eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.7هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
7.6هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
- یک ملّت اگر زحمت نکشد اگر بھ خودش رنج ندهد ، راحتی‌های آمیخته با آن رنج را هم بھ دست نخواهد آورد ...! ـ حضرت‌آقا!
حُسیـٖنِ‌مـن•• دلم‌هوا؎‌حرمت‌را‌ڪردھ‌آقا‌جان،چھ‌گناهے‌‌ز‌من‌سرزده؟!ڪہ‌غم‌دوریت‌دلم‌را‌خون‌ڪرد..! [اَللهُم‌َاَلرِزقِنا‌حَرَم‌بِه‌حَق‌ِالحَسَن•••
🌿' ابراهیم همیشہ شڪر نعمت مۍڪرد هیچگاھ از سختۍ گلہ نمۍڪرد شڪرش هم به خاطر وجود جمهورے اسلامۍ ایران بود!
خــــــــ😱ــــــــــــبر فــــــــــ📛ــــــــــوری ‼️ اولین‌ تصاویر از فردی که پس از ۳۰ ساعت از زیر آوار متروپل بیرون کشیده شد♨️ 📛زنده بودن آدم‌ها در طبقات تحتانی😱♨️ 🔞ادعای زنده ماندن افراد زیر آوار😱 کسانی از کافی شاپ طبقه زیرین متروپل با خانواده هایشان تماس گرفتند😱📛‼️‼️ برای دیدن حقیقت به کانال ما وارد شوید√↯↯ http://eitaa.com/joinchat/271908868Cfa339de8a5 🚫فیلم لحظه سقوط متروپل بیماریهای قلبی وارد نشن🔞‼️☝️☝️
_.•💌 عاـشقِ گمنامے بود. . . !! 🕊 🌱
گزارش ڪار را برای امٖام ، می دهـند، امام میگویند:﴿ شمااین همہ کاࢪ کردھ اید و ھیچ نمی گویید!!. مےگوینـد:«چه لزومی دارد کہ آن رامطرح کنم . . !؟👌 ﴿شھید باھنـࢪ‌﴾
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تقابل نفسگیر نیروهای مقاومت با خودروهای انتحاری تروریست‌ها
_به دڪتر گفـــتم: هــمه داروهامو میخــورم اما اثـــری نداره..!! _دڪتر گفــت: همــه دارو هاتـــو ســروقــت مــےخـــوری⁉️ _و من تازه متوجه شدم ڪه چرا نمازام اثــری ندارهـ ـ ـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ـ ـ ـ ـــــــــــــ❁ـــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ
🟢شهید مدافع‌حرم 💝همسر شهید نقل می‌کند: عروسی‌مون توی تالاری بیرون از شهر بود. علیرضا به اقوامش سپرد که وقتی دنبال ماشین عروس اومدین، فقط بیرون شهر بوق بزنید و نمیخواهم صدای بوق ماشین، مردم رو اذیت کند. شاید یکی به سختی بچه‌اش رو خوابونده باشه یا اینکه آدمِ سالخورده یا بیماری تو خونه‌ای باشه. 💝خونه‌ی خودمون مجتمع آپارتمانی سپاه بود. علیرضا گفت بریم منزل پدرم و همونجا مهمون‌ها رو ببینیم. چون نمیخواهم کسی تا مجتمع دنبالمون‌ بیاد. آخه سَروصدای مهمون‌ها همسایه‌ها رو بیدار میکنه! بعد از اینکه با مهمونا خداحافظی کردیم، فقط دوتا از خواهرام همراه‌مون آمدند؛ خیلی بی‌سروصدا وارد منزل شدند و چندتا عکس گرفتند و رفتند. 💝از اون شبی که زندگی مشترک ما در اون ساختمان شروع شد، خیلی حواسمون جمع بود که صدای تلویزیون زیاد نباشه! توی راه‌پله‌ها به آرومی قدم برداریم و ...! به این شکل علیرضا سعی می‌کرد که حق‌ّالنّاسی بر گردنش نماند. 🕊🥀
📝خاڪریز خاطرات ۱ مرخصی داشتم قرار شد با حاج حسین بریم اصفهان حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم بهش گفتم: حاجی! هوا خیلی گرمه حاجی گفت: گرمه؟!!!! پس بسیجی ها توی گرما چیکار میکنن؟ با همون اتوبوس میریم تا کمی حالمون جا بیاد... 🕊🥀