولایش اباعبدالله پیمان بسته بود، خود را آماده پذیرش همه چیز کرده بود و با آغوشی باز و سبک بالانه به ضیافت معبود خویش شتافت.  روحش شاد و یادش گرامی🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
شهید والامقام مرتضی دادگر🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 نام پدر : سید حسین تاریخ ولادت :1345/10/22 محل ولادت: ساری_ روستای اسبورز_ استان مازندران تاریخ شهادت : 1365/10/22 محل شهادت : شلمچه محل شهادت: عملیات کربلای 5 تاریخ تدفین : 1374/05/07 مزار : امامزاده جبار روستای اسبورز   🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷شهید حاج قاسم سلیمانی: در عملیات کربلای۴ وقتی به صورت بچه‌ها نگاه می‌کردم، احساس می‌کردم "سوره‌های قرآن" در مقابلم هستند😢 📷تصویری از وداع حاج قاسم با همرزمانش در شب عملیات کربلای ۴ شادی روح شهدای غواص صلوات💐 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تا حالا کجا بودی؟؟ آخه با خودت نگفتی یه چشم به راه داری که از غصه پیر شده؟!!😭😭😭 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتگری حاج مهدی سلحشور از شهدای جاوید الاثر 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💫🥀 سر مزار شهدا بروید اگر می‌خواهید گره های زندگیتون تند تند باز بشه شادی روح شهیدان صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🌷🌷 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 📝✨فرازی از وصیت نامه شهید ۱۳ ساله شهید عباس منصوری رضی: 🌷با سلام درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با سلام بر شهیدان که باخون خود اسلام را آبیاری کردند 🥀 🌷هدف من از آمدن به جبهه این بود که ادامه دهنده راه شهیدان باشم و نگذارم خون شهیدان پایمال گردد و مادر پدری که فرزندشان ،جگر گوشه شان به شهادت رسیده است ناراحت نباشند . 🌷مادرم و خواهرانم از شهادت من ناراحت و غمگین نباشید مگر خون من با خون شهیدان دیگر چه تفاوتی دارد . بر مزارم با صدای بلند گریه و شیون زاری نکنید تا دشمنان اسلام خوشحال شوند . 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🔴برگی از خاطرات شهید از زبان خواهر بزرگوارش: 💥وقتی برادرم عباس می‌خواستند عازم جبهه بشوند ابتدا پدرم مخالفت می‌کردند. بسیج هم ایشان را بخاطر سن کم نمی‌پذیرفتند ایشان شناسنامه اش را بزرگتر از سنش کردند. پدرم به ایشان می‌گفتند شما خیلی برای جنگیدن کوچیک هستی اما برادر شهیدم با اصرار به پدرم می‌گفتند پدرجان من بزرگ شدم و پاهایش را با پاهای پدرم مقایسه می‌کردند و می‌گفت ببین پدر جان شماره کفش من با شما یکی هست پس من مردی شدم اجازه بده به فرمان امام خمینی لبیک بگویم و درجبهه حق علیه باطل شرکت کنم. 🌻و خاطره دیگری که از ایشان بخاطر دارم این بود که ایشون قبل از رفتنشون به جبهه یک ضبط صوت زیبایی خریداری کرده بودند و به خانه آوردند به ایشان عرض کردم داداش جان این ضبط صوت را برای چی خریدی ؟ ایشان در جوابم سریع گفتند وقتی من شهید شدم در مراسم تشیع جنازه ام صوت قرآن پخش کنید. 🥀🥀🥀🥀🥀 نکته آخر اینکه چشم انتظاری خیلی درد بدی هست پدر و مادرم در زمان مفقود الاثر بودن برادرم شب روز افسرده و غمگین بودند مادرم روزها خودش را با کمد، کتابها و لباس‌ها و ساک برادرم مشغول گریه وناله می‌کرد تا اینکه پیکر ایشان بعد از گذشت ۷ سال به خاک وطن برگشت و آرامگاه برادرم آرامش بخشی برای پدر و مادرم شد 🥀شادی روح تمامی شهدا بخصوص پدران و مادران شهدا که در حال حاضر در قید حیات نیستند فاتحه مع صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🕊 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🕊🥀 امام خمینی (ره) با دم مسیحایی خود چنان در قلوب مردم به ویژه جوانان و نوجوانان پرتو افکنده بود ، که یک نوجوان تکلیف را نه بعنوان یک سال شناسنامه‌ای، بلکه بعنوان یک امر الهی در پاسداری از ملت و مملکت و دین به منصه ی ظهور می رساند . اگر شناسنامه ی شهدای هشت سال دفاع مقدس از کم سن ترین تا پیر مرد ۱۰۰ ساله مشاهده گردد همه‌ی آنها برای یک آرمان مشترک به شهادت رسیدند ، 《دفاع از دین و مملکت》 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾 🔰زندگینامه شهید عباس منصوری رضی: 🌹🌿در عالم عشق ،شهادت منتهی شدن به وصل است واین مسیر نیست مگر برای کسانی که پرورش یافتگان طریقت این مکتب باشند . 🌷🍃اکنون هنگام سخن گفتن از حماسه آفرینی یکی دیگر از دلاوران سرزمین حماسی ایران است .یکی از این مردان خداجوی که راه مکتب حسین را در پیش گرفت شهید دانش آموز عباس منصوری رضی است که در اول شهریور ۱۳۵۲ در روستای رضی شهرستان رامیان در خانواده ای که محبت به خدا و اهل بیت در دلشان جاری بود قدم به این دیار خاکی نهادند. 🌺🍃پدرو مادر به عشق امام حسین و برادر عزیزش نام او را عباس نهادند . تا آنکه حضرت عباس برای او الگویی باشد . اما نمی‌دانستند که او خود الگویی برای همگان خواهد شد.... از همان کودکی بسیار خوش رو ومهربان و صمیمی دلسوز و پیگیر جویای دوستان و آشنایان بود .و زبانزد همگان بود از همان کودکی با لحظات پر تلاطم انقلاب و درگیری های مزدوران شاهنشاهی با مردم ایران رشد نمود. 🕊🥀در سن ۷ سالگی برای تعلیم و تربیت هرچه بیشتر به سوی مدرسه شتافت . در زمان ظهور انقلاب اسلامی به دلیل وظیفه‌ای که بر دوش خود احساس می‌کرد، سعی داشت این کوله بار را از خود جدا کرده تا راحت تر به سوی معبود پرواز کند .به فرمان رهبر عزیز خود در ستادهای نماز جمعه شرکت می‌کرد. 🌱✨در تمام تظاهرات ها علیه رژیم پهلوی شعار می‌داد بعد از اتمام دوره دبستان به دوره راهنمایی راه یافت سال اول را پشت سر گذاشت و در سال دوم راهنمایی ۱۳۶۵_۱۳۶۴ در مدرسه راهنمایی انقلاب مشغول به تحصیل بود که دیگر طاقت نیاورده ندای امام را لبیک گفت و به جدال حق علیه باطل شرکت کرد . 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌺خصوصات اخلاقی: شهید عباس منصوری رضی بسیار مهربان و صمیمی و خوش اخلاق و رفتارش برای دوستان و آشنایان الگو بود همیشه با سن کمش جویای احوال همه بود و تا می‌توانست مشکلات آنها را حل می نمود واقعا او لایق این مقام و مرتبه بود گویی که در دل رها از غوغای روز در خلوتگاه معشوق با او راز نیاز میکرد. آن بیدار دلی که در سحرگاهان با تلاوت قرآن به درگاه خداوند پناه می‌برد و دل خود را به نور قرآن روشن می کرد . آری او واقعا لایق شهادت بود . وقتی که پدر بزرگوارش در جهاد سازندگی به صورت شبانه روزی کار می‌کرد عباس مسئولیت خانواده را بر عهده داشت و سعی می‌کرد آنان را با محبت و مهربانی به‌ سمت مسائل اخلاقی و اسلامی سوق دهد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
دانش آموز شهید عباس منصوری رضی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 نام پدر: قربانعلی تاریخ ولادت: ۱۳۵۲/۶/۱ محل ولادت: روستای رضی_شهرستان رامیان تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۱۳ سِمت: تیربار چی محل شهادت: شلمچه مزار: پیکر وی ۷ سال در منطقه جاماند و پس از تفحص،در سال ۱۳۷۲/۱۲/۲۲ در استان گلستان _ گلزار شهدای آزادشهر بخاک سپرده شد😔 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
