🔰 شهیدی که کمک به نیازمندان سرلوحه کارش بود
شهید حمیدرضا اسداللهی از آنجا که علاقه ویژهای به سفرهای زیارتی داشت بنیانگذار سفر زیارتی در روستاهای دورافتاده و اقشار مستضعف شد، هنگامی که به سفرهای جهادی در نقاط دوردست و مستضعف میرفت در حین انجام کارهای جهادی، لیستی از افرادی که توانمندی برای رفتن به زیارت را ندارند تهیه میکرد و با هزینه خود به هماهنگی هتل میپرداخت تا بتواند زمینه را برای زیارت این افراد در بارگاه امام رضا(ع) فراهم کند بعد از آن زمینه را برای سفرهای زیارتی به کربلا نیز فراهم کرد و افراد بی بضاعت را به زیارت امامحسین (ع) فرستاد.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#کلام_شهید
صداقت حرف اول زندگیتان باشد. اول با خدا بعد با خود و خانواده. اگر صداقت باشد هر چیزی پشتبندش میآید.
#شهید_علیرضا_قنواتی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
17.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه یک شهید برای دوران بازنشستگی
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ایام شهادت شهید #حاج_حسین_همدانی
💠 نقاشی توسط #واحد_هنری اندیشکده راهبردی #سعداء
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #چهل_ودو هر دو دستش را گرفتم و
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #چهل_وسه
که تنم یخ زد...
در حصار دستان زن پر و بال میزدم تا خودم را دوباره به در برسانم..
و او با قدرت مرا به داخل خانه میکشید و سرسختانه نصیحتم میکرد
_اینهمه زن شوهراشون رو فرستادن جهاد! باید محکم باشی تا خدا #نصرت خودش رو #بدست_ما رقم بزنه!
و من بی پروا ضجه میزدم..😫😭
تا #رهایم کند که 🔥نهیب ابوجعده🔥 قلبم را پاره کرد
_خفه شو!.. 😡کی به تو اجازه داده جلو نامحرم صداتو بلند کنی؟
با شانه های پهنش روبرویم ایستاده..
و از دستان درشتش که به هم فشار میداد حس کردم میخواهد کتکم بزند.😰
که نفسم در سینه بند آمد..و صدایم در گلو خفه شد.😭🤐
زن دوباره دستم را کشید..
و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، تحقیرم کرد
_تو که طاقت دوری شوهرت رو نداری، چطوری میخوای جهاد کنی؟
میان اتاق رسیده بودیم..
و دستم هنوز در دستش میلرزید که به سمتم چرخید و #بیرحمانه تکلیفم را مشخص کرد
_تو نیومدی اینجا که گریه کنی
و ما نازت رو بکشیم! تا رسیدن ارتش آزاد به داریا، ما باید #ریشه_رافضی_ها رو تو این شهر خشک کنیم!
اصلاً نمیدید...
صورتم غرق اشک و خون شده و از چشمان خیس و سکوت مظلومانه ام عصبی شده بود که رو به ابوجعده اعتراض کرد
_این لالهِ؟😡
ابوجعده🔥 سر تا پای لرزانم را تماشا کرد.. 😈👁
و از چشمانش #نجاست میبارید که نگاهش روی صورتم چسبید و به زن جواب داد
_افغانیه! بلد نیس خیلی عربی صحبت کنه!
و انگار زیبایی و تنهایی ام قلقلکش میداد..
که به زخم پیشانی ام اشاره کرد و بی مقدمه پرسید
_شوهرت همیشه کتکت میزنه؟😏😈
دندان هایم از ترس به هم میخورد..
و خیال کرد
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #چهل_وچهار
خیال کرد از سرما لرز کرده ام که به همسر جوانش دستور داد
_ 🔥بسمه!.. 🔥یه لباس براش بیار، خیس شده!
و منتظر بود او تنهایمان بگذرد..
که قدمی دیگر به سمتم آمد و زیر لب پرسید
_اگه اذیتت میکنه، میخوای طلاق بگیری؟😏👹
قدمی عقب رفتم..
و تیزی نگاه #هیزش داشت جانم را میگرفت..
که صدای بسمه در گوشم شکست
_پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو
عوض کن!
و اینبار صدای این زن..
فرشته نجاتم بود که به سمت اتاق فرار کردم..
و او هوس شوهرش را حس کرده بود...
که در را پشت سرم به هم کوبید و با خشمی سرکش تشر زد
_من وقتی شوهرم کشته شد، زنش شدم! تو هم بذار جون شوهرت بالا بیاد بعد!
و ای کاش..
به جای این هیولا 😰🔥سعد در این خانه بود..
که مقابل چشمان وحشی اش با همان زبان دست و پا شکسته عربی به گریه افتادم
_شوهرم منو کتک نزده، خودم تو کوچه خوردم زمین...😥😢
اجازه نداد حرفم تمام شود...
که لباسی را به سمتم پرت کرد و جیغش را در گلو کشید تا صدایش به🔥ابوجعده🔥👹 نرسد
_اگه میخوای بازم شوهرت رو ببینی، بپوش بریم بیرون!
نفهمیدم چه میگوید..
و دلم خیالبافی کرد میخواهد فراری ام دهد.. که میان گریه خندیدم و او میدانست چه آتشی به جان شوهرش افتاده که با سنگینی زبانش به گوشم سیلی زد
_اگه شده شوهرت رو #سرمیبُره تا به تو برسه!
احساس کردم با پنجه جملاتش دلم را از جا کَند..
که قفسه سینه ام از درد در هم شکست و او نه برای نجات من که برای #تحقیرشیعیان داریا نقشه ای کشیده بود و حکمم را خواند
_اگه میخوای حداقل امشب نیاد سراغت با من بیا!
و بهانه خوبی بود تا...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
❣اول صبح بود که با سید رفیع برای رفتن به سر کار از منزل بیرون آمدیم و سوار ماشین شدیم.
هنوز مسیر کوتاهی نرفته بودیم که سرعت ماشین را کم کرد و گفت: آقا جان، من میدانم تو بزرگِ من هستی و عمرت را برای من صرف کردی و موهایت سفید شده و چه زحمتهایی که کشیدهای.
احترام شما بر من واجب است، ولی لطفا از ماشین پیاده شوید تا ماشین برایتان کرایه کنم؛ چون بعد از این مسیرمان یکی نیست و این ماشین بیتالمال است و من حق ندارم یک قدم مسیرم را کج کنم.
من با این جسارت گفتار و امانتداری پسرم و برخورد زیبایش دستهایم را به سوی آسمان بلند کردم و خدا را شکر نمودم.
در حالی که آب از دیدگانم جاری بود و او را تحسین میکردم، رویش را بوسیدم و به خدا سپردمش.
شهید#سید_رفیع_رفیعی🕊🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷 #خاطرات_شهید 🌷
💠ماجرایِ عروسـےِ سردارِ زهرایی
●برای عروسیاش علاوه بر میهمانان یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها مینویسد و به ضریح حضرت معصومه (س) میاندازد شب حضرت زهرا (س) را در خواب میبیندکه به عروسی اش آمده شهید ردانی پور به ایشان میگوید: خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط میخواستم احترام کنم حضرت زهرا (س) پاسخ میدهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟»
●شهید مصطفی ردانی پور دیگر تا صبح نخوابید نماز میخواند دعا میکرد، گریه میکرد میگفت من شهید میشوم شب عروسی بلند شد سخنرانی کرد و گفت : « امشب عروسی من نیست عروسی من وقیته که توی خون خودم غلت بزنم» سه روز بعد از عروسی به منطقه رفت بدون عمامه، بدون سِمَت ، مثل یک بسیجی ، اولِ ستون راهی عملیات شد.
● عملیات والفجر 2، درمنطقه حاج عمران و تپه های شهید برهانی شروع شده بود تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت میکنداز خدا خواست که گمنام باشد و بدنش در جایی بماند که دست هیچکس به او نرسددر نهایت پیکرش پیدا نشد و مصطفی برنگشت که نگشت
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #کلیپ | تا می توانید پشتیبان ولایت باشید❤️
☝️ سخنان شنیدنی سردار شهید سید محمد صنیع خانی درباره رهبر انقلاب
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
26.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #کلیپ | روایت تکان دهنده درباره شهیدی که ساعتش رو برای نماز شب کوک کرده بود در حضور رهبر انقلاب
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
.
| " ایشون اهل بگو و بخند بود و فضای ناراحت محلی را که وجود داشت برطرف میکرد. اگر بحثی می شد ؛ اهل قهر نبود . . . "|
▫️ به نقل از مادر گرامی شهید .
#خاطره | #شهید
#شهید_حسن_مختارزاده
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#بهنام_محمدی
#بهمنام_محمدی ، #شهید ١٢ ساله ای است که به گفته سید صالح موسوی : " هر وقت اصلحه ژ_3 ، روی #دوشش می انداخت نوک اسلحه روی زمین #ساییده می شد..
در تمام روزهای #مقاومت از ٣١ شهریور تا ٢٨ مهر ۵٩ در #خرمشهر ماند و به قول تمام بچههای #خرمشهر باعث دلگرمی رزمندهها بود .
شبها که روی پشت بام میخوابیدم از من در مورد #شهادت و #بهشت میپرسید!
هر بار او را به بهانهای از #خرمشهر بیرون میبردیم تا سالم بماند باز غافل که میشدیم میدیدیم به #خرمشهر برگشته و در #مسجد_جامع مشغول کمک است ...
آن نوجوان ١٢_١٣ ساله آن روز به وظیفهاش عمل کرد ..
وظیفهاش بود که #درس و #مدرسه را رها کند و از شهرش #دفاع کند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa