eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.7هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
7.6هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
پنجره‌شهادت‌باز‌است🕊 عطر‌شهادت‌به‌مشام‌می‌رسد شهادت‌جلوی‌پنجره‌منتظر‌ایستاده و‌برایمان‌آغوش‌‌باز‌کرده!ولی‌حیف‌نمیشه‌رفت 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
واکنش شهید در مقابل غیبت.. با حسین آقا رفتیم پایگاه مقاومت مسجد محله، هوای قم اون سال سوز عجیبی داشت، گفتم حسین بیرون نباشیم بریم بریم تو اتاق، رفتیم تو، دو نفر از بچه های پایگاه شروع به کردند، دیدم حسین سرش پایینه و سریع رفت بیرون، رفتم دنبالش گفتم چی شد؟ هوا سرده بیا تو، گفت: هوای سرد رو ترجیح میدم به گرمای اونجا، اون شب اینقد بیرون وایساد که وقتی دست زدم به دستاش سرد و خشک شده بودن ، گفتم حسین برو خونه، مثه همیشه لبخندی زد و گفت نه بابا، بادمجون بم آفت نداره.. -شهید‌محمدحسین‌سراجی- 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
~🕊 🌴✨ 🌿غیر ممکنی که ممکن شد! در سخنانی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر درباره گفته است : « در قرارگاه، صدای شهید خرازی را از بی‌سیم شنیدیم که می‌گفت : اجازه بدهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم. اما به وی گفتیم: مگر می‌ شود با یک گردان با چند لشکر رو به‌ رو شد؟ به هر صورت او اصرار می‌کرد . . ناخودآگاه به او اجازه دادیم . پس از ساعتی دوباره وی با بی‌ سیم گفت : عراقی‌ها تسلیم شدند . . و ما باورمان نمی‌ شد ، زیرا واقعا این کار باورنکردنی بود که انجام دادند . 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور می‌شود، بی تاب می‌شود؟ گله‌ای؟ حرفی؟ اما مادر مصطفی چیزی نگفت و محکم ایستاده بود. پرسیدند: حالا شما چه می‌کنید؟ به علیرضا نوه‌اش اشاره کرد و گفت: مصطفایی دیگر تربیت خواهم کرد... 🕊🌱 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
چـه مــی فــهمیم چیســت؟! و همــنشینش کیـسـت؟! تـمام جســت و جومـان حـاصلــش بــود: شهادت       اتــفـاقــی            نــیـست                 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
دَردِسَرِت‌هَستَم‌وَلۍ‌اَز‌خود‌مَرانَم . . مَهدی‌جـٰان‌مَن‌کِہ‌‌‌کَسی‌را‌غِیر‌ِتو‌نَدارَم!(:💔" اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج✨🕊 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
توی عملیات " مطلع الفجر" تیر خورد به سینه و گردنش همون جا افتاد و به آسمون پر کشید درگیری شدید شد و نتونستیم پیکر مطهرش رو برگردونیم یه هفته بعد بچه ها تصمیم گرفتن جنازه غلامعلی رو برگردونن به هر سختی بود برگردوندیم خیلی تعجب آور بود هر جنازه ای اگه یه هفته زیر آفتاب گرم جنوب بمونه حتما بو می گیره و تغییر میکنه اما پیکر غلامعلی هیچ تغییری نکرده بود دقت کردم دیدم بعد از یه هفته ، هنوز از گلوش خون تازه جاری میشه انگار همین الان شهید شده باشه خم شدم که صورتش رو ببوسم بوی عطر می داد ‍ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
میگوینـد دنیـای دیگری به نام بهشت است مـگر با خـنده تو این دنیـا بهشـت نمیـشود ؟! 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
~🕊 🍃 این انگشتر رو می بینی خانوم؟! دُرّ نجفه، همیشه همراهمه، شنیدم اون هایی که انگشتر دُرّ نجف میندازن روز قیامت حسرت نمی خورن، باید برم نگین این انگشتر رو نصف کنم، یه رکاب بخرم که تو هم انگشتر دُرّ نجف داشته باشی، دلم نمیاد روز قیامت حسرت بخوری!🙂 📚یادت باشد ♥️🕊 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
یک روز در خانه نشسته بودیم که گوشی موبایلش زنگ خورد؛ به صفحه نمایش گوشی نگاه کرد و گفت: ای وای دوباره این زنگ زد! دیده بودم که گاهی اوقات بعضی از شماره ها را جواب نمی دهد. پرسیدم: کیه مگه؟ چیکار داره؟ گفت: میخواد یه ماشین به من بده! با تعجب پرسیدم: ماشین؟ مهدی که تعجب ام را دید گفت: قاچاق گازوئیل رد می کنه. می دونه فردا لب مرز هستم از من خواسته که چشم پوشی کنم و بذارم رد شه بره میگه در عوضش یه ماشین به شما می دم! این را گفت و گوشی را جواب داد: برادر من؛ من اهل این کار نیستم، لقمه حروم سر سفره زن و بچه ام نمیارم. شما هم دیگه به من زنگ نزن... راوی: همسر شهید 💚 🕊🌱 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💌 🌕شهید ♨️موهبت الهی دو فرزند شهید 🌻همسر شهید نقل می‌کند: فرزند اولم، علی در سال۱۳۸۲ به دنیا آمد. شیر نمی‌خورد. واهمه داشتم که اگر علی شیر نخورد، مجبور خواهم بود از شیرخشک استفاده کنم. مجتبی کتاب قرآن را برداشت، نیت کرد، قرآن را باز کرد و سوره محمدﷺ آمد. علی را در آغوش گرفت و سوره محمدﷺ را آرام‌آرام در گوشش خواند و در کنار آن آیات زیبا گریه می‌کرد. صدای زیبایش طنین‌انداز اتاق شده بود و اشک‌هایی که روی گونه‌هایش جاری بود، از ذهنم پاک نمی شود. پس از آن، به راحتی علی شیر خورد. 🌻عباس، پسر دومم، سال۱۳۸۴ به دنیا آمد. قبل از تولدش در خواب سواری را با اسب سفید دیدم که از او طلب شفای فرزندم را داشتم و حسّی می‌گفت که او حضرت عباس علیه‌السلام است. خواب را برای مجتبی تعریف کردم و او نیّت کرد که هر ساله در روز تاسوعا نذری بدهیم. زمانی که عباس به دنیا آمد، حال جسمی خوبی نداشت. پس از چند مدت حالش خوب شد و هیچ نشانه‌ای از بیماری در بدنش نبود. مجتبی دلداده اهل‌بیت بود و در ایّام ولادت ائمه، شیرینی می‌گرفت و به منزل می‌آورد یا در پادگان بین سربازان پخش می‌کرد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
از دوران نوجوانی عاشق سپاه و شهادت بود با شهدا خیلی رفیق بود و شاید بخش عمده ای از زندگی اش را صرف شهدا کرد گاهی از بیرون که می‌آمد با شیطنت می‌گفت سلام بر مادر شهید محمدخانی!.. ؛))) ♥️ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa