۵ فروردین ۱۳۹۸
╔═════ ೋღ
بِسْمِ رَبِّ الزَّهراءِعَلَيْهِ السَّلام❤️🌸
آغازمی ڪنيم 🌸
لَبَّیڪ ِ یا زینب🙏🌺🍃
🌸ღೋ ═════╗
۶ فروردین ۱۳۹۸
راهکاری برای تقویت رابطه مادر ودختر😊🌸🍃 قسمت دوم🌺
روابط يک دختر با مادر مي تواند تاثير گذارترين رابطه در تمام زندگي او باشد و تمامي روابط او با ديگران حتي رابطه با همسرش را تحت تاثير قرار دهد. رابطه بين مادر و دختر هم زمان با رشد دختر متحول مي شود و مادر بلوغ، نوجواني، جواني و تبديل شدن دختر خود را به يک زن مستقل تجربه مي کند. اين تغييرات مي تواند به اختلاف نظرهاي کم يا زياد بين آن ها منتهي شود.
برای شروع یك ارتباط خوب و درست ابتدا باید از خودتان شروع كنید تا متوجه شوید كه شما از چه شخصیتی برخوردار هستید و چه كارهایی میتوانید انجام بدهید تا یك ارتباط خوب میان شما و دخترتان برقرار شود. سپس باید بدانید دخترتان دارای چه شخصیتی است. آیا درونگراست یا برونگرا؟ البته دخترتان چه درونگرا باشد و چه برونگرا شما باید به شخصیت او احترام بگذارید و او را همان گونه كه هست دوست بدارید. متاسفانه یكی از مهمترین دلایلی كه باعث بهوجود آمدن خدشه در رابطه میان مادر و دختر میشود این است كه آنها به لحاظ شخصیتی با هم متفاوت هستند و به این علت مدام با یكدیگر جر و بحث و بگومگو میكنند. اگر شما اجتماعی و دخترتان كمرو و خجالتی است به این ترتیب شما باید قبول كنید كه دخترتان شخص درونگرایی است. اما اگر به این نكته توجه نكنید و مدام با او بگو مگو كنید در نتیجه در ارتباط خوب میان شما خدشه وارد میشود. پس به شخصیت او احترام بگذارید و با او رفتار مناسب
داشته باشید.
بعضي از دختران شکايت مي کنند که مادر فقط انتظار اطاعت محض دارد و بعضي از مادران شکايت مي کنند که دخترشان هرگز متوجه منظور آن ها نمي شود.در همين ارتباط دکتر محمد قاضي عضو هيئت علمي دانشگاه تهران و مشاور خانواده به خراسان مي گويد: طبيعي است که دختران تمايل دارند به مادر نزديک و شبيه او شوند و در مقابل پسرها نیز، همين احساس را نسبت به پدر دارند. اما اين قاعده هميشگي و بدون استثنا نيست. يعني گاه رابطه پدر- دختر در يک خانواده بهتر از مادر- دختر است. در بسياري از خانواده ها دختر راز دل خود را به پدر مي گويد نه به مادر، برعکس آن هم وجود دارد يعني پسر با مادر راحت تر است و مي تواند با او ارتباط بهتري برقرار کند. در اين ميان تفاوت نسلي و فراموش کردن نيازهاي نسل جديد از سوي مادر به برقراري رابطه صحيح از هر دو سو لطمه مي زند.میگنا دات آی آر.گاه مادر فراموش مي کند که نيازهاي واقعي دختر جوانش چيست و زماني که با بي اعتنايي و بي توجهي با او برخورد مي کند، دختر به سمت پدر گرايش پيدا مي کند. مادر در اين جا با درک نکردن شرايط روحي و رواني دختر، در واقع او را از خود مي راند.
از طرفي گاه مسئله حسادت و رقابت به تيره شدن روابط بين مادر و دختر مي انجامد. حسادت گاه به دلايل شخصيتي يا خانوادگي در مادر مشاهده مي شود و هستند دختران خوب و ممتازي که مادر به جاي حمايت، به آن ها حسادت مي کند. گاهي مادر بيش از حد اقتدار طلب است و با اين که عطوفت مادري دارد اما در عين حال خواستار تسلط کامل بر خانواده، همسر و دختر خود است. چنين مادراني نمي توانند دختران خود را جذب کنند زيرا دختر در چنين شرايطي به سمت پدر گرايش پيدا مي کند. آزاد انديشي و وسعت نظر پدر از يک سو و اقتدار طلبي مادر از سوي ديگر، دختر را به سمت پدر سوق مي دهد. البته تعداد بچه هاي خانواده، تعداد دختر و پسر و سن والدين، تحصيلات و فرهنگ خانوادگي در بروز اين حالت تاثيرگذار است، اما در مجموع کم نيستند دختراني که با پدر خود بسيار راحت تر از مادرشان هستند و پدر سنگ صبور آن هاست.
ادامه دارد...
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
۶ فروردین ۱۳۹۸
rabete dokhtar v pesar.rafiei.mp3
3.06M
✅نکات اخلاقی
🔴بسیارمهم...و آموزنده...
موضوع:💕 رابطه دختر و پسر 💕
🎵 حاج آقا رفیعی 🎵
🔵کلید واژه ها:
۱.ارتباطات در فضای مجازی...
۲.حیا و عفاف...
۳.و...
#حاج_آقا_رفیعی
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
۶ فروردین ۱۳۹۸
🔴 دویچه وله| انجمن آلمانی "دیوان" (DIWAN) جایزه موسوم به «آزادی فرهنگی» را به "گلشیفته فراهانی" و "زهرا امیرابراهیمی" دو هنرپیشه ایرانی مقیم اروپا اهدا کرد.
بنا به ادعای انجمن یادشده، این جایزه به ایرانیانی تعلق میگیرد که فعالیتهای هنری/ فرهنگیشان در ایران برای آنها پیامد سختی داشته، ولی توانستهاند در مهاجرت نیز راه خود را ادامه دهند.
◀️ ذکر این نکته مهم است این دو بازیگر در طول سالهای فعالیتشان در داخل کشور، با محدودیت خاصی مواجه نبودهاند و بنا به میل خودشان از ایران خارج شدند.
گلشیفه فراهانی چندین بار گفته است دلیل خروج من از ایران، به این دلیل بوده است که میخواستم آزادانه #برهنه باشم، او چند سال پیش تابو شکنی کرد و عکس تمام برهنه رو خود را منتشر کرد!!
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
۶ فروردین ۱۳۹۸
۶ فروردین ۱۳۹۸
سلام عزیزان
مدیر کانال هستم
شیرازیم
همگی برای رفع گرفتاری مردم شیراز از سیل دعا کنید
امن یجیب بخونید اجرتون باامام زمان
۶ فروردین ۱۳۹۸
۶ فروردین ۱۳۹۸
۶ فروردین ۱۳۹۸
۶ فروردین ۱۳۹۸
به غیر دیروز دروازه قرآن که تعدادی از عزیزان فوت شدن
دعا کنید ترا خدا😭🙏
۶ فروردین ۱۳۹۸
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
#هو_العشق🌹 #پلاڪ_پنهاݩ #قسمت73 #فاطمه_امیری_زاده سریع از ماشین پیاده شد،ماشین بچه ها را در کنار دا
#هو_العشق🌹
#پلاڪ_پنهاݩ
#قسمت74
#فاطمه_امیری_زاده
گوشی اش را در آورد و سریع شماره امیر را گرفت:
ــ بله قربان
ــ سریع اونی که بیرونه رو دستگیر کنید ،تو و امیرعلی هم بیاید داخل
ـ چشم قربان
کمیل نمی توانست بیشتر از این با او تنها بماند چون مطمئن نبود که او را سالم نگه می داشت.
امیر و امیرعلی وارد اتاق شدند به امیر اشاره کرد تا سهرابی را ببرد امیر سریع به سمت سهرابی امد و او را به سمت در برد ،لحظه ی آخر سهرابی روبه کمیل پوزخندی زد و گفت:
ــ فک نکن رئیس بزاره یه لحظه با آرامش زندگی کنی ،هم تو هم سمانه
کمیل به سمت رفت که امیرعلی او را گرفت،امیر سریع سهرابی را از انها دور کرد،کمیل عصبی به سمتش امیرعلی برگشت؛
ــ ببین تو این گاوصندوق چه چیز مهمی پیدا میشه که سهرابی به خاطرش برگشته،من میرم بعد میام اداره
ــ بسلامت
قبل از اینکه از اتاق بیرون برود برگشت:
ــ امیرعلی حراستو هم چک کن،ببین چطور اجازه دادن سهرابی با این تیپ و قیافه اومده تو
امیرعلی سری تکان داد
***
سمانه در ماشین نشسته بود و نگاه ترسیده اش را به در دانشگاه دوخته بود،نگران کمیل بود و می ترسید سهرابی بلایی سرش بیاورد،چند بار خواست پیاده شود و به سراغ کمیل برود اما پشیمان می شد،دستانش از استرس سرد شده بودند
نمی دانست چیکار کند،دستش که بر روی دستگیره نشست تا در را باز کند،سهرابی همراه مردی بیرون آمد،سمانه وحشت زده از اینکه نکند بلایی سر کمیل آورده باشند از ماشین پیاده شد،اما با بیرون امدن کمیل و اشاره ای به آن مرد ،نفس راحتی کشید،کمیل عصبی به سمتش امد;
ــ مگه نگفتم از ماشین پایین نیاید
سمانه بی اختیار گفت:
ــ سهرابی با اون مرد اومدن بیرون ترسیدم بلایی سرتون اورده باشن
عجیب است که همه ی عصبانیت کمیل با این حرف سمانه فروریخت،با لحنی ارام گفت:
ــ سوار بشید،میرسونمتون،کلاس که ندارید؟
ــ نه
هر دو سوار ماشین شدند ،کمیل دنده عوض کرد و گفت:
ــ حتی اگه بلایی سر من اورده باشن نباید پیاده می شدید
وقتی جوابی از سمانه نشنید ادامه داد:
ــ برا چی اومده بودید دفتر؟
ــ در باز بود،بچه ها گفته بودند دفتر را بستند و کسی حق نداره بره داخل،اما وقتی دیدم در بازه ترسیدم بازم کسی بخواد به اسم بسیج یه خرابکاری دیگه درست کنه
کمیل نفس عمیقی کشید تا بر خودش مسلط شود؛این دختر او را به مرز جنون رسانده بود،بعد از این همه اتفاق باز هم بیخیال نشده بود،دیگر نمی توانست سکوت کند باید بحث ازدواج را پیش میکشید،و همیشه کنارش می ماند و مواظبش بود،والا بلایی سر خودش می اورد،
با صدای سمانه به سمت او چرخید؛
ــ منظور سهرابی از اون حرفا چی بود?
ــ نمی خواد ذهنتونو مشغول کنید ،اون فقط میخواست حرفی زده باشد
سمانه با اینکه قانع نشده بود اما حرف دیگری نزد و تا خانه زمان در سکوت گذشت.
جلوی در خانه ایستاد ،سمانه در را باز کرد و قبل از اینکه پیاده شود گفت:
ــ خیلی ممنون زحمت کشیدید
ــ خواهش میکنم وظیفه بود
تا سمانه می خواست برودصدایش کرد سمانه برگشت؛
ــ بله؟
ــ باید بهاتون در مورد یک چیز مهمی صحبت کنم؟
ــ چیزی شده؟
ــ نگران نباشید چیزبدی نیست؟
ــخب بگید
ــ نه الان وقتش نیست اگه وقت داشته باشید فردا باتون صحبت کنم
ــ باشه ،ولی کجا
ــ براتون آدرسو میفرستم
ــ باشه حتما،بفرمایید تو
ــ نه خیلی ممنون،سلام برسونید
ــ سلامت باشید
سمانه وارد خانه شد به در تکیه داد و ذهنش به مرور صحنه های یک ساعت پیش پرداخت،کمیل با آن اسلحه،عصبانیتش از اینکه سهرابی اسمش را به زبان آورد،و همه ی اتفاقات لرزی به قلب و اندامش انداخته بود ،ناخوداگاه لبخندی شرین و گرمی بر لبانش نشست ،چشمانش را آرام باز کرد،فرحناز خانم کنار در ورودی منتظرش مانده بود،با لبخند عمیقی به سمتش رقت.
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
۶ فروردین ۱۳۹۸