               آسمان به خود شبی همچون کربلای 4 نخواهد دید 😔😔 یاد شهدای غواص با ذکر صلوات🥀 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
29.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتگری از برادر رزمنده حاج حسین یکتا پیرامون یکی از شهدای غواص عملیات کربلای چهار 🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مدافع‌ حرمی که مثل (س) شهید شد و لحظه‌ی جان دادن، (ع) رو بر بالینِ خود دید... 🌹روایتی کوتاه و زیبا از زندگی و عروجِ شهید فرامرزی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خانمی که به واسطه شهید هادی و شیعه می‌شود 💥خانم نازلی، مسیحی اهل ارمنستان که به واسطه شهید ابراهیم هادی هدایت و شیعه می شود ❣شهید هادی، هادی راه است فقط کافیست از او بخواهی که دستت را بگیرد ✨🌸 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
می‌دونی مهجهم یعنی چی ؟؟ وقتی قلبت میزنه... کل خونت پمپ میشه به جز یه کمی اون یکمی که همیشه تو قلبت مونده میشه مهج به زبون عربی یعنی اونا اون خونی که همیشه تو قلبشون میمونه رو هم برای امامشون دادن ... :) 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
وجدان ِخود را قاضی کـُنید ، ببینید آن وظیفه‌ای که بر عـُهده‌ی شما بوده ؛ انجام داده‌اید یا نه 🦦🌱 . ــــــــــ ـــــ ـ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
از حسین به همه ...📞 هر خانمے ڪہ بہ سر ڪند: و عفت ورزد و هر جوانے ڪہ نماز اول وقت را در حد توان شرو؏ ڪند، اگر دستم برسد سفارشش را بہ مولایم امام حسین؏ خواهم ڪرد و او را دعا میڪنم♥️ شهید حسین‌ محرابے 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
گفتم: با فرمانده‌تان کار دارم. گفت: الان ساعت ۱۱ است، ملاقاتی قبول نمیکند⏰ رفتم پشت در اتاقش در زدم، گفت: کیه گفتم: مصطفی من هستم. گفت: بیا تو. سرش را از سجده بلند کرد، چشماش سرخ و خیس اشک بود و رنگش پریده بود. نگران شدم. گفتم: چه شده مصطفی؟ کسی طوریش شده؟ دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین. زُل زد به مهرش. دانه‌های تسبیحو یکی‌یکی از لای انگشتاش رد می کرد. گفت: ساعت۱۱ تا ۱۲ هر روز را فقط برای خدا گذاشتم. بر میگردم کارهامو نگاه میکنم. از خودم میپرسم کارهایی که کردم، برای خدا بود یا برای دل خودم؟ (شهید ردانی‌پور) 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
بهترین دوست برای تو کسی است که تو را شیفته آخرت ‌کند و نسبت به دنیا بی رغبت کند و تورا در فرمان برداری از خدا کمک کند... 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴از شهدا پرسیدیم در این حوادث عجیب و دلهره‌آوری که پیش می‌آید چه کار کنیم؟! 🌹شهید جواد محمدی جواب دادن؛ 👆صحبتها با نکاتی جالب + چشم و گوش و دهان و حرکت، همه چی ولا غیر 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌻☘🌻☘🌻☘🌻 📝✨گزیده ای از وصیت نامه شهید مهدی آقاجانی دلاور 🌷 اي مردم! پشتيبان امام و انقلاب باشيد،كه اين انقلاب به همت خون هزاران شهيد به اين جا رسيده است. بدانيد، كه اگر صحنه را ترك نماييد، دشمنان در كمين‏گاه ايستاده‏ا‏‏‏ند و آماده‏اند تا از كوچك‏ترين لغزش شما استفاده كنند و ضربه محكمي بر پيكر انقلاب وارد كنند. 🌷به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید. نماز اول وقت را فراموش نکنید ودر انجام فرائض دینی کوشا باشید. 🌷 از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa