6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴چرا دست دادن به نامحرم حرام است؟
#کلیپ_دیدنی
#سمت_خدا #ماندگاری #نامحرم
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
ذکری برای رهایی از نگاه به نامحرم
🌷جناب شیخ رجبعلی خیاط
ذکر « یا خَیرَحَبیبٍ و مَحبوبٍ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ و آلِه» را بعد از دیدن نامحرم موثر و کارساز می دانستند و بارها این ذکر را به اطرافیان توصیه می کردند تا از وسوسه شیطان در امان باشند، می گفتند
«چشمت به نامحرم می افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی! پس اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: یا خیر حبیب... ؛ یعنی خدایا من تو را می خواهم، اینها چیه، این ها دوست داشتنی نیستند ، هر چه نپاید، دلبستگی نشاید...»
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
این نوع قند سنتی هیچ جا پیدا نمیشه🍚☕️ فقط #شیرازیا عضو شن ارسال نداریم😢 👇👇👇 @ghandsonaty
یعنی شیرازی نداریم تو کانال😢
4.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
با زور نمیتوان هیچ دختری رو به حجاب تشویق کرد..
سخنانی زیبا از دلایل #قرآنی #حجاب
#دکتر_رفیعی
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
🔹قشنگترین حس دنیاست☺️ وقتی #چادرت حد و مرز مشخص میکند برایت...👌
این حجابی که اسمش را اجبار گذاشته اید....⤵
در زمانه ای که حیا و مردانگے بعضی از مردان سرزمینم.😒 هرروز همچون برگ های پاییزے 🍁 فرو میریزد 🍂...
می پوشاند مرا....❤️
چه حس شیرینے دارد.....☺️
با جان و دل......❤️
گرمایت را.....
سیاهیت را....
بلندیت را .....
پذیرفتم.❤️☺️
🔼 اگر تو در این میان تنها سیاهیش را میبینے...☝️.
مشکل #چادر من نیست!؛❌
آنها که اسمش را اجبار گذاشته اند...😒 نمیدانند که مشکی بودنش آبی ترین آسمان من است...🌈
سیاه ترین رنگ جهان هم که باشد.....☝️😊
باطنش سبزترین نگاه عالم است🌸
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
#رمان_جانم_میرود #به_قلم_فاطمه_امیری_زاده #قسمت_صدوهفتاد مهیا چشمانش را بست و در را باز کرد اما
سلام همراهان عزیز عذر خواهی میکنم دیروز خیلی گرفتار بودم
وقت نکردم ادامه رمان وبذارم🙏🌺
#رمان_جانم_میرود
#به_قلم_فاطمه_امیری_زاده
#قسمت_آخر
حتی به زبون اوردنش هم سخت بود.
ــ من چی ؟به شهادت رسیدم؟
مهیا سری تکان داد!!
ــ یه عملیاتی دو روز پیش انجام شد که ارش هم بود که اون روستا رو از دست داعش گرفتند و ارش بود که منو پیدا کرد حال من خیلی بد بود اونقدر که امیدی به زنده بودن من نبود ،برای همین به مامان گفته بودن که من شهید شده بودم ،مامان ازشون خواسته بود خبرت نکنن،امروز صبح مامانم با دیدنم از حال رفت،هنوزم غیر از تو و مادرم کسی خبر نداره
مهیا نگاهی به پا و دست شهاب انداخت و خوشحال لبخندی زد،شهاب کنجکاو پرسید:
ــ به چی فکر میکنی که چشمات اینطور برق میزنن؟؟
مهیا دستی به گچ پای شهاب کشید و گفت:
ــ حالا که اینطور درب و داغون شده دیگه نمیری درست میگم؟
شهاب بلند خندید و گفت:
ــ اولا درب و داغون خودتی ،خجالت نمیکشی اینطور به شوهرت میگی
و با شوخی ادامه داد:
دوما ،این همه فرماندهی عملیات به عهده ی من بود و با موفقیت انجام شده ،انتظار نداری که منو خونه نشین کنن
تا مهیا می خواست حرفی بزند شهاب گفت :
ــ چیه باز میخوای بگی،خب چیکارت کنم مدال بندازم گردنت
مهیا با تعجب به شهاب خیره شد این حرف را به شهاب در دیدار اولشان گفته بود شروع کرد به خندیدن !!
شهاب از خنده ی مهیا لبخند عمیقی بر لبانش نقش بست؛
ــ هنوز یادته؟؟
ــ مگه میشه یادم بره ،نمیرفتم که منو همونجا یه کتک مفصل مهمونم می کردی
مهیا دوباره خندید سرش را به شانه ی شهاب تکیه داد و زیر لب زمزمه کرد:
ــ خدایا شکرت
در دل ادامه داد "خدایا شکرت به خاطر این آرامش،شکرت به خاطر بودنت ،شکرت به خاطر بودن این مرد در زندگیم"
با شنیدن صدای ذوق زده ی مریم که به طرف اتاق می آمد از شهاب جدا شد ،به اندازه ی کافی کنار شهاب بود ،الان باید کمی به خانواده ی شهاب هم اجازه میداد که کنارش باشند،با حال شهاب کمِ کم یک ماه خانه نشین شده ،و فرصت زیادی برای. نشستن و حرف زدن و کمی غر زدن به جان شهاب را داشت
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
عزیزان دلی که بخاطر رمان اومدن تو کانالمون🍃🌸
ترکمون نکنیدا😊❤️
بمونید 🙏🌺
حضورتون باعث دلگرمیمونه
قول میدم بهتون خوش بگذره😊🌺
البته با حمایت وهمفکری همه ی شما عزیزان
❤️❤️❤️❤️